خداشناسی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۷: خط ۱۷:
[[اهل معرفت]] به خداشناسی توجه ویژه‌ای داشته‌اند؛ اما شناخت خدا نزد آنان معرفت نظری و استدلالی نیست، بلکه [[معرفتی]] است که از [[شهود]] و [[مشاهده]] نشئت می‌گیرد و لازمه آن [[سلوک]] عملی و دست‌یافتن به [[معرفتی]] ورای [[عقل]] و [[شناخت]] بی‌واسطه [[خدا]] و فنای در اوست.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۹۳–۹۴؛ هجویری، کشف المحجوب، ۳۶۱–۳۶۷؛ عین‌القضات، زبدة الحقایق، ۲۹–۳۰؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۱۵–۱۱۸.</ref>
[[اهل معرفت]] به خداشناسی توجه ویژه‌ای داشته‌اند؛ اما شناخت خدا نزد آنان معرفت نظری و استدلالی نیست، بلکه [[معرفتی]] است که از [[شهود]] و [[مشاهده]] نشئت می‌گیرد و لازمه آن [[سلوک]] عملی و دست‌یافتن به [[معرفتی]] ورای [[عقل]] و [[شناخت]] بی‌واسطه [[خدا]] و فنای در اوست.<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۹۳–۹۴؛ هجویری، کشف المحجوب، ۳۶۱–۳۶۷؛ عین‌القضات، زبدة الحقایق، ۲۹–۳۰؛ نسفی، زبدة الحقائق، ۱۱۵–۱۱۸.</ref>
[[امام خمینی]] نیز در آثار خود به بحث [[خداشناسی]] پرداخته، با تحلیل و بررسی آرای برخی [[متکلمان]] در [[اثبات وجود]] [[حق‌تعالی]] و با استناد به [[آیات الهی]]، به [[براهین فلسفی]] و [[کلامی]] پرداخته‌است.<ref>تقریرات، ۲/۱۹–۲۳، ۶۶ و ۳۳۳؛ تعلیقات فصوص، ۲۷۲؛ چهل حدیث، ۱۹۱؛ حدیث جنود، ۸۰–۸۲.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref>
[[امام خمینی]] نیز در آثار خود به بحث [[خداشناسی]] پرداخته، با تحلیل و بررسی آرای برخی [[متکلمان]] در [[اثبات وجود]] [[حق‌تعالی]] و با استناد به [[آیات الهی]]، به [[براهین فلسفی]] و [[کلامی]] پرداخته‌است.<ref>تقریرات، ۲/۱۹–۲۳، ۶۶ و ۳۳۳؛ تعلیقات فصوص، ۲۷۲؛ چهل حدیث، ۱۹۱؛ حدیث جنود، ۸۰–۸۲.</ref>.<ref>[[باقر صاحبی|صاحبی، باقر]]، [[خداشناسی - صاحبی (مقاله)| مقاله «خداشناسی»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۵ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۵، ص۱۲۶ – ۱۳۶.</ref>
== امکان یا استحاله [[شناخت]] ذات خدا‌==
[[ذهن]] و [[عقل انسان]] کرانمند و [[مبتلا]] به انواع [[کاستی‌ها]] و حجاب‌های مادی و [[نفسانی]] است که با این پیش‌فرض درصدد شناخت و [[شناسایی]] [[آفریدگار]] متعالی و نامتناهی و مجرد از عالم مادی است. از سوی دیگر [[حقیقت]] [[خداوند]]، وجود منحصر به فردی است که هیچ شباهتی به سنخ عالم امکان و مادی ندارد و وجودش مستجمع تمامی [[کمالات]] متصور و غیرمتصور به نحو لایتناهی است. به تعبیر [[فلسفی]]، [[علم]] و [[معرفت]] معلول به علت خویش [[علمی]] ناقص و کرانمند خواهد بود و [[انسان]] نیز به عنوان مخلوق و معلول [[الهی]] از این قاعده مستثنی نیست.
حاصل آنکه شناخت انسان نسبت به ذات و حقیقت الهی - که در [[عرفان]] از آن به [[مقام]] احدیت تعبیر می‌شود - به معنای اکتناه بر آن محال است.
{{عربی|مَفْهُومُهُ مِنْ أَعْرَفِ الْأَشْيَاءِ *** وَ كُنْهُهُ في غايةِ الخِفَاءِ}}<ref>شرح منظومه، ص۹، قسم الحکمة.</ref>
مرحوم [[امام]] در آثار مختلف خود به عدم امکان شناخت [[ذات خدا]] حتی برای [[انسان کامل]] مثل [[پیامبر اسلام]] {{صل}} تأکید داشته و به تبیین آن پرداخته است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۷۵؛ تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۵۹؛ شرح چهل حدیث، ص۱۹۲؛ التعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۷۰ و ۲۸۰.</ref>؛ چراکه خود آن [[حضرت]] فرموده است: {{متن حدیث| مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ}}<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۵۹.</ref>.
ایشان در موضعی به عدم امکان [[عبادت]] [[حقیقی]] [[خدا]] اشاره فرموده و علت آن را چنین تعلیل می‌فرماید که: ثنای هر کسی فرع [[معرفت]] به اوست، و چون دست [[آمال]] [[بندگان]] از عز جلال معرفت ذات او به [[حقیقت]] کوتاه است، پس به ثنای [[جمال]] و جلال او نیز نتواند [[قیام]] کرد، چنانچه [[اشرف]] خلایق و اعرف موجودات به [[مقام]] [[ربوبیت]] اعتراف به [[قصور]] فرماید و عرض کند: {{متن حدیث|مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ}}، و جمله دوم به منزله تعلیل است برای جمله اوّل<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۲۴؛ تفسیر سوره حمد، ص۹۵.</ref>.
[[ادله]] آن به دو قسم (ناظر به [[محدودیت انسان]] به عنوان شناسا و متعلق [[شناخت]] یعنی ذات احدیت) برمی‌گردد. [[امام]] در مورد قسم اول خاطر نشان می‌سازد که [[انسان]] به علت [[ابتلاء]] با عالم و [[جسم]] مادی شناخت ذات نفس خود کامل نیست، تا چه رسد به [[شناخت خداوند]] مجرد تام و مطلق<ref>امام خمینی، التعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۷۰.</ref>.
از سوی دیگر، حقیقت معرفت و شناخت از جنس و فصل تشکیل یافته است، و چون وجود خدا وجود مطلق و بسیط است، فاقد جنس و فصل بوده و لذا متعلق معرفت قرار نمی‌گیرد<ref>«چون ذات او صرف‌الوجود است و الوجود بسیط بصرف البساطه و تعریف ذات شیء در صورتی ممکن است که شیء دارای جنس و فصل باشد و {{عربی|الوجود لا جنس له و لا فصل له}}؛ زیرا جنس مورد شرکت است و در عالم چیزی غیر وجود نیست تا با او در چیزی شریک باشد و {{عربی|الوجود مساوق مع الوحدة}}، و فصل برای تمییز است و در صفحه وجود چیزی غیر وجود نیست تا تمییز لازم داشته باشد، بنا بر این تعریف وجود ممکن نیست. در عین حال در اعلی مرتبه تجلی است و در منظر و مسمع هر چیزی واقع شده است (امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۵۹؛ صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۳۲).</ref>.
دلیل دیگر بر استحاله اینکه [[شناخت]] [[حقیقی]] و تام در صورتی حاصل می‌شود که ناظر و [[عارف]] در ذات منظور و متعلق [[معرفت]] مستغرق گردد به گونه‌ای به فنای کامل برسد و با آن [[متحد]] گردد یا اینکه ذات منظور در ناظر [[ظهور]] و متجلی شود که لازمه هر دو صورت زوال احدیت آن دو است که آن محال است<ref>{{عربی|لأن النظر و المشاهدة لا يمكن إلا بصيرورة الناظر مستغرقا في عين المنظور متحدا معه أو ظهور المنظور و تجليه في مرآة الناظر و كلاهما يزيلان الأحدية و تحت ذكر اسرار}} (التعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۳۸).</ref>.
اما شناخت أسماء و [[صفات ذات]] احدیت برای [[انسان‌های کامل]] ممکن است. [[اسماء]] [[خدا]] هم علامت‌های [[ذات مقدس]] اوست؛ و آن قدری که [[بشر]] می‌تواند از ذات [[مقدّس]] [[حق تعالی]] اطّلاع ناقص پیدا کند از اسماء [[حق]] است. آن چیزی که بشر می‌تواند به آن دسترسی پیدا کند [[اسماءالله]] است، که این اسماء‌الله هم مراتبی دارد، بعضی از مراتبش را ما هم می‌توانیم بفهمیم، و بعضی از مراتبش را [[اولیای خدا]] و [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} و کسانی که معلَّم به [[تعلیم]] او هستند می‌توانند [[ادراک]] کنند. البته رسیدن به آن، مرهون گذر از حجاب‌های [[نورانی]] و ظلمانی است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۸۹ و ۴۵۱؛ التعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۶۸.</ref>. بزرگ‌ترین [[حجاب]] [[نفس آدمی]] است که با گذر از آن [[انسان]] عارف به «[[لقاءالله]]» نایل می‌آید که مستقیماً مورد تجلی [[اسماء و صفات]] حق تعالی می‌گردد که خود آنها به نوعی آخرین حجاب بین انسان و خداست که برای افراد خاصی قابل رفع است و به تعبیر حضرت امام:
«از برای بعضی از ارباب [[سلوک]] ممکن است حجاب نوری اسمائی و صفاتی نیز خرق گردد، و به تجلیات ذاتی [[غیبی]] نایل شود و خود را متعلق و متدلّی به [[ذات مقدس]] ببیند، و در این [[مشاهده]]، احاطه قیّومی [[حق]] و فنای ذاتی خود را [[شهود]] کند، و آشکار، وجود خود و جمیع موجودات را ظل حق ببیند، و چنانچه برهاناً بین حق و مخلوق اوّل، که مجرد از جمیع موارد و علایق است، حجابی نیست، بلکه [برای] مجردات مطلقاً [[حجاب]] نیست برهاناً، همین طور این [[قلبی]] که در سعه و احاطه هم افق با موجودات مجرده شده، بلکه قدم بر فرق آنها گذاشته، حجابی نخواهد داشت»<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۵۴.</ref>.
ایشان در ادامه برای [[تأیید]] مدعای خویش به چند [[روایت]] استناد می‌کند مانند: {{متن حدیث|إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا}}<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>.
روایت دیگر [[مناجات]] معروف شعبانیه است: {{متن حدیث|إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً}}<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۱، ص۹۹.</ref>.
آیا [[تفکر]] [[انسان]] درباره [[خدا]] تنها به تفکر در آثار [[خلقت]]، [[افعال الهی]] و نهایت در أسماء و [[صفات الهی]] منحصر است یا اینکه تفکر در [[ذات خدا]] نیز ممکن است؟ [[امام]] در تبیین مسأله خاطر نشان می‌سازد [[روایات]] در این باره مختلف وارد شده است. یک قسم به صورت صریح از تفکر در ذات [[نهی]] می‌کند، چنانکه از [[پیامبر]] {{صل}} روایت شده که: {{متن حدیث|تَفَكَّرُوا فِي خَلْقِ اللَّهِ وَ لَا تَفَكَّرُوا فِي اللَّهِ فَتَهْلِكُوا}}<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۲.</ref>.
قسم دیگر نه تنها منع نمی‌کند که تفکر در خدا را [[افضل]] [[عبادات]] بر می‌شمارد، مانند: {{متن حدیث|أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِي اللَّهِ وَ فِي قُدْرَتِهِ}}<ref>{{متن حدیث|أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ}} (نهج البلاغه، خطبه ۱)، {{متن حدیث|أَوَّلُ الدِّيَانَةِ بِهِ مَعْرِفَتُهُ}} (کافی، ج۱، ص۱۴۰)، {{متن حدیث|إِنَّ أَفْضَلَ الْفَرَائِضِ وَ أَوْجَبَهَا عَلَى الْإِنْسَانِ مَعْرِفَةُ الرَّبِّ}} (کفایة الاثر، ص۲۵۸).</ref>. پس تفکر در حق و [[اثبات]] ذات و [[تفکر]] در [[قدرت]] و سایر [[اسماء و صفات]]، علاوه بر آنکه منهی نیست، [[افضل]] [[عبادات]] است. [[امام]] در [[مقام]] جمع [[روایات]] به دو راه حل ذیل اشاره می‌کند:
اول: مراد و مقصود، روایات متعدد وارد در [[ترغیب]] تفکر درباره [[خدا]]، نظر به ذات، به منظور [[اثبات]]، [[شناخت]] أسماء و صفات [[حق تعالی]] و [[تقدیس]] و [[تنزیه]] آن است که خود آن مراتب مختلف دارد، بالاترین آن به [[انسان کامل]] مربوط می‌شود که وی از طریق تفکر در وجود و [[ذات خدا]] به [[مشاهده]] ذات، [[شهود]] اسماء و صفات حضرتش نایل می‌آید که در اصطلاح [[عرفانی]] و [[فلسفی]] از آن راه به [[برهان صدیقین]] تعبیر می‌شود<ref>«تفکر در حقّ و اسماء و صفات و کمالات اوست. و نتیجه آن علم به وجود حق و انواع تجلیات است و از آن، علم به اعیان و مظاهر رخ دهد. و این افضل مراتب فکر و اعلی مرتبه علوم و اتقن مراتب برهان است؛ زیرا که از نظر به ذات علت و تفکر در سبب، مطلق علم به او و مسبّبات و معلولات پیدا شود، و این نقشه تجلّیات قلوب صدّیقین است، و از این جهت آن را «برهان صدّیقین» گویند؛ زیرا که «صدّیقین» از مشاهده ذات، شهود اسماء و صفات کنند، و در آیینه أسماء اعیان و مظاهر را شهود نمایند. و اینکه این قسم برهان را «برهان صدّیقین» گوییم برای آن است که اگر صدّیقی بخواهد مشاهدات خود را به صورت برهان در آورد و آنچه ذوقاً و شهوداً یافته به قالب الفاظ بریزد، این چنین شود، نه آنکه هر کس بدین برهان علم به ذات و تجلیّات آن پیدا کرد، از صدّیقین است، با آنکه معارف صدّیقین از سنخ براهین است، لکن براهین مخصوصی. هیهات که علوم آنها از جنس تفکر باشد، یا مشاهدات آنها را با برهان و مقدمات آن مشابهتی. تا قلب در حجاب برهان است و قدم او تفکر است، به أول مرتبه صدیقین نرسیده» (امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۰ و ۱۹۱).</ref>.
مقابل [[معرفت]] فوق، ادعای [[شناخت خدا]] با قید احاطه و اکتناه بر ذات مطلق [[حق تعالی]] و نیز [[تفکر]] در کیفیت آن می‌باشد که بنا به [[دلایل عقلی]]، امر محال است.
به دیگر سخن، مقصود [[روایات]] دال بر [[نهی]] از تفکر در [[ذات خدا]] نه نهی [[مولوی]] که نهی ارشادی است، به این معنی به [[انسان]] یادآور می‌شود که وی بر [[شناخت]] و اکتناه بر ذات احدیت [[قادر]] نیست و [[عقل]] [[زحمت]] [[بیهوده]] نکشد که برای او به معرفت [[حقیقت]] وجود راهی نیست و [[مقام]] حقیقت وجود، [[اعلی]] است از اینکه عقل به او احاطه پیدا کند، بلکه او محیط بر همه اشیاء است.
ایشان در موضع دیگر تقریر جدیدی ارایه می‌دهد که به موجب آن معظم له بین «تفکر» و «[[مشاهده]] حضوریه و [[مکاشفه]]» فرق قائل شده و تفکر را بر [[کشف]] مجهول از طریق مترتب نمودن امور معلومه [[تفسیر]] می‌نماید که درباره [[خدا]] در صدد کشف ذات خداست که مورد نهی قرار گرفته است. این تفکر خود [[حجاب]] است<ref>{{عربی|أما المشاهدة الحضورية و المكاشفة الذوقية فليست من الأكتناه في شيء فان الأكتناه بقدم الفكر و هي بيراق الذوق و العشق، و الفكر ترتيب أمور معلومة لتحصيل أمر مجهول فما لا جنس له و لا فصل و لا حد له فلا برهان عليه فالفكر حجاب و العلم هو الحجاب الأكبر و المشاهدة حضور و تدل و تعلق و ربط و رفض قاطبة التّعيّنات... فالمعرفة مرغوب فيها و مأمور بها و الفكر مرغوب عنه و منهى عنه و هذا أحد وجوه الجمع بين الأخبار الآمرة بالمعرفة و الناهية عن الفكر في ذات الله فافهم و اغتنم}} (امام خمینی، التعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۲۸۱؛ و نیز بنگرید: تقریرات فلسفه، ج۱، ص۱۵۹؛ شرح چهل حدیث، ص۱۹۱ - ۱۹۵؛ صحیفه امام، ج۷، ص۴۳۲).</ref>.
دوم: راه حل دیگر به ظرفیت و [[استعداد]] مختلف مخاطبان [[روایات]] بر می‌گردد که شامل [[خواص]] و [[عوام]] می‌شود. [[نهی]] متوجه [[مردم]] عادی می‌شود که استعداد و [[طاقت]] [[درک]] [[معارف ربوبی]] از طریق [[اسماء و صفات]] و نیز ذات را ندارند، بلکه راه آنان نه [[برهان صدیقین]] که [[برهان]] آفاقی و نظر به امثال شتر و [[طبیعت]] است، اما داستان [[انسان‌های کامل]] متفاوت است؛ لذا به [[تفکر]] در [[حق تعالی]] [[ترغیب]] شدند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۹۵؛ جواهر الاصول، ج۲، ص۱۰۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۲۲.</ref>


== مراتب و سطوح خداشناسی ==
== مراتب و سطوح خداشناسی ==
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش