←تعریف مدیریت
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== معرفی اجمالی == | |||
[[مدیریت]] به معنای [[توانایی]] و [[شایستگی]] اداره جایی برای رسیدن به هدفهای مورد نظر است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۶۸۳۱.</ref> و در اصطلاح رایج، آن را [[علم]] و [[هنر]] [[هماهنگی]] کوششها و تلاشهای اعضای [[سازمان]] و استفاده از منابع برای رسیدن به اهداف معین دانستهاند.<ref>الوانی، مدیریت عمومی، ۹.</ref> در گذشته از این مفهوم به «[[تدبیر]]» به معنای اندیشهکردن در [[عاقبت]] کار و «[[تولّی]]» به معنای سرپرستیکردن یاد شدهاست؛<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۲۰/۳۱۰–۳۱۱.</ref> همچنین مدیریت دانشی با موضوع، ساختار، مفاهیم و نظریههای مشخص است که موضوعی اصلی در بررسی نگاه [[امام خمینی]] نیست. | |||
مدیریت دارای سه سطح [[اداره امور]] [[سیاسی]] (مدیریت سیاسی)، اداره امور عمومی (مدیریت دولتی) و مدیریت خصوصی است. این سه سطح در تعامل با یکدیگر [[جامعه]] را مدیریت میکنند، اما هر یک کارکرد متفاوتی دارند؛ بر این اساس، خط مشیگذاری عمومی برای اداره امور [[کشور]]، به عهده مدیریت سیاسی و اجرای این خط مشیها بر عهده مدیریت دولتی است. مدیریت دولتی همچنین حلقه پیوند مدیریت سیاسی با بخش خصوصی و بهطور کلی جامعه است.<ref>داناییفرد، چالشهای مدیریت دولتی در ایران، ۱–۲.</ref>.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== پیشینه == | |||
مدیریت پیشینهای به درازای [[حیات اجتماعی]] [[بشر]] دارد و نخستین اندیشههای [[مدیریتی]] از زمانی شکل گرفت که [[انسانها]] [[زندگی اجتماعی]] خود را در قالب گروههای [[اجتماعی]] سامان دادند و [[تصمیم]] گرفتند به هدفهای گروهی دست پیدا کنند.<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۱۷.</ref> بهتدریج [[اندیشه]] مدیریت، [[ذهن]] متفکران اجتماعی را به خود مشغول کرد و از [[افلاطون]] تا [[ارسطو]] و [[فارابی]] و [[ابنسینا]] و [[خواجه نظامالملک]] در خصوص [[ضرورت]] مدیریت و شیوههای [[اداره جامعه]] ایدهپردازی کردند.<ref>تقوی دامغانی، نگرشی بر مدیریت اسلامی، ۲۸–۴۰.</ref> | |||
پس از [[انقلاب]] صنعتی و گذر از [[تولید]] سنتی، فردریک تیلور پدر مدیریت [[علمی]]، نخستین گامها را برای نظریهپردازی علم مدیریت برداشت.<ref>مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۲۷۲۵.</ref> او با تکیه بر روشهای [[علمی]]، [[کارگران]] را همچون ماشین میدانست که برای افزایش بازدهی آنان باید از طریق [[نظارت]] دقیق و جبران هزینههای [[اقتصادی]] [[اقدام]] کرد.<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۱۹؛ ساروخانی، دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ۶۶۳.</ref> پس از آن نظریههای مختلفی در [[علم]] [[مدیریت]] پدید آمد<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۲۰–۲۳.</ref> که باعث [[تحول]] عمیق در این عرصه شد. نظریه دیگر را که به [[تئوری]] [[روابط انسانی]] [[شهرت]] دارد، التون مییو ارائه کرد. این نظریه [[اثبات]] کرد نباید با کارگران مانند ماشین برخورد کرد، بلکه باید به [[نیازهای انسانی]]، [[روحی]] و [[روانی]] آنان توجه کرد تا [[تولید]] و بهرهوری بیشتر شود.<ref>نبوی، مدیریت اسلامی، ۲۵.</ref> آخرین نظریه دراینباره نظریه نگرش «سیستمی» است که امروزه بیشتر به آن توجه میشود و بر اساس آن، [[سازمان]] به صورت یک [[نظام]] و پیکر واحد در نظر گرفته میشود که دربارهٔ مسائل و برنامههای آن باید از ابعاد مختلف و در [[ارتباط]] با دیگر اجزای [[جامعه]] [[تصمیمگیری]] کرد.<ref>دفت، تئوری و طراحی سازمان، ۱/۲۲–۲۷.</ref> در [[ایران]] نخستین اندیشههای مدیریت را باید در [[اندیشه]] متفکرانی چون [[فارابی]]، ابنسینا و خواجهنظامالملک جستجو کرد. فارابی [[مدینه فاضله]] را [[کاملترین]] شکل جامعه میدانست که در آن [[مردم]] برای رسیدن به [[سعادت]]، در امور مختلف با همدیگر [[همکاری]] و [[تعاون]] دارند و [[رهبری]] [[شایسته]] که بر انجام [[وظایف]] اعضا نظارت دارد، آن را اداره میکند.<ref>فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۱۲–۱۲۶.</ref> خواجهنظامالملک نیز به دلیل حضور در دربار ملکشاه سلجوقی در نقش [[وزارت]]، دارای تجربهای [[قوی]] در مدیریت بود و در کتاب مشهور [[سیر الملوک]] به بیان وظایف مدیران، شیوههای [[گزینش]] مأموران، نظارت [[مدیر]]، [[روابط]] [[رهبر]] و مردم و مانند آن پرداختهاست.<ref>خواجهنظامالملک، سیر الملوک (سیاستنامه)، ۱۲–۱۸۶.</ref> | |||
افزون بر این، در [[حکمت اسلامی]] در بخش [[حکمت عملی]]، بر مباحث مدیریت [[امور جامعه]] در قالب [[تدبیر]] [[خانواده]] و [[سیاست]] مُدن ([[شهرها]]) تأکید شدهاست.<ref>ابنسینا، الهیات دانشنامه علائی، ۲–۳؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۲–۳.</ref> در [[فقه اسلامی]] نیز با بیان [[قواعد]] و [[احکام]] [[اداره جامعه]]، [[روابط]] با [[بیگانگان]] در حوزه [[مدیریت]] [[سیاسی]]، [[حقوق]] و [[وظایف]] [[مکلفان]]، [[وجوب عدل]] و [[احسان]] در [[روابط اجتماعی]]، [[احکام]] و قواعد [[اقتصادی]] و [[عبادی]]، به [[مدیریت جامعه]] در ابعاد مختلف آن توجه ویژه شدهاست.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱/۱۸۷، ۲۱۱ و ۲۴۹.</ref> [[امام خمینی]] که بیشتر [[احکام اسلام]] را سیاسی و [[اجتماعی]] میدانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۷.</ref> [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[دینی]] [[جامعه]] را [[بدیهی]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را نخستین [[سرپرست]] [[جامعه اسلامی]] میشمرد که از مدیریت جامعه پس از خود نیز [[غافل]] نبودهاست.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۹–۲۱.</ref> ایشان بحث مدیریت و [[رهبری دینی]] جامعه را در [[کتاب البیع]] و سلسله مباحث [[ولایت فقیه]] و همچنین سخنرانیها و نوشتههای خود در طول دوران [[مبارزه]] و [[تشکیل حکومت]] مطرح کرده است.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== جایگاه مدیریت == | |||
نخستین [[مدیران جامعه]] چنانکه [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} اشاره کردهاست، [[پیامبران الهی]]{{ع}} بودهاند که از طرف [[خداوند]] برای شکوفا کردن درون مایههای [[عقل]] بشری و [[نجات]] [[انسانها]] از [[گمراهی]] فرستاده شدند.<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۵.</ref> در منابع و متون [[اسلامی]]، موضوع مدیریت، یکی از [[شئون]] اساسی جامعه معرفی و به آن توجه ویژهای شدهاست. در [[آیات قرآن کریم]]، [[آفرینش]] و [[تدبیر امور جهان]] به خداوند نسبت داده شده {{متن قرآن|قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ}}<ref>«بگو چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میرساند یا کیست که بر گوش و دیدگان (شما) چیرگی دارد و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد و چه کسی امر (آفرینش) را کارسازی میکند؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو پس آیا پرهیزگاری نمیورزید؟» سوره یونس، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند -که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> و نیز به فرشتگانی که [[تدبیر]] [[نظام آفرینش]] را بر عهده دارند، [[سوگند]] یاد شده است {{متن قرآن|فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا}}<ref>«آنگاه، به فرشتگان کارگزار» سوره نازعات، آیه ۵.</ref> همچنین اشاره به [[انتخاب]] [[هارون]]{{ع}} به [[جانشینی]] [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و ما با موسی سی شب وعده نهادیم و با ده شب دیگر آن را کامل کردیم و میقات پروردگارش در چهل شب کمال یافت و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref> و برتر دانستن [[پیامبر خاتم]]{{صل}} به عنوان [[مدیر]] جامعه اسلامی بر دیگر [[مسلمانان]] {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُوا الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلاَّ أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا }}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران (به ارث) سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به وابستگان خود، نیکی ورزید، این (حکم) در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> و [[دستور خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای معرفی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} برای جانشینی {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> <ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۱۷۱–۱۷۵.</ref> دلالت بر اهمیت مدیریت و سرپرستی جامعه در پیشبرد امر [[دین]] و دنیای انسانها دارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۳–۱۱۵.</ref> | |||
بنابر [[آموزههای قرآن]]، [[امانت]] در معنایی عام که شامل [[رهبری]] و [[مدیریت]] هم میشود باید به کسانی که [[شایستگی]] آن را دارند، سپرده شود {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا}}<ref>«خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref> <ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۴/۳۸۵.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} نیز از نداشتن مدیریت و [[تدبیر]] صحیح در امور برای [[امت]] خود ابراز [[نگرانی]] کردهاست.<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ۴/۳۹.</ref> [[امام علی]]{{ع}} ضمن امانت دانستن آن،<ref>نهج البلاغه، ن۵، ۳۷۹.</ref> در بیان اصل نیاز [[جامعه]] به [[رهبری]] و مدیریت، بر [[ضرورت]] وجود [[حاکم]] و [[مدیر]] ـ [[نیکوکار]] یا [[بدکار]] ـ برای [[اداره جامعه]] تأکید کرده است.<ref>نهجالبلاغه، خ۴۰، ۶۱.</ref> امامصادق{{ع}} ساماندهی [[امور دنیا]] و [[آخرت]] هر جامعهای را وابسته به وجود عالم [[پرهیزگار]]، حاکم و مدیر [[خیرخواه]] و [[پزشک]] [[توانمند]] دانستهاست که بدون آنان جامعه دچار [[سقوط]] و [[شکست]] خواهد شد.<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۳۲۱.</ref> [[امام رضا]]{{ع}} نیز بقای [[جوامع]] را در گرو وجود حاکمانی دانسته که امور [[دین]] و دنیای [[مردم]] را تدبیر کنند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۳/۳۲.</ref> | |||
به صورت خاص، بزرگترین و [[برترین]] منشور [[حکومتداری]] و [[مدیریتی]] [[اسلام]]، در قالب [[نامه]] [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به [[مالک اشتر]] ارائه شدهاست. در این نامه علاوه بر یادآوری [[وظایف]] و مسئولیتهای [[کارگزاران]] و مدیران، بر ضرورتِ داشتنِ برنامه برای انجام صحیح امور، [[شناسایی]] افراد لایق و [[متعهد]] برای سپردن [[کارها]] به آنان، بهکارگماریِ درست افراد در جای مناسب و مطابق توان و شایستگی آنان، یادآوری وظایف و مسئولیتهای آنان در قبال مردم، [[نظارت]] بهموقع و درست بر انجام [[وظایف کارگزاران]] و کارکنان و [[آمادگی]] در برابر [[حمله]] [[دشمنان]] تأکید شدهاست.<ref>نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۲–۴۵۶.</ref>.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== ارزیابی مدیریت مدرن == | |||
[[هدف]] [[مدیریت اسلامی]] از نظر [[امام خمینی]]، فراهم آوردن زمینههای پیوند میان [[خلق]] و [[خالق]] و [[هدایت]] [[انسان]] به سوی تعالی و [[سعادت]] است؛ زیرا از نظر ایشان، از یک سو، حقیقتِ [[علم]]، مجرّد از ماده است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۵.</ref> و از سوی دیگر، [[انسان]] میخواهد به [[حق]] مطلق برسد تا فانی در [[خدا]] شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۳.</ref> بنابراین [[مدیریت]] در جایگاه یک [[دانش]] یا [[اندیشه]]، نمیتواند تنها به ساماندادن [[امور مادی]] [[انسان]] بپردازد، بلکه باید زمینههای [[رشد]] و [[کمال معنوی]] [[انسانها]] را برای پیوستن به [[حق]] مطلق فراهم سازد و به اصلاحِ رابطه [[انسان]] و [[خدا]] [[همت]] گمارد. بر این اساس، از نگاه [[امام خمینی]] مشکل اصلی مکتبهای [[مدیریتی]] و [[حکومتی]] امروز آن است که تنها به بعد مادی [[حیات آدمی]] توجه میکنند و از توجه به دیگر ابعاد وجودی او ازجمله توجه به [[معنویات]] و رشد و [[تربیت]] انسان که [[هدف اصلی بعثت]] [[انبیای الهی]]{{ع}} است، [[غفلت]] میورزند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۱۹–۲۲۰؛ ۴/۱۷۷ و ۷/۱۸۹–۱۹۱، ۴۱۴.</ref> از اینرو برخلاف مکتبهای [[غربی]] که به [[اداره جامعه]] همانند اداره کارخانه مینگرند و تنها به ظاهر [[عالم طبیعت]] و بعد مادی وجود انسان توجه میکنند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۱۰ و ۸/۱۰۸.</ref> اصلیترین ویژگی نگرش مدیریتی امام خمینی، توجه به معنویات و [[ارزشهای الهی]] و [[جلب رضایت الهی]] در مدیریت است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۸–۹ و ۲۰/۳۴۱.</ref>.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== مدیریت کارآمد و شاخصهای آن == | |||
امام خمینی موضوع اساسی در مدیریت [[کشور]] را توجه و [[خدمت]] به [[محرومان]] و [[حفظ منافع]] آنان و گسترش مشارکت عمومی [[مستضعفان]] در تمامی عرصههای [[جامعه]] و [[پرهیز]] از [[تجملگرایی]] و دوری از زرق و برق [[دنیا]] میدانست؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۰–۳۴۲.</ref> زیرا توجه به طبقات [[ضعیف]] و [[مستضعف]] و خدمت به آنان برای [[رضایت خداوند]]، [[برترین]] [[عبادت]] و محل کار آنان [[عبادتگاه]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۳۲.</ref> از نظر ایشان [[میزان]] در سنجش مدیریت، خدمت است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۵.</ref> و مدیران باید با اتکا به [[قدرت خداوند]]، برای [[قطع وابستگی به بیگانگان]] تلاش کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۸۲.</ref> بر این اساس ویژگیهای [[مدیر]] و [[مسئول]] عبارت است از: فعال، خدمتگزار و فهیمبودن و برخورداری از [[شایستگی]]، کار برای خدا، [[تعهد به اسلام]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۹۴ و ۱۹/۳۶۷–۳۶۸.</ref>[[شجاعت]] در حل مسائل و [[مشکلات]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۱.</ref> دارای سابقه [[اسلامی]] و [[مؤمن]] به [[انقلاب]] و ارزشهای انقلابی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵ و ۱۴/۲۴۳، ۳۲۳.</ref> [[سادهزیستی]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲–۱۲۳.</ref> [[احساس]] تعلق به [[کشور]] و [[مردم]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۲۱.</ref> توجه به [[تخصص]] و [[تعهد]] در بهکارگیری [[نیروی انسانی]] مورد نیاز دستگاهها،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> [[عزتمندی]] و نداشتن [[ترس]] در برابر [[بیگانگان]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۰.</ref> و بیتوجهی به [[مقام]] و موقعیت [[دنیا]].<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱.</ref>.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== [[نقد]] [[مدیریت]] و مدیران در [[رژیم پهلوی]] == | |||
به [[باور]] [[امام خمینی]] مدیریت در رژیم پهلوی کارآمد نبود و مدیران و [[کارگزاران]] اصلی این [[رژیم]] به سبب تعلق به طبقه اعیان و اشراف نمیتوانستند از وضعیت قشر [[ضعیف]] [[جامعه]] اطلاع پیدا کنند و میان آنان و مردم، شکاف عمیق وجود داشت؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۲–۴۴۴ و ۱۸/۲۷.</ref> به همین دلیل [[شناخت]] و احساس درد [[محرومان]] برای آنان معنا نداشت و برای رسیدگی به امور مردم و ایجاد تسهیلات و [[رفاه]] برای آنان بهویژه طبقه [[محروم]]، چارهاندیشی نمیکردند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۷–۲۸.</ref> و در مقابل، از [[قدرت]] [[مدیریت خود]] برای [[غارت]] و [[چپاول]] [[بیتالمال]] و صرف آن در جهت هوا و هوسهای خود و خانوادههای خود بهره میبردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۱.</ref> آنان به [[رأی]] و نظر مردم بیتوجه بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۳ و ۴/۲۰۵–۲۰۷.</ref> و در جهت [[وابستگی]] هرچه بیشتر کشور به بیگانگان<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۶۹، ۱۳۳ و ۱۳/۴۹۹.</ref> و رواج [[فساد]] در جامعه بهویژه میان [[جوانان]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۹۵؛ ۱۱/۴۲۹ و ۱۲/۲۶.</ref> گام برمیداشتند.<ref>محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم، مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»، دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== [[آسیبشناسی]] مدیریت == | |||
در کنار خدمات و مزایایی که مدیریت برای اداره و بهبود [[نظام جامعه]] ایفا میکند، از برخی آسیبها و مشکلات آن نیز نباید [[غافل]] بود. برخی از مهمترین آسیبهای [[مدیریت]] در [[نظام اسلامی]] از نگاه [[امام خمینی]] از این قرار است: | |||
# '''نپذیرفتن [[مسئولیت]]:''' از نگاه امام خمینی نپذیرفتن مسئولیت با وجود [[لیاقت]] و [[شایستگی]]، به منزله پشتکردن به [[خدا]] و [[خلق]] خداست، مگر اینکه افرادی همتراز یا بهتر در [[جامعه]] وجود داشته باشند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> از اینرو، شانه خالی کردن از پذیرش مسئولیتهای مهم در حالیکه فرد توان مدیریت و [[تدبیر]] [[امور جامعه]] را دارد، موجب میشود تا افراد با [[توانایی]] و [[تعهد]] کمتر در مسئولیتهای سنگین به کار گماشته شوند و [[بدیهی]] است خسارت این نوع [[مسئولیتها]] برای جامعه غیرقابل جبران خواهد بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> | |||
# '''[[ضعف]] [[فکر]] و عمل:''' یکی از آسیبهای مهم مدیریت، رخنه کردن ضعف در [[اندیشه]] و عمل مدیران و [[کارگزاران]] است. امام خمینی [[معتقد]] بود اگر از این ناحیه، ضرری به [[اسلام]] و [[مسلمانان]] وارد شود، گناهی [[عظیم]] شمرده میشود و [[عذاب]] دردناک [[الهی]] را به دنبال خواهد داشت و چنین مدیرانی باید بدون جوسازی و [[مقاومت]]، کنار بروند و جای خود را به افراد [[شایسته]] بدهند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> | |||
# '''دخالت [[خواستهها]] و [[منافع شخصی]]:''' از نگاه امام خمینی مدیران در [[انتخاب]] همکاران خود باید به تعهد و توان [[خدمت به مردم]] توجه کنند، نه به [[دوستی]] و آشنایی و سفارشهای بیمنطق که این امر موجب ناکامی در [[خدمت]] به [[کشور]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> و بیتوجهی به لیاقتها و [[شایستگیها]] در واگذاری پستها و انتخاب همکاران، کاری [[شیطانی]] است و با معیارهای [[اسلامی]] سازگاری ندارد؛ زیرا در اسلام، تعهد و توان خدمت و اداره کشور، شرط واگذاری مسئولیت است و [[تأمین منافع]] اشخاص و گروهها موضوعیت ندارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۷–۳۶۸.</ref> | |||
# '''فاصله گرفتن از [[مردم]]:''' از نظر امام خمینی رابطه میان [[حکومت]] و [[ملت]] در نظام اسلامی بر اساس [[محبت]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۲۳۳.</ref> و بدون [[همراهی]] ملت، [[دولت]] نمیتواند هیچ کاری انجام دهد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۷.</ref> از اینرو ایشان فاصلهگرفتن از [[مردم]] را باعث راندن [[مسئولان]] و مدیران میدانست<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۵۲–۴۵۳.</ref> و بر [[ضرورت]] [[قدردانی]] از مردم و توجه به [[مشکلات]] آنان و ایجاد رابطه دوسویه مردم و مسئولان توصیه میکرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۲.</ref> | |||
# '''[[قوانین]] [[دست]] و پاگیر [[اداری]]:''' اگرچه قوانین و ضوابط سازمانی برای آسان کردن امور و تعریف مجرای درست برای انجام [[کارها]] وضع میشوند، این قوانین و مقررات نباید تبدیل به ابزاری برای [[سستی]] در انجام [[وظایف]] و نادیده گرفتن [[حقوق مردم]] شوند. [[امام خمینی]] ابراز [[نگرانی]] میکرد که مجریان [[ناصالح]]، بر خلاف مقررات یا با کاغذبازی و پیچوخمهایی که به آن [[عادت]] کردهاند، قوانین پیشرفته و مفید را دگرگون کنند یا عمداً اسباب نگرانی و [[نارضایتی مردم]] را فراهم کنند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۶.</ref> یا به بهانههای غیر منطقی و مقررات غیر ضروری، انجام امور مهم و ضروری را به تأخیر بیندازند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۰۵–۲۰۶.</ref>.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== [[مدیریت]] [[روحانیت]] == | |||
جایگاه ممتاز روحانیت در [[هدایت]] و [[رشد معنوی]] [[جامعه]] ایجاب میکند تا به جنبه الگویی و سرمشقبودن آنان برای دیگران، با حساسیت بیشتری نگریسته شود؛ چنانکه امام خمینی نیز اشاره کردهاست، برخلاف دیدگاه کسانی که روحانیت را از دخالت در [[سیاست]] و مدیریت [[کشور]] برحذر میداشتند و جوهر [[دین]] و [[دینداری]] را مغایر با سیاست میدانستند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۱۷۷–۱۷۸ و ۱۳/۱۱–۱۲.</ref> از نگاه ایشان، ورود روحانیت در مسائل [[سیاسی]] موجب میشود تا [[قدرت]] و توان روحانیت [[اسلام]] که [[نگهبانان]] شریعتاند، در اداره کشور به نمایش گذاشته شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۶.</ref> از اینرو ایشان بر این [[باور]] بود که روحانیت علاوه بر [[فراست]]، [[زیرکی]]، [[زهد]]، [[تقوا]] و [[وظیفه]] هدایت جامعه، باید [[مدیر]] و [[مدبّر]] نیز باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref> | |||
دیدگاه امام خمینی دربارهٔ حضور روحانیت در سمتهای اجرایی، با پیش و آغاز [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تا حدودی متفاوت بود و ایشان در گذشته [[معتقد]] بود [[روحانیت]] در [[نظام جمهوری اسلامی]] هیچ [[منصب حکومتی]] را اشغال نخواهد کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲ و ۴۸۲.</ref> و آنان نقش [[هدایت]] مجریان امور را ایفا خواهند کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰ و ۵/۳۸۶.</ref> زیرا [[وظیفه]] [[روحانیون]] [[ارشاد]] [[دولتها]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲.</ref> و [[نظارت]] بر [[قوانین]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۸۲.</ref> است. ایشان حتی دربارهٔ خود اعلام کرد بنای دخالت مستقیم در امور را نداشته و با [[تأسیس حکومت]] به هدایت و ارشاد آن خواهد پرداخت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۲۲ و ۱۳۷.</ref> عزیمت [[امام خمینی]] به [[شهر قم]] (۱۰/۱۲/۱۳۵۷) کمتر از یک ماه پس از ورود به [[کشور]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷.</ref> سپردن [[دولت]] موقت به [[مهدی]] بازرگان و وزرای غیر [[روحانی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۴ و ۶/۲۱۳.</ref> [[مخالفت]] جدی با [[ریاست جمهوری]] [[روحانیان]]<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۴۲۴.</ref> و در نهایت ریاست جمهوری [[سید ابوالحسن بنی صدر]]<ref>انقلاب اسلامی، روزنامه، ۱.</ref> و [[حمایت]] اولیه ایشان از وی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۵ و ۱۳/۹۴، ۱۰۴، ۱۰۹، ۱۴۱.</ref> نشان از [[پایبندی]] ایشان به این [[سیاست]] در اوائل [[انقلاب]] دارد؛ اما [[تجربه]] دولت موقت و عملکرد بنیصدر و [[عزل]] او از ریاست جمهوری و مجموعه قضایای دو سال نخست [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، نگاه ایشان را [[تغییر]] داد. | |||
امام خمینی با [[اذعان]] به اینکه از [[زمان]] اقامت در [[نجف]] بر این [[اعتقاد]] بوده که روحانیون در [[مناصب]] اجرایی قرار نگیرند، آن را مشروط به آن دانست که افراد متعهدی باشند که بتوانند [[کارها]] را بر اساس [[موازین اسلامی]] اداره کنند ولی در زمانی که افراد [[متعهد]] نباشند، یا نتوانند یا نخواهند بر اساس موازین اسلامی عمل کنند، روحانیون نباید خود را کنار بکشند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۳.</ref> ایشان با تأکید بر اینکه هر کس بفهمد [[اشتباه]] کردهاست باید به اشتباه خود اعتراف و از آن بر گردد، به اشتباه خود در این نظر [[اقرار]] کردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۱.</ref> ایشان با تصریح به اینکه روحانیون نباید موضع قبلی ایشان را دایمی تلقی کنند، خاطرنشان کرد که پیش از [[پیروزی انقلاب اسلامی]] [[فکر]] میکردهاست از میان غیر [[روحانیون]] افراد متدینی هستند که بتوانند [[کشور]] را آن گونه که [[خدا]] میخواهد و بر اساس اهدافی که [[مردم]] برای آن [[شهید]] دادهاند، اداره کنند اما در [[تجربه]] اداره کشور به این نتیجه رسیدهاست که [[اشتباه]] میکرده و اگر روحانیون کنار بکشند، کشور به حلقوم [[آمریکا]] و شوروی میافتد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۰.</ref> از نظر ایشان برخی افراد با اینکه [[متدین]] و خوب بودهاند، نتوانستهاند اهداف مورد نظر ایشان را که [[استقلال کشور]] بودهاست پیگیری کنند، چنانکه برخی نیز خود را به عنوان افراد خوب جا زده و [[مناصب]] [[حکومتی]] را اشغال کردهاند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۰.</ref> در عین حال ایشان ابراز داشت، اینبار هم اصراری بر نظر خود ندارد و هر وقت به این نتیجه برسد که از غیر روحانیون کسانی میتوانند کشور را آن گونه که [[خداوند تعالی]] [[راضی]] است، اداره کنند، روحانیون به [[شغل]] اصلی خود که [[ارشاد]] و [[هدایت مردم]] و [[نظارت]] بر امور است بر میگردند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۵۰.</ref> البته ایشان تأکید داشت اکنون که [[حکومت اسلامی]] در قالب [[نظام جمهوری اسلامی]]، ظهور و بروز پیدا کردهاست و با [[مدیریت]] [[روحانیت]] اداره میشود، [[روحانیان]] باید به رعایت [[شئون]] [[اسلامی]] و [[حفظ]] و [[مراقبت]] از خود توجه بیشتری کنند و متوجه باشند که هر گونه [[غفلت]] و بیتوجهی، منجر به صدمه واردشدن به حیثیت و موقعیت [[اسلام]] خواهد شد که غیرقابل جبران است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۷۵.</ref>.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== مدیریت [[امام خمینی]] == | |||
[[سیره عملی امام]] خمینی در مدیریت در دوره [[رهبری]] خود، [[گواه]] روشنی بر توان ایشان در مدیریت امور کشور بودهاست: | |||
# '''مدیریت در [[رفتار]]:''' برای مدیریت، دستکم پنج [[وظیفه]] اصلی بیان شده است: | |||
##[[برنامهریزی]]: ترسیم [[آینده]] [[سازمان]]، [[پیشبینی]] امکانات مورد نیاز و تعیین راههای تحقق اهداف؛<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۷۷.</ref> | |||
##[[سازماندهی]]: تعیین صریح [[وظایف]] و [[اختیارات]] و برقراری [[هماهنگی]] میان [[مشاغل]] مختلف در [[سازمان]]<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۷۹.</ref> | |||
##بهکارگماری [[نیروی انسانی]]: [[شناخت]] و تأمین نیروی انسانی مورد نیاز بر اساس ساخت سازمان؛ | |||
##[[رهبری]]: [[برانگیختن]] و [[هدایت]] افراد برای پیشبرد و تحقق اهداف سازمان<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۸۱.</ref> | |||
##[[نظارت]]: سنجش و [[اصلاح]] عملکرد به منظور [[اطمینان]] از تحقق درست اهداف پیشبینی شده<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۸۲.</ref> با ملاحظه [[رفتار]] و [[اندیشه]] [[امام خمینی]] در زمینه [[مدیریت]]، میتوان به این [[واقعیت]] پی برد که ایشان با وظایف مدیریت بهخوبی آشنا بود و همزمان با رعایت همه آنها، همه توان خود را به کار میگرفت. داشتن برنامه و [[هدف]] در [[کارها]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۲۱–۱۲۲، ۱۲۹ و ۲۱/۹۱، ۱۵۸.</ref> [[خدمت]] به [[ملت]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵.</ref> و [[محرومان]] [[جامعه]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۱۲۲</ref> نیازشناسی و اولویتگذاری،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۹–۱۵۱ و ۲۱/۲۳۳.</ref> [[سازماندهی]] و [[ایجاد تشکیلات]] مناسب،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۵، ۳۶۴–۳۶۵ و ۱۲/۱۶۴.</ref> [[انتخاب]] افراد [[شایسته]] برای واگذاری پستهای مهم،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۷۱؛ ۱۰/۵۲۴ و ۱۶/۳۷۱، ۴۷۵.</ref> تقسیم وظایف و جلوگیری از دخالت دستگاهها در حوزه [[مأموریت]] یکدیگر،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲، ۱۳۵ و ۱۵/۲۶۹.</ref> واگذاری اختیارات و دخالتنکردن در امور دستگاههای اجرایی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵، ۲۶۳؛ ۱۴/۷۵ و ۲۱/۶۴.</ref> و در نهایت نظارت دقیق بر انجام وظایف [[مسئولان]] و دستگاهها و افراد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۱۲۱؛ ۱۰/۳۱۱؛ ۱۲/۴۳۹–۴۴۰ و ۱۵/۴۳۶.</ref> شواهد روشنی بر اِشراف امام خمینی بر وظایف مدیریت و بهکارگیری بههنگام آنهاست. | |||
# '''[[احساس]] [[دَین]] به [[مردم]]:''' امام خمینی از ابراز [[احساسات مردم]] و [[جوانان]] نه تنها گرفتار [[غرور]] و [[خودپسندی]] نمیشد، بلکه [[تکلیف]] خود را زیادتر میدید و آن را برای خود و دیگر مسئولان [[نظام]] به منزله نعمتی میدانست که نمیتوان از عهده [[شکر]] آن برآمد؛ از اینرو [[معتقد]] بود مدیران و مسئولان، موقعیت و [[منزلت]] خود را مدیون مردماند و همه باید در ادای دَین خود به مردم تلاش کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۴–۵۵.</ref> به همین جهت برخی از تحلیلگران معتقدند از عوامل [[موفقیت]] [[امام خمینی]] در [[رهبری جامعه]]، [[محبت]] و علاقه [[قلبی]] و متقابل میان ایشان و [[مردم]] بود.<ref>عابدی جعفری، رهبری و مدیریت امام خمینی، ۷ و ۳۳.</ref> | |||
# [[مشورت]] در امور: امام خمینی برای [[اصلاح امور]] [[کشور]]، [[مسئولان]] را به مشورت در [[کارها]] توصیه میکرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸۰ و ۲۱/۶۴.</ref> خود ایشان هم در موضوعات مهم با مسئولان کشوری و لشکری و حتی در [[نوشتن]] [[نامهها]] و [[مکاتبات]] [[اداری]] پیش از انتشار، با اطرافیان بهویژه اعضای دفتر مشورت میکرد و از نظرهای اصلاحی [[خبرگان]] و کارشناسان بهره میگرفت و آنان را به تذکردادن به خودش [[تشویق]] میکرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶–۵۱۷ و ۲۰/۴۴۲–۴۴۳.</ref> به همین جهت ایشان پیش از آنکه یک «[[مدیر]]» باشد، در نقش یک «[[رهبر]]» ظاهر شد.<ref>عابدی جعفری، رهبری و مدیریت امام خمینی، ۳۱–۳۲.</ref> | |||
# '''نکوداشت مدیران [[شایسته]]:''' امام خمینی در کنار [[تذکر]] و [[سختگیری]] بر مدیران در یادآوری [[وظایف]] خطیر آنان و تأکید بر انجام صحیح آن، به همان نسبت در دوره [[رهبری]] خود از برخی مدیران به دلیل [[لیاقت]]، [[تعهد]]، تدین،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۸–۵۱۹ و ۲۱/۲۰، ۱۴۲.</ref> صلاحیت [[اخلاقی]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶.</ref> [[حسن تدبیر]]، کفایت، [[وثاقت]]، [[امانت]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۱.</ref> و مانند آن به [[نیکی]] یاد کرد و آنان را به دلیل برخورداری از این [[خصلتهای پسندیده]] ستود. | |||
# '''تبدیل [[تهدیدها]] به [[فرصت]]:''' از ویژگیهای [[مدیریتی]] امام خمینی باید به تصمیمگیریهای مهم ایشان در شرایط خاص همچون [[تسخیر]] لانه [[جاسوسی]] [[آمریکا]] به دست [[دانشجویان]] پیرو خط [[امام]]، [[شهادت]] [[یاران]] نزدیک به دست افراد و گروههای مخالف و [[منحرف]] در آغاز [[انقلاب]] و [[تصمیم]] بهموقع ایشان در پایاندادن به [[جنگ]] تحمیلی اشاره کرد که [[تصمیمگیری]] بههنگامِ ایشان در شرایط [[بحرانی]]، توانست تهدیدهای جدی برای کشور را به فرصت تبدیل کند<ref>عابدی جعفری، رهبری و مدیریت امام خمینی، ۳۶–۴۰.</ref>.<ref>[[محمد کاظم کریمی|کریمی، محمد کاظم]]، [[مدیریت (مقاله)|مقاله «مدیریت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵ - ۱۹۲.</ref> | |||
== تعریف [[مدیریت]] == | == تعریف [[مدیریت]] == |