←روایت طبرانی
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
===روایت [[طبرانی]]=== | ===روایت [[طبرانی]]=== | ||
طبرانی روایتی را از [[محمد بن عبدالله حضرمی]]، از [[محمد بن مرزوق]]، از | طبرانی روایتی را از [[محمد بن عبدالله حضرمی]]، از [[محمد بن مرزوق]]، از حسین اشقر، از قیس، از [[اعمش]] از [[عبایة بن ربعی]] از [[ابوایوب انصاری]] روایت کرده است که [[رسول خدا]]{{صل}} به دخترش [[فاطمه]]{{س}} فرمود: | ||
آیا نمیدانی [[خداوند]] به ساکنین [[زمین]] [[عنایت]] نمود و از میان آنها پدرت را به عنوان [[پیامبر]] [[مبعوث]] نمود؛ آنگاه بار دیگر به آنان عنایت نمود و همسرت را [[اختیار]] نمود و به من [[وحی]] فرمود و من او را به [[عقد]] تو در آورده و به عنوان [[وصی]] خود برگزیدم<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۱، رقم ۴۰۴۶. {{متن حدیث|أَمَّا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اطَّلَعَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَاخْتَارَ مِنْهُمْ أَبَاكَ فَبَعَثَهُ نَبِيّاً، ثُمَّ اطَّلَعَ الثَّانِيَةَ فَاخْتَارَ بَعْلَكِ فَأَوْحَى إِلَيَّ فَأَنْكَحْتُهُ فَاتَّخَذْتُهُ وَصِيّاً}}.</ref>. | آیا نمیدانی [[خداوند]] به ساکنین [[زمین]] [[عنایت]] نمود و از میان آنها پدرت را به عنوان [[پیامبر]] [[مبعوث]] نمود؛ آنگاه بار دیگر به آنان عنایت نمود و همسرت را [[اختیار]] نمود و به من [[وحی]] فرمود و من او را به [[عقد]] تو در آورده و به عنوان [[وصی]] خود برگزیدم<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۱۷۱، رقم ۴۰۴۶. {{متن حدیث|أَمَّا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اطَّلَعَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَاخْتَارَ مِنْهُمْ أَبَاكَ فَبَعَثَهُ نَبِيّاً، ثُمَّ اطَّلَعَ الثَّانِيَةَ فَاخْتَارَ بَعْلَكِ فَأَوْحَى إِلَيَّ فَأَنْكَحْتُهُ فَاتَّخَذْتُهُ وَصِيّاً}}.</ref>. | ||
# [[حسین اشقر فزاری کوفی]] (۲۰۸ | # [[حسین اشقر فزاری کوفی]] (۲۰۸ ه. ق)؛ [[ابن حجر العسقلانی]] میگوید: [[احمد بن محمد بن هانی]] [[روایت]] کرده است به [[احمد بن حنبل]] گفتم: «آیا از [[حسین اشقر]] روایت نقل میکنی»؟ او گفت: «کسانی که من از آنها روایت میکنم؛ هیچیک [[دروغگو]] نیستند.»... و [[ابن جنید]] گفته است: «از ابن معین شنیدم که اشقر را نام برد و گفت: او [[شیعه]] غالی بوده است». به او گفتم: «[[احادیث]] او چگونه است»؟ گفت: «مشکلی ندارد». سؤال کردم: «آیا راستگوست»؟ گفت: «آری من از او روایاتی نوشتهام»<ref>تقریب التهذیب، ج۲، صص ۲۹۱ و ۲۹۲. {{عربی|فقد ورد عن أحمد بن محمد بن هاني، قال: قلت لأبي عبد الله يعني ابن حنبل - تحدث عن حسين الأشقر؟ قال: لم يكن عندي ممن يكذب... و قال ابن الجنيد سمعت ابن معين ذكر الأشقر، فقال كان من الشيعة الغالية، قلت: فكيف حديثه؟ قال: لا بأس به، قلت: صدوق؟ قال: نعم، كتبت عنه}}.</ref>. ابن حجر گفته است: «او [[راستگویی]] است که دچار خیالات میشد و در شیعهگری [[زیادهروی]] میکرد»<ref>تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۱۴. {{عربی|صدوق يهم، و يغلو في التشيع}}.</ref>. [[حاکم]] نیز گفته است: «روایت او صحیح است. [[ذهبی]] گفته است: اشقر [[توثیق]] شده است»<ref>فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۵، ص۱۵۰. {{عربی|صحيح، و تعقبه الذهبي بأن الأشقر وثق}}.</ref>. | ||
# [[قیس بن الربیع الأسدی الکوفی]] (م ۱۶۰ه. ق)؛ ذهبی گفته است: «او یکی از ذخایر [[علم]] است و به خودی خود، [[انسان]] [[صدوق]] و [[راستگویی]] است.»... شعبه او را [[مدح]] کرده است. [[ابوحاتم]] گفته است: {{عربی|محله الصدق...}}؛ «او شخصیتی راستگو است»<ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۳، ص۳۹۳. {{عربی|أحد أوعية العلم، صدوق في نفسه...}}.</ref>. [[ابن حجر]] گفته است: [[ابن حبان]] گوید: [[احادیث]] او را دنبال کردم و او را در این کار صادق و راستگو یافتم. تنها مشکلی که درباره او هست اینکه چون سن او زیاد شده به [[ضعف]] [[حافظه]] [[مبتلا]] شده و از این رو، به خاطر اعتمادی که به فرزندش داشته، روایاتش را به او میگفته است.... شعبه از او [[روایت]] کرده و در [[حدیث]]، صادق و راستگو بوده.... [[عثمان بن ابیشیبه]] گفته است: «او صدوق و راستگوست.»... [[ابن خزیمه]] گفته است: «از [[محمد بن یحیی]] شنیدم که میگفت: ابوولید میگفت: از [[قیس بن ربیع]] شش هزار حدیث شنیدم که نزد من از شش هزار دینار باارزشتر است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۸، صص ۳۵۲ و ۳۵۳. {{عربی|و قال ابن حبان تتبعت حديثه فرأيته صادقا إلا أنه لما كبر ساء حفظه فيدخل عليه ابنه فيحدث منه ثقة به... و كان شعبة يروي عنه و كان معروفا بالحديث صدوقا... و قال عثمان بن أبي شيبة كان صدوقا و لكن اضطرب عليه بعض... و قال ابن خزيمة سمعت محمد بن يحيى يقول سمعت أبا الوليد يقول: كتبت عن قيس بن الربيع ستة آلاف حديث هي أحب إلى من ستة آلاف دينار}}.</ref>. | # [[قیس بن الربیع الأسدی الکوفی]] (م ۱۶۰ه. ق)؛ ذهبی گفته است: «او یکی از ذخایر [[علم]] است و به خودی خود، [[انسان]] [[صدوق]] و [[راستگویی]] است.»... شعبه او را [[مدح]] کرده است. [[ابوحاتم]] گفته است: {{عربی|محله الصدق...}}؛ «او شخصیتی راستگو است»<ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۳، ص۳۹۳. {{عربی|أحد أوعية العلم، صدوق في نفسه...}}.</ref>. [[ابن حجر]] گفته است: [[ابن حبان]] گوید: [[احادیث]] او را دنبال کردم و او را در این کار صادق و راستگو یافتم. تنها مشکلی که درباره او هست اینکه چون سن او زیاد شده به [[ضعف]] [[حافظه]] [[مبتلا]] شده و از این رو، به خاطر اعتمادی که به فرزندش داشته، روایاتش را به او میگفته است.... شعبه از او [[روایت]] کرده و در [[حدیث]]، صادق و راستگو بوده.... [[عثمان بن ابیشیبه]] گفته است: «او صدوق و راستگوست.»... [[ابن خزیمه]] گفته است: «از [[محمد بن یحیی]] شنیدم که میگفت: ابوولید میگفت: از [[قیس بن ربیع]] شش هزار حدیث شنیدم که نزد من از شش هزار دینار باارزشتر است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۸، صص ۳۵۲ و ۳۵۳. {{عربی|و قال ابن حبان تتبعت حديثه فرأيته صادقا إلا أنه لما كبر ساء حفظه فيدخل عليه ابنه فيحدث منه ثقة به... و كان شعبة يروي عنه و كان معروفا بالحديث صدوقا... و قال عثمان بن أبي شيبة كان صدوقا و لكن اضطرب عليه بعض... و قال ابن خزيمة سمعت محمد بن يحيى يقول سمعت أبا الوليد يقول: كتبت عن قيس بن الربيع ستة آلاف حديث هي أحب إلى من ستة آلاف دينار}}.</ref>. | ||
# [[سلیمان بن مهران الأعمش الأسدی الکاهلی]] (م ۱۴۸ه. ق)؛ ابن معین گفته است: «او [[ثقه]] و [[روایات]] او محکم و دقیق است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۹۶. {{عربی|ثقة، و قال النسائي: ثقة ثبت}}؛ «او ثقه است و نسایی گفته است: ثقه ثبت».</ref>. ابن حجر گفته است: «سلیمان [[معتمد]]، [[حافظ]] و به علم [[قرائات]] آشناست.»..<ref>تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۶۰۲، رقم ۲۶۱۵.</ref>. [[ذهبی]] نیز گفته است: «سلیمان ثقه است»<ref>الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۴۶۴. {{عربی|سليمان بن مهران الأسدي.. ثقة حافظ عارف بالقراءات ورع}}.</ref>. [[عجلی]] نیز او را [[توثیق]] کرده<ref>معرفة الثقات، ج۱، ص۴۳۲.</ref> و [[ابن حبان]] او را در [[ثقات]] آورده است<ref>الثقات، ج۴، ص۳۰۲.</ref>. | # [[سلیمان بن مهران الأعمش الأسدی الکاهلی]] (م ۱۴۸ه. ق)؛ ابن معین گفته است: «او [[ثقه]] و [[روایات]] او محکم و دقیق است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۹۶. {{عربی|ثقة، و قال النسائي: ثقة ثبت}}؛ «او ثقه است و نسایی گفته است: ثقه ثبت».</ref>. ابن حجر گفته است: «سلیمان [[معتمد]]، [[حافظ]] و به علم [[قرائات]] آشناست.»..<ref>تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۶۰۲، رقم ۲۶۱۵.</ref>. [[ذهبی]] نیز گفته است: «سلیمان ثقه است»<ref>الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۴۶۴. {{عربی|سليمان بن مهران الأسدي.. ثقة حافظ عارف بالقراءات ورع}}.</ref>. [[عجلی]] نیز او را [[توثیق]] کرده<ref>معرفة الثقات، ج۱، ص۴۳۲.</ref> و [[ابن حبان]] او را در [[ثقات]] آورده است<ref>الثقات، ج۴، ص۳۰۲.</ref>. |