بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مقدمه == | ==مقدمه == | ||
اصل «[[تقلید]]» به عصر [[امامان معصوم]]{{ع}} میرسد که به سبب عدم دسترسی دایمی [[مردم]] به ایشان و مصالحی مانند [[تقیه]]، [[شیعیان]] را برای [[آموختن]] [[احکام]] و [[معارف دینی]] به | اصل «[[تقلید]]» به عصر [[امامان معصوم]]{{ع}} میرسد که به سبب عدم دسترسی دایمی [[مردم]] به ایشان و مصالحی مانند [[تقیه]]، [[شیعیان]] را برای [[آموختن]] [[احکام]] و [[معارف دینی]] به شاگردان برجسته خود، ارجاع میدادند و گاهی نیز برخی از شاگردان برجسته خویش را به صدور [[فتوا]] و [[بیان احکام]] [[شرعی]] سفارش میکردند. | ||
تقلید از [[فقها]] با آغاز | تقلید از [[فقها]] با آغاز عصر غیبت و در دسترس نبودن [[معصومان]]{{ع}} و گسترش و ژرفا یافتن مباحث [[علمی]] و دستور معصومان{{ع}} به شکل جدی مطرح شد. | ||
[[امام خمینی]]، تأکید کردهاست عمل هر کس به [[حکم عقل]] و [[شرع]] باید مستند به [[علم]] و [[آگاهی]] باشد؛ از اینرو برای [[اثبات]] جواز تقلید، افزون بر [[آیات]] نفر و سؤال و برخی [[روایات]]، به بنای عقلا مبنی بر [[لزوم]] [[رجوع]] غیر عالم و غیر متخصص به عالم و متخصص استناد کردهاست. | [[امام خمینی]]، تأکید کردهاست عمل هر کس به [[حکم عقل]] و [[شرع]] باید مستند به [[علم]] و [[آگاهی]] باشد؛ از اینرو برای [[اثبات]] جواز تقلید، افزون بر [[آیات]] نفر و سؤال و برخی [[روایات]]، به بنای عقلا مبنی بر [[لزوم]] [[رجوع]] غیر عالم و غیر متخصص به عالم و متخصص استناد کردهاست. | ||
امام خمینی برای [[مرجع تقلید]] شرایطی برمیشمارد چون: [[اجتهاد]]، [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[ایمان]]، [[عدالت]]، [[مردبودن]]، حلالزاده بودن، [[اعلمیت]]، زنده بودن، حریص نبودن به [[دنیا]] و آگاهی به [[زمان]] و مکان | امام خمینی برای [[مرجع تقلید]] شرایطی برمیشمارد چون: [[اجتهاد]]، [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[ایمان]]، [[عدالت]]، [[مردبودن]]، حلالزاده بودن، [[اعلمیت]]، زنده بودن، حریص نبودن به [[دنیا]] و آگاهی به [[زمان]] و مکان<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ – ۴۷۶.</ref>. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
بحث تقلید بهتدریج در کتابهای اصولی جایگاه ویژهای یافت و از [[قرن دهم هجری]] [[قمری]] آثار مستقلی با عنوان [[اجتهاد]] و تقلید به [[نگارش]] درآمد.<ref> آقابزرگ، الذریعه، ۱/۲۷۰–۲۷۳ و ۴/۳۸۹–۳۹۳.</ref> پس از زمان شیخمرتضی [[انصاری]] آوردن بحث تقلید در کتابهای [[فقهی]] رایج گردید و در طلیعه رسالههای توضیح المسائل قرار گرفت.<ref> مهریزی، فقه پژوهی، ۱۷۲.</ref> | بحث تقلید بهتدریج در کتابهای اصولی جایگاه ویژهای یافت و از [[قرن دهم هجری]] [[قمری]] آثار مستقلی با عنوان [[اجتهاد]] و تقلید به [[نگارش]] درآمد.<ref> آقابزرگ، الذریعه، ۱/۲۷۰–۲۷۳ و ۴/۳۸۹–۳۹۳.</ref> پس از زمان شیخمرتضی [[انصاری]] آوردن بحث تقلید در کتابهای [[فقهی]] رایج گردید و در طلیعه رسالههای توضیح المسائل قرار گرفت.<ref> مهریزی، فقه پژوهی، ۱۷۲.</ref> | ||
یکی از آثار مستقل، کتاب الاجتهاد و التقلید [[امام خمینی]] است که بهتفصیل به بحث تقلید پرداخته است. نیز برخی از شاگردان برجسته ایشان در تقریرات اصولی خود این بحث را مطرح کردهاند | یکی از آثار مستقل، کتاب الاجتهاد و التقلید [[امام خمینی]] است که بهتفصیل به بحث تقلید پرداخته است. نیز برخی از شاگردان برجسته ایشان در تقریرات اصولی خود این بحث را مطرح کردهاند<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ – ۴۷۶.</ref>. | ||
== [[ادله]] جواز تقلید == | == [[ادله]] جواز تقلید == | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== شرایط مرجع تقلید == | == شرایط مرجع تقلید == | ||
{{اصلی|مرجعیت دینی در فقه اسلامی}} | {{اصلی|مرجعیت دینی در فقه اسلامی}} | ||
«[[مرجع تقلید]]» دارای شرایطی است که عبارتاند از: [[اجتهاد]]، [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[ایمان]]، [[عدالت]]، مرد و حلالزادهبودن.<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۶؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۹؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۱.</ref> این شرایط مورد نظر [[فقها]] میباشد. در برخی شرایط دیگر مانند [[اعلم بودن]]، زنده بودن و [[رویگردانی از دنیا]] [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد | «[[مرجع تقلید]]» دارای شرایطی است که عبارتاند از: [[اجتهاد]]، [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[ایمان]]، [[عدالت]]، مرد و حلالزادهبودن.<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۶؛ امام خمینی، تعلیقه عروه، ۹؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۱.</ref> این شرایط مورد نظر [[فقها]] میباشد. در برخی شرایط دیگر مانند [[اعلم بودن]]، زنده بودن و [[رویگردانی از دنیا]] [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد<ref>اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر، تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»، دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۲ – ۴۷۶.</ref>. | ||
=== | === اعلمیت === | ||
مرجع تقلید بنا بر نظر مشهور [[فقهای شیعه]] باید [[اعلم]] باشد<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۴.</ref>؛ یعنی از نظر [[علمی]] و [[استنباط احکام شرعی]] [[برتر]] از دیگران باشد.<ref>امام خمینی، تعلیقه عروه، ۸.</ref> برخی این شرط را یک شرط [[عقلی]] مسلم و لازم دانستهاند.<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸.</ref> فقها برای [[اثبات]] [[لزوم]] [[تقلید]] از اعلم به برخی [[احادیث]]، [[اجماع]] [[علما]]، نزدیکتر به واقع بودنِ نظر [[فقیه]] اعلم و برخی [[قواعد]] اصولی استناد کردهاند.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۴۱–۵۴۲.</ref> البته بنا بر جواز تقلید از [[مجتهد]] متجزی که در پارهای از [[ابواب فقهی]] [[توانایی]] اجتهاد دارد [[اعلم بودن]] تنها در همان باب - نه همه ابواب فقهی-لازم است. | مرجع تقلید بنا بر نظر مشهور [[فقهای شیعه]] باید [[اعلم]] باشد<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۴.</ref>؛ یعنی از نظر [[علمی]] و [[استنباط احکام شرعی]] [[برتر]] از دیگران باشد.<ref>امام خمینی، تعلیقه عروه، ۸.</ref> برخی این شرط را یک شرط [[عقلی]] مسلم و لازم دانستهاند.<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸.</ref> فقها برای [[اثبات]] [[لزوم]] [[تقلید]] از اعلم به برخی [[احادیث]]، [[اجماع]] [[علما]]، نزدیکتر به واقع بودنِ نظر [[فقیه]] اعلم و برخی [[قواعد]] اصولی استناد کردهاند.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۷۵؛ عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۴۸؛ خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۴۱–۵۴۲.</ref> البته بنا بر جواز تقلید از [[مجتهد]] متجزی که در پارهای از [[ابواب فقهی]] [[توانایی]] اجتهاد دارد [[اعلم بودن]] تنها در همان باب - نه همه ابواب فقهی-لازم است. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
=== زنده بودن === | === زنده بودن === | ||
[[شهید ثانی]] شرط زنده بودن مرجع را به مشهور فقها نسبت داده است.<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ۳۰۵.</ref> [[لزوم]] زنده بودن تا [[زمان]] شهید، امری [[اجماعی]] قلمداد میشد.<ref>عاملی، معالم الدین، ۲۴۷؛ اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۳/۲۰؛ خویی، الهدایه، ۴/۳۹۰.</ref> نخستین مخالفت صریح با این شرط را باید در میان برخی اخباریان همانند [[محمد امین استرآبادی]] و برخی از اصولیان مانند میرزا [[ابوالقاسم قمی]] جست که تقلید ابتدایی از مرده را نیز جایز دانستند.<ref> عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۸؛ خویی، الهدایه، ۴/۳۹۰–۳۹۱.</ref> بیشتر فقهای معاصر به تفصیل میان تقلید ابتدایی و استمراری [[باور]] دارند و تنها در [[تقلید]] استمراری است که باقیماندن بر تقلید از مرده را [[اجازه]] میدهند.<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۷–۱۸.</ref> برخی از [[فقها]] در تقلید استمراری میان مسائلی که مقلد به آنها عمل کرده و مسائلی که [[مبتلا]] به آن نبوده است، قائل به تفصیل شدهاند | [[شهید ثانی]] شرط زنده بودن مرجع را به مشهور فقها نسبت داده است.<ref>شهید ثانی، منیة المرید، ۳۰۵.</ref> [[لزوم]] زنده بودن تا [[زمان]] شهید، امری [[اجماعی]] قلمداد میشد.<ref>عاملی، معالم الدین، ۲۴۷؛ اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۳/۲۰؛ خویی، الهدایه، ۴/۳۹۰.</ref> نخستین مخالفت صریح با این شرط را باید در میان برخی اخباریان همانند [[محمد امین استرآبادی]] و برخی از اصولیان مانند میرزا [[ابوالقاسم قمی]] جست که تقلید ابتدایی از مرده را نیز جایز دانستند.<ref> عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۸؛ خویی، الهدایه، ۴/۳۹۰–۳۹۱.</ref> بیشتر فقهای معاصر به تفصیل میان تقلید ابتدایی و استمراری [[باور]] دارند و تنها در [[تقلید]] استمراری است که باقیماندن بر تقلید از مرده را [[اجازه]] میدهند.<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۷–۱۸.</ref> برخی از [[فقها]] در تقلید استمراری میان مسائلی که مقلد به آنها عمل کرده و مسائلی که [[مبتلا]] به آن نبوده است، قائل به تفصیل شدهاند<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۱۷–۱۸.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] مطابق نظر مشهور، زندهبودن [[مجتهد]] را تنها در تقلید ابتدایی شرط میداند.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۹.</ref> عمده دلیل این امر، اصل اولی مبنی بر [[حرمت]] عمل بدون [[علم]] است. [[تقلید]] گرچه علمآور نیست؛ ولی به سبب [[دلایل]] موجود از این اصل استثنا شده است و قدر متیقنِ این تقلید، تقلید از مجتهد زنده است. در نتیجه تقلید از مجتهد مرده جایز نخواهد بود.<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۷–۲۵۸؛ اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۳/۲۰.</ref> در مقابل، فقها با استناد به اصل استصحاب، تقلید استمراری از میّت را جایز دانستهاند <ref>انصاری، مطارح الأنظار، ۲/۵۰۵–۵۰۷.</ref>؛ زیرا جواز تقلید از مجتهد پس از [[مرگ]] وی ابقا میگردد | [[امام خمینی]] مطابق نظر مشهور، زندهبودن [[مجتهد]] را تنها در تقلید ابتدایی شرط میداند.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۹.</ref> عمده دلیل این امر، اصل اولی مبنی بر [[حرمت]] عمل بدون [[علم]] است. [[تقلید]] گرچه علمآور نیست؛ ولی به سبب [[دلایل]] موجود از این اصل استثنا شده است و قدر متیقنِ این تقلید، تقلید از مجتهد زنده است. در نتیجه تقلید از مجتهد مرده جایز نخواهد بود.<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۷–۲۵۸؛ اصفهانی، بحوث فی الاصول، ۳/۲۰.</ref> در مقابل، فقها با استناد به اصل استصحاب، تقلید استمراری از میّت را جایز دانستهاند <ref>انصاری، مطارح الأنظار، ۲/۵۰۵–۵۰۷.</ref>؛ زیرا جواز تقلید از مجتهد پس از [[مرگ]] وی ابقا میگردد<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۴/۲۵۹–۲۶۰؛ خویی، الهدایه، ۴/۳۸۷.</ref>. | ||
امام خمینی با اشاره به دلایل تفصیلِ تقلید ابتدایی و استمراری، استصحاب را مهمترین مستند جواز تقلید استمراری از مرده دانسته و پس از [[ردّ شبهات]] [[مخالفان]] تقریری از استصحاب با این بیان مطرح کرده است که بنا به نظر مشهور فقها با فرض [[اختلاف]] فتوای دو مجتهد زنده که از نظر [[علمی]] با هم برابرند، [[مکلف]] در تقلید از هر یک مخیر است؛ این تخییر در تقلید، پس از فوت یکی از این دو مجتهد و تردید در تقلید از او، استصحاب میشود و جواز تقلید در حال [[حیات]]، به شکل مطلق، پس از فوت ابقا میگردد. البته به سبب [[اجماع]] فقها بر ناروایی تقلید ابتدایی از مرده، این نوع تقلید از [[حکم]] استصحاب استثنا میشود. در نتیجه تنها تقلید استمراری از مرده جایز است | امام خمینی با اشاره به دلایل تفصیلِ تقلید ابتدایی و استمراری، استصحاب را مهمترین مستند جواز تقلید استمراری از مرده دانسته و پس از [[ردّ شبهات]] [[مخالفان]] تقریری از استصحاب با این بیان مطرح کرده است که بنا به نظر مشهور فقها با فرض [[اختلاف]] فتوای دو مجتهد زنده که از نظر [[علمی]] با هم برابرند، [[مکلف]] در تقلید از هر یک مخیر است؛ این تخییر در تقلید، پس از فوت یکی از این دو مجتهد و تردید در تقلید از او، استصحاب میشود و جواز تقلید در حال [[حیات]]، به شکل مطلق، پس از فوت ابقا میگردد. البته به سبب [[اجماع]] فقها بر ناروایی تقلید ابتدایی از مرده، این نوع تقلید از [[حکم]] استصحاب استثنا میشود. در نتیجه تنها تقلید استمراری از مرده جایز است<ref>امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۱۹–۱۳۱؛ امام خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۵۹–۶۷۲؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۷۳–۴۸۲.</ref>. | ||
دلیل دیگر جواز تقلید استمراری، [[سیره]] عقلاست.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۵۴.</ref> [[امام خمینی]] این [[استدلال]] را پذیرفته است؛ با این توضیح که در ارتکاز عقلا میان فتوای مجتهدی که زنده و [[مجتهد]] مرده فرقی وجود ندارد و عقلا هر دو [[فتوا]] را راهی برای رسیدن به واقع میدانند. [[سیره عقلا]] در عمل نیز بدینصورت بوده است؛ به [[احکام]] [[فقیه]]، حتی پس از [[مرگ]]، عمل میکردند. این روش و سیره را [[شارع]] منع نکرده است<ref> امام خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۷۲–۶۷۵؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۸۲–۴۸۴.</ref>؛ زیرا [[ائمه]]{{ع}}، [[شیعیان]] بسیاری را به [[علما]] ارجاع میدادند؛ بدون اینکه از زنده بودن یا نبودن آنها سخن برود. این مسئله نشاندهنده [[رضایت]] آنان از این امر است | دلیل دیگر جواز تقلید استمراری، [[سیره]] عقلاست.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۲/۵۵۴.</ref> [[امام خمینی]] این [[استدلال]] را پذیرفته است؛ با این توضیح که در ارتکاز عقلا میان فتوای مجتهدی که زنده و [[مجتهد]] مرده فرقی وجود ندارد و عقلا هر دو [[فتوا]] را راهی برای رسیدن به واقع میدانند. [[سیره عقلا]] در عمل نیز بدینصورت بوده است؛ به [[احکام]] [[فقیه]]، حتی پس از [[مرگ]]، عمل میکردند. این روش و سیره را [[شارع]] منع نکرده است<ref> امام خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۷۲–۶۷۵؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۲/۴۸۲–۴۸۴.</ref>؛ زیرا [[ائمه]]{{ع}}، [[شیعیان]] بسیاری را به [[علما]] ارجاع میدادند؛ بدون اینکه از زنده بودن یا نبودن آنها سخن برود. این مسئله نشاندهنده [[رضایت]] آنان از این امر است<ref>امام خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۳۳.</ref>.<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ – ۴۷۶.</ref> | ||
=== حریص نبودن به [[دنیا]] === | === حریص نبودن به [[دنیا]] === | ||
امام خمینی همسو با برخی از [[فقها]] ازجمله [[یزدی طباطبایی]]،<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۶–۲۷.</ref> علاوه بر [[عدالت]] که از شرایط پذیرفته فقهاست، شرایط دیگری برای [[مرجع تقلید]] برشمرده است، از آن جمله حریص نبودن به [[جاه]] و [[مال]] دنیاست که بنا بر [[احتیاط]] [[واجب]] [[مرجع]] باید به این خصوصیت آراسته باشد.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷.</ref> دلیل این شرط [[حدیث]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است که فقیهانی را واجد شرایط [[تقلید]] میداند که مالک نفس خود، نگاهبان [[دین خدا]]، مخالف با [[هوای نفس]] و [[فرمانبردار]] [[امر خدا]] باشند.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۱.</ref> امام خمینی متن [[روایت]] را در کتاب تحریر الوسیله ذکر کرده است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷.</ref> این روایت [[ضعف سند]] دارد؛ اما [[شیخ انصاری]] خاطرنشان کرده که از این حدیث، آثار [[درستی]] و [[صدق]] نمایان است | امام خمینی همسو با برخی از [[فقها]] ازجمله [[یزدی طباطبایی]]،<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۱/۲۶–۲۷.</ref> علاوه بر [[عدالت]] که از شرایط پذیرفته فقهاست، شرایط دیگری برای [[مرجع تقلید]] برشمرده است، از آن جمله حریص نبودن به [[جاه]] و [[مال]] دنیاست که بنا بر [[احتیاط]] [[واجب]] [[مرجع]] باید به این خصوصیت آراسته باشد.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷.</ref> دلیل این شرط [[حدیث]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است که فقیهانی را واجد شرایط [[تقلید]] میداند که مالک نفس خود، نگاهبان [[دین خدا]]، مخالف با [[هوای نفس]] و [[فرمانبردار]] [[امر خدا]] باشند.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۷/۱۳۱.</ref> امام خمینی متن [[روایت]] را در کتاب تحریر الوسیله ذکر کرده است.<ref>امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷.</ref> این روایت [[ضعف سند]] دارد؛ اما [[شیخ انصاری]] خاطرنشان کرده که از این حدیث، آثار [[درستی]] و [[صدق]] نمایان است<ref>انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۴۱.</ref>.<ref>اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر، تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»، دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۴۷۲ – ۴۷۶.</ref> | ||
=== [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان === | === [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان === | ||
امام خمینی که جایگاه ویژهای را برای [[مرجعیت]] در نظر داشت ضمن [[پذیرفتن]] شرایط رایج مرجع تقلید شاخصههای دیگری برمیشمرد که ازجمله آنها [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان و همگامبودن با عصر خویش است. ایشان تأکید داشت که [[مجتهد]] باید همگام با عصر خویش حرکت کند؛ زیرا مقلدان سکوتِ مجتهد در قبال پارهای از مسائل جدید را نمیپذیرند. [[فقیه]] باید [[شناخت]] دقیقی از [[اقتصاد]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، [[ادراک]] موقعیت و [[ضعف]] و قوت مکاتب مهم و اثرگذار [[اقتصادی]] جهان که [[راهبرد]] [[حکومت]] بر جهان و [[نسل]] امروز را ترسیم میکند، داشته باشد؛ زیرا [[فقه]] [[تئوری]] [[واقعی]] و کامل اداره [[انسان]] از گهواره تا [[گور]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref>. | امام خمینی که جایگاه ویژهای را برای [[مرجعیت]] در نظر داشت ضمن [[پذیرفتن]] شرایط رایج مرجع تقلید شاخصههای دیگری برمیشمرد که ازجمله آنها [[آگاهی]] به [[زمان]] و مکان و همگامبودن با عصر خویش است. ایشان تأکید داشت که [[مجتهد]] باید همگام با عصر خویش حرکت کند؛ زیرا مقلدان سکوتِ مجتهد در قبال پارهای از مسائل جدید را نمیپذیرند. [[فقیه]] باید [[شناخت]] دقیقی از [[اقتصاد]] [[حاکم]] بر [[جهان]]، [[ادراک]] موقعیت و [[ضعف]] و قوت مکاتب مهم و اثرگذار [[اقتصادی]] جهان که [[راهبرد]] [[حکومت]] بر جهان و [[نسل]] امروز را ترسیم میکند، داشته باشد؛ زیرا [[فقه]] [[تئوری]] [[واقعی]] و کامل اداره [[انسان]] از گهواره تا [[گور]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] [[باور]] داشت مجتهد باید [[توانایی]] و [[فراست]] [[هدایت]] یک [[جامعه]] بزرگ [[اسلامی]] و حتی غیر اسلامی را داشته باشد، همچنین افزون بر اوصافی مانند [[خلوص]]، [[تقوا]] و [[زهد]]، [[مدیر و مدبر]] و [[آگاه]] به مسائل زمان باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref> نظر حسن نجمآبادی میتواند تأییدی بر این مطلب باشد؛ زیرا وقتی [[میرزای شیرازی]] [[مرجعیت]] را به وی پیشنهاد کرد، [[زعامت دینی]] و مرجعیت را [[شایسته]] کسی دانست که جامع شرایط، [[عاقل]]، [[سیاستمدار]] و آشنای به امور باشد. [[سیدمحمد]] فشارکی نیز در برابر چنین پیشنهادی، لازمه مرجعیت را اطلاع از مسائل [[سیاسی]] و موضعگیریهای صحیح در امور مختلف دانست | [[امام خمینی]] [[باور]] داشت مجتهد باید [[توانایی]] و [[فراست]] [[هدایت]] یک [[جامعه]] بزرگ [[اسلامی]] و حتی غیر اسلامی را داشته باشد، همچنین افزون بر اوصافی مانند [[خلوص]]، [[تقوا]] و [[زهد]]، [[مدیر و مدبر]] و [[آگاه]] به مسائل زمان باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref> نظر حسن نجمآبادی میتواند تأییدی بر این مطلب باشد؛ زیرا وقتی [[میرزای شیرازی]] [[مرجعیت]] را به وی پیشنهاد کرد، [[زعامت دینی]] و مرجعیت را [[شایسته]] کسی دانست که جامع شرایط، [[عاقل]]، [[سیاستمدار]] و آشنای به امور باشد. [[سیدمحمد]] فشارکی نیز در برابر چنین پیشنهادی، لازمه مرجعیت را اطلاع از مسائل [[سیاسی]] و موضعگیریهای صحیح در امور مختلف دانست<ref>حوزه، مجله، ۱۵۷.</ref>.<ref>[[اکبر زراعتیان|زراعتیان، اکبر]]، [[تقلید - زراعتیان (مقاله)|مقاله «تقلید»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۳، ص۴۷۲ – ۴۷۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |