جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)') |
|||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
یکی از [[اقدامات سیاسی]] [[فرهنگی]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} احترام و تجلیل از علما و فقهای اصیل و [[مذمت]] عالمنمایان درباری و [[فاسد]] بود. این [[سیره]] به ویژه در دورههای پایانی عصر [[حضور معصوم]] و نزدیک شدن به [[عصر غیبت]] آشکارتر شد تا [[مردم]] را با [[عالمان]] و فقهای اصیل و واجد شرایط به عنوان [[نایبان عام امام معصوم]] آشنا سازند. [[امام هادی]] {{ع}} افزون بر احترام و [[تجلیل از فقها]] و [[علما]] و همچنین سفارش [[پیروان]] و [[شیعیان]] خویش به انجام این عمل میفرمود: اگر بعد از [[غیبت قائم]] شما، [[دانشمندان]] در صحنه نباشند، آن دانشمندانی که مردم را به سوی [[قائم]] فرامیخوانند و [[راهنمایی]] میکنند، از [[حریم]] [[دین]] [[دفاع]] کرده و [[بندگان]] [[ضعیف]] [[خدا]] را از القائات [[شیطان]] و هواداران شیطان [[نجات]] میدهند و همچنین اگر آنها نباشند تا بندگان [[ناتوان]] خدا را از ترفندها و دامهای [[ناصبیها]] برهانند، به طور [[قطع]] [[مسلمانان]] در پرتگاه [[ارتداد]] و [[بیدینی]] قرار خواهند گرفت. ولی همین دانشمندان، زمام [[قلوب]] شیعیانی را که از نظر [[عقیده]] و [[اندیشه]] ضعیف هستند به دست گرفته و آنها را از [[غرق]] شدن در غرقاب [[گمراهی]] نجات میبخشند، چنان که کشتیبان، کشتینشینان را [[نگهبانی]] و [[حفظ]] میکند. این دانشمندان در پیشگاه خدا [[برترین]] [[انسانها]] هستند<ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۶۰.</ref>. | یکی از [[اقدامات سیاسی]] [[فرهنگی]] [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} احترام و تجلیل از علما و فقهای اصیل و [[مذمت]] عالمنمایان درباری و [[فاسد]] بود. این [[سیره]] به ویژه در دورههای پایانی عصر [[حضور معصوم]] و نزدیک شدن به [[عصر غیبت]] آشکارتر شد تا [[مردم]] را با [[عالمان]] و فقهای اصیل و واجد شرایط به عنوان [[نایبان عام امام معصوم]] آشنا سازند. [[امام هادی]] {{ع}} افزون بر احترام و [[تجلیل از فقها]] و [[علما]] و همچنین سفارش [[پیروان]] و [[شیعیان]] خویش به انجام این عمل میفرمود: اگر بعد از [[غیبت قائم]] شما، [[دانشمندان]] در صحنه نباشند، آن دانشمندانی که مردم را به سوی [[قائم]] فرامیخوانند و [[راهنمایی]] میکنند، از [[حریم]] [[دین]] [[دفاع]] کرده و [[بندگان]] [[ضعیف]] [[خدا]] را از القائات [[شیطان]] و هواداران شیطان [[نجات]] میدهند و همچنین اگر آنها نباشند تا بندگان [[ناتوان]] خدا را از ترفندها و دامهای [[ناصبیها]] برهانند، به طور [[قطع]] [[مسلمانان]] در پرتگاه [[ارتداد]] و [[بیدینی]] قرار خواهند گرفت. ولی همین دانشمندان، زمام [[قلوب]] شیعیانی را که از نظر [[عقیده]] و [[اندیشه]] ضعیف هستند به دست گرفته و آنها را از [[غرق]] شدن در غرقاب [[گمراهی]] نجات میبخشند، چنان که کشتیبان، کشتینشینان را [[نگهبانی]] و [[حفظ]] میکند. این دانشمندان در پیشگاه خدا [[برترین]] [[انسانها]] هستند<ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۶۰.</ref>. | ||
احترام و [[تجلیل]] پیشوایان معصوم از علما و فقهای صالح، بخشی از [[نهضت]] گسترده [[علمی]]، [[تربیتی]] و فرهنگی ایشان در جهت [[اصلاحات علمی]] – فرهنگی [[جامعه اسلامی]] و ارتقای [[بینش دینی]] و [[سیاسی]] [[شیعیان]] بود، زیرا لازمه پیشبرد چنین [[هدف]] مقدسی، تبیین جایگاه [[علم]] و [[عالمان دینی]] در [[جامعه]] و مراجعه [[مسلمانان]] به ایشان به ویژه در [[عصر غیبت]] است و بر همین اساس [[ائمه اطهار]] {{عم}} با تأکید بر این جایگاه، میان ایشان با عالمنمایان درباری تمایز قائل میشدند و از گروهی عالمنما که برای کسب [[منافع]] شخصی و مادی [[تکالیف دینی]] خود را فراموش میکردند، [[تبرّی]] میجستند. در عصر ائمه اطهار {{عم}}، [[حاکمان]] [[غاصب]] و [[ستمگر]] [[اموی]] و [[عباسی]] برای آنکه بتوانند مشروعیتی برای خود در میان مسلمانان دست و پا کنند، در صدد جذب [[محدثان]] و عالمان دینی به دربار برآمدند. [[محمد بن مسلم زهری]] (۵۸-۱۲۴ | احترام و [[تجلیل]] پیشوایان معصوم از علما و فقهای صالح، بخشی از [[نهضت]] گسترده [[علمی]]، [[تربیتی]] و فرهنگی ایشان در جهت [[اصلاحات علمی]] – فرهنگی [[جامعه اسلامی]] و ارتقای [[بینش دینی]] و [[سیاسی]] [[شیعیان]] بود، زیرا لازمه پیشبرد چنین [[هدف]] مقدسی، تبیین جایگاه [[علم]] و [[عالمان دینی]] در [[جامعه]] و مراجعه [[مسلمانان]] به ایشان به ویژه در [[عصر غیبت]] است و بر همین اساس [[ائمه اطهار]] {{عم}} با تأکید بر این جایگاه، میان ایشان با عالمنمایان درباری تمایز قائل میشدند و از گروهی عالمنما که برای کسب [[منافع]] شخصی و مادی [[تکالیف دینی]] خود را فراموش میکردند، [[تبرّی]] میجستند. در عصر ائمه اطهار {{عم}}، [[حاکمان]] [[غاصب]] و [[ستمگر]] [[اموی]] و [[عباسی]] برای آنکه بتوانند مشروعیتی برای خود در میان مسلمانان دست و پا کنند، در صدد جذب [[محدثان]] و عالمان دینی به دربار برآمدند. [[محمد بن مسلم زهری]] (۵۸-۱۲۴ ﻫ.ق) یکی از عالمنمایان درباری بود که [[حاکمان ستمگر]] [[بنیامیه]] از وجود و موقعیت [[دینی]] او بهره بردند. او خود را به طور کامل در [[اختیار]] دربار اموی قرار داد و به نفع آنان کتاب نوشت و [[حدیث]] [[جعل]] کرد<ref>ر. ک: احمد بن ابی یعقوب بن جعفر یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۶۱؛ ابوعبدالله محمد ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۶۶؛ عزالدین بن هبةالله ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه؛ ج۴، ص۶۳.</ref>. او کسی است که در [[عصر امام سجاد]] {{ع}} میزیست و در برابر آن [[حضرت]] بیشترین خدمات را در راستای اهداف شوم حاکمان غاصب و [[ظالم]] بنیامیه انجام داد. از اینرو [[امام سجاد]] {{ع}} نسبت به وی همچون سایر محدثان، [[قاریان]]، [[مفسران]] و [[قضات]] درباری مبارزهای شدید را آغاز کرد. در مورد [[زهری]]، آن حضرت ابتدا با برخوردهای آرام و نصیحتگرانه کوشید وی را متوجه اشتباهاتش ساخته و از ادامه [[اعمال ناشایست]] باز دارد<ref>ابوجعفر محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۱۹۷.</ref>. روزی امام سجاد {{ع}} در برخورد با زهری دست به [[دعا]] برداشت و فرمود: ای نفس! تا کی به [[دنیا]] [[دل]] میبندی و تلاشت را [[آبادانی]] آن قرار میدهی؟ آیا از گذشتگانت [[عبرت]] نمیگیری؟<ref>ابوالفداء اسماعیل بن عمر ابنکثیر الدمشقی، البدایة والنهایة، ج۹، ص۱۲۸.</ref>. | ||
نقاط [[ضعف]] [[زهری]]، [[جاهطلبی]]، [[دنیا خواهی]] و توجه به [[امیال نفسانی]] بود و [[حکومت]] نیز با توجه به همین نقاط ضعف، او را به [[خدمت]] گرفته بود. از این جهت آن [[حضرت]] ابتدا از باب [[نصیحت]] و [[خیرخواهی]] به او تذکراتی داد و چون فایده نداشت، بنا به اقوالی در [[نامه]] [[تندی]] او را به شدت [[توبیخ]] کرده و [[راه]] و روشش را [[نکوهش]] فرمود. بخشی از نامه مفصل [[امام]] به وی چنین است: [[خدا]] ما و تو را از [[فتنهها]] نگه دارد و بر تو نسبت به [[آتش جهنم]] ترحم کند، چه اینکه در حالتی به سر میبری که بر هر کس که این حالت تو را بداند، [[شایسته]] است بر تو رحم آورد... [[خداوند]] در کتابش از [[عالمان]] [[عهد]] گرفته که [[حجتها]] را برای [[مردم]] آشکارا بیان کنند و آنها را [[کتمان]] نکنند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن (کتاب آسمانی) را برای مردم، روشن بگویید و پنهانش مدارید اما آن را پس پشت افکندند و با آن بهای ناچیزی ستاندند و بد است آنچه میستاندند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۷.</ref>. | نقاط [[ضعف]] [[زهری]]، [[جاهطلبی]]، [[دنیا خواهی]] و توجه به [[امیال نفسانی]] بود و [[حکومت]] نیز با توجه به همین نقاط ضعف، او را به [[خدمت]] گرفته بود. از این جهت آن [[حضرت]] ابتدا از باب [[نصیحت]] و [[خیرخواهی]] به او تذکراتی داد و چون فایده نداشت، بنا به اقوالی در [[نامه]] [[تندی]] او را به شدت [[توبیخ]] کرده و [[راه]] و روشش را [[نکوهش]] فرمود. بخشی از نامه مفصل [[امام]] به وی چنین است: [[خدا]] ما و تو را از [[فتنهها]] نگه دارد و بر تو نسبت به [[آتش جهنم]] ترحم کند، چه اینکه در حالتی به سر میبری که بر هر کس که این حالت تو را بداند، [[شایسته]] است بر تو رحم آورد... [[خداوند]] در کتابش از [[عالمان]] [[عهد]] گرفته که [[حجتها]] را برای [[مردم]] آشکارا بیان کنند و آنها را [[کتمان]] نکنند<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن (کتاب آسمانی) را برای مردم، روشن بگویید و پنهانش مدارید اما آن را پس پشت افکندند و با آن بهای ناچیزی ستاندند و بد است آنچه میستاندند» سوره آل عمران، آیه ۱۸۷.</ref>. |