جز
جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابیحاتم') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
وی از [[رهبران]] [[قیام]] [[مردم مدینه]] بر ضد [[یزید]] است<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱؛ طبری، ج۴، ص۳۷۵.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} نام [[پدر]] او را [[صالح]] گذاشت<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۱۷۷ و ر. ک: مدخل مربوط.</ref>. [[ابن مَندَه]] ([[محمد بن اسحاق]]) و برخی دیگر، [[ابراهیم]] را [[صحابی]] دانستهاند<ref>ابن حجر، تعجیل، ص۳۰؛ سخاوی، ج۱، ص۷۴.</ref>. مستند این مطلب، روایتی است که میگوید: [[ابراهیم بن نعیم]]، غلامی داشت که بر اساس قراردادی، پس از [[مرگ]] او [[آزاد]] میشد (عبد مدبر)، ولی به دلیل نیاز [[مالی]] ابراهیم، رسول خدا {{صل}} [[غلام]] او را به هشتصد [[درهم]] فروخت<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۶۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. | وی از [[رهبران]] [[قیام]] [[مردم مدینه]] بر ضد [[یزید]] است<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱؛ طبری، ج۴، ص۳۷۵.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} نام [[پدر]] او را [[صالح]] گذاشت<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۱۷۷ و ر. ک: مدخل مربوط.</ref>. [[ابن مَندَه]] ([[محمد بن اسحاق]]) و برخی دیگر، [[ابراهیم]] را [[صحابی]] دانستهاند<ref>ابن حجر، تعجیل، ص۳۰؛ سخاوی، ج۱، ص۷۴.</ref>. مستند این مطلب، روایتی است که میگوید: [[ابراهیم بن نعیم]]، غلامی داشت که بر اساس قراردادی، پس از [[مرگ]] او [[آزاد]] میشد (عبد مدبر)، ولی به دلیل نیاز [[مالی]] ابراهیم، رسول خدا {{صل}} [[غلام]] او را به هشتصد [[درهم]] فروخت<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۶۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. | ||
بر پایه [[روایات]] صحیح، غلام از آن [[ابن نعیم]] بیان شده، ولی ابن منده بر اساس [[تصور]] خود، متن روایات را از {{متن حدیث|كان عبداً لإبن نعيم به كان عبداً لإبراهيم بن نعيم}} [[تغییر]] داده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۱۰.</ref> متوجه این خطای ابن منده شده است. این [[خطا]] میتواند به سبب [[شهرت]] ابراهیم به ابن نعیم<ref>ابن | بر پایه [[روایات]] صحیح، غلام از آن [[ابن نعیم]] بیان شده، ولی ابن منده بر اساس [[تصور]] خود، متن روایات را از {{متن حدیث|كان عبداً لإبن نعيم به كان عبداً لإبراهيم بن نعيم}} [[تغییر]] داده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۱۰.</ref> [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۱۰.</ref> متوجه این خطای ابن منده شده است. این [[خطا]] میتواند به سبب [[شهرت]] ابراهیم به ابن نعیم<ref>ابن ابیحاتم، ج۲، ص۱۰۶.</ref> باشد. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۶۱.</ref> [[تفسیر]] ابن منده (به غلط ابونعیم) را صحیح دانسته و در [[تأیید]] نظر او، از [[بخاری]]<ref>التاریخ الکبیر، ج۱، ص۳۳۱.</ref>، [[ابن ابی عاصم]]<ref>ابن ابی عاصم، ج۲، ص۶۴.</ref> و دیگران، روایاتی برای [[اثبات وجود]] ابراهیم بن نعیم آورده است. | ||
مغلطای<ref>مغلطای، ج۱، ص۴۵.</ref> توجیه ابن اثیر را وارد ندانسته و میگوید: ابونعیم، منکر وجود ابراهیم بن نعیم بن نحام نشده، بلکه اشکال ابونعیم بر تفسیر ابن منده است. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۳۲۴.</ref> نیز نظر ابونعیم را تأیید کرده است، ولی افزوده که صحابی بودن ابراهیم به این [[روایت]] نیست؛ چرا که [[زبیر بن بکار]] به [[تولد]] او در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} تصریح کرده است. | مغلطای<ref>مغلطای، ج۱، ص۴۵.</ref> توجیه ابن اثیر را وارد ندانسته و میگوید: ابونعیم، منکر وجود ابراهیم بن نعیم بن نحام نشده، بلکه اشکال ابونعیم بر تفسیر ابن منده است. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۳۲۴.</ref> نیز نظر ابونعیم را تأیید کرده است، ولی افزوده که صحابی بودن ابراهیم به این [[روایت]] نیست؛ چرا که [[زبیر بن بکار]] به [[تولد]] او در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} تصریح کرده است. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۴، ص۱۳.</ref>، ابونعیم<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و برخی دیگر<ref>ابن حجر، تعجیل، ج۱، ص۳۰.</ref> ابراهیم را [[تابعی]] دانستهاند. ابراهیم همانند پدرش، از [[بزرگان مدینه]] و یکی از سه نفری بود که [[رهبری]] [[قیام]] [[مردم]] این [[شهر]] را در سال ۶۳ به عهده داشتند. [[عبدالله بن جعفر]] برای جلوگیری از [[کشتار]] [[مردم مدینه]]، از [[یزید]] خواست [[لشکر]] [[شام]] متعرض آنان نشوند، ولی یزید گفت: چنانچه به [[اطاعت]] گردن ننهند، از تعرض در [[امان]] نخواهند بود. [[عبدالله]]، نامهای به سه نفر از [[رهبران]] قیام، از جمله ابراهیم نوشت، ولی آنان توصیه او را نپذیرفتند؛ در نتیجه، [[واقعه حره]] به وجود آمد. ابراهیم و [[فضل بن عباس بن ربیعه]] در یک [[حمله]] توانستند خود را به نزدیکی [[خیمه]] [[مسلم بن عقبه]] - [[فرمانده سپاه]] شام که به سبب کشتار زیاد به [[مسرف]] گفتند - برسانند، ولی هر دو و همراهانشان کشته شدند<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱؛ طبری، ج۴، ص۳۷۵.</ref>. ابراهیم به وسیله نیزه [[زبیر بن خزیمه خثعمی]] کشته شد<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. [[مروان]] چون به [[جسد]] [[ابراهیم]] گذر کرد که به گونهای بود که بر حیای وی دلالت داشت گفت: او در زندگانی و [[مرگ]] چنین بود. [[مسرف]] گفت: چنین انسانهایی در بهشتاند، ولی [[مردم]] [[شام]]، این سخن را از تو نشنوند<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱.</ref>. | [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، ج۴، ص۱۳.</ref>، ابونعیم<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و برخی دیگر<ref>ابن حجر، تعجیل، ج۱، ص۳۰.</ref> ابراهیم را [[تابعی]] دانستهاند. ابراهیم همانند پدرش، از [[بزرگان مدینه]] و یکی از سه نفری بود که [[رهبری]] [[قیام]] [[مردم]] این [[شهر]] را در سال ۶۳ به عهده داشتند. [[عبدالله بن جعفر]] برای جلوگیری از [[کشتار]] [[مردم مدینه]]، از [[یزید]] خواست [[لشکر]] [[شام]] متعرض آنان نشوند، ولی یزید گفت: چنانچه به [[اطاعت]] گردن ننهند، از تعرض در [[امان]] نخواهند بود. [[عبدالله]]، نامهای به سه نفر از [[رهبران]] قیام، از جمله ابراهیم نوشت، ولی آنان توصیه او را نپذیرفتند؛ در نتیجه، [[واقعه حره]] به وجود آمد. ابراهیم و [[فضل بن عباس بن ربیعه]] در یک [[حمله]] توانستند خود را به نزدیکی [[خیمه]] [[مسلم بن عقبه]] - [[فرمانده سپاه]] شام که به سبب کشتار زیاد به [[مسرف]] گفتند - برسانند، ولی هر دو و همراهانشان کشته شدند<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱؛ طبری، ج۴، ص۳۷۵.</ref>. ابراهیم به وسیله نیزه [[زبیر بن خزیمه خثعمی]] کشته شد<ref>بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۷۱.</ref>. [[مروان]] چون به [[جسد]] [[ابراهیم]] گذر کرد که به گونهای بود که بر حیای وی دلالت داشت گفت: او در زندگانی و [[مرگ]] چنین بود. [[مسرف]] گفت: چنین انسانهایی در بهشتاند، ولی [[مردم]] [[شام]]، این سخن را از تو نشنوند<ref>ابن سعد، ج۵، ص۱۷۱.</ref>. | ||
[[همسر]] نخست او، [[رقیه]] دختر [[عمر بن خطاب]] و [[خواهر]] [[حفصه]] بوده است که بدین مناسبت، ابراهیم در شمار باجناقهای [[پیامبر]] قرار میگیرد<ref>ابن حبیب بغدادی، ص۱۰۱.</ref>. وی از او یک دختر داشت که از [[دنیا]] رفت<ref>ابن حبان، ج۲، ص۱۴۴.</ref>. ابراهیم، همسر دیگری نیز داشت که دختر [[عبیدالله بن عمر]] بود، ولی از دنیا رفت. پس از او، [[عاصم بن عمر]] دست ابراهیم را گرفت و به [[خانه]] برد و او را در [[انتخاب]] یکی از دو دخترانش، [[امعاصم]] و حفصه مختار کرد. ابراهیم به دلیل اینکه شنیده بود [[آل مروان]] به ام عاصم نظر دارند، حفصه را انتخاب کرد و [[عبدالعزیز بن مروان]] با ام عاصم [[ازدواج]] کرد، ولی درگذشت. پس از کشته شدن ابراهیم در [[واقعه حره]]، عبدالعزیز با حفصه ازدواج کرد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۲۵.</ref>. در [[روایات]]، دو پسر به نامهای [[مجاهد بن ابراهیم بن نعیم عدوی حجازی|مجاهد]]<ref>ابن حجر، تعجیل، ج۱، ص۳۰.</ref> و [[ابیبکیر بن ابراهیم بن نعیم عدوی حجازی|ابیبکیر]]<ref>ابن | [[همسر]] نخست او، [[رقیه]] دختر [[عمر بن خطاب]] و [[خواهر]] [[حفصه]] بوده است که بدین مناسبت، ابراهیم در شمار باجناقهای [[پیامبر]] قرار میگیرد<ref>ابن حبیب بغدادی، ص۱۰۱.</ref>. وی از او یک دختر داشت که از [[دنیا]] رفت<ref>ابن حبان، ج۲، ص۱۴۴.</ref>. ابراهیم، همسر دیگری نیز داشت که دختر [[عبیدالله بن عمر]] بود، ولی از دنیا رفت. پس از او، [[عاصم بن عمر]] دست ابراهیم را گرفت و به [[خانه]] برد و او را در [[انتخاب]] یکی از دو دخترانش، [[امعاصم]] و حفصه مختار کرد. ابراهیم به دلیل اینکه شنیده بود [[آل مروان]] به ام عاصم نظر دارند، حفصه را انتخاب کرد و [[عبدالعزیز بن مروان]] با ام عاصم [[ازدواج]] کرد، ولی درگذشت. پس از کشته شدن ابراهیم در [[واقعه حره]]، عبدالعزیز با حفصه ازدواج کرد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۲۵.</ref>. در [[روایات]]، دو پسر به نامهای [[مجاهد بن ابراهیم بن نعیم عدوی حجازی|مجاهد]]<ref>ابن حجر، تعجیل، ج۱، ص۳۰.</ref> و [[ابیبکیر بن ابراهیم بن نعیم عدوی حجازی|ابیبکیر]]<ref>ابن ابیحاتم، ج۸، ص۱۳۷.</ref> برای ابراهیم گفته شده است که احتمال میرود هر دو یکی باشند.<ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابراهیم بن نعیم بن نحام عدوی حجازی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۰۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |