←فاطمه{{س}} و بازگویی روایات تعیین امام از طریق نص
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
===[[فاطمه]]{{س}} و بازگویی [[روایات]] تعیین امام از طریق [[نص]]=== | ===[[فاطمه]]{{س}} و بازگویی [[روایات]] تعیین امام از طریق [[نص]]=== | ||
جریان [[حکمرانی]] [[ابوبکر]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} از دیدگاه فاطمه{{س}} علاوه بر اینکه [[ستم]] بزرگی در [[حقّ]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود، نادیده گرفتن [[سخنان رسول اکرم]]{{صل}} و [[بیاحترامی]] به آن نیز محسوب میشد. از این رو [[حضرت زهرا]]{{س}} [[سکوت]] در برابر این [[ستمگری]] را جایز ندانست و با تمام توان علیه آن دست به [[مبارزه]] زد. ایشان در هر فرصتی سعی مینمود این مسئله را به اثبات برساند که جریان [[جانشینی پیامبر]] در دوران [[حیات]] آن حضرت از جانب خداوند تعیین شده و رسول خدا{{صل}} نیز آن را برای [[امت اسلامی]] [[ابلاغ]] نموده است. | جریان [[حکمرانی]] [[ابوبکر]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} از دیدگاه فاطمه{{س}} علاوه بر اینکه [[ستم]] بزرگی در [[حقّ]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بود، نادیده گرفتن [[سخنان رسول اکرم]]{{صل}} و [[بیاحترامی]] به آن نیز محسوب میشد. از این رو [[حضرت زهرا]]{{س}} [[سکوت]] در برابر این [[ستمگری]] را جایز ندانست و با تمام توان علیه آن دست به [[مبارزه]] زد. ایشان در هر فرصتی سعی مینمود این مسئله را به اثبات برساند که جریان [[جانشینی پیامبر]] در دوران [[حیات]] آن حضرت از جانب خداوند تعیین شده و رسول خدا{{صل}} نیز آن را برای [[امت اسلامی]] [[ابلاغ]] نموده است. | ||
[[فاطمه]]{{س}} برای [[اثبات]] این مسئله، از کوچکترین [[فرصتها]] بهره جست. طبق شواهد، حتی در اموری مانند [[احوالپرسی]] [[ساده]]، مسئله [[منصوص بودن امامت]] را مطرح میکرد. بنا به روایتی در روزهای آخر [[عمر]] [[حضرت زهرا]]{{س}}، أمّسلمه (یکی از [[همسران پیامبر]]) برای احوالپرسی به [[خدمت]] حضرت زهرا{{س}} آمد و پرسید: | [[فاطمه]]{{س}} برای [[اثبات]] این مسئله، از کوچکترین [[فرصتها]] بهره جست. طبق شواهد، حتی در اموری مانند [[احوالپرسی]] [[ساده]]، مسئله [[منصوص بودن امامت]] را مطرح میکرد. بنا به روایتی در روزهای آخر [[عمر]] [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[أمّسلمه]] (یکی از [[همسران پیامبر]]) برای احوالپرسی به [[خدمت]] حضرت زهرا{{س}} آمد و پرسید: | ||
{{متن حدیث|كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِيُّ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَى غَيْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِي التَّنْزِيلِ وَ سَنَّهَا النَّبِيُّ صفِي التَّأْوِيلِ وَ لَكِنَّهَا أَحْقَادٌ بَدْرِيَّةٌ وَ تِرَاتٌ أُحُدِيَّةٌ كَانَتْ عَلَيْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُكْتَمِنَةً لِإِمْكَانِ الْوُشَاةِ فَلَمَّا اسْتُهْدِفَ الْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَيْنَا شَآبِيبَ الْآثَارِ مِنْ مَخِيلَةِ الشِّقَاقِ}}<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص٢٠۶؛ غرر الأخبار، ص۳۱۹؛ بحار الأنوار، ج۴٣، ص١۵۶؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص۲۲۸.</ref>؛ | {{متن حدیث|كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِيُّ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَى غَيْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِي التَّنْزِيلِ وَ سَنَّهَا النَّبِيُّ صفِي التَّأْوِيلِ وَ لَكِنَّهَا أَحْقَادٌ بَدْرِيَّةٌ وَ تِرَاتٌ أُحُدِيَّةٌ كَانَتْ عَلَيْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُكْتَمِنَةً لِإِمْكَانِ الْوُشَاةِ فَلَمَّا اسْتُهْدِفَ الْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَيْنَا شَآبِيبَ الْآثَارِ مِنْ مَخِيلَةِ الشِّقَاقِ}}<ref>مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص٢٠۶؛ غرر الأخبار، ص۳۱۹؛ بحار الأنوار، ج۴٣، ص١۵۶؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص۲۲۸.</ref>؛ | ||
ای [[دختر پیامبر]] شب را چگونه به صبح آوردی؟ حضرت فرمود: به صبح آوردم در حالی که [[تاریکی]] [[غم]] و [[اندوه]] مرا فراگرفته است. [[پیامبر]] از دست رفت و [[وصی]] او [[مظلوم]] واقع شد، به [[خدا]] [[سوگند]] پرده [[وصایت]] دریده شد. کسی که امامتش بر خلاف آنچه که [[خداوند]] در [[قرآن]] مقرّر فرموده و [[رسول الله]]{{صل}} در [[تأویل قرآن]] بیان نموده بود، [[غصب]] شد. همه این [[کارها]] از روی کینههای باقیمانده از [[جنگ بدر]] و [[خونخواهی]] کشتههای [[جنگ احد]] که در دلهای [[منافقان]] پنهان بود، انجام شد؛ اما روزی که [[حکومت]] را غصب کردند، تمام آن [[کینهها]] و حسادتها را بر ما فرو ریختند. | ای [[دختر پیامبر]] شب را چگونه به صبح آوردی؟ حضرت فرمود: به صبح آوردم در حالی که [[تاریکی]] [[غم]] و [[اندوه]] مرا فراگرفته است. [[پیامبر]] از دست رفت و [[وصی]] او [[مظلوم]] واقع شد، به [[خدا]] [[سوگند]] پرده [[وصایت]] دریده شد. کسی که امامتش بر خلاف آنچه که [[خداوند]] در [[قرآن]] مقرّر فرموده و [[رسول الله]]{{صل}} در [[تأویل قرآن]] بیان نموده بود، [[غصب]] شد. همه این [[کارها]] از روی کینههای باقیمانده از [[جنگ بدر]] و [[خونخواهی]] کشتههای [[جنگ احد]] که در دلهای [[منافقان]] پنهان بود، انجام شد؛ اما روزی که [[حکومت]] را غصب کردند، تمام آن [[کینهها]] و حسادتها را بر ما فرو ریختند. |