عدی بن حاتم طائی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۲۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
(تغییرمسیر به عدی بن حاتم حذف شد)
برچسب‌ها: تغییرمسیر حذف شد پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۷: خط ۵۷:
عدی با [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[صفین]] شرکت کرد و سه فرزندش در آن [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند. سال‌ها بعد [[معاویه]] او را دید و به کنایه گفت: [[علی]] {{ع}} [[انصاف]] را درباره تو رعایت نکرد؛ چون پسران خود را در پشت [[جبهه]] نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد. عدی پاسخ داد: من [[انصاف]] را درباره [[امام علی|علی]] {{ع}} رعایت نکردم، چرا که او کشته شد و من هنوز زنده هستم. سپس شروع به بیان [[فضایل علی]] {{ع}} کرد:
عدی با [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[صفین]] شرکت کرد و سه فرزندش در آن [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند. سال‌ها بعد [[معاویه]] او را دید و به کنایه گفت: [[علی]] {{ع}} [[انصاف]] را درباره تو رعایت نکرد؛ چون پسران خود را در پشت [[جبهه]] نگه داشت و پسران تو را به کشتن داد. عدی پاسخ داد: من [[انصاف]] را درباره [[امام علی|علی]] {{ع}} رعایت نکردم، چرا که او کشته شد و من هنوز زنده هستم. سپس شروع به بیان [[فضایل علی]] {{ع}} کرد:
به [[خدا]] قسم، [[امام علی|علی]] {{ع}} بسیار دوراندیش و نیرومند بود. به [[عدالت]] [[سخن]] می‌گفت و با [[قاطعیت]] فیصله می‌داد. [[علم]] و [[حکمت]] از اطرافش می‌جوشید. از زرق و برق [[دنیا]] متنفر بود و با [[شب]] و [[تنهایی]] [[شب]] مأنوس بود. زیاد [[اشک]] می‌ریخت و بسیار [[فکر]] می‌کرد. در میان ما که بود یکی از ما بود. اگر چیزی از او می‌خواستیم می‌پذیرفت و از ما فاصله نمی‌گرفت. با این همه این‌قدر [[عظمت]] داشت که نمی‌توانستیم به او [[خیره]] شویم و... در اینجا [[اشک]] [[معاویه]] سرازیر شد و گفت: [[خداوند]] او را [[رحمت]] کند، همین‌طور بود که گفتی. حالت تو نسبت به او چگونه است؟ عدی پاسخ داد: [[شبیه]] [[مادری]] که عزیزش را در دامنش سر بریده باشند. روزگار نمی‌گذارد فراموشش کنم.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۶۲.</ref>
به [[خدا]] قسم، [[امام علی|علی]] {{ع}} بسیار دوراندیش و نیرومند بود. به [[عدالت]] [[سخن]] می‌گفت و با [[قاطعیت]] فیصله می‌داد. [[علم]] و [[حکمت]] از اطرافش می‌جوشید. از زرق و برق [[دنیا]] متنفر بود و با [[شب]] و [[تنهایی]] [[شب]] مأنوس بود. زیاد [[اشک]] می‌ریخت و بسیار [[فکر]] می‌کرد. در میان ما که بود یکی از ما بود. اگر چیزی از او می‌خواستیم می‌پذیرفت و از ما فاصله نمی‌گرفت. با این همه این‌قدر [[عظمت]] داشت که نمی‌توانستیم به او [[خیره]] شویم و... در اینجا [[اشک]] [[معاویه]] سرازیر شد و گفت: [[خداوند]] او را [[رحمت]] کند، همین‌طور بود که گفتی. حالت تو نسبت به او چگونه است؟ عدی پاسخ داد: [[شبیه]] [[مادری]] که عزیزش را در دامنش سر بریده باشند. روزگار نمی‌گذارد فراموشش کنم.<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[داستان راستان (کتاب)|داستان راستان]]، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۶۲.</ref>
== [[جرح و تعدیل]] [[شیعه]] ==
*{{عربی|السید الخوئی: ثقة}}
*{{عربی|المامقانی: حسن بل ثقة}}
*{{عربی|الطوسی: من أصحاب رسول اللّه {{صل}}}}<ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۲۳، ر۲۹.</ref>
*{{عربی|الطوسی: من أصحاب علی {{ع}}}}<ref>رجال الشیخ الطوسی: ص۴۹، ر۳۶.</ref>
*{{عربی|الکشّی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین {{ع}}}}<ref>رجال الکشی: ص۳۸، ر۷۸.</ref>
*{{عربی|القهبائی: من السابقین الذین رجعوا إلی أمیر المؤمنین {{ع}} وقیل: توبتهم}} <ref>مجمع: ج۴، ص۱۳۶.</ref>
*{{عربی|المجلسی: ممدوح}}<ref>وجیز: ص۱۴.</ref>
*{{عربی|الجزائری عدّه فی قسم الضعیف}}<ref>حاوی: ص۳۰۵، ر۱۸۴۰.</ref>.
*{{عربی|حضر فتح المدائن وشهد مع علی {{ع}} الجمل وصفین والنهروان وکان من امراء علی {{ع}} یوم صفین}}<ref>تهذیب الکمال: ص۱۹، ر۵۲۴.</ref>.<ref>[https://hoveyat.valiasr-aj.com/showrec.php?id=2789 جهاز رواة الحدیث]</ref>


== مشایخ در روایت ==
== مشایخ در روایت ==
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش