←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
از دیدهام دور شو! به خدا سوگند رامت نشوم که مرا [[خوار]] بدانی و سر به [[فرمان]] تو نیم تا از این سو بدان سویم بکشانی. سوگند به خدا - سوگندی که در آن [[مشیت]] و خواست خدا را جدا میسازم - نفس خود را چنان [[تربیت]] کنم که اگر گرده نانی برای خوردن یافت، شاد شود و از نان خورش، به نمک [[خرسند]] گردد و چشم [[خانه]] را واگذارم تا چون چشمه خشکیده، آبی در آن نماند. آیا چرنده، شکم خود را با چرا (و خوردن [[گیاه]]) پرسازد و بخسبد و رمه گوسفند از علف، [[سیر]] بخورد و به آغل بکوچد، در حالی که علی نیز از [[توشه]] خود میخورد و میخوابد؟ چشمش روشن باد! که از پس سالیان درازی به [[چارپایان]] یله و رها یا چرنده سر داده به چرا، [[اقتدا]] کند. خوشا کسی که آنچه پروردگارش بر عهده او نهاده، پرداخته است و در [[سختی]]، [[صبور]] و [[شکیبا]] باشد و به شب از [[خواب]] دوری گزیند و چون خواب بر او چیره گردد، [[زمین]] را بستر و [[کف دست]] را بالش گیرد؛ در جمعی که از [[بیم]] بازگشت دیدههاشان در شب، بیدار است و پهلوهاشان از خوابگاه بر کنار و لبهاشان به یاد [[پروردگار]] مترنم؛ و گناهانشان به بسیاری [[استغفار]] زدوده است (آنان [[حزب]] خدایند و بدانید که [[حزب خدا]] رستگارند). | از دیدهام دور شو! به خدا سوگند رامت نشوم که مرا [[خوار]] بدانی و سر به [[فرمان]] تو نیم تا از این سو بدان سویم بکشانی. سوگند به خدا - سوگندی که در آن [[مشیت]] و خواست خدا را جدا میسازم - نفس خود را چنان [[تربیت]] کنم که اگر گرده نانی برای خوردن یافت، شاد شود و از نان خورش، به نمک [[خرسند]] گردد و چشم [[خانه]] را واگذارم تا چون چشمه خشکیده، آبی در آن نماند. آیا چرنده، شکم خود را با چرا (و خوردن [[گیاه]]) پرسازد و بخسبد و رمه گوسفند از علف، [[سیر]] بخورد و به آغل بکوچد، در حالی که علی نیز از [[توشه]] خود میخورد و میخوابد؟ چشمش روشن باد! که از پس سالیان درازی به [[چارپایان]] یله و رها یا چرنده سر داده به چرا، [[اقتدا]] کند. خوشا کسی که آنچه پروردگارش بر عهده او نهاده، پرداخته است و در [[سختی]]، [[صبور]] و [[شکیبا]] باشد و به شب از [[خواب]] دوری گزیند و چون خواب بر او چیره گردد، [[زمین]] را بستر و [[کف دست]] را بالش گیرد؛ در جمعی که از [[بیم]] بازگشت دیدههاشان در شب، بیدار است و پهلوهاشان از خوابگاه بر کنار و لبهاشان به یاد [[پروردگار]] مترنم؛ و گناهانشان به بسیاری [[استغفار]] زدوده است (آنان [[حزب]] خدایند و بدانید که [[حزب خدا]] رستگارند). | ||
پس پسر حنیف از [[خدا]] بترس و اگر [[رهایی]] از [[آتش دوزخ]] را [[عنایت]] داری، گردههای نانت تو را کافی است<ref>{{متن حدیث|إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمَ حَانَ انْسِلَاخُهُ. اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ {{متن قرآن|أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}. فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵، صبحی صالح، ص۴۱۶؛ فیض الاسلام ص۹۶۵؛ دکتر شهیدی، ص۳۱۷؛ اسدالله مبشری، ج۲، ص۱۵۳؛ محمودی، نهج السعاده، ج۴، ص۳۲، کاشانی، معادن الحکمه، ج۱، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۴۰، ۳۴۰، حدیث ۲۷، همه به نقل از نهج البلاغه.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۲، ص 297 - 304.</ref> | پس پسر حنیف از [[خدا]] بترس و اگر [[رهایی]] از [[آتش دوزخ]] را [[عنایت]] داری، گردههای نانت تو را کافی است<ref>{{متن حدیث|إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمَ حَانَ انْسِلَاخُهُ. اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ {{متن قرآن|أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}. فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۵، صبحی صالح، ص۴۱۶؛ فیض الاسلام ص۹۶۵؛ دکتر شهیدی، ص۳۱۷؛ اسدالله مبشری، ج۲، ص۱۵۳؛ محمودی، نهج السعاده، ج۴، ص۳۲، کاشانی، معادن الحکمه، ج۱، ص۲۲۰؛ بحارالأنوار، ج۴۰، ۳۴۰، حدیث ۲۷، همه به نقل از نهج البلاغه.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۲، ص 297 - 304.</ref> | ||
==منابع [[نامه]] | |||
آنچه ذکر شد نامه ۴۵ [[نهج البلاغه]] است و در [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] دیگر بدین گونه نقل نشده است. قسمتهایی از این را که عمدتاً مربوط به [[زهد علی]]{{ع}} است در [[مناقب شهر آشوب]]<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۰۱.</ref>، [[الخرائج و الجرائح (کتاب)|الخرائج و الجرائح]] [[راوندی]]<ref>راوندی، خرائج و جرایح، ج۲، ص۵۴۲؛ بحار الأنوار، ج۴۰، ص۳۱۸ به نقل از راوندی. </ref>، مجموعه ورام<ref> ورام، تنبیه الخواطر، ج۱، ص۱۵۴.</ref>، ربیع الابرار<ref>زمخشری، ربیع الأبرار، ج۲، ص۷۱۹؛ حسینی الخطیب، مصادر نهج البلاغه، ج۳، ص۳۷۵، از آغاز نامه تا «تصنع بالملح مأدوما».</ref> [[زمخشری]] و [[روضة الواعظین]]<ref>ابن فتّال، روضة الواعظین، ص۱۲۷، انتشارات رضی و (چاپ اعلمی)، بیروت، ص۱۴۲.</ref> [[ابن فتال]] نقل کردهاند. به نظر میرسد نقل دیگری از این نامه نزد [[ابن ابی الحدید]] بوده؛ زیرا وی نسخه بدلهایی از جملات نامه را در شرح خود آورده است. [[صدوق]] قسمتی از نامه را که در [[ارتباط]] با [[شجاعت علی]]{{ع}} و قسمتی که مربوط به دَرِ [[قلعه خیبر]] است - که البته در نقل نهج البلاغه موجود نیست - در مجلس ۷۷ [[امالی]] خود ذیل [[حدیث]] دهم که مربوط به [[خیبر]] است، نقل کرده و میگوید: سند آنچه نقل کردم و تمام نامه نزد من وجود دارد که بعداً سند وی را نقل میکنیم. در نقل [[شیخ صدوق]]، [[روضة الواعظین]] و [[طبری]] در [[بشارة المصطفی]]<ref>طبری، عماد الدین، بشارة المصطفی، ص۱۹۱.</ref>، آمده است که حضرت نامه را به [[سهل بن حنیف]] نوشته است. چنین به نظر میرسد [[اشتباه]] از [[راویان]] باشد که به جای [[عثمان]]، سَهل ذکر کردهاند. نقل این چهار منبع و راوندی و ورام برابر نسخه دیگر نامه است. | |||
نگارنده، به نقل دیگری از این نامه دست یافته که در کتاب [[الجوهرة فی نسب الامام علی وآله]]<ref>این کتاب بخشی از کتاب «الجوهرة فی نسب النبی و اصحابه العشرة» است که کاتب اندلسی، محمدبن ابی بکر بن عبدالله بن موسی انصاری تلمسانی، مشهور به برّی نگاشته است. این کتاب توسط دکتر محمد تونچی. استاد دانشگاه حلب در سال ۱۴۰۲ ق (۱۹۸۲م) منتشر شده است.</ref> آمده است. این نقل جوهره با نسخه بدلهایی که [[ابن ابی الحدید]] ذکر کرده و با آنچه در خرایج و [[امالی]] [[صدوق]] و... آمده، مشابهت دارد. اما آورده است که حضرت آن را به [[عثمان بن حنیف]] [[کارگزار]] خود در [[بصره]] نوشته است. | |||
ما آن را به طور کامل نقل میکنیم؛ چراکه در کتابهایی که اینک در دسترس است، این نقل وجود ندارد و مؤیدی است بر آن چه ابن ابی الحدید و [[ابن شهر آشوب]] و راوندی و صدوق آوردهاند. ما آنچه را که ابن ابی الحدید نقل کرده در پاورقی ذکر خواهیم کرد، ولی پیش از آن به نقل امالی صدوق میپردازیم، هر چند بخشی از آن تکرار خواهد شد. آنچه در خرایج راوندی آمده در پاورقی بدون [[ترجمه]] ذکر میکنیم؛ زیرا با نقل الجوهره و قسمتی از امالی عبارات آن یکی است و این نقلهای مختلف، متن کامل [[نامه]] را که در جوهره آمده، [[تأیید]] میکند. | |||
صدوق مینویسد در نامهای که [[حضرت علی]]{{ع}} به [[سهل بن حنیف]] نوشت، فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]] دروازه [[خیبر]] را نکندم و آن را چهل ذراع به پشت سر خود نینداختم. با [[توانایی جسمی]] و حرکت غذایی؛ بلکه من با قوت [[ملکوتی]] [[تأیید]] شدم و [[جان]] را از [[نور]] [[پروردگار]] روشن ساختم. [[یگانگی]] من با احمد{{صل}} مانند نوری است که از نوری دیگر روشنی یافته است. به خدا سوگند اگر [[عرب]] در [[جنگ]] علیه من پشت به پشت دهد، روی از آن برنتابم و اگر [[فرصت]] دست دهد و به گَرْدنهای آنان دست یابم، [[منتظر]] نمیمانم کسی که [[ترس]] ندارد که [[مرگ]] بر وی وارد شود قلبش در حوادث ناگوار و بزرگ، [[شجاع]] و [[قوی]] است<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ وَ رَمَيْتُ بِهِ خَلْفَ ظَهْرِي أَرْبَعِينَ ذِرَاعاً بِقُوَّةٍ جَسَدِيَّةٍ وَ لَا حَرَكَةٍ غِذَائِيَّةٍ لَكِنِّي أُيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَكُوتِيَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِيئَةٍ وَ أَنَا مِنْ أَحْمَدَ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ وَ لَوْ مَكَّنَتْنِي الْفُرْصَةُ مِنْ رِقَابِهَا لَمَا بَقَّيْتُ وَ مَنْ لَمْ يُبَالِ مَتَى حَتْفُهُ عَلَيْهِ سَاقِطٌ فَجَنَانُهُ فِي الْمُلِمَّاتِ رَابِطٌ}}؛ صدوق، امالی، مجلس ۷۷، [[حدیث]]، ۱۰، ص۵۱۴؛ [[بحار الانوار]]، ج۲۱، ص۲۶ | |||
اما آنچه در خرایج و جرایح، ج۲، ص۵۴۲، [[قطب الدین راوندی]] آمده، به نقل از [[بحار الأنوار]]، ج۴۰، ص۳۱۸، چنین است:{{متن حدیث|وَ اعْلَمْ أَنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطَمْرَيْهِ يَسُدُّ فَوْرَةَ جُوعِهِ بِقُرْصَيْهِ لَا يَطْعَمُ الْفِلْذَةَ فِي حَوْلَيْهِ إِلَّا فِي سُنَّةِ أُضْحِيَّةٍ وَ لَنْ تَقْدِرُوا عَلَى ذَلِكَ فَأَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ هَذَا قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ مُبَارَزَةِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ بِقُوَّةٍ جَسَدَانِيَّةٍ وَ لَا بِحَرَكَةٍ غَذَائِيَّةٍ لَكِنِّي أُيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَكِيَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِيَّةٍ}}.</ref>؛ | |||
[[صدوق]] در ادامه مینویسد: تمام [[نامه]] را - که این قسمت نیز در آن است -[[حدیث]] کرد برای من، [[علی بن احمد بن موسی دقاق]] و او [[حدیث]] کرده از [[محمد بن هارون صوفی]] از [[ابوبکر]]، [[عبیدالله بن موسی حبال طبری]] که گفت حدیث کرد ما را [[محمد بن حسین خشاب]]، گفت حدیث کرد ما را [[محمد بن محصن]] از [[یونس بن ظبیان]] از [[امام صادق]] از پدر از جدش{{عم}}<ref>صدوق، امالی، ص۴۱۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۲، ص 304 - 307.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |