←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
#مفضل بن عمر نقل می کند، امام صادق(علیه السلام) فرمودند:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 124</ref> «خداوند واجب میکند طاعت عبدی را بر بندگان و بعد از آن بنده میپوشاند خبر آسمان را؟ نه به خدا قسم خداوند کریم و رحیمتر از آن است که واجب کند اطاعت عبدی را بعد از آن بپوشاند خبر آسمان و صبح و شام را.»<ref>ر.ک. مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 89</ref> | #مفضل بن عمر نقل می کند، امام صادق(علیه السلام) فرمودند:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص 124</ref> «خداوند واجب میکند طاعت عبدی را بر بندگان و بعد از آن بنده میپوشاند خبر آسمان را؟ نه به خدا قسم خداوند کریم و رحیمتر از آن است که واجب کند اطاعت عبدی را بعد از آن بپوشاند خبر آسمان و صبح و شام را.»<ref>ر.ک. مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 89</ref> | ||
==چیستی علم شأنی و علم فعلی== | ==چیستی علم شأنی و علم فعلی== | ||
*مراد از علم شأنی یا ارادی امام آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه امام هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 80؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 89</ref> به عبارتی دیگر ارادۀ امام علت تامه برای علم است که اگر اراده کند و بخواهد علم پیدا می کند<ref>ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟</ref> یعنی با مرحلۀ فعلیت تنها یک اراده فاصله است<ref>ر.ک. بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص 19</ref> و البته گاهی هم بدون اراده، در خواب و رؤیا این علم حاصل می شود.<ref>ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟</ref> از علم شأنی به غیر حضوری، ارادی و بالقوه و اشائی یاد کردهاند.<ref>ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص 190 ـ 191؛ بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص 19</ref> مرحوم مظفر در تعریف علم شأنی چنین آورده است:<ref>ر.ک. مظفر، محمدحسین، پژوهشی در باب علم امام، ص 34</ref> "همانا مراد از علم ارادی و انشائی علمی است که از جانب خداوند متعال داده شده و از جانب ایشان از طریق یکی از راه های الهام یا نقر یا شنیدن یا آموزش توسط پیامبر یا موارد دیگر افاضه شده باشد و این علمی است که ویژه امام است و شامل افراد دیگر نمیگردد".<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref> و مراد از علم فعلی علمی است که از مرتبۀ قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده است.<ref>ر.ک. بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص 19</ref> مطابق علم فعلی امامان(علیهم السلام) همه چیز را بالفعل میدانند، جز بخش ویژه ای که مخصوص ذات پاک خداوند است.<ref>ر.ک. مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 89</ref> از علم فعلی به حضوری و احاطی نیز تعبیر شده است.<ref>ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص 190 ـ 191</ref> برخی قائلند: "تمامی اوصاف امام(علیه السلام) و کمالات وی در مقام فعليت و در مرحله موجودیت است؛ یعنی امام، عالِم است فعلاً و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شأنیّت نیست؛ به این معنی که اگر خداوند به امام علم آموخت، میداند و اگر نياموخت و یاد نداد، نمیداند. این حرف ناشی از جهالت پارهای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کردهاند؛ زیرا این حرف که اگر خدا به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام(علیه السلام) یاد داد، میداند و اگر یاد نداد، نمیداند نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است".<ref>ر.ک. قاضی طباطبایی، سیدمحمد علی، مقدمه ایی بر کتاب علم امام، ص 495</ref> | *مراد از علم شأنی یا ارادی امام آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه امام هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟؛ سبحانی، سیدمحمدجعفر، منابع علم امامان شیعه، ص 80؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 89</ref> به عبارتی دیگر ارادۀ امام علت تامه برای علم است که اگر اراده کند و بخواهد علم پیدا می کند<ref>ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟</ref> یعنی با مرحلۀ فعلیت تنها یک اراده فاصله است<ref>ر.ک. بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص 19</ref> و البته گاهی هم بدون اراده، در خواب و رؤیا این علم حاصل می شود.<ref>ر.ک. وکیلی، محمدحسن، علم غیب امام، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام، صفحه؟؟؟</ref> از علم شأنی به غیر حضوری، ارادی و بالقوه و اشائی یاد کردهاند.<ref>ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص 190 ـ 191؛ بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص 19</ref> مرحوم مظفر در تعریف علم شأنی چنین آورده است:<ref>ر.ک. مظفر، محمدحسین، پژوهشی در باب علم امام، ص 34</ref> "همانا مراد از علم ارادی و انشائی علمی است که از جانب خداوند متعال داده شده و از جانب ایشان از طریق یکی از راه های الهام یا نقر یا شنیدن یا آموزش توسط پیامبر یا موارد دیگر افاضه شده باشد و این علمی است که ویژه امام است و شامل افراد دیگر نمیگردد".<ref>ر.ک. نصیری، محمد حسین، گسترۀ علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref> و مراد از علم فعلی علمی است که از مرتبۀ قوه و استعداد گذشته و به مرتبه فعلیت رسیده است.<ref>ر.ک. بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص 19</ref> مطابق علم فعلی امامان(علیهم السلام) همه چیز را بالفعل میدانند، جز بخش ویژه ای که مخصوص ذات پاک خداوند است.<ref>ر.ک. مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 89</ref> از علم فعلی به حضوری و احاطی نیز تعبیر شده است.<ref>ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص 190 ـ 191</ref> برخی قائلند: "تمامی اوصاف امام(علیه السلام) و کمالات وی در مقام فعليت و در مرحله موجودیت است؛ یعنی امام، عالِم است فعلاً و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شأنیّت نیست؛ به این معنی که اگر خداوند به امام علم آموخت، میداند و اگر نياموخت و یاد نداد، نمیداند. این حرف ناشی از جهالت پارهای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کردهاند؛ زیرا این حرف که اگر خدا به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام(علیه السلام) یاد داد، میداند و اگر یاد نداد، نمیداند نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است".<ref>ر.ک. قاضی طباطبایی، سیدمحمد علی، مقدمه ایی بر کتاب علم امام، ص 495</ref> |