ترک اولی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱ مهٔ ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۶: خط ۲۶:
در تبیین تفاوت بین گناه و ترک أولی گفته شده است گناه، فعلی است که انجام دادن آن از سوی هر کس که باشد نامطلوب است و مستحق [[عقاب]] و [[تنبیه]]؛ اما در ترک أولی، آنچه فرد انجام می‌دهد به خودی خود [[اشتباه]] نیست، بلکه بسته به موقعیت و جایگاه فرد، آن عمل را [[شایسته]] نمی‌دانند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۲۴.</ref>. برخی گناه را [[مخالفت]] با [[اوامر]] [[مولوی]] و ترک أولی را مخالفت با اوامر ارشادی دانسته‌اند<ref>علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۵۶ و ج۱۴، ص۲۲۲.</ref>.
در تبیین تفاوت بین گناه و ترک أولی گفته شده است گناه، فعلی است که انجام دادن آن از سوی هر کس که باشد نامطلوب است و مستحق [[عقاب]] و [[تنبیه]]؛ اما در ترک أولی، آنچه فرد انجام می‌دهد به خودی خود [[اشتباه]] نیست، بلکه بسته به موقعیت و جایگاه فرد، آن عمل را [[شایسته]] نمی‌دانند<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۲۴.</ref>. برخی گناه را [[مخالفت]] با [[اوامر]] [[مولوی]] و ترک أولی را مخالفت با اوامر ارشادی دانسته‌اند<ref>علامه طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۲۵۶ و ج۱۴، ص۲۲۲.</ref>.


==[[ترک اولی]] و تفاوت آن با [[گناه]]==
==ترک اولی و تفاوت آن با [[گناه]]==
واژه «ترک اولی» در متون اولیه [[اسلامی]] وجود نداشته و [[دانشمندان اسلامی]]، برای گناهانی که به [[پیامبران]] و [[امامان]] منتسب می‌شود، این عبارت را برگزیده‌اند. مصداق «ترک اولی» آن است که از میان خوب و خوب‌تر، خوب را [[انتخاب]] کنیم که در این هنگام، هر چند گناهی مرتکب نشده ایم و عمل انجام شده نیز مناسب و به جا بوده است، اما می‌توانستیم عملکرد بهتری داشته باشیم که از آن [[غافل]] شدیم.
واژه «ترک اولی» در متون اولیه [[اسلامی]] وجود نداشته و [[دانشمندان اسلامی]]، برای گناهانی که به [[پیامبران]] و [[امامان]] منتسب می‌شود، این عبارت را برگزیده‌اند. مصداق «ترک اولی» آن است که از میان خوب و خوب‌تر، خوب را [[انتخاب]] کنیم که در این هنگام، هر چند گناهی مرتکب نشده ایم و عمل انجام شده نیز مناسب و به جا بوده است، اما می‌توانستیم عملکرد بهتری داشته باشیم که از آن [[غافل]] شدیم.
درباره این نکته که آیا [[عصمت انبیا]] اقتضا می‌کند که [[پیامبر]] حتی اولی را ترک نکند یا چنین اقتضایی وجود ندارد، دانشمندان اسلامی بحث‌های فراوانی کرده‌اند؛ مثلاً در بحث عصمت انبیا گفته‌اند: نهایت چیزی که [[برهان]] بر آن دلالت می‌کند، [[عصمت]] از [[عصیان]] و [[خطا]] و [[نسیان]] است، نه عدم ارتکاب ترک اولی، و [[خداوند]] هم گاهی انبیای خودش را گرفتار نوعی [[مجازات]] کرده است که چرا از بین دو کار خوب و خوب‌تر، خوب‌تر را رها کرده‌اند<ref>مهدی هادوی تهرانی، تأملات در علم اصول فقه، سلسله درس‌های خارج علم اصول، ص۲۱، ۲۲.</ref>.
درباره این نکته که آیا [[عصمت انبیا]] اقتضا می‌کند که [[پیامبر]] حتی اولی را ترک نکند یا چنین اقتضایی وجود ندارد، دانشمندان اسلامی بحث‌های فراوانی کرده‌اند؛ مثلاً در بحث عصمت انبیا گفته‌اند: نهایت چیزی که [[برهان]] بر آن دلالت می‌کند، [[عصمت]] از [[عصیان]] و [[خطا]] و [[نسیان]] است، نه عدم ارتکاب ترک اولی، و [[خداوند]] هم گاهی انبیای خودش را گرفتار نوعی [[مجازات]] کرده است که چرا از بین دو کار خوب و خوب‌تر، خوب‌تر را رها کرده‌اند<ref>مهدی هادوی تهرانی، تأملات در علم اصول فقه، سلسله درس‌های خارج علم اصول، ص۲۱، ۲۲.</ref>.
گروهی می‌گویند: اگر در موضوع و رخدادی که وحیی درباره آن فرود نیامده بود، پیامبر{{صل}} تصمیمی می‌گرفت که بهتر بود به گونه دیگر عمل می‌شد، بلافاصله [[وحی]] نازل می‌شد و برخلاف [[اولویت]] [[رأی]] او، گوشزد می‌شد؛ مانند آنچه در واقعه اسرای [[بدر]]<ref>قرآن درباره واقعه اسرای بدر می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى...}} «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد.».. سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> اتفاق افتاد که به پیامبر{{صل}} هشدار داد که به [[حکم]] اولویت بازگردد یا اذنی که در [[جنگ تبوک]]<ref>گروهی از منافقان نزد پیامبر آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی خوردن سوگند، اجازه خواستند که آن حضرت آنان را از شرکت در میدان نبرد معذور دارد و پیامبر به این گروه اجازه داد.</ref> به گروهی از [[منافقان]] داد<ref>عبدالغنی خطیب، قرآن و علم امروز، ص۶۴.</ref>.
گروهی می‌گویند: اگر در موضوع و رخدادی که وحیی درباره آن فرود نیامده بود، پیامبر{{صل}} تصمیمی می‌گرفت که بهتر بود به گونه دیگر عمل می‌شد، بلافاصله [[وحی]] نازل می‌شد و برخلاف [[اولویت]] [[رأی]] او، گوشزد می‌شد؛ مانند آنچه در واقعه اسرای [[بدر]]<ref>قرآن درباره واقعه اسرای بدر می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى...}} «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد.».. سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> اتفاق افتاد که به پیامبر{{صل}} هشدار داد که به [[حکم]] اولویت بازگردد یا اذنی که در [[جنگ تبوک]]<ref>گروهی از منافقان نزد پیامبر آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی خوردن سوگند، اجازه خواستند که آن حضرت آنان را از شرکت در میدان نبرد معذور دارد و پیامبر به این گروه اجازه داد.</ref> به گروهی از [[منافقان]] داد<ref>عبدالغنی خطیب، قرآن و علم امروز، ص۶۴.</ref>.


اما بیشتر [[دانشمندان شیعه]] اگر هم در بحث [[عصمت انبیا]] [[ترک اولی]] را مضرّ ندانند، مفاد این دو [[آیه]] را ارتکاب ترک اولی از ناحیه [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌دانند؛ مثلاً درباره واقعه [[جنگ بدر]] می‌گویند که خطاب و [[عتاب]] در این آیه متوجه [[پیامبر عظیم الشأن اسلام]] نیست.
اما بیشتر [[دانشمندان شیعه]] اگر هم در بحث [[عصمت انبیا]] ترک اولی را مضرّ ندانند، مفاد این دو [[آیه]] را ارتکاب ترک اولی از ناحیه [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌دانند؛ مثلاً درباره واقعه [[جنگ بدر]] می‌گویند که خطاب و [[عتاب]] در این آیه متوجه [[پیامبر عظیم الشأن اسلام]] نیست.
برای توضیح بیشتر مطلب می‌گوییم: [[گناهان]] را از جهتی می‌توان به دو دسته مطلق و نسبی تقسیم کرد. [[گناه]] مطلق، گناهی است که از هرکس سر بزند، گناه و در خور [[مجازات]] است؛ مانند: [[دروغ]]، [[ظلم]]، [[دزدی]]، [[تجاوز]]، [[شرک]] و [[کفر]]. گناه نسبی، آن است که گاهی بعضی کارهای [[مباح]] و یا حتی [[مستحب]]، [[شایسته]] [[مقام]] افراد بزرگ نیست و آنها باید از این گونه [[اعمال]] [[چشم]] بپوشند و به کار مهم‌تر بپردازند. در غیر این صورت ترک اولی کرده‌اند.
برای توضیح بیشتر مطلب می‌گوییم: [[گناهان]] را از جهتی می‌توان به دو دسته مطلق و نسبی تقسیم کرد. [[گناه]] مطلق، گناهی است که از هرکس سر بزند، گناه و در خور [[مجازات]] است؛ مانند: [[دروغ]]، [[ظلم]]، [[دزدی]]، [[تجاوز]]، [[شرک]] و [[کفر]]. گناه نسبی، آن است که گاهی بعضی کارهای [[مباح]] و یا حتی [[مستحب]]، [[شایسته]] [[مقام]] افراد بزرگ نیست و آنها باید از این گونه [[اعمال]] [[چشم]] بپوشند و به کار مهم‌تر بپردازند. در غیر این صورت ترک اولی کرده‌اند.
[[خواندن نماز]] مستحبی یا [[تشییع جنازه]]، مطلوب و [[پسندیده]] است، ولی جلسه [[علمی]] که در آن [[معارف الهی]] بیان می‌شود، مهم‌تر از آن دو است. پرداختن به [[نماز]] مستحبی که باعث ترک جلسه علمی شود، ترک اولی است. نمازی که می‌خوانیم، قسمتی از آن با [[حضور قلب]] و قسمتی بدون حضور قلب است. این گونه نماز شایسته مقام شخصی چون پیامبر{{صل}} و [[امام]]{{ع}} نیست. او باید سراسر نمازش [[غرق]] در حضور در پیشگاه [[خدا]] باشد. اگر غیر این کند، حرامی مرتکب نشده، اما ترک اولی کرده است.
[[خواندن نماز]] مستحبی یا [[تشییع جنازه]]، مطلوب و [[پسندیده]] است، ولی جلسه [[علمی]] که در آن [[معارف الهی]] بیان می‌شود، مهم‌تر از آن دو است. پرداختن به [[نماز]] مستحبی که باعث ترک جلسه علمی شود، ترک اولی است. نمازی که می‌خوانیم، قسمتی از آن با [[حضور قلب]] و قسمتی بدون حضور قلب است. این گونه نماز شایسته مقام شخصی چون پیامبر{{صل}} و [[امام]]{{ع}} نیست. او باید سراسر نمازش [[غرق]] در حضور در پیشگاه [[خدا]] باشد. اگر غیر این کند، حرامی مرتکب نشده، اما ترک اولی کرده است.
گاهی فردی کاری را انجام می‌دهد و آن کار پسندیده و [[ارزشمند]] است و [[ثواب]] فراوان دارد، اما اگر همان کار را فرد دیگری انجام دهد، نه تنها پسندیده و مطلوب نیست، بلکه انجام دهنده آن مستوجب ملامت و [[سرزنش]] است؛ مثلاً برای ساختن یک بیمارستان از [[مردم]] [[تقاضای کمک]] می‌شود، شخص کارگری مزد یک یا چند روزش را می‌بخشد. این عمل نسبت به او [[ایثار]] است و ثواب و [[حسنه]] دارد، اما اگر یک [[ثروتمند]] این مقدار کمک کند، نه تنها پسندیده نیست، بلکه در خور ملامت و [[مذمت]] و [[نکوهش]] است؛ با اینکه کار حرامی نکرده است. بنابراین [[ترک اولی]] ترک و انجام ندادن کاری توسط افراد خاصی است که توقع انجام آن عمل از آنان وجود داشت.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۳.</ref>
گاهی فردی کاری را انجام می‌دهد و آن کار پسندیده و [[ارزشمند]] است و [[ثواب]] فراوان دارد، اما اگر همان کار را فرد دیگری انجام دهد، نه تنها پسندیده و مطلوب نیست، بلکه انجام دهنده آن مستوجب ملامت و [[سرزنش]] است؛ مثلاً برای ساختن یک بیمارستان از [[مردم]] [[تقاضای کمک]] می‌شود، شخص کارگری مزد یک یا چند روزش را می‌بخشد. این عمل نسبت به او [[ایثار]] است و ثواب و [[حسنه]] دارد، اما اگر یک [[ثروتمند]] این مقدار کمک کند، نه تنها پسندیده نیست، بلکه در خور ملامت و [[مذمت]] و [[نکوهش]] است؛ با اینکه کار حرامی نکرده است. بنابراین ترک اولی ترک و انجام ندادن کاری توسط افراد خاصی است که توقع انجام آن عمل از آنان وجود داشت.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش