برهان امتناع تناقض: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
'''اصل امتناع تناقض''' به معنای استحاله [[اجتماع]] و ارتفاع دو نقیض در موضوع واحد است. فایده این اصل، آن است که هر چیزی را با [[نفی]] نقیضش می‌توان [[اثبات]] کرد،؛ چراکه نفی نقیض، مساوی با اثبات اصل است. از این اصل که در [[علم کلام]] با عنوان برهان امتناع تناقض نام برده شده در [[اثبات ضرورت امامت]] و نیز اثبات عقلی [[عصمت امام]] استفاده شده است. بر این اساس اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است و یا اینکه نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، فایده امام{{ع}}، منتفی خواهد بود ضمن اینکه اطاعت کردن و اطاعت نکردن، دو امر متناقض هستند که نمی‌توان هر دو را در یک زمان و بر یک موضوع واحد امتثال نمود.


'''اصل امتناع تناقض''' به معنای استحاله [[اجتماع]] و ارتفاع دو نقیض در موضوع واحد است. فایده این اصل، آن است که هر چیزی را با [[نفی]] نقیضش می‌توان [[اثبات]] کرد،؛ چراکه نفی نقیض، مساوی با اثبات اصل است.از این اصل که در [[علم کلام]] با عنوان [[برهان امتناع تناقض]] نام برده شده در [[اثبات ضرورت امامت]] و نیز [[اثبات عقلی]] [[عصمت امام]] استفاده شده است. بر این اساس اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است و یا اینکه نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، [[فایده امام]]{{ع}}، منتفی خواهد بود ضمن اینکه اطاعت کردن و اطاعت نکردن، دو امر متناقض هستند که نمی‌توان هر دو را در یک زمان و بر یک موضوع واحد امتثال نمود.
== معناشناسی ==
 
اصل امتناع تناقض یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در [[علم]] منطق بوده و به معنای استحاله [[اجتماع]] و ارتفاع دو نقیض در موضوع واحد است. از موارد اولیات<ref>صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۱۸۰.</ref> جلیّ یا روشن «اصل امتناع تناقض» است. اصل عدم تناقض یعنی نقیضان در موضوع واحد در وجود و عدم، جمع نمی‌شوند.
 
== چیستی اصل [[امتناع تناقض]] ==
اصل امتناع تناقض یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در [[علم]] [[منطق]] بوده و به معنای استحاله [[اجتماع]] و ارتفاع دو نقیض در موضوع واحد است.
از موارد اولیات <ref>صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۱۸۰.</ref> جلیّ یا روشن «اصل امتناع تناقض» است. اصل عدم تناقض یعنی نقیضان در موضوع واحد در وجود و عدم، جمع نمی‌شوند.


== فایده بحث تناقض ==
== فایده بحث تناقض ==
خط ۱۷: خط ۱۴:


== جایگاه اصل امتناع تناقض ==
== جایگاه اصل امتناع تناقض ==
اصل امتناع تناقض از مهم‌ترین اصولی است که برای [[کشف]] [[حقایق]] عالم لازم است، بلکه ریشه تمامی آنهاست، چه اینکه اگر تناقض جایز باشد، هیچ چیزی اثبات نمی‌شود؛ نهایت اینکه ما بتوانیم بر [[حقانیت]] یک مطلب دلیل اقامه کنیم، اما اگر نقیض و عدم آن نیز ممکن باشد، چگونه خود آن را می‌توان اثبات کرد؟ به همین سبب است که این اصل را «اصل الاصول»، «ام القضایا» و «اول الاوائل» نامیده‌اند، <ref>صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۶۸۸-۶۸۹.</ref> چه اینکه تمام قضایا حتی بدیهیات اولیه نیز بر آن متوقفند و [[وجدان]] هر کسی، حتی اطفال، هر چند که اصطلاحات را نمی‌دانند، آن را به خوبی می‌داند و می‌یابد. <ref>گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۳۸.</ref>.
اصل امتناع تناقض از مهم‌ترین اصولی است که برای [[کشف]] [[حقایق]] عالم لازم است، بلکه ریشه تمامی آنهاست، چه اینکه اگر تناقض جایز باشد، هیچ چیزی اثبات نمی‌شود؛ نهایت اینکه ما بتوانیم بر حقانیت یک مطلب دلیل اقامه کنیم، اما اگر نقیض و عدم آن نیز ممکن باشد، چگونه خود آن را می‌توان اثبات کرد؟ به همین سبب است که این اصل را «اصل الاصول»، «ام القضایا» و «اول الاوائل» نامیده‌اند<ref>صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۶۸۸-۶۸۹.</ref>، چه اینکه تمام قضایا حتی بدیهیات اولیه نیز بر آن متوقفند و وجدان هر کسی، حتی اطفال، هر چند که اصطلاحات را نمی‌دانند، آن را به خوبی می‌داند و می‌یابد<ref>گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۱۳۸.</ref>.
 
از نظر [[فلاسفه]] و منطقیان، اصل تناقض «ام القضایا» است؛ یعنی نه تنها مسائل منطقی، بلکه قضایای تمام [[علوم]] و تمام قضایایی که [[انسان]] آنها را استعمال می‌کند، گرچه در عرفیات، بر این اصل مبتنی است و اگر اصل [[امتناع]] اجتماع نقیضین و امتناع ارتفاع نقیضین صحیح نباشد، منطق ارسطویی به کلی بی‌اعتبار است<ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی (منطق-فلسفه)، ج۱، ص۷۹.</ref>.


از نظر [[فلاسفه]] و منطقیان، اصل تناقض «ام القضایا» است؛ یعنی نه تنها مسائل منطقی، بلکه قضایای تمام [[علوم]] و تمام قضایایی که [[انسان]] آنها را استعمال می‌کند، گرچه در عرفیات، بر این اصل مبتنی است و اگر اصل [[امتناع]] اجتماع نقیضین و امتناع ارتفاع نقیضین صحیح نباشد، منطق ارسطویی به کلی بی‌اعتبار است. <ref>مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی (منطق-فلسفه)، ج۱، ص۷۹.</ref>.
برخی دیگر از منطقیان درباره اصل امتناع تناقض آورده‌اند: «اصل عدم تناقض بالذات ضروری و مسلم است و واسطه ندارد و سایر اصول دارای واسطه هستند و واسطه در همه اصول دیگر، امتناع اجتماع نقیضین است و باز گشت همه اصول به این اصل است<ref>مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۱۲۳.</ref>.<ref>خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۳۶.</ref>.
برخی دیگر از منطقیان درباره اصل امتناع تناقض آورده‌اند: «اصل عدم تناقض بالذات ضروری و مسلم است و واسطه ندارد و سایر اصول دارای واسطه هستند و واسطه در همه اصول دیگر، امتناع اجتماع نقیضین است و باز گشت همه اصول به این اصل است» <ref>مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه، ص۱۲۳.</ref>. <ref>خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی، ص۳۶.</ref>.  


=== کاربرد اصل [[امتناع تناقض]] در [[امامت]] ===
=== کاربرد اصل امتناع تناقض در [[امامت]] ===
از این اصل که در [[علم کلام]] با عنوان [[برهان امتناع تناقض]] نام برده شده در [[اثبات ضرورت امامت]] و نیز [[اثبات عقلی]] [[عصمت امام]] استفاده شده که تبیین آن چنین است: اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است به دلیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}} و یا اینکه نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، [[فایده امام]]{{ع}}، منتفی خواهد بود. ضمن اینکه اطاعت کردن و اطاعت نکردن، دو امر متناقض هستند که نمی‌توان هر دو را در یک زمان و بر یک موضوع واحد امتثال نمود.
از این اصل که در [[علم کلام]] با عنوان [[برهان امتناع تناقض]] نام برده شده در [[اثبات ضرورت امامت]] و نیز اثبات عقلی [[عصمت امام]] استفاده شده که تبیین آن چنین است: اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است به دلیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}} و یا اینکه نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، فایده امام{{ع}}، منتفی خواهد بود. ضمن اینکه اطاعت کردن و اطاعت نکردن، دو امر متناقض هستند که نمی‌توان هر دو را در یک زمان و بر یک موضوع واحد امتثال نمود.


==== اثبات ضرورت امامت ====
==== اثبات ضرورت امامت ====
خط ۳۲: خط ۳۰:
این دلیل، بر دو مقدمه [[استوار]] است:
این دلیل، بر دو مقدمه [[استوار]] است:
# آیاتی در [[قرآن]]، به [[اطاعت از امام]] دستور می‌دهد، مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
# آیاتی در [[قرآن]]، به [[اطاعت از امام]] دستور می‌دهد، مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
# [[آیات]] دیگری در قرآن، بر [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دلالت می‌کنند، مانند: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. حال اگر امام، [[معصوم]] نباشد، میان این دو دسته از آیات (آیات [[وجوب اطاعت از امام]] با آیات [[نهی از منکر]]) تضاد خواهد بود؛ چنان‌که، [[مردم]] از سویی، به اطاعت از امام موظّف‌اند و از سوی دیگر بر آنان لازم است، امام را به خاطر منکری که انجام می‌دهد [[نهی]] نموده و در نتیجه، از امام [[اطاعت]] نکنند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۴۲-۴۴.</ref>.
# [[آیات]] دیگری در قرآن، بر [[وجوب]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] دلالت می‌کنند، مانند: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«پسرکم! نماز را بپا دار و به کار شایسته فرمان ده و از کار ناشایست باز دار» سوره لقمان، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند که به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند» سوره توبه، آیه ۷۱.</ref>. حال اگر امام، [[معصوم]] نباشد، میان این دو دسته از آیات (آیات [[وجوب اطاعت از امام]] با آیات [[نهی از منکر]]) تضاد خواهد بود؛ چنان‌که، [[مردم]] از سویی، به اطاعت از امام موظّف‌اند و از سوی دیگر بر آنان لازم است، امام را به خاطر منکری که انجام می‌دهد [[نهی]] نموده و در نتیجه، از امام [[اطاعت]] نکنند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۴۲-۴۴.</ref>.


به عبارت دیگر: اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است به دلیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>و در گناه و تجاوز یاری نکنید؛ سوره مائده، آیه:۲.</ref> و یا اینکه نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، [[فایده امام]]{{ع}}، منتفی خواهد بود<ref>[[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۸.</ref>.
به عبارت دیگر: اگر [[امام]]{{ع}} مرتکب [[خطا]] یا گناهی شود یا باید از او [[تبعیت]] کرد که این [[باطل]] است به دلیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>و در گناه و تجاوز یاری نکنید؛ سوره مائده، آیه ۲.</ref> و یا اینکه نباید از او [[پیروی]] کرد که در این صورت، فایده امام{{ع}}، منتفی خواهد بود<ref>[[علی قربانی| قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۵۸.</ref>.


همچنین اگر امام مرتکب خطا یا گناهی شود، از سویی [[نهی]] و [[تبری]] جستن از عمل او لازم می‌‌شود و از سوی دیگر به دلیل [[وجوب]] [[اطاعت از اولی الامر]] باید از او که امام و مقتداست تبعیت کرد؛ [[نافرمانی]] و [[انکار]] با اطاعت قابل جمع نیست. [[محقق طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی|ولوجوب الانکار علیه لو اقدم علی المعصیه فیضاد امر الطاعه}}<ref>ر. ک: کشف المراد، ص۱۸۴.</ref>.
همچنین اگر امام مرتکب خطا یا گناهی شود، از سویی [[نهی]] و [[تبری]] جستن از عمل او لازم می‌‌شود و از سوی دیگر به دلیل [[وجوب]] [[اطاعت از اولی الامر]] باید از او که امام و مقتداست تبعیت کرد؛ [[نافرمانی]] و [[انکار]] با اطاعت قابل جمع نیست. [[محقق طوسی]] می‌‌گوید: {{عربی|ولوجوب الانکار علیه لو اقدم علی المعصیه فیضاد امر الطاعه}}<ref>ر. ک: کشف المراد، ص۱۸۴.</ref>.


==== اشکال و پاسخ ====
==== اشکال و پاسخ ====
اشکال:''' وجوب [[اطاعت از امام]] فقط در مواردی است که امام خطا نکرده باشد؛ لذا [[تخلف]] از او در سایر موارد محذوری ندارد<ref>ر. ک: قوشجی، شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۷.</ref>.  
'''اشکال:''' وجوب [[اطاعت از امام]] فقط در مواردی است که امام خطا نکرده باشد؛ لذا تخلف از او در سایر موارد محذوری ندارد<ref>ر. ک: قوشجی، شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۷.</ref>.  


'''پاسخ:''' تشخیص درست از نادرست و خطا از صواب در کارهای مدعی [[امامت]] و [[هدایت]]، بر عهده کیست؟ اگر [[امت]] این تشخیص را به صورت کامل داشتند نیازی به امام و [[هادی]] [[الهی]] نبود. امام برای [[انجام وظیفه]] مهم هدایت و [[راهنمایی]] امت به [[معارف]] و اجرای درست [[احکام]] ابزاری لازم دارد که یکی از آنها [[عصمت]] است. با عصمت [[جانشین]] [[دینی]] [[رفتار]] کنند. [[پیامبر]]، امت می‌‌توانند به معارف صحیح دسترسی یافته و در [[مقام عمل]] نیز مطابق با [[وظیفه]] دینی رفتار کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص۱۰۱-۱۰۴.</ref>.
'''پاسخ:''' تشخیص درست از نادرست و خطا از صواب در کارهای مدعی [[امامت]] و [[هدایت]]، بر عهده کیست؟ اگر [[امت]] این تشخیص را به صورت کامل داشتند نیازی به امام و [[هادی]] [[الهی]] نبود. امام برای انجام وظیفه مهم هدایت و [[راهنمایی]] امت به معارف و اجرای درست [[احکام]] ابزاری لازم دارد که یکی از آنها [[عصمت]] است. با عصمت [[جانشین]] [[دینی]] [[رفتار]] کنند. [[پیامبر]]، امت می‌‌توانند به معارف صحیح دسترسی یافته و در مقام عمل نیز مطابق با [[وظیفه]] دینی رفتار کنند<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص۱۰۱-۱۰۴.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش