←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
وی از [[یهود]] [[بنی نضیر]] و ساکن [[مدینه]] بود<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۳۲.</ref>. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۲۳۲.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۳۶.</ref> ابوسعد بن وهب را به [[بنوقریظه]] نسبت دادهاند، در حالی که [[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۳۷۳.</ref> او را از بنی نضیر دانستهاند<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۰۲.</ref>. از سویی نیز میان [[غزوه بنی نضیر]] - اوایل سال چهارم - و [[بنی قریظه]]. در سال پنجم - نزدیک دو سال فاصله بود<ref>واقدی، ج۲، ص۴۹۶ و ج۱، ص۳۶۳.</ref>، ابن اثیر گفته است: ابن عبدالبر، ابوسعد بن وهب قرظی (و به قولی نضیری) را با ابوسعد انصاری دو نفر پنداشته است. سبب [[اشتباه]] ابن عبدالبر این است که دیده به ابوسعد، هم قرظی (یا نضیری) گفته شده هم انصاری. از اینرو [[تصور]] کرده این دو نسبت به دو نفر تعلق دارد و برای هر کدام شرح حال جداگانهای آورده است؛ در حالی که بنی نضیر و بنی قریظه با [[انصار]] هم پیمانان بودند و به این دلیل به [[مسلمان]] شدگان آنان نیز انصاری گفته میشد<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۳۶.</ref>. | وی از [[یهود]] [[بنی نضیر]] و ساکن [[مدینه]] بود<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۳۲.</ref>. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۳، ص۲۳۲.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۳۶.</ref> ابوسعد بن وهب را به [[بنوقریظه]] نسبت دادهاند، در حالی که [[ابن اسحاق]]<ref>ابن اسحاق، ج۳، ص۲۰۲.</ref> و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۳۷۳.</ref> او را از بنی نضیر دانستهاند<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۰۲.</ref>. از سویی نیز میان [[غزوه بنی نضیر]] - اوایل سال چهارم - و [[بنی قریظه]]. در سال پنجم - نزدیک دو سال فاصله بود<ref>واقدی، ج۲، ص۴۹۶ و ج۱، ص۳۶۳.</ref>، ابن اثیر گفته است: ابن عبدالبر، ابوسعد بن وهب قرظی (و به قولی نضیری) را با ابوسعد انصاری دو نفر پنداشته است. سبب [[اشتباه]] ابن عبدالبر این است که دیده به ابوسعد، هم قرظی (یا نضیری) گفته شده هم انصاری. از اینرو [[تصور]] کرده این دو نسبت به دو نفر تعلق دارد و برای هر کدام شرح حال جداگانهای آورده است؛ در حالی که بنی نضیر و بنی قریظه با [[انصار]] هم پیمانان بودند و به این دلیل به [[مسلمان]] شدگان آنان نیز انصاری گفته میشد<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۳۶.</ref>. | ||
[[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۰۹.</ref> ذیل نام ابوسعد انصاری گفته است برخی، ابوسعد انصاری را ابوسعد بن وهب، و برخی نیز ابوسعد بن ابی وهب انصاری دانستهاند. اما [[ابن حجر]] به ابونعیم نسبت جزم و [[یقین]] داده که او ابوسعد انصاری را با ابوسعد بن وهب یکی دانسته است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۴۶.</ref>. برخی نیز [[کنیه]] او را ابوسعید انصاری دانستهاند که ابن حجر، ابوسعید را تصحیف ابوسعد میداند<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۶۹.</ref>. ابوسعد هنگام [[محاصره]] بنی نضیر - اوایل سال چهارم - همراه [[ | [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۰۹.</ref> ذیل نام ابوسعد انصاری گفته است برخی، ابوسعد انصاری را ابوسعد بن وهب، و برخی نیز ابوسعد بن ابی وهب انصاری دانستهاند. اما [[ابن حجر]] به ابونعیم نسبت جزم و [[یقین]] داده که او ابوسعد انصاری را با ابوسعد بن وهب یکی دانسته است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۴۶.</ref>. برخی نیز [[کنیه]] او را ابوسعید انصاری دانستهاند که ابن حجر، ابوسعید را تصحیف ابوسعد میداند<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۶۹.</ref>. ابوسعد هنگام [[محاصره]] بنی نضیر - اوایل سال چهارم - همراه [[یامین بن عمیر]] [[ایمان]] آورد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۰۲.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۶۸.</ref> به نقل از [[ابوموسی مدینی]]، نام دو نفری را که در محاصره بنی نضیر مسلمان شدند، ابوسعد بن وهب و [[یامین بن عمیر]] نقل کرده است، اما چنان که ابن حجر نیز گفته، ادعای مدینی دلیلی ندارد <ref>ابن حجر، ج۳، ص۷۴.</ref>، نحوه [[اسلام]] ابوسعد و [[یامین بن عمیر]] چنین بود که وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} نخلهای [[یهود]] را قطع میکرد، [[حیی بن اخطب]] [[پیام]] داد از [[مدینه]] بیرون میرویم. [[حضرت]] فرمود: «به شرط آنکه بدون [[اسلحه]] و تنها به اندازه یک بار شتر همراه ببرید». حیی بن اخطب از قبول این شرط [[امتناع]] کرد، تا اینکه ابوسعد بن وهب و یامین بن عمیر با [[آگاهی]] از این [[حقیقت]] که [[محمد]]، رسول خداست، یکی دیگری را وادار کرد محضر [[رسول خدا]] {{صل}} برسند و [[مسلمان]] شوند و بدین ترتیب [[جان]] و [[مال]] خود را [[حفظ]] کردند. اسلام آن دو، سبب پذیرش شروط رسول خدا {{صل}} برای خروج [[یهودیان]] گردید<ref>واقدی، ج۱، ص۳۷۳؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۰۲؛ طبری، ج۲، ص۵۵۵.</ref>. [[اسامه بن ابوسعد بن وهب نضری|اسامه]] پسر ابوسعد بن وهب از پدرش چنین نقل کرده است: من [[شاهد]] بودم که در سیل مَهزور، رسول خدا {{صل}} [[حکم]] کرد از آب جمع شده سیل، زمینهایی که در بالا قرار دارند به اندازهای که آب تا قوزک پا جمع شود، آب را نگهدارند و مابقی آب را برای زمینهای پایین رها سازند<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۴۶.</ref>. [[بیهقی]] گفته است: مردی از [[بنی قریظه]] در تقسیم آبی که از سیل جمع شده بود، نزد رسول خدا {{صل}} [[شکایت]] کرد و حضرت نیز [[حکم]] یاد شده را صادر فرمود، اما اینکه آن مرد چه کسی بوده، مشخص نکرده است. بیهقی<ref>بیهقی، ج۶، ص۱۵۴.</ref>، این [[روایت]] از طریق جز اسامه نیز نقل شده است<ref>ابن ماجه، ج۲، ص۸۳؛ بیهقی، ج۲، ص۲۴۱؛ نوری، ج۱۵، ص۲۴۴؛ ابن قدامه، ج۶، ص۱۷۴.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسعد بن وهب نضری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۳۵-۳۳۶.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |