←آموزش اسما و عرضه آنها بر فرشتگان
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
=== فرشتگان و آفرینش آدم === | === فرشتگان و آفرینش آدم === | ||
=== آموزش اسما و عرضه آنها بر فرشتگان === | === آموزش اسما و عرضه آنها بر فرشتگان === | ||
آدم به [[لطف]] [[پروردگار]] دارای [[استعداد]] فوقالعادهای برای [[درک]] حقایق هستی بود. خداوند این استعداد او را به فعلیت رسانید و به گفتۀ [[قرآن]] «به آدم همۀ اسماء (حقایق و [[اسرار]] [[عالم هستی]]) را [[تعلیم]] داد»<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}} «و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>.<ref>گرچه در [[تفسیر]] «[[علم اسماء]]» بیانات گوناگونی هست، ولی مسلم است که منظور [[تعلیم]] کلمات و نامهای بدون معنا به [[آدم]] نبوده؛ چراکه این افتخاری محسوب نمیشده است، بلکه منظور دادن معانی این [[اسماء]] و مفاهیم و مسماهای آنها بوده است. البته این [[آگاهی]] از [[علوم]] مربوط به [[جهان آفرینش]] و [[اسرار]] و [[خواص]] مختلف موجودات [[عالم هستی]]، [[افتخار]] بزرگی برای آدم بود. | |||
در [[حدیثی]] که از [[امام صادق]]{{ع}} پیرامون این [[آیه سؤال]] کردند، فرمود: «منظور [[زمینها]]، کوهها، درهها و بستر رودخانهها (و خلاصه تمامی موجودات) میباشد، سپس [[امام]]{{ع}} به فرشی که زیر پایش گسترده بود نظری افکند فرمود حتی این فرش هم از اموری بوده که [[خدا]] به آدم تعلیم داد! بنابراین علم اسماء چیزی شبیه«[[علم]] لغات» نبوده است بلکه مربوط به [[فلسفه]] و اسرار و کیفیات و خوان آنها بوده است، [[خداوند]] این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از [[مواهب مادی]] و [[معنوی]] این [[جهان]] در مسیر [[تکامل]] خویش بهره گیرد. | |||
همچنین [[استعداد]] نامگذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نامگذاری کند و در مورد احتیاج با ذکر نام آنها را بخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد، و این خود نعمتی است بزرگ، ما هنگامی به اهمیت این موضوع پی میبریم که میبینیم [[بشر]] امروز هر چه دارد به وسیله کتاب و [[نوشتن]] است و همۀ ذخائر [[علمی]] گذشتگان در نوشتههای او جمع است، و این خود بخاطر نامگذاری اشیاء و خواص آنها است، و گرنه هیچگاه ممکن نبود علوم گذشتگان به آیندگان منتقل شود.</ref> | |||
«سپس خداوند به [[فرشتگان]] فرمود اگر راست میگوئید اسماء اشیاء و موجوداتی را که مشاهده میکنید و اسرار و چگونگی آنها را شرح دهید»<ref>{{متن قرآن|ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>. ولی [[فرشتگان]] که دارای چنان [[احاطه علمی]] نبودند در برابر این [[آزمایش]] فرو ماندند لذا در پاسخ «گفتند خداوندا منزهی تو، جز آنچه به ما [[تعلیم]] دادهای چیزی نمیدانیم تو خود دانا و حکیمی»<ref>{{متن قرآن|قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}} «گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموختهای، نداریم، بیگمان تویی که دانای فرزانهای» سوره بقره، آیه ۳۲.</ref>. | |||
اگر ما در این زمینه سؤالی کردیم از ناآگاهیمان بود، ما این مطلب را نخوانده بودیم، و از این [[استعداد]] و [[قدرت]] شگرف [[آدم]] که امتیاز بزرگ او بر ما است بیخبر بودیم، حقاً که او شایستۀ [[خلافت]] تو است و [[زمین]] و [[جهان هستی]] بیوجود او کمبودی داشت. | |||
در اینجا نوبت به آدم رسید که در حضور فرشتگان اسماء موجودات و [[اسرار]] آنها را شرح دهد. «[[خداوند]] فرمود ای آدم فرشتگان را از اسامی و اسرار این موجودات با خبر کن هنگامی که آدم آنها را از این اسامی [[آگاه]] ساخت خداوند فرمود آیا به شما نگفتم که من از [[غیب]] [[آسمانها]] و زمین آگاهم، و آنچه را که شما آشکار یا پنهان میکنید میدانم»<ref>{{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}} «فرمود: ای آدم! آنان را از نامهای اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نامهای اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و از آنچه آشکار میکنید و پوشیده میداشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>. در اینجا فرشتگان در برابر معلومات وسیع و [[دانش]] فراوان این [[انسان]] سر [[تسلیم]] فرود آوردند، و بر آنها آشکار شد که لایق خلافت زمین تنها او است!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]] ص ۱۹.</ref> | |||
=== پرسش و شگفتی فرشتگان === | === پرسش و شگفتی فرشتگان === | ||
فرشتگان به عنوان سؤال برای [[درک]] [[حقیقت]] و نه به عنوان [[اعتراض]] «گفتند آیا در [[زمین]] کسی را قرار میدهی که [[فساد]] کند و [[خونها]] بریزد؟! در حالی که ما تو را [[عبادت]] میکنیم [[تسبیح]] و حمدت بجا میآوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست [[پاک]] میشمریم»<ref>{{متن قرآن|قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ}} «گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. ولی [[خداوند]] در اینجا پاسخ سربسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید: «فرمود من حقائقی را میدانم که شما نمیدانید»!<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است پی برده بودند که این [[انسان]] فردی سر براه نیست، فساد میکند، [[خون]] میریزد، خرابی به بار میآورد. اما از کجا دانستند؟! | فرشتگان به عنوان سؤال برای [[درک]] [[حقیقت]] و نه به عنوان [[اعتراض]] «گفتند آیا در [[زمین]] کسی را قرار میدهی که [[فساد]] کند و [[خونها]] بریزد؟! در حالی که ما تو را [[عبادت]] میکنیم [[تسبیح]] و حمدت بجا میآوریم و تو را از آنچه شایسته ذات پاکت نیست [[پاک]] میشمریم»<ref>{{متن قرآن|قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ}} «گفتند: آیا کسی را در آن میگماری که در آن تباهی میکند و خونها میریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی میستاییم و تو را پاک میشمریم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. ولی [[خداوند]] در اینجا پاسخ سربسته به آنها داد که توضیحش در مراحل بعد آشکار گردید: «فرمود من حقائقی را میدانم که شما نمیدانید»!<ref>{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «فرمود: من چیزی میدانم که شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است پی برده بودند که این [[انسان]] فردی سر براه نیست، فساد میکند، [[خون]] میریزد، خرابی به بار میآورد. اما از کجا دانستند؟! |