آزادی اندیشه: تفاوت میان نسخه‌ها

۹٬۴۶۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۶ مارس ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آزادی اندیشه در حدیث]] - [[آزادی اندیشه در تاریخ اسلامی]] - [[آزادی اندیشه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = آزادی (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = آزادی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[آزادی اندیشه در قرآن]] - [[آزادی اندیشه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = آزادی (پرسش)}}


[[آزادی]] [[فکر]] و [[آزادی ایمان]] به معنی اینکه هر کس باید [[ایمان]] خودش را از روی تحقیق و [[فکر]] به دست بیاورد<ref>سیری در سیره نبوی، ص۲۵۲.</ref><ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۴.</ref>
== مقدمه ==
[[اسلام]]، [[دین]] [[اندیشه]] است و در آموزه‌های [[پیامبر]] {{صل}} آزادی [[اندیشه]] و بیان اهمیت والایی دارد. [[خداوند]] در [[قرآن]] در این باره می‌فرماید: کسانی که از [[نعمت]] [[عقل]] و حواسشان بهره نمی‌گیرند و در [[حکمت]] [[آفرینش انسان]] و [[جهان]] [[تدبر]] نمی‌کنند، از دیدگاه [[قرآن کریم]]، گمراه‌تر از چارپایان هستند<ref>سوره اعراف، آیه۱۷۹ و سوره انفال، آیه۲۲.</ref>. هم چنین از [[پیامبر اسلام]] [[نقل]] شده است: یک ساعت [[تفکر]]، بهتر از یک سال [[عبادت]] است<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶؛ امام صادق {{ع}}، مصالح الشریعه، ص ۱۷۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۵.</ref>.
 
در سال چهارم [[هجرت]] که [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] به سبب [[خیانت]] به [[پیامبر]] {{صل}} و [[مسلمانان]]، به ترک وطن مجبور شدند، [[انصار]] می‌خواستند به [[اجبار]]، پسران و [[برادران]] خود را به پذیرش [[اسلام]] مجبور کنند و مانع رفتن آنها بشوند و به آنها می‌گفتند: "باید بمانید و [[مسلمان]] شوید؛ اما آنها نمی‌پذیرفتند و می‌خواستند با آنها بروند. در این هنگام، این [[آیه]] نازل شد که در پذیرش [[اسلام]] و [[ایمان]] اجباری نیست؛ چون آنها به رشد رسیده، [[هدایت]] را از [[ضلالت]] تشخیص می‌دهند". پس [[پیامبر]] {{صل}} به [[انصار]] فرمود: پسران و [[برادران]] شما آزادند که یا شما را برگزینند، که در این صورت از شما هستند و یا آنها را [[انتخاب]] کنند، که در این صورت از [[یهودیان]] هستند؛ ولی آنان [[اسلام]] را نپذیرفتند و همراه [[یهودیان]]، [[مدینه]] را ترک گفتند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۳، ص ۱۰؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۴۹۳ و عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref>.
 
در [[سیره پیامبر]] {{صل}} هیچ گونه اجباری در پذیرش [[اسلام]] وجود نداشت و آن حضرت با شیوه [[تبلیغ]] آگاهانه [[دین]] با [[منطق]] [[موعظه]] و [[گفتگو]] و [[حسن خلق]]، [[مردم]] را به [[اسلام]] فرا می‌خواند.


== مقدمه ==
روزی شخصی به نام صفوان نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در [[مکه]] بماند و درباره [[اسلام]] تحقیق کند تا [[حقیقت]] و درستی این [[دین]] برایش روشن شود و [[ایمان]] آورد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من چهار ماه به تو [[فرصت]] می‌دهم که آزادانه راه خود را [[انتخاب]] کنی<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸.</ref>.
* [[اسلام]]، [[دین]] [[اندیشه]] است و در آموزه‌های [[پیامبر]] {{صل}} آزادی [[اندیشه]] و بیان اهمیت والایی دارد. [[خداوند]] در [[قرآن]] در این باره می‌فرماید: کسانی که از [[نعمت]] [[عقل]] و حواسشان بهره نمی‌گیرند و در [[حکمت]] [[آفرینش انسان]] و [[جهان]] [[تدبر]] نمی‌کنند، از دیدگاه [[قرآن کریم]]، گمراه‌تر از چارپایان هستند<ref>سوره اعراف، آیه۱۷۹ و سوره انفال، آیه۲۲.</ref>. هم چنین از [[پیامبر اسلام]] [[نقل]] شده است: یک ساعت [[تفکر]]، بهتر از یک سال [[عبادت]] است<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶؛ امام صادق {{ع}}، مصالح الشریعه، ص ۱۷۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۰-۹۱.</ref>.
* در سال چهارم [[هجرت]] که [[یهودیان]] [[بنی نضیر]] به سبب [[خیانت]] به [[پیامبر]] {{صل}} و [[مسلمانان]]، به ترک وطن مجبور شدند، [[انصار]] می‌خواستند به [[اجبار]]، پسران و [[برادران]] خود را به پذیرش [[اسلام]] مجبور کنند و مانع رفتن آنها بشوند و به آنها می‌گفتند: "باید بمانید و [[مسلمان]] شوید؛ اما آنها نمی‌پذیرفتند و می‌خواستند با آنها بروند. در این هنگام، این [[آیه]] نازل شد که در پذیرش [[اسلام]] و [[ایمان]] اجباری نیست؛ چون آنها به رشد رسیده، [[هدایت]] را از [[ضلالت]] تشخیص می‌دهند". پس [[پیامبر]] {{صل}} به [[انصار]] فرمود: پسران و [[برادران]] شما آزادند که یا شما را برگزینند، که در این صورت از شما هستند و یا آنها را [[انتخاب]] کنند، که در این صورت از [[یهودیان]] هستند؛ ولی آنان [[اسلام]] را نپذیرفتند و همراه [[یهودیان]]، [[مدینه]] را ترک گفتند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۳، ص ۱۰؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۴۹۳ و عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۱، ص ۱۵۵.</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
* در [[سیره پیامبر]] {{صل}} هیچ گونه اجباری در پذیرش [[اسلام]] وجود نداشت و آن [[حضرت]] با شیوه [[تبلیغ]] آگاهانه [[دین]] با [[منطق]] [[موعظه]] و [[گفتگو]] و [[حسن خلق]]، [[مردم]] را به [[اسلام]] فرا می‌خواند.
* روزی شخصی به نام صفوان نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و خواست که ایشان اجازه دهد که دو ماه در [[مکه]] بماند و درباره [[اسلام]] تحقیق کند تا [[حقیقت]] و درستی این [[دین]] برایش روشن شود و [[ایمان]] آورد. [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: من چهار ماه به تو [[فرصت]] می‌دهم که آزادانه راه خود را [[انتخاب]] کنی<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸. </ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱.</ref>.
* [[سیره پیامبر]] {{صل}} این گونه بود که برای افکار و آرای دیگران [[احترام]] قائل بود و در عهدنامه‌ای که در سال دوم [[هجرت]] برای [[مسیحیان]] نوشت، چنین آمده است: "من [[عهد]] می‌کنم کشیش و [[راهب]] شما را تغییر ندهم و از آنها کسی را که [[تارک دنیا]] است، از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آنها نخواهد شد و همچنین [[لشکریان]] ما زمین‌های آنها را اشغال نخواهند کرد و آنهایی که [[عدالت]] بخواهند، به آنها اعطا خواهد شد..."<ref>فتوح البلدان، ص۷۲</ref> <ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۱-۹۲.</ref>.
=== آیات ===
#{{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>. اکراه و [[اجبار]] در [[دین]] نیست و [[وظیفه]] [[پیامبر]] آشکار ساختن راه رشد از بی‌راهه است.
# [[پیامبر]] با اکراه و [[اجبار]] نمی‌خواهد که دیگران [[مؤمن]] شوند: {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
# لازمه شنیدن و مقایسه کردن، فراهم شدن [[فرصت]] طرح [[عقاید]] و شنیدن دیدگاه‌ها است: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
# [[خداوند]] [[پیامبر]] حفیظ و [[وکیل مردم]] قرار نداده است: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
# در [[جامعه دینی]] باید چنان [[امنیت]] [[فکری]] و [[اعتقادی]] باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با [[امنیت]] خاطر در فراغت بال، [[کلام الهی]] را بشنود: {{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
# [[پیامبر]] [[کتاب خدا]] را [[ابلاغ]] می‌کند تا [[مردم]] بتوانند [[تدبر]] و [[تفکر]] در آن کنند: {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>.


=== نتیجه ===
[[سیره پیامبر]] {{صل}} این گونه بود که برای افکار و آرای دیگران [[احترام]] قائل بود و در عهدنامه‌ای که در سال دوم [[هجرت]] برای [[مسیحیان]] نوشت، چنین آمده است: "من [[عهد]] می‌کنم کشیش و [[راهب]] شما را تغییر ندهم و از آنها کسی را که [[تارک دنیا]] است، از صومعه نرانم و هیچ تحقیری و تحمیلی بر آنها نخواهد شد و همچنین [[لشکریان]] ما زمین‌های آنها را اشغال نخواهند کرد و آنهایی که [[عدالت]] بخواهند، به آنها اعطا خواهد شد..."<ref>فتوح البلدان، ص۷۲.</ref>.<ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۹۰-۹۲.</ref>
* از این [[آیات]] این نکته‌ها استفاده می‌شود:
# [[پیامبر]]: نمی‌تواند کسی را به [[فکر]] و اندیشه‌ای اکراه کند، چون در [[دین]] که مهم‌ترین و برجسته‌ترین آزموزه‌اش [[توحید]] و رهایی از [[بت‌پرستی]] است، [[مبارزه]] با [[طاغوت]] است که [[مظهر]] [[ایستادگی]] در برابر [[استبداد]] است از سوی [[پیامبران]] [[تعلیم]] داده شده است، همچنین گفته شده این [[دین]] [[اجبار]] شدنی نیست: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
# وقتی که [[پیامبر]] [[حق]] ندارد کسی را اکراه کند تا [[مؤمن]] شود، [[حق]] ندارد بر اندیشه‌ای [[اجبار]] کند {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] می‌دهد که [[بشارت]] به کسانی که سخن را می‌شنوند و [[بهترین]] را [[انتخاب]] می‌کنند و این در صورتی است که [[پیامبر]] زمینه طرح آراء و [[عقائد]] گوناگون را فراهم کرده، تا زمینه شنیدن و [[انتخاب]] کردن فراهم شده است، وگرنه در فضای [[استبداد]] جائی برای طرح گفته‌ها و اندیشه‌های مخالف به وجود نمی‌آید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
# [[خداوند]] [[پیامبر]] را حفیظ و [[وکیل مردم]] قرار نداده است: «{{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ}}<ref>«و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.</ref>.
# در [[جامعه دینی]] باید چنان [[امنیت]] [[فکری]] و [[اعتقادی]] باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با [[امنیت]] خاطر در فراغت بال، [[کلام الهی]] را بشنود، و احساس [[ظلم]] و محدودیت نکند و این محدودیت باعث موضع‌گیری شود و برای [[مشرکین]] هم باید فضای امن ایجاد گردد که به توانند بدون [[ترس]] سخن [[حق]] را بشنوند «{{متن قرآن|وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.</ref>.
# [[پیامبر]] [[کتاب خدا]] را [[ابلاغ]] می‌کند تا [[مردم]] بتوانند [[تدبر]] و [[تفکر]] در آن کنند و لازمه [[تفکر]] و [[تدبر]] داشتن آزادی [[اندیشه]] است «{{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۳۹-۴۰.</ref>.


== [[آزادی]] [[اندیشه]] ==
== [[آزادی]] [[اندیشه]] ==
* [[آزادی]] [[اندیشه]] به معنای [[آزادی]] [[تعقل]] است، و آزاد اندیشی و [[تعقل]]، زیربنای [[گزینش]] درست [[هدف]]، مسیر و شیوه [[زندگی]]<ref>من وحی القرآن، ج ۱۱، ص ۳۷۹.</ref> و شرط برخورداری از [[هدایت الهی]] است.
[[آزادی]] [[اندیشه]] به معنای [[آزادی]] [[تعقل]] است، و آزاد اندیشی و [[تعقل]]، زیربنای [[گزینش]] درست [[هدف]]، مسیر و شیوه [[زندگی]]<ref>من وحی القرآن، ج ۱۱، ص ۳۷۹.</ref> و شرط برخورداری از [[هدایت الهی]] است.
* [[قرآن]]، در بیش از سیصد [[آیه]]، همگان را به [[تعقل]]، [[تفکر]]، [[تدبر]] و باز کردن چشم [[عقل]] و [[بصیرت]]<ref>یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref> و [[آزادی]] [[اندیشه]] [[دعوت]] کرده<ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۵۵ و ج ۴، ص ۱۳۰؛ المنیر، ج ۲۲، ص ۱۸۱؛ راهنما، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید ب» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref> و با [[دعوت]] به ارتباط میان [[انسان‌ها]] و دادوستد [[فرهنگ‌ها]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: 200.</ref> [[بهترین]] [[تشویق]] از [[آزادی]] [[اندیشه]] را به عمل آورده است<ref>ولایت فقیه، ص ۳۹.</ref> و اساس [[دعوت]] [[حق]] پرستان را بر [[بصیرت]] و [[برهان]] می‌داند<ref>المنار، ج ۱، ص ۴۲۴ و ۴۲۵ و ج ۱۲، ص ۲۳۲.</ref> و از کسانی که بدون [[اندیشه]] عمل می‌کنند، سخت [[انتقاد]] می‌کند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>
 
* [[قرآن]]، موضوع‌ها و منابعی را نیز برای اندیشیدن معرفی فرموده که عبارتند از:
[[قرآن]]، در بیش از سیصد [[آیه]]، همگان را به [[تعقل]]، [[تفکر]]، [[تدبر]] و باز کردن چشم [[عقل]] و [[بصیرت]]<ref>یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۱، ص ۱۲۱.</ref> و [[آزادی]] [[اندیشه]] [[دعوت]] کرده<ref>المیزان، ج ۵، ص ۲۵۵ و ج ۴، ص ۱۳۰؛ المنیر، ج ۲۲، ص ۱۸۱؛ راهنما، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>: {{متن قرآن|كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید ب» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref> و با [[دعوت]] به ارتباط میان [[انسان‌ها]] و دادوستد [[فرهنگ‌ها]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! شکیبایی ورزید و یکدیگر را به شکیب فرا خوانید و از مرزها نگهبانی کنید و از خداوند پروا بدارید باشد که رستگار شوید؛ سوره آل عمران، آیه: 200.</ref> [[بهترین]] [[تشویق]] از [[آزادی]] [[اندیشه]] را به عمل آورده است<ref>ولایت فقیه، ص ۳۹.</ref> و اساس [[دعوت]] [[حق]] پرستان را بر [[بصیرت]] و [[برهان]] می‌داند<ref>المنار، ج ۱، ص ۴۲۴ و ۴۲۵ و ج ۱۲، ص ۲۳۲.</ref> و از کسانی که بدون [[اندیشه]] عمل می‌کنند، سخت [[انتقاد]] می‌کند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>.
 
[[قرآن]]، موضوع‌ها و منابعی را نیز برای اندیشیدن معرفی فرموده که عبارتند از:
# آفاق {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ }}<ref> آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟ و زمین را گستردیم و در آن کوهسارهایی گماردیم و در آن از هر گونه زیبا گیاهی رویاندیم؛ سوره ق، آیه: 6-7.</ref> ازآن جمله [[قرآن]] {{متن قرآن| وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُواْ وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُورًا }}<ref> و ما در این قرآن آیات گوناگون آورده‌ایم تا در یاد گیرند در حالی که جز بر رمیدنشان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه: 41.</ref> و [[تاریخ]] گذشتگان {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى}}<ref> آیا برای آنان راهگشا نبوده است که پیش از آنها چه بسیار نسل‌ها را از میان بردیم که (اینان اکنون) در خانه‌های آنان راه می‌روند؟ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای (پندگیری) خردمندان است؛ سوره طه، آیه: 128.</ref>.
# آفاق {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ }}<ref> آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریسته‌اند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنه‌ای ندارد؟ و زمین را گستردیم و در آن کوهسارهایی گماردیم و در آن از هر گونه زیبا گیاهی رویاندیم؛ سوره ق، آیه: 6-7.</ref> ازآن جمله [[قرآن]] {{متن قرآن| وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُواْ وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُورًا }}<ref> و ما در این قرآن آیات گوناگون آورده‌ایم تا در یاد گیرند در حالی که جز بر رمیدنشان نمی‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه: 41.</ref> و [[تاریخ]] گذشتگان {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى}}<ref> آیا برای آنان راهگشا نبوده است که پیش از آنها چه بسیار نسل‌ها را از میان بردیم که (اینان اکنون) در خانه‌های آنان راه می‌روند؟ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای (پندگیری) خردمندان است؛ سوره طه، آیه: 128.</ref>.
# انفس {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref> به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: 53.</ref> و در این زمینه، [[آدمی]] را از گرفتار آمدن در دام موانع درونی و برونی [[آزادی]] [[اندیشه]]، نظیر [[تقلید]] بی جا<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۶ و ج ۳، ص ۳۹۶؛ المنار، ج ۱، ص۴۲۵؛ المنیر، ج ۲، ص ۷۳ و ج ۹، ص ۱۸۷.</ref> از گذشتگان {{متن قرآن| وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref> و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: 111.</ref>، تعصبهای غلط و جمود [[فکری]] به نام [[ارث]] [[مقدس]] [[پدران]]<ref>من وحی القرآن، ج ۲، ص ۱۷۲ و ۱۷۳.</ref> {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ}}<ref> و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)؛ سوره بقره، آیه: 170.</ref>، [[پیروی]] بی [[دلیل]] از شخصیت‌های [[اجتماعی]] {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا}}<ref> و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه: 67.</ref> و... برحذر می‌دارد؛
# انفس {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref> به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟؛ سوره فصلت، آیه: 53.</ref> و در این زمینه، [[آدمی]] را از گرفتار آمدن در دام موانع درونی و برونی [[آزادی]] [[اندیشه]]، نظیر [[تقلید]] بی جا<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۳۵۶ و ج ۳، ص ۳۹۶؛ المنار، ج ۱، ص۴۲۵؛ المنیر، ج ۲، ص ۷۳ و ج ۹، ص ۱۸۷.</ref> از گذشتگان {{متن قرآن| وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref> و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید؛ سوره بقره، آیه: 111.</ref>، تعصبهای غلط و جمود [[فکری]] به نام [[ارث]] [[مقدس]] [[پدران]]<ref>من وحی القرآن، ج ۲، ص ۱۷۲ و ۱۷۳.</ref> {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ}}<ref> و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)؛ سوره بقره، آیه: 170.</ref>، [[پیروی]] بی [[دلیل]] از شخصیت‌های [[اجتماعی]] {{متن قرآن|وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلا}}<ref> و می‌گویند: پروردگارا! ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم و آنان ما را از راه به در بردند؛ سوره احزاب، آیه: 67.</ref> و... برحذر می‌دارد؛
۱۰۸٬۵۴۶

ویرایش