←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
[[امام رضا]] {{ع}} در [[سفر]] [[تاریخی]] خود به [[ایران]]، هر جا که توانست کوشیدند [[مردم]] را با [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[تشیع]]، [[اخلاق اسلامی]]، آرمانهای [[دینی]] و [[احکام]] مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ [[امام]] {{ع}} از آمدن به این سفر بود. | [[امام رضا]] {{ع}} در [[سفر]] [[تاریخی]] خود به [[ایران]]، هر جا که توانست کوشیدند [[مردم]] را با [[اسلام]]، [[قرآن]]، [[تشیع]]، [[اخلاق اسلامی]]، آرمانهای [[دینی]] و [[احکام]] مذهبی آشنا سازند؛ زیرا که این یکی از اهداف بزرگ [[امام]] {{ع}} از آمدن به این سفر بود. | ||
از جمله مهمترین فرازهای این سفر، توقف امام {{ع}} در [[نیشابور]] و سخن تاریخی ایشان در جمع گروه بسیاری از مردم و [[حدیث]] شناسان این [[شهر]] است که از زبان [[ابا صلت]] هروی بیان میگردد: «امام {{ع}} به هنگام ترک نیشابور، بر استری (شهباء) سیاه و سفید سوار بودند. به ناگاه [[ابو زرعه رازی]] و [[محمد بن اسلم طوسی]]، [[محمد بن رافع]] و [[احمد بن | از جمله مهمترین فرازهای این سفر، توقف امام {{ع}} در [[نیشابور]] و سخن تاریخی ایشان در جمع گروه بسیاری از مردم و [[حدیث]] شناسان این [[شهر]] است که از زبان [[ابا صلت]] هروی بیان میگردد: «امام {{ع}} به هنگام ترک نیشابور، بر استری (شهباء) سیاه و سفید سوار بودند. به ناگاه [[ابو زرعه رازی]] و [[محمد بن اسلم طوسی]]، [[محمد بن رافع]] و [[احمد بن حرب نیشابوری]]<ref>در برخی از منابع اسم ایشان به صورت «احمد بن حرث» نیز آمده است.</ref> و [[یحیی بن یحیی]] و اسحق بن راهویه و گروهی از [[علما]] در «محله مربعه» به دهانه استر آویختند و گفتند: ای بزرگوار، ای بازمانده از [[دودمان]] [[امامان]]! ای سلاله [[پاک]] [[پاکان]]! و ای [[فرزند پیامبر]] {{صل}}! به [[حق]] پدران و اجداد پاک و نیاکان [[نیکو]] مقام سوگندت میدهیم که پرده را برداری، رخسار خود را به ما نشان دهی و [[حدیثی]] از نیاکان خود را برای ما بازگو فرمایی تا خاطرهای فراموش نشدنی از شما داشته باشیم. امام {{ع}} کاروان را از حرکت باز داشتند، پرده هودج را کنار زدند. انبوه جمعیت میکوشیدند تا خود را به امام {{ع}} نزدیک کنند اما آنان که حدیث مینوشتند از مردم خواستند که آرام باشند تا آنان بتوانند سخن امام {{ع}} را بشنوند و آن را برای [[تاریخ]] ثبت کنند و به یادگار بنویسند. آنگاه امام {{ع}} چنین فرمود: «پدرم [[بنده]] شایسته [[خدا]]، [[موسی بن جعفر]] {{ع}}، از پدرش [[جعفر بن محمد]] {{ع}}، و او از پدرش [[محمد بن علی]] {{ع}}، و او از پدرش [[علی بن الحسین]] {{ع}}، و او از پدرش [[حسین بن علی]] {{ع}}، و او از پدرش [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} که فرمودند: از [[پیامبر]] {{صل}} شنیدم که ایشان فرمودند: از [[جبرئیل]] شنیدم که [[خداوند]] بلند مرتبه و بزرگوار فرموده است: منم خدایی که خدایی جز من نیست. پس مرا [[عبادت]] کنید. هر کس {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} بگوید داخل قلعه و حصار من شده است و هر کس داخل حصار من گردد از [[عذاب]] من ایمن است»<ref>{{متن حدیث| سَمِعْتُ أَبِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ يَقُولُ: سَمِعْتُ أَبِي أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} يَقُولُ: سَمِعْتُ جَبْرَئِيلَ يَقُولُ: سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: إِنِّي أَنَا اللَّهُ، لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِي، مَنْ جَاءَ مِنْكُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِالْإِخْلَاصِ دَخَلَ فِي حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ فِي حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۳۷، ص۲۹۶ و ۲۹۷.</ref>. | ||
[[اسحاق بن راهویه]] نقل میکند: «گوشها شنیدند و قلمها نوشتند. کاروان [[امام]] {{ع}} آماده رفتن میشد که در این هنگام حضرت ندا در داد و فرمودند: «با شرایط آن... و من از شرطهای آن هستم»<ref>{{متن حدیث|بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا}}عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۳۷، ص۲۹۸ و ۲۹۹ (شیخ صدوق جمله پایانی امام {{ع}} را چنین تفسیر کرده که از شرایط پذیرش لا اله الا الله، پذیرش امامت امام است و این که امام از جانب خداوند بر مردم واجب الاطاعه است. اقرار کردن بر امامت امام رضا {{ع}} به اینکه ایشان امام بر بندگان و برگزیده از سوی خدا و واجب بر اطاعت از ایشان است.)</ref>. | [[اسحاق بن راهویه]] نقل میکند: «گوشها شنیدند و قلمها نوشتند. کاروان [[امام]] {{ع}} آماده رفتن میشد که در این هنگام حضرت ندا در داد و فرمودند: «با شرایط آن... و من از شرطهای آن هستم»<ref>{{متن حدیث|بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا}}عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۳۷، ص۲۹۸ و ۲۹۹ (شیخ صدوق جمله پایانی امام {{ع}} را چنین تفسیر کرده که از شرایط پذیرش لا اله الا الله، پذیرش امامت امام است و این که امام از جانب خداوند بر مردم واجب الاطاعه است. اقرار کردن بر امامت امام رضا {{ع}} به اینکه ایشان امام بر بندگان و برگزیده از سوی خدا و واجب بر اطاعت از ایشان است.)</ref>. |