←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
ابوریطه مذحجی را ابورائطه نیز گفتهاند<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۶؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۴؛ ذهبی، ج۲، ص۱۶۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳؛ ابن حجر، ج۷، ص۱۱۵.</ref>. [[ابوموسی مدینی]] آنان را دو نفر دانسته است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۸.</ref>. هر چند [[ابن اثیر]] نیز بر اساس نظر ابوموسی دو مدخل آورده است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۰۳ و ۱۱۶.</ref>؛ ولی ذیل ابوریطه مذحجی اشاره کرده که او همان ابورائطه است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۱۶.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۲۸.</ref> نظر ابوموسی را نپذیرفته و در بخش چهارم الاصابه (توهمات) میگوید: [[حدیث]] هر دو یکی است، ولی برخی ابو رائطه و برخی دیگر ابوریطه گفتهاند. | |||
ابوریطه، [[صحابی]] و نام او، [[عبدالله بن کرامه]] است<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۶؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۴؛ ذهبی، ج۲، ص۱۶۵؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۶۳.</ref>، ولی ابن عبدالبر هیچ اشارهای به نام او نکرده است. [[روایت]] ابوریطه نزد [[محدثان]] و صحابهنگارانی چون [[طبرانی]]، [[ابونعیم]] و دیگران به اختصار و تفصیل شناخته شده است و آن را نقل کردهاند. براساس این روایت ابوریطه میگوید: شبی بین [[نماز]] [[مغرب]] و عشا با [[پیامبر]] نشسته بودیم که گروهی مسافر به سرعت از کنار آن [[حضرت]] گذشتند و یک نفر در حالی که [[قرآن]] میخواند به دنبال آنان بود. حضرت به آنان نگاهی کرد و برای چند لحظه سر خود را پایین انداخت. آنگاه برخاست و با [[شتاب]] به دنبالشان رفت. ادامه روایت قطع شده است، ولی براساس روایت دیگری که [[سند]] آن نیز مانند روایت پیشین است، ابوریطه میگوید: ما نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بودیم که به گروهی مسافر فرمود: "حیوان گمشده [[نجس]] [[خوار]] همراه شما نباشد، و هیچ کس از شما [[مسئولیت]] حیوان گمشدهای را نپذیرد، و اگر سود و [[سلامت]] را [[دوست]] دارید [[مسکین]] و گدا را ترانید، و اگر به [[خدا]] و [[روز جزا]] [[ایمان]] دارید همراه و ملازم مرد یا [[زن]] ساحر و [[کاهن]] و منجم و شاعر نباشید، و هرگاه خدا بخواهد با عذابی بندهای از بندگانش را [[عذاب]] کند آن را به [[آسمان]] [[دنیا]] میفرستد. پس شما را از [[گناه]] در شب برحذر میدارم"<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۶؛ دولابی، ج۲، ص۵۶؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۶۳؛ مستقی هندی، ج۶، ص۷۳۲ و ج۱۶، ص۲۵ و ۸۵-۸۴.</ref><ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوریطه مذحجی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۷-۳۰۸.</ref> | ابوریطه، [[صحابی]] و نام او، [[عبدالله بن کرامه]] است<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۶؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۹۴؛ ذهبی، ج۲، ص۱۶۵؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۶۳.</ref>، ولی ابن عبدالبر هیچ اشارهای به نام او نکرده است. [[روایت]] ابوریطه نزد [[محدثان]] و صحابهنگارانی چون [[طبرانی]]، [[ابونعیم]] و دیگران به اختصار و تفصیل شناخته شده است و آن را نقل کردهاند. براساس این روایت ابوریطه میگوید: شبی بین [[نماز]] [[مغرب]] و عشا با [[پیامبر]] نشسته بودیم که گروهی مسافر به سرعت از کنار آن [[حضرت]] گذشتند و یک نفر در حالی که [[قرآن]] میخواند به دنبال آنان بود. حضرت به آنان نگاهی کرد و برای چند لحظه سر خود را پایین انداخت. آنگاه برخاست و با [[شتاب]] به دنبالشان رفت. ادامه روایت قطع شده است، ولی براساس روایت دیگری که [[سند]] آن نیز مانند روایت پیشین است، ابوریطه میگوید: ما نزد [[رسول خدا]] {{صل}} بودیم که به گروهی مسافر فرمود: "حیوان گمشده [[نجس]] [[خوار]] همراه شما نباشد، و هیچ کس از شما [[مسئولیت]] حیوان گمشدهای را نپذیرد، و اگر سود و [[سلامت]] را [[دوست]] دارید [[مسکین]] و گدا را ترانید، و اگر به [[خدا]] و [[روز جزا]] [[ایمان]] دارید همراه و ملازم مرد یا [[زن]] ساحر و [[کاهن]] و منجم و شاعر نباشید، و هرگاه خدا بخواهد با عذابی بندهای از بندگانش را [[عذاب]] کند آن را به [[آسمان]] [[دنیا]] میفرستد. پس شما را از [[گناه]] در شب برحذر میدارم"<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۳۷۶؛ دولابی، ج۲، ص۵۶؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۶۳؛ مستقی هندی، ج۶، ص۷۳۲ و ج۱۶، ص۲۵ و ۸۵-۸۴.</ref><ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوریطه مذحجی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۰۷-۳۰۸.</ref> |