|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[استقامت در قرآن]] - [[استقامت در فقه سیاسی]] - [[استقامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[استقامت در قرآن]] - [[استقامت در فقه سیاسی]] - [[استقامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} |
|
| |
| == در معنای استقامت ==
| |
| راغب در مفردات فرموده: به راهی که بر خط راست است، استقامت گفته میشود. [[راه]] [[حق]] به این چنین راهی [[تشبیه]] شده است، مانند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.</ref>. لازمه آن، استقامت [[انسان]] بر راه و روش مستقیم است؛ مانند قوله: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}<ref>«فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref>، و قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref>، و قوله: {{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}<ref>«پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.</ref><ref>مفردات، ص۴۱۸.</ref>.
| |
| فخرالدین هم در این باره در مجمعالبحرین فرموده: و استقامت، [[اعتدال]] در امر است.{{متن قرآن|فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ}}: در توجّه نمودن بدون [[الهه]]، و قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}}؛ یعنی بر [[طاعت]]، و گفته اند: چیزی را با او [[شریک]] قرار نداند<ref>مجمع البحرین، ص۱۴۵.</ref>.
| |
| مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن فرموده: استقامت، باب استفعال است و دلالت میکند بر [[طلب]] [[قیام]] در امر، خواه ارادی باشد و خواه طبیعی و یا عملی، مانند: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَقَامُوا}}، {{متن قرآن|فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ}}، که طلب قیام را [[اراده]] میکنند، و نیز اراده میکنند که آن امر و به فعلیت درآمدنش، دوام یابد و نفس خود را بر آن امر، در عمل، در قول [[توحید]] و در [[عهد]]، [[منصوب]] نمایند، و طلب طبیعی هم چنان است که در: {{متن قرآن|الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} آمده است<ref>التحقیق، ج۹، ص۳۴۳.</ref>.
| |
|
| |
| همچنین [[شیخ طوسی]] در تبیان، و [[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]]، در معنای استقامت در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}، فرمودهاند: و استقامت استمرار داشتن در جهت واحد است و این که نه به سمت راست [[عدول]] کند، و نه به سمت چپ<ref>تبیان، ج۶، ص۷۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۳.</ref>.
| |
| باز شیخ طوسی در تبیان فرموده: استقامت [[استمرار]] بر جهت صواب است و هر وقت استمرار بر وجه [[خطا]] باشد، استقامت نامیده نمیشود<ref>تبیان، ج۵، ص۱۷۶.</ref>.
| |
| نیز او فی قوله: {{متن قرآن|وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ}}، فرموده: استقامت بر طریق [[حق]] که [[عقل]] به آن [[دعوت]] میکند، طاعت [[خدای متعال]] است<ref>تبیان، ج۱۰، ص۱۵۴.</ref>.
| |
|
| |
| همین طور فی قوله: {{متن قرآن|لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ}}، فرموده: برای امر خدای متعال، [[وعظ]] استمرار و [[پایداری]] داشته باشند.
| |
| [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] فرموده: استقامت، طلب قیام شیء و درخواست [[ظهور]] و آشکار شدن همه آثار و [[منافع]] آن است. پس استقامت [[راه]]، متّصف نمودن آن است به آنچه از راه قصد میشود، مانند: مستقیم بودن، واضح و آشکار بودن. و عدم [[تمایل]] و [[انحراف]] و استقامت [[انسان]] در امر، به این است که از نفس خودش [[قیام]] آن و اصلاحش را [[طلب]] نماید، به گونهای که با [[فساد]] و نقصی مواجه نشود و به طور کامل و تمام حاصل گردد؛ قال [[الله]] تعالی: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ}}؛ یعنی [[حق]] [[توحید]] او جلّ و [[علا]] را به جا میآورند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۶۳.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۴۲.</ref>
| |
|
| |
| === صراط المستقیم ===
| |
| در تحقیقی که در معنای استقامت انجام شد، [[ارتباط]] تطبیقی استقامت و «[[صراط مستقیم]]» حاصل میگردد. لذا با استناد به [[آیات]] ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳ [[سوره]] [[مبارکه]] انعام به تحقیق درباره مفهوم صراط مستقیم میپردازیم تا معنای استقامت بیشتر مفهوم گردد:
| |
| قوله تعالی: {{متن قرآن|مَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref>؛ یعنی هر که را [[خدای متعال]] [[اراده]] [[هدایت]] او کند، سینه او را برای [[قبول اسلام]] گشاده مینماید.
| |
| و قوله تعالی: {{متن قرآن|وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا}}<ref>«و این راه راست پروردگار توست» سوره انعام، آیه ۱۲۶.</ref>: بنابراین مفهوم صراط مستقیم، [[شرح صدر]] پیدا نمودن برای قبول اسلام است.<ref>عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.</ref>
| |
|
| |
| === شرح صدر چیست؟ و علامت آن کدام است؟ ===
| |
| هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ}}<ref>«آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.</ref>، نازل شد، از [[پیامبر]] {{صل}} سؤال کردند، شرح صدر چیست؟ پیامبر {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ فینشرح له صدره و ینفخ}}: نوری است که خدای متعال در [[دل]] هر کس که بخواهد افکنده و در پرتو آن، سینه او وسیع و گشاده میشود (دارای آن چنان [[روح]] بزرگی میگردد که برای پذیرش هر مسأله و واقعهای، هر چند در کیفیت، عجیب، و در کمیت، بزرگ و [[عظیم]] باشد، [[آمادگی]] مییابد).
| |
| و نیز از [[پیامبر]] {{صل}} سؤال شد که داشتن [[شرح صدر]]، آیا علامت و نشانهای هم دارد که با آن شناخته شود؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|نَعَمْ، الْإِنَابَةُ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ، وَ التَّجَافِي عَنْ دَارِ الْغُرُورِ، وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ ِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْتِ}}: آری، توجه داشتن به سرای جاویدان ([[آخرت]])، و مهیای رها شدن از سرای [[فریب]] ([[دنیا]])، و با [[عمل صالح]] و [[ایمان]] آماده [[مرگ]] بودن، پیش از این که فرا رسد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۴۷.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۴۴.</ref>
| |
|
| |
|
| === مصادیق [[صراط مستقیم]] === | | === مصادیق [[صراط مستقیم]] === |