←پیشینه اعتقاد به معاد
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''معاد''' از [[اصول اعتقادی]] [[دین اسلام]] است که با همۀ [[شئون زندگی]] [[انسان]] ارتباط دارد. [[دلایل عقلی]] و [[دلایل نقلی|نقلی]] مختلفی برای [[اثبات معاد]] [[بیان]] شده است. همچنین، حالت منطقی شیوۀ بازگشت [[انسانها]] در [[قیامت]]، این است که المعاد لا روحانیة و لا جسمانیة بل امر بین الجسمانی و الروحانی. موضوع [[معاد]] در گفتار و [[کردار]] [[حضرت علی]] {{ع}}، به عنوان کسیکه از اعماق [[جان]] موضوع [[معاد]] را [[درک]] کرده و به آن توجه دارد، به دفعات مطرح شده است. ایشان [[معاد]]، [[آخرت]] و وقوع [[قیامت]] را ادامه [[آفرینش جهان]] هستی و [[دنیا]] معرفی میکند، ولی توجه و محور [[کلام امام]] در مواردی همچون سرگذشت و [[سرنوشت]] [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[دلیل]] [[آفرینش]]، مالک [[دنیا]] و [[آخرت]]، مقایسه و ارزیابی [[دنیا]] و [[آخرت]] و نیز دنیاجویان و آخرتپیشگان، نمود بیشتری مییابد. | '''معاد''' از [[اصول اعتقادی]] [[دین اسلام]] است که با همۀ [[شئون زندگی]] [[انسان]] ارتباط دارد. [[دلایل عقلی]] و [[دلایل نقلی|نقلی]] مختلفی برای [[اثبات معاد]] [[بیان]] شده است. همچنین، حالت منطقی شیوۀ بازگشت [[انسانها]] در [[قیامت]]، این است که المعاد لا روحانیة و لا جسمانیة بل امر بین الجسمانی و الروحانی. موضوع [[معاد]] در گفتار و [[کردار]] [[حضرت علی]] {{ع}}، به عنوان کسیکه از اعماق [[جان]] موضوع [[معاد]] را [[درک]] کرده و به آن توجه دارد، به دفعات مطرح شده است. ایشان [[معاد]]، [[آخرت]] و وقوع [[قیامت]] را ادامه [[آفرینش جهان]] هستی و [[دنیا]] معرفی میکند، ولی توجه و محور [[کلام امام]] در مواردی همچون سرگذشت و [[سرنوشت]] [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[دلیل]] [[آفرینش]]، مالک [[دنیا]] و [[آخرت]]، مقایسه و ارزیابی [[دنیا]] و [[آخرت]] و نیز دنیاجویان و آخرتپیشگان، نمود بیشتری مییابد. | ||
== | ==اثبات امکان و ضرورت== | ||
{{اصلی|اثبات معاد}} | |||
==نخست: دلیل عقلی== | |||
# [[دلیل تجرد روح]] | |||
# [[دلیل تکامل انسان]] | |||
# [[دلیل حرکت]] | |||
# [[دلیل حقیقت]] | |||
# [[دلیل حکمت]] | |||
# [[دلیل عدالت]] | |||
# [[فطرت جاودان طلبی ]] | |||
# [[برهان ربوبیت]] | |||
# [[برهان جزاء]] | |||
# [[برهان رحمت]] | |||
# [[شبهه امکان ذاتی معاد]] | |||
# [[شبهه امکان وقوعی معاد]] | |||
==دوم: دلیل نقلی== | |||
==باور به معاد== | |||
{{اصلی|ایمان به معاد}} | |||
===پیشینه تاریخی=== | |||
تا آنجا که [[تاریخ]] و آثار باستانی نشان میدهد، [[انسان]] همواره [[معتقد]] به [[جاودانگی]] خود بوده و هیچ وقت [[فکر]] نمیکرده است که با [[مرگ]]، نابود میشود؛ به جز گروهی از دهریها. از این رو [[خوردنیها]]، نوشیدنیها، پوشیدنیها، وسایل [[کشاورزی]]، ابزارهای [[دفاعی]]، اشیای تجملی و امکانات معیشتی، تفریحی و تکاملی را با [[مردگان]] خود [[دفن]] میکرد: «تودیها» معتقدند که گاوهای مردگان باید به آنان ملحق شوند تا به ایشان شیر بدهند یا زمینهایشان را شخم زنند. «کرچیزها» تمام اسبهای مورد علاقه رئیسشان را با او دفن میکردند. «مکزیکیها» با [[رئیس قبیله]]، دلقکی دفن میکردند تا در [[عالم آخرت]] او را سرگرم کند و بخنداند. «ماداگاسکاریها» هنگامی که آخرین ملکهشان از [[دنیا]] رفت، او را در پانصد پارچه حریر پیچیدند و با او صد گردنبند طلا و تعداد فراوانی [[انگشتر]] و جواهرات، به علاوه پانصد قطعه طلا دفن کردند. «داماریها» تمام داراییهای میت را برای آنکه بعد از مرگ از آنها استفاده کند، با او دفن میکردند. «کونگوییها» هنگامی که پادشاهشان میمرد، زنانشان را با او دفن میکردند...<ref>فرید وجدی، دائره المعارف قرن بیستم، ج۱، ص۹۴-۹۲.</ref>. | تا آنجا که [[تاریخ]] و آثار باستانی نشان میدهد، [[انسان]] همواره [[معتقد]] به [[جاودانگی]] خود بوده و هیچ وقت [[فکر]] نمیکرده است که با [[مرگ]]، نابود میشود؛ به جز گروهی از دهریها. از این رو [[خوردنیها]]، نوشیدنیها، پوشیدنیها، وسایل [[کشاورزی]]، ابزارهای [[دفاعی]]، اشیای تجملی و امکانات معیشتی، تفریحی و تکاملی را با [[مردگان]] خود [[دفن]] میکرد: «تودیها» معتقدند که گاوهای مردگان باید به آنان ملحق شوند تا به ایشان شیر بدهند یا زمینهایشان را شخم زنند. «کرچیزها» تمام اسبهای مورد علاقه رئیسشان را با او دفن میکردند. «مکزیکیها» با [[رئیس قبیله]]، دلقکی دفن میکردند تا در [[عالم آخرت]] او را سرگرم کند و بخنداند. «ماداگاسکاریها» هنگامی که آخرین ملکهشان از [[دنیا]] رفت، او را در پانصد پارچه حریر پیچیدند و با او صد گردنبند طلا و تعداد فراوانی [[انگشتر]] و جواهرات، به علاوه پانصد قطعه طلا دفن کردند. «داماریها» تمام داراییهای میت را برای آنکه بعد از مرگ از آنها استفاده کند، با او دفن میکردند. «کونگوییها» هنگامی که پادشاهشان میمرد، زنانشان را با او دفن میکردند...<ref>فرید وجدی، دائره المعارف قرن بیستم، ج۱، ص۹۴-۹۲.</ref>. | ||