بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[سنت]] در میان [[علما]]، دو کاربرد دارد: | [[سنت]] در میان [[علما]]، دو کاربرد دارد: | ||
# [[سنت]] به معنای گفتار و [[کردار]] و [[سکوت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در هر عملی که انجام میگیرد، و مقصود از گفتار، [[امر و نهی]] الزامی و غیر الزامی اوست، و [[امر و نهی]] الزامی را، [[وجوب]] و [[حرمت]]، و غیر الزامی از هر دو را، ندب و [[کراهت]] مینامند<ref>ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۹، ص۴۰۹.</ref>. | # [[سنت]] به معنای گفتار و [[کردار]] و [[سکوت]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در هر عملی که انجام میگیرد، و مقصود از گفتار، [[امر و نهی]] الزامی و غیر الزامی اوست، و [[امر و نهی]] الزامی را، [[وجوب]] و [[حرمت]]، و غیر الزامی از هر دو را، ندب و [[کراهت]] مینامند<ref>ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۹، ص۴۰۹.</ref>. | ||
# [[سنت]] در مقابل [[بدعت]] است. عمل و کاری که قابل استناد به [[شریعت]] باشد، [[سنت]] و خلاف آن [[بدعت]] است؛ چنانکه [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: "آنان [[سنت]] را زنده کرده و [[بدعت]] را میراندهاند"<ref>{{متن حدیث|أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲.</ref>. | # [[سنت]] در مقابل [[بدعت]] است. عمل و کاری که قابل استناد به [[شریعت]] باشد، [[سنت]] و خلاف آن [[بدعت]] است؛ چنانکه [[امام علی]] {{ع}} فرموده است: "آنان [[سنت]] را زنده کرده و [[بدعت]] را میراندهاند"<ref>{{متن حدیث|أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref> | ||
== پیشینه پیدایش واژه اهل سنت == | == پیشینه پیدایش واژه اهل سنت == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
[[ابنکثیر]] از [[ابنعباس]] [[نقل]] میکند سیمای اهل سنت و جماعت سفید و سیمای [[بدعت گذاران]] و هوی پرستان سیاه میشود<ref>ابنکثیر دمشقی، تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۹۸.</ref>. | [[ابنکثیر]] از [[ابنعباس]] [[نقل]] میکند سیمای اهل سنت و جماعت سفید و سیمای [[بدعت گذاران]] و هوی پرستان سیاه میشود<ref>ابنکثیر دمشقی، تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۹۸.</ref>. | ||
تا آنجا که به دست آمده اصطلاح [[اهل سنت]] بدون کلمه جماعت، در اوایل قرن دوم، رواج پیدا کرده و [[عمر بن عبدالعزیز]] در رسالهای که در رد [[قدریه]] نوشته، آن را به کار برده است، وی در خطاب خود به [[قدریه]] (طرفداران [[حریت]] [[انسان]] در گفتار و [[رفتار]]) مینویسد: میدانید [[اهل سنت]] گفتند تمسک به سنت راه [[نجات]] است و [[علم]] و [[دانش]] به زودی جمع میشود<ref>{{عربی|و قد علمتُم ان أهلَ السنة كانُوا يقولون: الاعتصامُ بالسنةِ نجاةُ وسيقبَض العلمُ قبضاً سَريعاً}}.</ref>. | تا آنجا که به دست آمده اصطلاح [[اهل سنت]] بدون کلمه جماعت، در اوایل قرن دوم، رواج پیدا کرده و [[عمر بن عبدالعزیز]] در رسالهای که در رد [[قدریه]] نوشته، آن را به کار برده است، وی در خطاب خود به [[قدریه]] (طرفداران [[حریت]] [[انسان]] در گفتار و [[رفتار]]) مینویسد: میدانید [[اهل سنت]] گفتند تمسک به سنت راه [[نجات]] است و [[علم]] و [[دانش]] به زودی جمع میشود<ref>{{عربی|و قد علمتُم ان أهلَ السنة كانُوا يقولون: الاعتصامُ بالسنةِ نجاةُ وسيقبَض العلمُ قبضاً سَريعاً}}.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref> | ||
== مقصود از اهل سنت == | == مقصود از اهل سنت == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
مثلاً راه و روش [[صحابه]] در صفات خبریه، مانند [[یدالله]]، [[عین الله]] و استواء بر [[عرش]] این بود که ظاهر [[آیه]] را دستکاری نکرده و برای [[خدا]]، واقعاً دست و چشم، و برقراری بر [[عرش]] ثابت میکردند در حالی که روش دیگران در این مورد، [[تأویل]] این نوع صفات خبریه است، و این نوع [[آیات]] را از طریق کنایه و مجاز [[تفسیر]] میکردند. | مثلاً راه و روش [[صحابه]] در صفات خبریه، مانند [[یدالله]]، [[عین الله]] و استواء بر [[عرش]] این بود که ظاهر [[آیه]] را دستکاری نکرده و برای [[خدا]]، واقعاً دست و چشم، و برقراری بر [[عرش]] ثابت میکردند در حالی که روش دیگران در این مورد، [[تأویل]] این نوع صفات خبریه است، و این نوع [[آیات]] را از طریق کنایه و مجاز [[تفسیر]] میکردند. | ||
ولی هرگاه مقصود از [[سنت]]؛ [[سنت]] [[رسول]] [[اسلام]] {{صل}} که در گفتار و [[رفتار]] و امضای آن حضرت خلاصه میشود، باشد، طبعاً مقصود، [[اهل حدیث]] خواهد بود که در [[عقاید]] و [[احکام]] از [[حدیث]] [[الهام]] گرفته و بر [[رأی]] و [[قیاس]] [[فقیهان]] و قواعدی که در [[حدیث]] نیامده است ارجی نمینهادند. از گفتار [[غزالی]] برمیآید که مقصود از آن همین مفهوم دوم است، او میگوید: [[یاران]] [[رسول خدا]] در موارد [[اختلاف]]، به جای [[پیروی]] از [[رأی]] و [[اندیشه]] خود، از [[پیامبر]] [[پیروی]] میکردند و او را [[حَکَم]] قرار میدادند و این [[گواه]] بر این است که [[حق]]، در [[پیروی]] از او خلاصه میشود نه از [[عقول]] و [[خرد]]<ref>غزالی، ابوحامد محمد، فضائح الباطنیة، ص۷۸-۷۹.</ref>. | ولی هرگاه مقصود از [[سنت]]؛ [[سنت]] [[رسول]] [[اسلام]] {{صل}} که در گفتار و [[رفتار]] و امضای آن حضرت خلاصه میشود، باشد، طبعاً مقصود، [[اهل حدیث]] خواهد بود که در [[عقاید]] و [[احکام]] از [[حدیث]] [[الهام]] گرفته و بر [[رأی]] و [[قیاس]] [[فقیهان]] و قواعدی که در [[حدیث]] نیامده است ارجی نمینهادند. از گفتار [[غزالی]] برمیآید که مقصود از آن همین مفهوم دوم است، او میگوید: [[یاران]] [[رسول خدا]] در موارد [[اختلاف]]، به جای [[پیروی]] از [[رأی]] و [[اندیشه]] خود، از [[پیامبر]] [[پیروی]] میکردند و او را [[حَکَم]] قرار میدادند و این [[گواه]] بر این است که [[حق]]، در [[پیروی]] از او خلاصه میشود نه از [[عقول]] و [[خرد]]<ref>غزالی، ابوحامد محمد، فضائح الباطنیة، ص۷۸-۷۹.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref> | ||
== اهل سنت و اهل الحدیث == | == اهل سنت و اهل الحدیث == | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
[[احمد بن حنبل]] در مسئله [[خلق]] [[قرآن]] در برابر [[معتزله]] [[مقاومت]] کرد و در رأس [[اهل حدیث]] قرار گرفت و [[اهل حدیث]] و یا [[اهل سنت]] در [[پیروان]] [[ابن حنبل]] خلاصه گردید، و [[متکلمان]] و خردورزان و هر کس که به نوعی بر [[عقیده]] [[اسلامی]]، با [[خرد]] [[استدلال]] میکرد، از چتر [[اهل سنت]] بیرون رفت. و از این اصطلاح، جز [[اصحاب]] [[حدیث]] به [[رهبری]] [[احمد بن حنبل]] چیزی به اذهان خطور نمیکرد. | [[احمد بن حنبل]] در مسئله [[خلق]] [[قرآن]] در برابر [[معتزله]] [[مقاومت]] کرد و در رأس [[اهل حدیث]] قرار گرفت و [[اهل حدیث]] و یا [[اهل سنت]] در [[پیروان]] [[ابن حنبل]] خلاصه گردید، و [[متکلمان]] و خردورزان و هر کس که به نوعی بر [[عقیده]] [[اسلامی]]، با [[خرد]] [[استدلال]] میکرد، از چتر [[اهل سنت]] بیرون رفت. و از این اصطلاح، جز [[اصحاب]] [[حدیث]] به [[رهبری]] [[احمد بن حنبل]] چیزی به اذهان خطور نمیکرد. | ||
در آغاز قرن چهارم [[اسلامی]]، [[ابوالحسن اشعری]] در [[مسجد]] جامع [[بصره]] از اعتزال [[توبه]] کرد و خود را پیرو [[احمد بن حنبل]] نامید<ref>ابنندیم، الفهرست، ص۲۷۱؛ ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۸۵.</ref> و با [[برنامهریزی]] خاصی به تنظیم [[عقاید]] [[سنت]] موروث از [[احمد بن حنبل]]، پرداخت و توانست در میان گروهی از [[اهل سنت]] جای خاصی باز کند بالأخص آنگاه که [[کتاب]] "الابانة" را منتشر نمود که درست نسخه دومی از [[عقاید]] [[احمد بن حنبل]] است، ولی در عین حال دیدگاه او با [[احمد بن حنبل]]، یکسان نبود، زیرا او از [[مکتب]] اعتزال [[توبه]] کرد نه از [[علم کلام]] و لذا کوشید در تألیف دوم خود "اللُمَع" [[عقاید]] [[اهل سنت]] را با صبغه [[کلامی]] [[اثبات]] نماید، حتی رسالهای در [[لزوم]] بهرهگیری از [[علم کلام]] نگاشت<ref>جعفر سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۵۱-۶۰.</ref>. | در آغاز قرن چهارم [[اسلامی]]، [[ابوالحسن اشعری]] در [[مسجد]] جامع [[بصره]] از اعتزال [[توبه]] کرد و خود را پیرو [[احمد بن حنبل]] نامید<ref>ابنندیم، الفهرست، ص۲۷۱؛ ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۸۵.</ref> و با [[برنامهریزی]] خاصی به تنظیم [[عقاید]] [[سنت]] موروث از [[احمد بن حنبل]]، پرداخت و توانست در میان گروهی از [[اهل سنت]] جای خاصی باز کند بالأخص آنگاه که [[کتاب]] "الابانة" را منتشر نمود که درست نسخه دومی از [[عقاید]] [[احمد بن حنبل]] است، ولی در عین حال دیدگاه او با [[احمد بن حنبل]]، یکسان نبود، زیرا او از [[مکتب]] اعتزال [[توبه]] کرد نه از [[علم کلام]] و لذا کوشید در تألیف دوم خود "اللُمَع" [[عقاید]] [[اهل سنت]] را با صبغه [[کلامی]] [[اثبات]] نماید، حتی رسالهای در [[لزوم]] بهرهگیری از [[علم کلام]] نگاشت<ref>جعفر سبحانی، بحوث فی الملل والنحل، ج۲، ص۵۱-۶۰.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref> | ||
== پیدایش اشاعره == | == پیدایش اشاعره == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
بیشتر حنابله که [[لقب]] [[اهل سنت]] را ویژه خود میدانستند او را در حال حیاتش و حتی پس از فوت، به عنوان [[اهل سنت]] نپذیرفتند و لذا وقتی [[اشعری]] به [[بغداد]] آمد و با بَرْبهاری، پیشوای حنابله [[سخن]] گفت و یادآور شد که بر جبایی و پسر او [[ابوهاشم]] و بر [[یهود]] و [[نصاری]] و [[مجوس]] نقد نوشتهام، وقتی سخن او به آخر رسید، بربهاری گفت: من از سخنان تو چیزی نفهمیدم، و جز آنچه [[احمد بن حنبل]] گفته نمیپذیریم. روی این اساس [[ابنحزم]]، [[ابوالحسن اشعری]] را دورترین فرد از [[اهل سنت]] معرفی میکند<ref>بغدادی، الفصل فی الملل والنحل، ج۲، ص۳۶۵.</ref>. ولی به مرور زمان و بر اثر [[تبلیغ]] تربیت یافتگان [[مکتب]] او، [[امامت]] [[اشعری]] برای [[اهل سنت]] جا افتاد و جز حنابله، همگان تحت [[ریاست]] او قرار گرفتند و لذا او در هر دو کتاب، خود را تنظیمکننده [[عقاید]] [[اهل سنت]] معرفی میکند<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، الابانة عن اصول الدیانة، ص۴۳؛ علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۵۰.</ref> و [[عبدالقاهر بغدادی]] که خود از [[اشاعره]] است پس از گفتگو در حدیث افتراق [[امت]] به هفتاد و سه [[فرقه]] میگوید: [[اهل]] [[نجات]] جز اهل سنت و جماعت [[فقیهان]] [[امت]]، [[متکلمان]] مثبتان صفات خبریه کسی نیست<ref>عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۱۸-۳۱۹.</ref>. | بیشتر حنابله که [[لقب]] [[اهل سنت]] را ویژه خود میدانستند او را در حال حیاتش و حتی پس از فوت، به عنوان [[اهل سنت]] نپذیرفتند و لذا وقتی [[اشعری]] به [[بغداد]] آمد و با بَرْبهاری، پیشوای حنابله [[سخن]] گفت و یادآور شد که بر جبایی و پسر او [[ابوهاشم]] و بر [[یهود]] و [[نصاری]] و [[مجوس]] نقد نوشتهام، وقتی سخن او به آخر رسید، بربهاری گفت: من از سخنان تو چیزی نفهمیدم، و جز آنچه [[احمد بن حنبل]] گفته نمیپذیریم. روی این اساس [[ابنحزم]]، [[ابوالحسن اشعری]] را دورترین فرد از [[اهل سنت]] معرفی میکند<ref>بغدادی، الفصل فی الملل والنحل، ج۲، ص۳۶۵.</ref>. ولی به مرور زمان و بر اثر [[تبلیغ]] تربیت یافتگان [[مکتب]] او، [[امامت]] [[اشعری]] برای [[اهل سنت]] جا افتاد و جز حنابله، همگان تحت [[ریاست]] او قرار گرفتند و لذا او در هر دو کتاب، خود را تنظیمکننده [[عقاید]] [[اهل سنت]] معرفی میکند<ref>اشعری، علی بن اسماعیل، الابانة عن اصول الدیانة، ص۴۳؛ علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۳۵۰.</ref> و [[عبدالقاهر بغدادی]] که خود از [[اشاعره]] است پس از گفتگو در حدیث افتراق [[امت]] به هفتاد و سه [[فرقه]] میگوید: [[اهل]] [[نجات]] جز اهل سنت و جماعت [[فقیهان]] [[امت]]، [[متکلمان]] مثبتان صفات خبریه کسی نیست<ref>عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۱۸-۳۱۹.</ref>. | ||
[[سعدالدین تفتازانی]] نیز پس از [[مذاکره]] درباره افتراق [[امت]] میگوید: [[اشعری]] با استاد خود جبایی مناظره کرد و او و تلامیذ وی به ابطال [[مذهب]] [[معتزله]] پرداختند و به [[اثبات]] آنچه در [[سنت]] آمده و جماعت [[اسلامی]] آن را پذیرفتهاند، [[همت]] گماردند، و [[لقب]] اهل سنت و جماعت را گرفتند<ref>سعدالدین تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ص۱۶.</ref>. | [[سعدالدین تفتازانی]] نیز پس از [[مذاکره]] درباره افتراق [[امت]] میگوید: [[اشعری]] با استاد خود جبایی مناظره کرد و او و تلامیذ وی به ابطال [[مذهب]] [[معتزله]] پرداختند و به [[اثبات]] آنچه در [[سنت]] آمده و جماعت [[اسلامی]] آن را پذیرفتهاند، [[همت]] گماردند، و [[لقب]] اهل سنت و جماعت را گرفتند<ref>سعدالدین تفتازانی، شرح العقائد النسفیه، ص۱۶.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref> | ||
== ظهور ماتریدیه == | == ظهور ماتریدیه == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[بطاش کبریزاده]] در "مفتاح السعادة" مینویسد: پیشوای اهل سنت و جماعت در [[علم کلام]] دو نفرند: یکی [[حنفی]] و دیگری [[شافعی]] است، [[حنفی]]، [[ابومنصور ماتریدی]]، و [[شافعی]] شیخ [[سنت]] [[ابوالحسن بصری اشعری]] است<ref>مفتاح السعادة ومصباح السیادة، ج۲، ص۲۲- ۲۳.</ref>. | [[بطاش کبریزاده]] در "مفتاح السعادة" مینویسد: پیشوای اهل سنت و جماعت در [[علم کلام]] دو نفرند: یکی [[حنفی]] و دیگری [[شافعی]] است، [[حنفی]]، [[ابومنصور ماتریدی]]، و [[شافعی]] شیخ [[سنت]] [[ابوالحسن بصری اشعری]] است<ref>مفتاح السعادة ومصباح السیادة، ج۲، ص۲۲- ۲۳.</ref>. | ||
[[زبیدی]] میگوید: هر موقع [[اهل سنت]] گفته شود، مقصود، [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]] است<ref>اتحاف السادة المتقین، ج۲، ص۸.</ref>. | [[زبیدی]] میگوید: هر موقع [[اهل سنت]] گفته شود، مقصود، [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]] است<ref>اتحاف السادة المتقین، ج۲، ص۸.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref> | ||
== ظهور وهابیت == | == ظهور وهابیت == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در آغاز قرن هشتم، [[احمد بن تیمیه]]، کوشید بار دیگر حنبلیگری را به نام [[اهل سنت]] احیا کند و بر [[تشبیه]] و تجسیم و جلوس [[خدا]] بر روی [[عرش]] بیش از حد اصرار ورزید، ولی چون این نظریه را در محیط [[علمی]] مانند [[شام]] و [[مصر]]، مطرح کرد، از طرف دانشمندان سرکوب گردید، ولی پس از مرور سه قرن و اندی باز حنبلیگری، تحت لوای [[اهل سنت]] به وسیله [[محمد بن عبدالوهاب]] مطرح گردید و چون او این [[افکار]] را در محیطی دور از [[فرهنگ]] مانند نجد مطرح کرد، توانست علاقه [[اعراب]] چادرنشین را به خود جلب کند و آنگاه اوج بیشتری گرفت که [[امیر]] سعود به [[یاری]] او شتافت و آن دو، [[حکومتی]] را در نجد تشکیل دادند که اساس آن را [[افکار]] [[محمد بن عبدالوهاب]] تشکیل میداد. | در آغاز قرن هشتم، [[احمد بن تیمیه]]، کوشید بار دیگر حنبلیگری را به نام [[اهل سنت]] احیا کند و بر [[تشبیه]] و تجسیم و جلوس [[خدا]] بر روی [[عرش]] بیش از حد اصرار ورزید، ولی چون این نظریه را در محیط [[علمی]] مانند [[شام]] و [[مصر]]، مطرح کرد، از طرف دانشمندان سرکوب گردید، ولی پس از مرور سه قرن و اندی باز حنبلیگری، تحت لوای [[اهل سنت]] به وسیله [[محمد بن عبدالوهاب]] مطرح گردید و چون او این [[افکار]] را در محیطی دور از [[فرهنگ]] مانند نجد مطرح کرد، توانست علاقه [[اعراب]] چادرنشین را به خود جلب کند و آنگاه اوج بیشتری گرفت که [[امیر]] سعود به [[یاری]] او شتافت و آن دو، [[حکومتی]] را در نجد تشکیل دادند که اساس آن را [[افکار]] [[محمد بن عبدالوهاب]] تشکیل میداد. | ||
گاهی اصطلاح [[اهل سنت]] بر همه کسانی که به [[نص در امامت]] [[عقیده]] ندارند و [[خلافت]] خلفای سهگانه را بر [[حق]] میدانند اطلاق میشود<ref>ابنتیمیه، منهاج السنه، ج۷۲، ص۲۲۱.</ref> که در نتیجه همه گروههای [[اسلامی]] تحت آن اصطلاح قرار میگیرند، جز [[شیعه]] امامی و [[زیدی]] و [[اسماعیلی]] که [[خلافت]] را از آن [[علی]] و [[فرزندان]] او میدانند. | گاهی اصطلاح [[اهل سنت]] بر همه کسانی که به [[نص در امامت]] [[عقیده]] ندارند و [[خلافت]] خلفای سهگانه را بر [[حق]] میدانند اطلاق میشود<ref>ابنتیمیه، منهاج السنه، ج۷۲، ص۲۲۱.</ref> که در نتیجه همه گروههای [[اسلامی]] تحت آن اصطلاح قرار میگیرند، جز [[شیعه]] امامی و [[زیدی]] و [[اسماعیلی]] که [[خلافت]] را از آن [[علی]] و [[فرزندان]] او میدانند<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref>. | ||
== نظریه == | == نظریه == | ||
هرگاه مقصود از [[اهل سنت]]، کسانی باشند که از سنتهای [[پیامبر]] [[پیروی]] کنند و به [[نقل]] و جمع و نگارش و عمل به آن در تمام عرصهها بپردازند، اختصاص آن به گروه خاصی اعم از حنابله، یا [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، بسیار نابجا است، بلکه تمام [[مسلمانان]] [[جهان]]، بالأخص [[شیعیان]]، [[اهل سنت]] بوده و آن را در تمام عرصهها به کار میبندند، بلکه [[شیعیان]] به این عنوان، از دیگر گروهها، اولی و احق میباشند، زیرا پس از [[رحلت رسول اکرم]] {{صل}}، [[نقل]] و کتابت [[حدیث]] در میان [[صحابه]] و [[تابعان]] تا یک قرن ممنوع گردید، و سرانجام [[عمر بن عبدالعزیز]]، خواست آن را از زاویه [[فراموشی]]، بیرون بیاورد<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۲۷.</ref>. | هرگاه مقصود از [[اهل سنت]]، کسانی باشند که از سنتهای [[پیامبر]] [[پیروی]] کنند و به [[نقل]] و جمع و نگارش و عمل به آن در تمام عرصهها بپردازند، اختصاص آن به گروه خاصی اعم از حنابله، یا [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، بسیار نابجا است، بلکه تمام [[مسلمانان]] [[جهان]]، بالأخص [[شیعیان]]، [[اهل سنت]] بوده و آن را در تمام عرصهها به کار میبندند، بلکه [[شیعیان]] به این عنوان، از دیگر گروهها، اولی و احق میباشند، زیرا پس از [[رحلت رسول اکرم]] {{صل}}، [[نقل]] و کتابت [[حدیث]] در میان [[صحابه]] و [[تابعان]] تا یک قرن ممنوع گردید، و سرانجام [[عمر بن عبدالعزیز]]، خواست آن را از زاویه [[فراموشی]]، بیرون بیاورد<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج۱، ص۲۷.</ref>. | ||
ولی [[پیشوایان]] [[شیعه]]، در نگارش [[حدیث]] پیشگام بوده، و خود و [[پیروان]] آنان حافظان [[سنت پیامبر]]، و سخنان ارزشمند او بودهاند، و نخستین [[کتاب]] [[حدیثی]] [[شیعه]]، [[کتاب علی]] است که به املای [[رسول خدا]] بوده است و پس از آن حضرت نیز در تمام اعصار، نگارش [[حدیث]] و [[نقل]] و [[مذاکره]] آن، بین آنان متوقف نگردیده است<ref>مصادر الفقه الإسلامی ومنابعه، ص۹۵.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی | ولی [[پیشوایان]] [[شیعه]]، در نگارش [[حدیث]] پیشگام بوده، و خود و [[پیروان]] آنان حافظان [[سنت پیامبر]]، و سخنان ارزشمند او بودهاند، و نخستین [[کتاب]] [[حدیثی]] [[شیعه]]، [[کتاب علی]] است که به املای [[رسول خدا]] بوده است و پس از آن حضرت نیز در تمام اعصار، نگارش [[حدیث]] و [[نقل]] و [[مذاکره]] آن، بین آنان متوقف نگردیده است<ref>مصادر الفقه الإسلامی ومنابعه، ص۹۵.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[اهل سنت (مقاله)|اهل سنت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]].</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |