جز
جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
* '''[[تأویل]]''':از آنجا که در بسیاری از [[روایات تفسیری]] افزون بر [[تفسیر]] [[آیه]]، به [[تأویل]] آن نیز اشاره شده یا اینکه فقط [[تأویل]] [[آیه]] بیان شده است و با [[عنایت]] به اینکه واژه [[تأویل]] از واژههایی است که در بین محققان دارای معانی مختلفی است، در اینجا به بررسی واژه [[تأویل]] میپردازیم تا معلوم شود مقصود ما از واژه [[تأویل]] در این فصل کدام یک از معانی آن است. | * '''[[تأویل]]''':از آنجا که در بسیاری از [[روایات تفسیری]] افزون بر [[تفسیر]] [[آیه]]، به [[تأویل]] آن نیز اشاره شده یا اینکه فقط [[تأویل]] [[آیه]] بیان شده است و با [[عنایت]] به اینکه واژه [[تأویل]] از واژههایی است که در بین محققان دارای معانی مختلفی است، در اینجا به بررسی واژه [[تأویل]] میپردازیم تا معلوم شود مقصود ما از واژه [[تأویل]] در این فصل کدام یک از معانی آن است. | ||
# '''معنای لغوی [[تأویل]]''': در [[تهذیب]] اللغة آمده است: "أول" یعنی [[رجوع]]؛ و "آل یؤوله إیالة" یعنی او را [[سیاست]] و [[تأدیب]] کرد. [[ابن فارس]] در مقاییس اللغة آورده است: "اول"، دارای دو اصل است: یکی ابتدای امر که واژه "اول"، به معنای ابتدا از این اصل است و دیگری انتهای امر. [[تأویل]] [[کلام]] به معنای [[عاقبت]] و سرانجام [[کلام]]، از این باب است. [[ابن اثیر]] در النهایة، پس از ذکر معنای [[رجوع]] برای اول، مینویسد: مراد از [[تأویل]]، برگرداندن ظاهر لفظ از معنای اصلی به معنایی است که دلیلی بر آن [[قائم]] است، که اگر آن [[دلیل]] نباشد، نباید از معنای ظاهری لفظ دست کشید<ref>ر. ک: ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، بیروت، دارالفکر، بیتا، ماده اول.</ref>. با توجه به آنچه از کتابهای لغت [[نقل]] شد، میتوان گفت مجموعة چهار معنا برای [[تأویل]] ارائه شده است: ۱.[[مرجع]] و [[عاقبت]]؛ ۲. [[سیاست]] کردن؛ ۳. [[تفسیر]] و [[تدبیر]]؛ ۴. انتقال از معنای ظاهری لفظ به معنای غیر ظاهر. در میان معانی چهارگانه یادشده، آنچه میتواند در [[تأویل]] [[کلام]] کاربرد داشته باشد، معنای اول، سوم و چهارم است و معنای دوم به [[تأویل]] [[کلام]] ارتباطی ندارد. | # '''معنای لغوی [[تأویل]]''': در [[تهذیب]] اللغة آمده است: "أول" یعنی [[رجوع]]؛ و "آل یؤوله إیالة" یعنی او را [[سیاست]] و [[تأدیب]] کرد. [[ابن فارس]] در مقاییس اللغة آورده است: "اول"، دارای دو اصل است: یکی ابتدای امر که واژه "اول"، به معنای ابتدا از این اصل است و دیگری انتهای امر. [[تأویل]] [[کلام]] به معنای [[عاقبت]] و سرانجام [[کلام]]، از این باب است. [[ابن اثیر]] در النهایة، پس از ذکر معنای [[رجوع]] برای اول، مینویسد: مراد از [[تأویل]]، برگرداندن ظاهر لفظ از معنای اصلی به معنایی است که دلیلی بر آن [[قائم]] است، که اگر آن [[دلیل]] نباشد، نباید از معنای ظاهری لفظ دست کشید<ref>ر. ک: ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، بیروت، دارالفکر، بیتا، ماده اول.</ref>. با توجه به آنچه از کتابهای لغت [[نقل]] شد، میتوان گفت مجموعة چهار معنا برای [[تأویل]] ارائه شده است: ۱.[[مرجع]] و [[عاقبت]]؛ ۲. [[سیاست]] کردن؛ ۳. [[تفسیر]] و [[تدبیر]]؛ ۴. انتقال از معنای ظاهری لفظ به معنای غیر ظاهر. در میان معانی چهارگانه یادشده، آنچه میتواند در [[تأویل]] [[کلام]] کاربرد داشته باشد، معنای اول، سوم و چهارم است و معنای دوم به [[تأویل]] [[کلام]] ارتباطی ندارد. | ||
# '''معنای اصطلاحی [[تأویل]]''': این واژه هفده مرتبه، در هفت سوره و پانزده [[آیه]] از [[قرآن کریم]] به کار رفته است. این کاربردها را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: [[تأویل]] قول<ref>ر. ک: سوره آل عمران، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۵۳ و سوره یونس، آیه ۳۶.</ref>؛ [[تأویل]] فعل<ref>ر. ک: سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره اسراء، آیه ۳۵ و سوره کهف، آیه ۷۸ و ۸۲.</ref>؛ [[تأویل]] [[رؤیا]]<ref>ر. ک: سوره یوسف، آیات: ۶، ۲۱، ۳۶، ۴۴، ۴۵، ۱۰۰ و ۱۰۱.</ref>. [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] درباره معنای [[تأویل]] در این [[آیات]] نظرهای گوناگونی دادهاند<ref>ر. ک: | # '''معنای اصطلاحی [[تأویل]]''': این واژه هفده مرتبه، در هفت سوره و پانزده [[آیه]] از [[قرآن کریم]] به کار رفته است. این کاربردها را میتوان به صورت زیر خلاصه کرد: [[تأویل]] قول<ref>ر. ک: سوره آل عمران، آیه ۷؛ سوره اعراف، آیه ۵۳ و سوره یونس، آیه ۳۶.</ref>؛ [[تأویل]] فعل<ref>ر. ک: سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره اسراء، آیه ۳۵ و سوره کهف، آیه ۷۸ و ۸۲.</ref>؛ [[تأویل]] [[رؤیا]]<ref>ر. ک: سوره یوسف، آیات: ۶، ۲۱، ۳۶، ۴۴، ۴۵، ۱۰۰ و ۱۰۱.</ref>. [[مفسران]] و [[دانشمندان]] [[علوم قرآنی]] درباره معنای [[تأویل]] در این [[آیات]] نظرهای گوناگونی دادهاند<ref>ر. ک: احمد بن عبدالحکیم ابن ثیمیه، الأکلبل فی المتشابه و التأویل، اسکندریه، دارالإیمان، ص ۱۵؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲۰ ج، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۳، صص ۲۵ و ۴۵؛ محمدهادی معرفت، تلخیص التمهید، چاپ سوم: قم، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۸ ه- ق، ج ۱، صص ۴۸۲ و ۴۸۳؛ محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن، چاپ سوم: قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۸ ه- ق، صص ۹۸ - ۱۰۰؛ محمدبن حسن طوسی (شیخ طوسی)، الأمالی، قم، دارالنقافة، ۱۴۱۴ ه- ق، ص ۶۲۱.</ref>. در مجموع اگر بیان مصادیق خارجی [[آیات]] را جزو معانی معانی [[باطنی]] [[آیات]] در نظر بگیریم میتوان گفت واژه [[تأویل]] به [[تبیین]] معنای [[باطنی]] و مصادیق مختلف [[آیات قرآن کریم]] است و این همان معنایی است که در این فصل از این واژه مد نظر است. در بسیاری از [[روایات تفسیری]] در زمینه [[مهدویت]] تأویلهای مختلفی از [[آیات قرآن]] ارائه شده که این تأویلها شامل موارد ذیل است: | ||
# گاهی [[آیه شریفه]] دارای مصادیق فراوانی در خارج است و بر همه آنها منطبق میشود که یکی از این مصادیق مربوط به بحث [[مهدویت]] میشود. با تحقق مفاد [[آیه شریفه]] بر دورانهای مختلفی قابل انطباق است که یکی از این دورانها مربوط به دوره [[امام مهدی]] {{ع}} میباشد. به عنوان مثال در برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۱۵۹ سوره نساء، تحقق و وقوع مفاد [[آیه]] مذکور در دوران [[رجعت]] دانسته شده است. | # گاهی [[آیه شریفه]] دارای مصادیق فراوانی در خارج است و بر همه آنها منطبق میشود که یکی از این مصادیق مربوط به بحث [[مهدویت]] میشود. با تحقق مفاد [[آیه شریفه]] بر دورانهای مختلفی قابل انطباق است که یکی از این دورانها مربوط به دوره [[امام مهدی]] {{ع}} میباشد. به عنوان مثال در برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۱۵۹ سوره نساء، تحقق و وقوع مفاد [[آیه]] مذکور در دوران [[رجعت]] دانسته شده است. | ||
# ممکن است [[آیه شریفه]] دارای مصادیق مختلفی باشد یا مفاد [[آیه]] بر دورانهای متفاوتی منطبق باشد، ولی مصداق اتم و اکمل آن، در [[روایات تفسیری]]، بر [[امام مهدی]] {{ع}} و مسائل مرتبط با آن [[حضرت]] انطباق یافته است. برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۶۹ سوره نساء اینچنین میباشند. | # ممکن است [[آیه شریفه]] دارای مصادیق مختلفی باشد یا مفاد [[آیه]] بر دورانهای متفاوتی منطبق باشد، ولی مصداق اتم و اکمل آن، در [[روایات تفسیری]]، بر [[امام مهدی]] {{ع}} و مسائل مرتبط با آن [[حضرت]] انطباق یافته است. برخی [[روایات تفسیری]] [[شیعه]] در ذیل [[آیه]] ۶۹ سوره نساء اینچنین میباشند. |