←جستارهای وابسته
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
حتی [[خداوند]] به نوح{{ع}} هشدار میدهد درباره فرزندش [[شفاعت]] نکند و تقاضای [[نجات]] وی را ننماید: {{متن قرآن|فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ}}<ref>«فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمیدانی از من مخواه، من تو را اندرز میدهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>. | حتی [[خداوند]] به نوح{{ع}} هشدار میدهد درباره فرزندش [[شفاعت]] نکند و تقاضای [[نجات]] وی را ننماید: {{متن قرآن|فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ}}<ref>«فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمیدانی از من مخواه، من تو را اندرز میدهم که مبادا از نادانان باشی» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>. | ||
حال با این [[نصوص]] [[قرآنی]]، چگونه [[باور]] کنیم هر کس [[پیامبر]]{{صل}} را حتی اگر تنها یکبار دیده باشد، [[صحابه]] محسوب شده و دیگر نمیتوان درباره وی لب به [[انتقاد]] گشود؟!<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]] ص 11.</ref> | حال با این [[نصوص]] [[قرآنی]]، چگونه [[باور]] کنیم هر کس [[پیامبر]]{{صل}} را حتی اگر تنها یکبار دیده باشد، [[صحابه]] محسوب شده و دیگر نمیتوان درباره وی لب به [[انتقاد]] گشود؟!<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]] ص 11.</ref> | ||
'''نکته سوم''': [[شیعیان]] و شماری از [[روشنفکران]] [[اهل سنت]]، [[صحابه]] را همانند دیگر روات میدانند که میان آنها چهرههای ممتاز و برجسته بسیاری دیده میشود؛ ولی از آن سو، منافقانی نیز بودند که خود را در صفوف [[مسلمانان]] جا زده بودند، به گونهای که حتی به تعبیر [[قرآن]]، [[پیامبر]]{{صل}} هم آنان را نمیشناخت. | |||
قرآن در این باره با خطاب به پیامبر{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>. | |||
به همین دلیل باید همه صحابه را با معیارهای [[علمی]] [[دانش]] [[رجال]] مورد سنجش قرار داد تا در مسائل [[دینی]] به جای صحابه، [[دین]] را از طریق [[منافقان]] تلقی نکرد که در آن صورت، ضربه بزرگی بر پیکر [[اسلام]] و [[فرهنگ دینی]] وارد خواهد شد. | |||
در واقع دیدگاه [[شیعه]] درباره صحابه همان دیدگاه قرآن است. قرآن [[صحابه پیامبر]]{{صل}} را دستکم به سه گروه عمده، تقسیم کرده است: | |||
۱. '''شخصیتهای [[صالح]] و برجسته''': گروه نخست، چهرههای [[مؤمن]] و [[فداکاری]] هستند که [[خداوند]] در [[مدح]] آنان فرمود: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}}<ref>«و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.</ref>. | |||
شایان ذکر است شاید از تعبیر به {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}} استفاده شود که [[تابعان]] در صورتی [[اهل]] نجاتاند که در [[نیکیها]] از صحابه [[پیروی]] کنند. مفهومش این است: اولاً ممکن است صحابه مرتکب [[اعمال]] [[ناصالح]] شوند؛ ثانیاً [[تبعیت]] از [[اعمال]] [[ناصالح]] آنها، مایه [[نجات]] نیست؛ در واقع قید «[[احسان]]» در اینجا بیانگر آن است که [[قرآن]] به صورت کلی [[صحابه]] را [[تأیید]] نکرد بلکه به شرط احسان، [[تبعیت]] از آنان را [[امضا]] کرده است؛ به عبارت دیگر میتوان گفت: «احسان» بیان وصف برنامههایی است که از آن [[متابعت]] میشود. روشن است در این صورت «با» در «باحسان» به معنای «فی» است<ref>ر.ک: تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۰۰.</ref>. | |||
قرآن در جای دیگر در وصف صحابه [[راستین]] [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ}}<ref>«محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با ویاند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود میبینی که بخشش و خشنودییی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهرههایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشتهای است که جوانهاش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقههایش راست ایستد، به گونهای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref> | |||
در این [[آیه]] هر چند در ابتدا به گونهای این اوصاف را برشمرد که به ظاهر همه صحابه را فراگرفت، ولی در ذیل آیه، آنگاه که سخن از [[وعده]] [[آمرزش]] و [[پاداش اخروی]] است، تنها از صحابهای یاد کرد که دارای [[عمل صالح]] باشند؛ یعنی فرمود: {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«خداوند به کسانی از آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.</ref>. | |||
تعبیر به {{متن قرآن|مِنْهُمْ}} با توجه به تبعیضیه بودن واژه «من» در {{متن قرآن|وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ}} نشان میدهد که [[وعده]] [[پاداش]] تنها اختصاص به برخی از [[صحابه]] دارد نه همه آنان؛ در واقع معنی [[آیه]] این است که همه صحابه دارای [[اعمال صالح]] نیستند بلکه تنها برخی از آنان، دارای چنین اعمالی هستند. | |||
به هر حال آنچه از این دست از [[آیات]] استفاده میشود این است که برخی از چهرههای صحابه [[انسانهای پاک]] و [[بزرگوار]] هستند که جایگاه خود را [[پاس]] داشته، [[حرمت]] این امتیاز ویژه را نگه داشته و به مدال {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ}}<ref>«خداوند فرمود: این روزی است که راستگویی راستگویان به آنان سود خواهد داد، آنان بوستانهایی خواهند داشت که از بن آنها جویبارها روان است، هماره در آنها جاودانند، خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند؛ این است رستگاری سترگ» سوره مائده، آیه ۱۱۹.</ref> مفتخر شدهاند چنان که در آیات دیگر هم با عنوان {{متن قرآن|وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ}}<ref>«و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را میخواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.</ref> مورد [[تمجید]] [[خدا]] قرار گرفتند. | |||
بنابر نظر [[شیعه]]، تمام آیات و روایاتی که در [[مدح]] صحابه رسیده، در ارتباط با همین دسته از صحابه است. اینها کسانی بودند که یا در [[زمان پیامبر]]{{صل}} بر [[عهد]] [[ایمانی]] خود بودند و با همان [[ایمان]] از دار [[دنیا]] رفتند یا در رکاب آن حضرت به درجه رفیع [[شهادت]] نائل آمدند یا آنکه پس از [[پیامبر]]{{صل}}، بر عهد خود با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} باقی ماندند و با همین [[اعتقاد]] از دنیا رفتند یا در رکاب [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} به [[شهادت]] رسیدند. | |||
کم نبودند صحابهای که یا از ابتدا با [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بودند یا بعدها به آن حضرت پیوستند و در [[جنگها]] آن حضرت را [[یاری]] کردند. | |||
[[ذهبی]]، از قول [[سعید بن جبیر]] نقل میکند: «در [[جنگ جمل]] هشتصد تن از [[صحابه]] [[انصاری]] و چهارصد نفر از صحابهای که در [[بیعت رضوان]] شرکت داشتند، در رکاب امیر مؤمنان علی{{ع}} در [[جنگ]] شرکت داشتند»<ref>تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۴: {{عربی|كان مع علي يوم وقعة الجمل ثمانمأة من الأنصار و أربعمأة ممن شهدوا بيعة الرضوان}}.</ref>. | |||
همچنین مینویسد: «در جنگ جمل ۱۳۰ نفر از صحابهای که در [[جنگ بدر]] حضور داشتند و ۱۵۰۰ نفر از دیگر صحابه، در رکاب علی{{ع}} در جنگ شرکت داشتند»<ref>تاریخ الاسلام، ج۳، ص۴۸۴.</ref>. | |||
[[مسعودی]]، تعداد صحابهای را که در [[جنگ صفین]] در رکاب امیرمؤمنان{{ع}} حاضر شدند ۲۸۰۰ نفر میداند که ۸۷ تن از [[اصحاب]] جنگ بدر و نهصد تن از اصحاب بیعت رضوان بودهاند<ref>مروج الذهب، ج۱، ص۳۱۴.</ref>. | |||
روشن است که [[شیعه]]، این گروه [[عظیم]] از صحابه را از [[پاکترین]] [[یاران پیامبر]]{{صل}} میداند که مدال [[افتخار]] {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}}<ref>«خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.</ref> را از [[خداوند]] دریافت کردهاند. | |||
۲. '''[[مؤمنان]] [[خاطی]] و [[فاسق]]''': گروهی دیگر از یاران پیامبر{{صل}} کسانی هستند که گاه دچار [[خطا]] و [[گناه]] میشد. جالب توجه آنکه [[قرآن]] وقتی صحابه را با تعبیر {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}} مورد [[تمجید]] قرار داد به فاصله دو [[آیه]]، به معرفی مؤمنان خاطی پرداخت و فرمود: {{متن قرآن|وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا}}<ref>«و دیگرانی هستند که به گناه خویش اعتراف دارند؛ کردار پسندیدهای را با کار ناپسندی دیگر آمیختهاند باشد که خداوند از آنان در گذرد که خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۰۲.</ref>. | |||
قرآن حتی برخی از آنها را با واژه «فاسق» توصیف کرده میگوید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}}<ref>«ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.</ref>. | |||
بنا بر نظر [[مفسران]] این [[آیه]] درباره «[[ولید بن عقبه]]» است که از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} محسوب میشود. حتی [[پیامبر]]{{صل}} [[مأموریت]] [[جمعآوری زکات]] [[بنی المصطلق]] را به وی سپرد؛ ولی وی به دلیل عداوتی که با آن [[قبیله]] داشت خبر آورد که آنان حاضر به [[پرداخت زکات]] نیستند، با این خبر [[مسلمانان]] آماده [[پیکار]] شدند که [[خداوند]] با [[نزول]] این آیه، ولید بن عقبه را [[فاسق]] خواند<ref>تفسیر عبد الرزاق، ج۳، ص۲۳۱.</ref>. | |||
۳. '''[[منافقان]]''': گروه سوم از اطرافیان پیامبر{{صل}} کسانی بودند که چهره [[حقیقی]] خود را پنهان کرده، خویش را در صفوف مسلمانان به عنوان [[صحابه]] جا زدند؛ ولی همواره با انواع [[دسیسهها]] از [[پیشرفت]] [[اسلام]] و مسلمانان جلوگیری میکردند. | |||
شایان توجه آنکه [[قرآن]] در معرفی این چهرهها مزوّر، بیدرنگ پس از یاد کرد {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}}<ref>«خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.</ref> چنین میفرماید: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref>. | |||
گفتنی است [[سوره توبه]] به [[باور]] اکثر [[مفسران اهل سنت]]، آخرین سورهای است که بر پیامبر{{صل}} نازل شده است. از آنجا که در [[زمان]] نزول سوره توبه [[منافق]] سرشناسی چون عبدالله بن أبی در قید [[حیات]] نبود، استفاده میشود که منظور از منافقان در این آیه، باید منافقان دیگری باشند که تا روزهای آخر [[عمر پیامبر]]{{صل}} در اطراف ایشان پرسه میزدند و به حسب ظاهر، آن حضرت آنان را نمیشناخت!! | |||
حال اگر در آخرین سال [[نزول قرآن]] چنین چهرههای پنهانی میان مسلمانان باشند آیا رواست که این [[حقیقت]] را نادیده گرفت و همه اطرافیان [[پیامبر]]{{صل}} را فوق [[جرح و تعدیل]] دانست؟ مگر پس از این [[سوره]] و [[آیه]]، مطلب جدیدی درباره این چهرههای پنهان نازل شده است؟! | |||
با توجه به این [[واقعیت]] است که [[شیعه]] [[عقیده]] دارد از این سه گروه، تنها گروه نخست از [[ملکه عدالت]] برخوردارند و تنها آنان هستند که مدال [[افتخار]] {{متن قرآن|رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ}} را از [[خدا]] به سینه آویختهاند و اما دو گروه دیگر، از چنین امتیازی برخوردار نیستند. | |||
از این رو لازم است پیش از هر چیز، [[صحابه]] را با معیارهای [[علمی]] [[دانش]] [[رجال]] سنجید تا ناخواسته گرفتار [[جهالت]] و [[نادانی]] نشد. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |