بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[[راستگویی]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[حدیث]]: | [[راستگویی]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[حدیث]]: | ||
# به [[نقل]] از [[ابن عبّاس]]: هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر خدا]] {{صل}} بیرون آمد و از کوه [[صفا]] بالا رفت و ندا داد: "بشتابید که خطر نزدیک است!". [[مردم]] گفتند: این کیست و چه خبر شده است؟ و به گرد او جمع شدند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "آیا اگر به شما خبر بدهم که سوارانی از دامنه این کوه، گذشتهاند و به سوی شما میآیند، تصدیقم میکنید؟". گفتند: ما دروغی از تو سراغ نداریم!. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "من به شما هشدار میدهم که عذابی سخت پیشرو دارید"<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} ذَاتَ يَوْمٍ الصَّفَا فَقَالَ يَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَيْهِ قُرَيْشٌ فَقَالُوا لَهُ مَا لَكَ فَقَالَ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصَبِّحُكُمْ أَوْ مُمَسِّيكُمْ أَ مَا كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي قَالُوا بَلَى قَالَ فَإِنِّي نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ }}؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹۰۲، ح۴۶۸۷؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۴، ح۳۵۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۲، ح۱۷۷۲۵، کلاهما نحوه؛ المجازات النبویة، ص۱۷۹، ح۱۴۶، المناقب لابنشهرآشوب، ج۱، ص۴۶، کلاهما نحوه، بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref>. | # به [[نقل]] از [[ابن عبّاس]]: هنگامی که [[آیه]]: {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> نازل شد، [[پیامبر خدا]] {{صل}} بیرون آمد و از کوه [[صفا]] بالا رفت و ندا داد: "بشتابید که خطر نزدیک است!". [[مردم]] گفتند: این کیست و چه خبر شده است؟ و به گرد او جمع شدند. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "آیا اگر به شما خبر بدهم که سوارانی از دامنه این کوه، گذشتهاند و به سوی شما میآیند، تصدیقم میکنید؟". گفتند: ما دروغی از تو سراغ نداریم!. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "من به شما هشدار میدهم که عذابی سخت پیشرو دارید"<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ صَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} ذَاتَ يَوْمٍ الصَّفَا فَقَالَ يَا صَبَاحَاهْ فَاجْتَمَعَتْ إِلَيْهِ قُرَيْشٌ فَقَالُوا لَهُ مَا لَكَ فَقَالَ أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَخْبَرْتُكُمْ أَنَّ الْعَدُوَّ مُصَبِّحُكُمْ أَوْ مُمَسِّيكُمْ أَ مَا كُنْتُمْ تُصَدِّقُونِّي قَالُوا بَلَى قَالَ فَإِنِّي نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ }}؛ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹۰۲، ح۴۶۸۷؛ صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۴، ح۳۵۵؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۲، ح۱۷۷۲۵، کلاهما نحوه؛ المجازات النبویة، ص۱۷۹، ح۱۴۶، المناقب لابنشهرآشوب، ج۱، ص۴۶، کلاهما نحوه، بحارالأنوار، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref>. | ||
# [[پیامبر خدا]] {{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> فرمود: ای [[مردم]]! بلدِ راه، به کسان خود، [[دروغ]] نمیگوید و من، اگر هم [[دروغگو]] بودم، دستِ کم به شما [[دروغ]] نمیگفتم. [[سوگند]] به خداوندی که هیچ معبودی جز او نیست، من فرستاده به [[حقّ]] [[خدا]] به سوی شما خصوصاً و به سوی همه [[مردم]] عموماً هستم. به [[خدا]] [[سوگند]]، همانگونه که میخوابید، میمیرید و همانگونه که بیدار میشوید، برانگیخته خواهید شد و مطابق کردارتان، حسابرسی خواهید شد و در برابر [[نیکی]]، [[پاداش نیک]] خواهید دید و در برابر [[بدی]]، [[کیفر]] بد خواهید چشید. [[بهشت]] جاویدان و [[دوزخ]] همیشگی، در کار است<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بَعْدَ مَا نَزَلَتْ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرَّائِدَ لَا يَكْذِبُ أَهْلَهُ وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ حَقّاً خَاصَّةً وَ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً وَ اللَّهِ لَتَمُوتُونَ كَمَا تَنَامُونَ وَ لَتُبْعَثُونَ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ وَ لَتُحَاسَبُونَ كَمَا تَعْمَلُونَ وَ لَتُجْزَوْنَ بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسُّوءِ سُوءً وَ إِنَّهَا الْجَنَّةُ أَبَداً وَ النَّارُ أَبَداً}}؛ المناقب لابنشهرآشوب، ج۱، ص۴۶؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۱۴۳ و لیس فیه {{متن حدیث|وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ}} و فیه "تعلمون" بدل "تعملون"؛ بحار الأنوار، ج۱۸، ص۱۹۷، ذیل ح۳۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۸۷، عن جعفر بن عبدالله بن أبی الحکم نحوه.</ref>. | # [[پیامبر خدا]] {{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ }}<ref> و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!؛ سوره شعراء، آیه:۲۱۴.</ref> فرمود: ای [[مردم]]! بلدِ راه، به کسان خود، [[دروغ]] نمیگوید و من، اگر هم [[دروغگو]] بودم، دستِ کم به شما [[دروغ]] نمیگفتم. [[سوگند]] به خداوندی که هیچ معبودی جز او نیست، من فرستاده به [[حقّ]] [[خدا]] به سوی شما خصوصاً و به سوی همه [[مردم]] عموماً هستم. به [[خدا]] [[سوگند]]، همانگونه که میخوابید، میمیرید و همانگونه که بیدار میشوید، برانگیخته خواهید شد و مطابق کردارتان، حسابرسی خواهید شد و در برابر [[نیکی]]، [[پاداش نیک]] خواهید دید و در برابر [[بدی]]، [[کیفر]] بد خواهید چشید. [[بهشت]] جاویدان و [[دوزخ]] همیشگی، در کار است<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} بَعْدَ مَا نَزَلَتْ {{متن قرآن|وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ}}: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الرَّائِدَ لَا يَكْذِبُ أَهْلَهُ وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ وَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ حَقّاً خَاصَّةً وَ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً وَ اللَّهِ لَتَمُوتُونَ كَمَا تَنَامُونَ وَ لَتُبْعَثُونَ كَمَا تَسْتَيْقِظُونَ وَ لَتُحَاسَبُونَ كَمَا تَعْمَلُونَ وَ لَتُجْزَوْنَ بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً وَ بِالسُّوءِ سُوءً وَ إِنَّهَا الْجَنَّةُ أَبَداً وَ النَّارُ أَبَداً}}؛ المناقب لابنشهرآشوب، ج۱، ص۴۶؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۱۴۳ و لیس فیه {{متن حدیث|وَ لَوْ كُنْتُ كَاذِباً لَمَا كَذَبْتُكُمْ}} و فیه "تعلمون" بدل "تعملون"؛ بحار الأنوار، ج۱۸، ص۱۹۷، ذیل ح۳۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۸۷، عن جعفر بن عبدالله بن أبی الحکم نحوه.</ref>. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۳: | ||
# به [[نقل]] از [[ابو طالب]]، درباره [[پیامبر خدا]] {{صل}}: بیگمان، تو را به [[راستگویی]] شناختهام، بی آن که خطایی کنی. همواره و از همان [[طفولیت]]، درست سخن گفتهای. و نیز این [[شعر]] از اوست: و ترازوی [[راستی]] است، بی آن که دانه کوچک جوی [[خطا]] کند. و ترازوی [[عدل]]، بی آن که وزنش بیشتر باشد و اجحافی کند<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب فی رسول الله {{صل}}:فلقد عرفتك صادقا بالقول لا تتفندما زلت تنطق بالصواب و أنت طفل أمرد؛ و عنه أیضاً: و ميزان صدق لا يخيس شعيرة و ميزان عدل وزنه غير عائل}}؛ التوحید، ص۱۵۸، ح۴؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۲۶۶ و لیس فیه البیت الأخیر؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۶۶؛ تفسیر الطبری، ج۳، الجزء ۴، ص۲۴۰؛ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۱، ص۵۳؛ تفسیر القرطبی، ج۵، ص۲۱ و فیها البیت الأخیر فقط نحوه و راجع؛ الصراط المستقیم: ج۲، ص۴۲ و شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج۱۴، ص۷۷ و ۷۹.</ref>. | # به [[نقل]] از [[ابو طالب]]، درباره [[پیامبر خدا]] {{صل}}: بیگمان، تو را به [[راستگویی]] شناختهام، بی آن که خطایی کنی. همواره و از همان [[طفولیت]]، درست سخن گفتهای. و نیز این [[شعر]] از اوست: و ترازوی [[راستی]] است، بی آن که دانه کوچک جوی [[خطا]] کند. و ترازوی [[عدل]]، بی آن که وزنش بیشتر باشد و اجحافی کند<ref>{{متن حدیث|عن أبی طالب فی رسول الله {{صل}}:فلقد عرفتك صادقا بالقول لا تتفندما زلت تنطق بالصواب و أنت طفل أمرد؛ و عنه أیضاً: و ميزان صدق لا يخيس شعيرة و ميزان عدل وزنه غير عائل}}؛ التوحید، ص۱۵۸، ح۴؛ مجمعالبیان، ج۷، ص۲۶۶ و لیس فیه البیت الأخیر؛ بحار الأنوار، ج۳۵، ص۱۶۶؛ تفسیر الطبری، ج۳، الجزء ۴، ص۲۴۰؛ تاریخ الإسلام للذهبی، ج۱، ص۵۳؛ تفسیر القرطبی، ج۵، ص۲۱ و فیها البیت الأخیر فقط نحوه و راجع؛ الصراط المستقیم: ج۲، ص۴۲ و شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید: ج۱۴، ص۷۷ و ۷۹.</ref>. | ||
# [[پیامبر خدا]] {{صل}} میفرماید: [[خداوند]] ده [[سرشت]] را در ما گرد آورده که نُه برای پیشینیان گردآورد و نُه برای دیگران. [[حکمت]]، [[بردباری]]، [[دانش]]... و [[راستی]]، در ماست<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عَشْرَ خِصَالٍ لَمْ يَجْمَعْهَا لِأَحَدٍ قَبْلَنَا وَ لَا تَكُونُ فِي أَحَدٍ غَيْرِنَا فِينَا الْحُكْمُ وَ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ ... وَ الصِّدْقُ}}؛ الخصال، ص۴۳۲، ح۱۴؛ تفسیر فرات، ص۳۰۷، ح۴۱۲، کلاهما عن ابن عبّاس؛ بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲۴۴، ح۵.</ref>. | # [[پیامبر خدا]] {{صل}} میفرماید: [[خداوند]] ده [[سرشت]] را در ما گرد آورده که نُه برای پیشینیان گردآورد و نُه برای دیگران. [[حکمت]]، [[بردباری]]، [[دانش]]... و [[راستی]]، در ماست<ref>{{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَنَا عَشْرَ خِصَالٍ لَمْ يَجْمَعْهَا لِأَحَدٍ قَبْلَنَا وَ لَا تَكُونُ فِي أَحَدٍ غَيْرِنَا فِينَا الْحُكْمُ وَ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ ... وَ الصِّدْقُ}}؛ الخصال، ص۴۳۲، ح۱۴؛ تفسیر فرات، ص۳۰۷، ح۴۱۲، کلاهما عن ابن عبّاس؛ بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲۴۴، ح۵.</ref>. | ||
# به [[نقل]] از [[عبد الله بن سلام]]: هنگامی که [[پیامبر]] {{صل}} به [[مدینه]] آمد، [[مردم]] به دیدنش شتافتند و گفته میشد: [[پیامبر خدا]] وارد شد! من هم با [[مردم]] رفتم تا ایشان را ببینم. وقتی چهره [[پیامبر خدا]] {{صل}} را دیدم، متوجّه شدم که چهره او چهره یک فرد [[دروغگو]] نیست. نخستین سخنی که فرمود، این بود: "ای [[مردم]]! به همه [[سلام]] دهید و [[اطعام]] کنید و شب هنگام که [[مردم]] خفتهاند، [[نماز]] بگزارید، تا به [[سلامت]] وارد [[بهشت]] شوید"<ref>{{متن حدیث|سنن ابن ماجه عن عبدالله بن سلام: لما قدم رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} المدینه انجفل الناس إلیه، و قیل: قدم رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}. فجئت فی الناس لأنظر إلیه، فلمّا استبنت وجه رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} عرفت أنّ وجهه لیس بوجه کذاب. فکان أول شیءٍ تکلم به أن قال: یَا أَيُّهَا النَّاسُ أَفْشُوا السَّلَامَ وَ صِلُوا الْأَرْحَامَ وَ أَطْعِمُوا الطَّعَامَ وَ صَلُّوا بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ}}؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۲۳، ح۱۳۳۴؛ مسند ابن حنبل، ج۹، ص۲۰۴، ح۲۳۸۴۵؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۴۱۸، ح۷۱۹، کلاهما نحوه؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴، ح۴۲۸۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۸۶-۲۹۵.</ref> | # به [[نقل]] از [[عبد الله بن سلام]]: هنگامی که [[پیامبر]] {{صل}} به [[مدینه]] آمد، [[مردم]] به دیدنش شتافتند و گفته میشد: [[پیامبر خدا]] وارد شد! من هم با [[مردم]] رفتم تا ایشان را ببینم. وقتی چهره [[پیامبر خدا]] {{صل}} را دیدم، متوجّه شدم که چهره او چهره یک فرد [[دروغگو]] نیست. نخستین سخنی که فرمود، این بود: "ای [[مردم]]! به همه [[سلام]] دهید و [[اطعام]] کنید و شب هنگام که [[مردم]] خفتهاند، [[نماز]] بگزارید، تا به [[سلامت]] وارد [[بهشت]] شوید"<ref>{{متن حدیث|سنن ابن ماجه عن عبدالله بن سلام: لما قدم رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} المدینه انجفل الناس إلیه، و قیل: قدم رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}. فجئت فی الناس لأنظر إلیه، فلمّا استبنت وجه رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} عرفت أنّ وجهه لیس بوجه کذاب. فکان أول شیءٍ تکلم به أن قال: یَا أَيُّهَا النَّاسُ أَفْشُوا السَّلَامَ وَ صِلُوا الْأَرْحَامَ وَ أَطْعِمُوا الطَّعَامَ وَ صَلُّوا بِاللَّيْلِ وَ النَّاسُ نِيَامٌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ}}؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۲۳، ح۱۳۳۴؛ مسند ابن حنبل، ج۹، ص۲۰۴، ح۲۳۸۴۵؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۴۱۸، ح۷۱۹، کلاهما نحوه؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴، ح۴۲۸۳؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۸۶-۲۹۵.</ref> | ||
== راستگوترین [[مردم]] == | == راستگوترین [[مردم]] == | ||
# [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}}، راستگوترین [[مردم]] بود<ref>{{متن حدیث|کَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: أَصْدَقَ النَّاسِ لَهْجَةً}}؛ رجال الکشّی، ج۱، ص۳۲۴، ح۱۷۴، عن عبدالله؛ مکارمالأخلاق، ج۱، ص۵۱، ح۲۰، عن الإمام علی {{ع}}؛ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۹۴، ح۳۳؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۹، ح۳۶۳۸؛ المصنّف لابن أبی شیبه، ج۷، ص۴۴۵، ح۱۶۷؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۴۱۲، کلها عن ابراهیم بن محمد عن الإمام علی {{ع}}؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۷۶، ح۱۸۵۶۸.</ref>. | # [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: [[پیامبر خدا]] {{صل}}، راستگوترین [[مردم]] بود<ref>{{متن حدیث|کَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: أَصْدَقَ النَّاسِ لَهْجَةً}}؛ رجال الکشّی، ج۱، ص۳۲۴، ح۱۷۴، عن عبدالله؛ مکارمالأخلاق، ج۱، ص۵۱، ح۲۰، عن الإمام علی {{ع}}؛ بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۹۴، ح۳۳؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۵۹۹، ح۳۶۳۸؛ المصنّف لابن أبی شیبه، ج۷، ص۴۴۵، ح۱۶۷؛ الطبقات الکبری، ج۱، ص۴۱۲، کلها عن ابراهیم بن محمد عن الإمام علی {{ع}}؛ کنزالعمال، ج۷، ص۱۷۶، ح۱۸۵۶۸.</ref>. | ||
# [[فاطمه]] {{س}} پس از [[وفات]] پدرش میفرماید: تو [[بهترین]] [[بنده خدا]] بودی و راستگوترین [[مردم]] در [[جایگاه]] [[راستی]] و [[دروغ]]<ref>{{متن حدیث|فَاطِمَةُ {{س}} –بَعْدَ وَفَاةِ أَبِيهَا-: فَأَنْتَ خَيْرُ عِبَادِ اللَّهِ كُلِّهِمُ وَ أَصْدَقُ النَّاسِ حِينَ الصِّدْقِ وَ الْكَذِبِ}}؛ تفسیر القمّی، ج۲، ص۱۵۸، عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق {{ع}}؛ المناقب لابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۶۱؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۹۶، ح۲۷.</ref>. | # [[فاطمه]] {{س}} پس از [[وفات]] پدرش میفرماید: تو [[بهترین]] [[بنده خدا]] بودی و راستگوترین [[مردم]] در [[جایگاه]] [[راستی]] و [[دروغ]]<ref>{{متن حدیث|فَاطِمَةُ {{س}} –بَعْدَ وَفَاةِ أَبِيهَا-: فَأَنْتَ خَيْرُ عِبَادِ اللَّهِ كُلِّهِمُ وَ أَصْدَقُ النَّاسِ حِينَ الصِّدْقِ وَ الْكَذِبِ}}؛ تفسیر القمّی، ج۲، ص۱۵۸، عن حمّاد بن عثمان عن الإمام الصادق {{ع}}؛ المناقب لابنشهرآشوب، ج۳، ص۳۶۱؛ بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۹۶، ح۲۷.</ref>. | ||
# به [[نقل]] از [[ابن طاووس]]، از پدرش نقل میکند: چون [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[آیه]]: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>[[سوگند]] به اختر، چون فرود آید؛ سوره نجم، آیه:۱.</ref> را [[تلاوت]] نمود، [[عتیبه بن ابی لهب]] گفت: به خداوندِ اختر، کافرم. [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "[[خداوند]]، درندهای از درندگانش را بر تو مسلّط گردانَد!". [[موسی بن محمّد بن ابراهیم]]، از پدرش برایم [[نقل]] کرد که: [[عتیبه بن ابی لهب]] با یارانش در کاروانی رهسپار [[شام]] شدند. چون به [[شام]] رسیدند، شیری غرّید. [[بدن]] [[عتیبه بن ابی لهب]] به لرزه افتاد. به او گفتند: از چه چیزی به لرزه افتادی؟ به [[خدا]] [[سوگند]] که ما و تو یکسانیم. [[عتیبه بن ابی لهب]] گفت: [[محمّد]]، مرا [[نفرین]] کرده است. به [[خدا]] [[سوگند]] که در زیر این [[آسمان]]، راستگوتر از [[محمّد]]، کسی نیست. آنگاه، [[شام]] آوردند؛ امّا [[عتیبه بن ابی لهب]] دست به [[غذا]] نبُرد. وقتِ [[خواب]] شد و همسفرانش کالاهای خود را گرداگرد [[عتیبه بن ابی لهب]] نهادند و او را در میان خود گرفتند و خوابیدند. شیر، نَفَسزنان آمد و سر یکایک آنان را بویید تا به او رسید و چنان او را به دندان گَزید که کارش را یکسره کرد. او در حالی که وحشتزده بود و آخرین نفسهایش را میکشید، میگفت: نگفتم که [[محمّد]]، راستگوترین [[مردمان]] است؟! و مُرد<ref>{{عربی|نعیم عن ابن طاووس عن أبیه: لَمَّا تَلا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}، قَالَ عُتْبَةَ بْنَ أَبِي لَهَبٍ قَالَ: كَفَرْتُ بِرَبِ النَّجْمِ!! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكَ كَلْباً مِنْ كِلَابِهِ. قال: فحدثنی موسی بن محمد بن ابراهیم، عن أبیه، قال: خرج عتیبه مع أصحابه فی عیر إلی الشام، حتی إذا کانوا بالشام فزأر الأسد، فجعلت فرائصه ترعد، فقیل له: من أیِّ شئءٍ ترعد؟ فوالله، مَا نَحْنُ وَ أَنْتَ إِلَّا سَوَاءٌ فَقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً دَعَا عَلَيَّ لَا وَ اللَّهِ مَا أَظَلَّتِ السَّمَاءُ عَلی ذي لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَضَعُوا الْعَشَاءَ فَلَمْ يُدْخِلْ يَدَهُ فِيهِ ثُمَّ جَاءَ الْنَّوْمُ فَحَاطُوهُ بِمَتَاعِهِمْ وَ وَسَّطُوهُ بَيْنَهُمْ وَ نَامُوا، فَجَاءَهُمُ الْأَسَدُ فَهَمَسَ يَسْتَنْشِقُ رَجُلًا رَجُلًا حَتَّى انْتَهَى إِلَيْهِ فَضَغَمَهُ ضَغْمَةً كَانَتْ إِيَّاهَا، فَفَزَعَ وَ هُوَ بِآخِرِ رَمَقٍ وَ هُوَ یَقُولُ: أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنَّ مُحَمَّداً أَصْدَقُ النَّاسِ؟! وَ مَاتَ}}؛ دلائل النبوه لأبی نعیم، ص۴۵۷، ح۳۸۳ و ص۴۵۵، ح۳۸۰، عن هبار بن الأسود نحوه؛ إمتاع الأسماع، ج۱۲، ص۱۱۹؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۱۷، ح۱۹۳، نحوه؛ بحارالأنوار، ج۱۸، ص۲۴۱، ح۸۸ و راجع؛ دلائل النبوه للبیهقی، ج۲، ص۳۳۸، ح۳۳۹ و کنز العمال، ج۱۲، ص۳۵۰، ح۳۵۳۵۶.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref> | # به [[نقل]] از [[ابن طاووس]]، از پدرش نقل میکند: چون [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[آیه]]: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>[[سوگند]] به اختر، چون فرود آید؛ سوره نجم، آیه:۱.</ref> را [[تلاوت]] نمود، [[عتیبه بن ابی لهب]] گفت: به خداوندِ اختر، کافرم. [[پیامبر خدا]] {{صل}} فرمود: "[[خداوند]]، درندهای از درندگانش را بر تو مسلّط گردانَد!". [[موسی بن محمّد بن ابراهیم]]، از پدرش برایم [[نقل]] کرد که: [[عتیبه بن ابی لهب]] با یارانش در کاروانی رهسپار [[شام]] شدند. چون به [[شام]] رسیدند، شیری غرّید. [[بدن]] [[عتیبه بن ابی لهب]] به لرزه افتاد. به او گفتند: از چه چیزی به لرزه افتادی؟ به [[خدا]] [[سوگند]] که ما و تو یکسانیم. [[عتیبه بن ابی لهب]] گفت: [[محمّد]]، مرا [[نفرین]] کرده است. به [[خدا]] [[سوگند]] که در زیر این [[آسمان]]، راستگوتر از [[محمّد]]، کسی نیست. آنگاه، [[شام]] آوردند؛ امّا [[عتیبه بن ابی لهب]] دست به [[غذا]] نبُرد. وقتِ [[خواب]] شد و همسفرانش کالاهای خود را گرداگرد [[عتیبه بن ابی لهب]] نهادند و او را در میان خود گرفتند و خوابیدند. شیر، نَفَسزنان آمد و سر یکایک آنان را بویید تا به او رسید و چنان او را به دندان گَزید که کارش را یکسره کرد. او در حالی که وحشتزده بود و آخرین نفسهایش را میکشید، میگفت: نگفتم که [[محمّد]]، راستگوترین [[مردمان]] است؟! و مُرد<ref>{{عربی|نعیم عن ابن طاووس عن أبیه: لَمَّا تَلا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}، قَالَ عُتْبَةَ بْنَ أَبِي لَهَبٍ قَالَ: كَفَرْتُ بِرَبِ النَّجْمِ!! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْكَ كَلْباً مِنْ كِلَابِهِ. قال: فحدثنی موسی بن محمد بن ابراهیم، عن أبیه، قال: خرج عتیبه مع أصحابه فی عیر إلی الشام، حتی إذا کانوا بالشام فزأر الأسد، فجعلت فرائصه ترعد، فقیل له: من أیِّ شئءٍ ترعد؟ فوالله، مَا نَحْنُ وَ أَنْتَ إِلَّا سَوَاءٌ فَقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً دَعَا عَلَيَّ لَا وَ اللَّهِ مَا أَظَلَّتِ السَّمَاءُ عَلی ذي لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ مُحَمَّدٍ ثُمَّ وَضَعُوا الْعَشَاءَ فَلَمْ يُدْخِلْ يَدَهُ فِيهِ ثُمَّ جَاءَ الْنَّوْمُ فَحَاطُوهُ بِمَتَاعِهِمْ وَ وَسَّطُوهُ بَيْنَهُمْ وَ نَامُوا، فَجَاءَهُمُ الْأَسَدُ فَهَمَسَ يَسْتَنْشِقُ رَجُلًا رَجُلًا حَتَّى انْتَهَى إِلَيْهِ فَضَغَمَهُ ضَغْمَةً كَانَتْ إِيَّاهَا، فَفَزَعَ وَ هُوَ بِآخِرِ رَمَقٍ وَ هُوَ یَقُولُ: أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنَّ مُحَمَّداً أَصْدَقُ النَّاسِ؟! وَ مَاتَ}}؛ دلائل النبوه لأبی نعیم، ص۴۵۷، ح۳۸۳ و ص۴۵۵، ح۳۸۰، عن هبار بن الأسود نحوه؛ إمتاع الأسماع، ج۱۲، ص۱۱۹؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۱۷، ح۱۹۳، نحوه؛ بحارالأنوار، ج۱۸، ص۲۴۱، ح۸۸ و راجع؛ دلائل النبوه للبیهقی، ج۲، ص۳۳۸، ح۳۳۹ و کنز العمال، ج۱۲، ص۳۵۰، ح۳۵۳۵۶.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۹۴-۲۹۷.</ref> | ||
== [[دروغگویی]]، منفورترین [[اخلاق]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} == | == [[دروغگویی]]، منفورترین [[اخلاق]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} == | ||
# به [[نقل]] از [[عایشه]]: منفورترین [[اخلاق]] نزد [[پیامبر]] {{صل}}، [[دروغگویی]] بود<ref>{{عربی|عن عائشه: کَانَ أَبْغَضَ الْخُلُقِ إِلَی النَّبِيِّ {{صل}} الکَذِبُ}}؛ التاریخ الکبیر، ج۱، ص۴۹، الرقم ۹۹؛ شعب الإیمان، ج۴، ص۲۰۹، ح۲۸۱۷؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۳۷، ح۱۸۳۷۹.</ref>. | # به [[نقل]] از [[عایشه]]: منفورترین [[اخلاق]] نزد [[پیامبر]] {{صل}}، [[دروغگویی]] بود<ref>{{عربی|عن عائشه: کَانَ أَبْغَضَ الْخُلُقِ إِلَی النَّبِيِّ {{صل}} الکَذِبُ}}؛ التاریخ الکبیر، ج۱، ص۴۹، الرقم ۹۹؛ شعب الإیمان، ج۴، ص۲۰۹، ح۲۸۱۷؛ کنز العمّال، ج۷، ص۱۳۷، ح۱۸۳۷۹.</ref>. | ||
# به [[نقل]] از [[عایشه]]: هیچ [[اخلاقی]] نزد [[پیامبر خدا]]، منفورتر از [[دروغگویی]] نبود. گاه فردی نزد ایشان دروغی میگفت و ایشان همچنان از او دلگیر بود تا آن که متوجّه میشد از آن [[دروغ]] [[توبه]] کرده است<ref>{{عربی|عن عائشه: ما کان خلق أبغض إلی رسول الله {{صل}} من الکذب، و لقد کان الرجل یحدث عند النبی {{صل}} بالکذبه فما یزال فی نفسه حتی یعلم أنه قد أحدث منها توبه}}؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۳۴۸، ح۱۹۷۳؛ مسند ابن حنبل، ج۹، ص۴۹۱، ح۲۵۲۳۸؛ صحیح ابن حبّان، ج۱۳، ص۴۵، ح۵۷۳۶؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۳۱، ح۲۰۸۲۱؛ مسند إسحاق بن راهویه، ج۳، ص۶۵۴، ح۱۲۴۵؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۶۱، ح۶۱۰.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۹۶-۲۹۹.</ref> | # به [[نقل]] از [[عایشه]]: هیچ [[اخلاقی]] نزد [[پیامبر خدا]]، منفورتر از [[دروغگویی]] نبود. گاه فردی نزد ایشان دروغی میگفت و ایشان همچنان از او دلگیر بود تا آن که متوجّه میشد از آن [[دروغ]] [[توبه]] کرده است<ref>{{عربی|عن عائشه: ما کان خلق أبغض إلی رسول الله {{صل}} من الکذب، و لقد کان الرجل یحدث عند النبی {{صل}} بالکذبه فما یزال فی نفسه حتی یعلم أنه قد أحدث منها توبه}}؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۳۴۸، ح۱۹۷۳؛ مسند ابن حنبل، ج۹، ص۴۹۱، ح۲۵۲۳۸؛ صحیح ابن حبّان، ج۱۳، ص۴۵، ح۵۷۳۶؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۳۱، ح۲۰۸۲۱؛ مسند إسحاق بن راهویه، ج۳، ص۶۵۴، ح۱۲۴۵؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۶۱، ح۶۱۰.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۹۶-۲۹۹.</ref> | ||
== [[روش پیامبر]] {{صل}} در مواجهه با [[دروغگو]] == | == [[روش پیامبر]] {{صل}} در مواجهه با [[دروغگو]] == | ||
خط ۴۰: | خط ۳۹: | ||
# به [[نقل]] از [[عایشه]]: نزد [[پیامبر خدا]] {{صل}}، چیزی منفورتر از [[دروغ]] نبود و از هر کس دروغی، هر چند کوچک میشنید، مِهرِ او را از [[دل]] خود بیرون میکرد، تا زمانی که آن فرد از آن، [[توبه]] میکرد<ref>{{عربی|عن عائشه: ما کان شئءٌ أبغض إلی رسول الله {{صل}} من الکذب، و ما جرّبه رسول الله {{صل}} من أحدٍ- و إن قَلَّ- فیخرج له من نفسه حتی یجدد له توبه}}؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۱۱۰، ح۷۰۴۴؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۳۱، ح۲۰۸۲۲؛ التمهید لابن عبد البرّ، ج۱۶، ص۲۵۸؛ کلاهما نحوه.</ref>. | # به [[نقل]] از [[عایشه]]: نزد [[پیامبر خدا]] {{صل}}، چیزی منفورتر از [[دروغ]] نبود و از هر کس دروغی، هر چند کوچک میشنید، مِهرِ او را از [[دل]] خود بیرون میکرد، تا زمانی که آن فرد از آن، [[توبه]] میکرد<ref>{{عربی|عن عائشه: ما کان شئءٌ أبغض إلی رسول الله {{صل}} من الکذب، و ما جرّبه رسول الله {{صل}} من أحدٍ- و إن قَلَّ- فیخرج له من نفسه حتی یجدد له توبه}}؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۱۱۰، ح۷۰۴۴؛ السنن الکبری، ج۱۰، ص۳۳۱، ح۲۰۸۲۲؛ التمهید لابن عبد البرّ، ج۱۶، ص۲۵۸؛ کلاهما نحوه.</ref>. | ||
# به [[نقل]] از [[عایشه]]: [[پیامبر]] {{صل}} هر گاه میفهمید یکی از اعضای خانوادهاش دروغی گفته است، از او دوری میکرد تا [[توبه]] کند<ref>{{عربی|عن عائشه: کان رسول الله {{صل}} إِذَا اطَّلَعَ عَلَيَ أَحَدٍ مِنْ أهْلِ بَیْتِهِ یَکْذِبُ، لم یزل معرضا عنه حتی یحدث لله توبه}}؛ التمهید لابن عبدالبرّ، ج۱، ص۶۹، کنز العمّال، ج۷، ص۱۳۷، ح۱۸۳۸۱، نقلاً عن مسند ابن حنبل و المستدرک علی الصحیحین.</ref>. | # به [[نقل]] از [[عایشه]]: [[پیامبر]] {{صل}} هر گاه میفهمید یکی از اعضای خانوادهاش دروغی گفته است، از او دوری میکرد تا [[توبه]] کند<ref>{{عربی|عن عائشه: کان رسول الله {{صل}} إِذَا اطَّلَعَ عَلَيَ أَحَدٍ مِنْ أهْلِ بَیْتِهِ یَکْذِبُ، لم یزل معرضا عنه حتی یحدث لله توبه}}؛ التمهید لابن عبدالبرّ، ج۱، ص۶۹، کنز العمّال، ج۷، ص۱۳۷، ح۱۸۳۸۱، نقلاً عن مسند ابن حنبل و المستدرک علی الصحیحین.</ref>. | ||
# [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: هر گاه کسی نزد [[پیامبر خدا]] {{صل}} دروغی میگفت، [[پیامبر]] {{صل}} لبخندی میزد و میفرمود: "او یک حرفی میزند!"<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ عَلِيٌّ {{ع}}: کَانَ رَسُولُ اللهِ {{صل}} إِذَا کَذَبَ عِنْدَهُ الرَّجُلُ تَبَسَّمَ، وَ قَالَ: إِنَّهُ لَیَقُولُ قَوْلَاً}}؛ الجعفریّات، ص۱۶۹ عن الإمام الکاظم عن آبائه {{عم}}.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۹۸-۳۰۱.</ref> | # [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: هر گاه کسی نزد [[پیامبر خدا]] {{صل}} دروغی میگفت، [[پیامبر]] {{صل}} لبخندی میزد و میفرمود: "او یک حرفی میزند!"<ref>{{متن حدیث|الْإِمَامُ عَلِيٌّ {{ع}}: کَانَ رَسُولُ اللهِ {{صل}} إِذَا کَذَبَ عِنْدَهُ الرَّجُلُ تَبَسَّمَ، وَ قَالَ: إِنَّهُ لَیَقُولُ قَوْلَاً}}؛ الجعفریّات، ص۱۶۹ عن الإمام الکاظم عن آبائه {{عم}}.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ج۱، ص ۲۹۸-۳۰۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |