←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
برخی [[فقهای شیعه]] مانند [[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسی]] به [[روایات]] [[ابی بن کعب]] در بعضی [[ابواب فقه]]، [[استدلال]] کردهاند؛ مانند: [[حکم]] [[وجوب]] [[غسل]]، کیفیت [[نماز آیات]]، مجوز فسخ [[عقد]] [[نکاح]] در برخی [[عیوب]] [[زن]]<ref> ر. ک: المسائل الناصریات، ص۱۴۲، مسأله ۴۰، ۲۶۷، مسأله ۱۱۲ و ۳۳۷، مسأله ۱۵۸.</ref> و به جا آوردن [[قنوت]] پیش از [[رکوع]] در [[نماز وتر]]<ref>ر. ک: الخلاف، ج۱، ص۵۳۲، مسأله ۲۷۱.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص۲۹ -۳۰.</ref> | برخی [[فقهای شیعه]] مانند [[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسی]] به [[روایات]] [[ابی بن کعب]] در بعضی [[ابواب فقه]]، [[استدلال]] کردهاند؛ مانند: [[حکم]] [[وجوب]] [[غسل]]، کیفیت [[نماز آیات]]، مجوز فسخ [[عقد]] [[نکاح]] در برخی [[عیوب]] [[زن]]<ref> ر. ک: المسائل الناصریات، ص۱۴۲، مسأله ۴۰، ۲۶۷، مسأله ۱۱۲ و ۳۳۷، مسأله ۱۵۸.</ref> و به جا آوردن [[قنوت]] پیش از [[رکوع]] در [[نماز وتر]]<ref>ر. ک: الخلاف، ج۱، ص۵۳۲، مسأله ۲۷۱.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۲ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۲ ص۲۹ -۳۰.</ref> | ||
== ابی بن کعب بن قیس در راویان مشترک == | |||
اُبَیّ [[صحابی بزرگ پیامبر]]{{صل}} از ناحیه پدر (کعب) و مادر (صهیله، عمه [[ابوطلحه انصاری]]) منسوب به [[بنی نجار]]، تیرهای از [[قبیله]] بزرگ [[خزرج]] است. وی دارای دو پسر به نامهای «طفیل» و «محمد» از [[ام الطفیل]] و یک دختر به نام [[ام عمرو]] از [[همسر]] دیگر است. او از نظر جسمی قامتی متوسط و نحیف داشت. | |||
اُبَیّ در [[عصر جاهلیت]] که کمتر کسی در میان [[عرب]] [[خواندن و نوشتن]] میدانست [[کتابت]] را فرا گرفت و نخستین کسی بود که در پایانِ [[نامهها]]، اسم خود را با عنوان (الکاتب) مینوشت. | |||
اُبَیّ از [[کاتبان وحی]] و دارای مقامی والا در قرائت و [[تعلیم]] [[قرآن]] است. و بنا به [[روایت]] [[قتاده]]، یکی از چهار نفر [[انصاری]] است که قرآن را در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]]{{صل}} جمع کرد و نیز در شمار [[دوازده]] نفری بود که به دستور [[عثمان]] به [[جمعآوری قرآن]] پرداختند<ref>تهذیب الکمال ۲۶۲/ ۲ و سیر اعلام النبلاء ۳۸۹/ ۱.</ref>. وی در [[علم]] [[تفسیر قرآن]] و [[فقه]] و [[حدیث]] نیز سرآمد بود و کسانی حتی از خارج [[مدینه]] برای [[کسب دانش]] و شنیدن حدیث نزد او میآمدند. او در هشت شب یک قرآن ختم میکرد و اولین کسی است که درباره [[فضایل قرآن]] کتاب نوشت<ref>فهرست ابن ندیم ۳۹ و تأسیس الشیعه ۳۱۹.</ref>. با این که [[پیامبر گرامی]]{{صل}} فرمود: اُبَیّ بن کعب [[آگاهترین]] فرد [[امت]] به [[قرائت قرآن]] است، گاهی قرائت وی مورد [[مخالفت]] [[عمر]] قرار میگرفت<ref>الطبقات الکبری ۴۹۸/ ۳؛ تهذیب الکمال ۲۶۲/ ۲؛ الاستیعاب ۱۱۰۲/ ۳ و مستدرک حاکم ۳۰۲/ ۳.</ref>. | |||
اُبَیّ از [[فقیهان]] [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} به شمار میرود و از جمله افرادی است که با [[تحریم]] [[متعه]] از جانب عمر مخالفت نمود<ref>الاستیعاب ۶۶/ ۱ و الغدیر ۳۳۲/ ۳.</ref>. وی فردی [[زاهد]] بود و در [[خانه]] فرسوده ای [[زندگی]] میکرد. روزی از [[رسول خدا]]{{صل}} در باره [[پاداش]] شخص [[مبتلا]] به [[بیماری]] تب پرسید، آن حضرت فرمود: همواره [[حسنات]] بر شخص تب دار فرود میآید. ابیّ از [[خدا]] خواست به این بیماری مبتلا شود آن اندازه که از رفتن به [[جهاد در راه خدا]] و [[حج]] و [[مسجد پیامبر]]{{صل}} بازنماند. پس از آن تا پایان عمر تب دار بود. این [[بیماری]] در تندی مزاج و درشت خویی او بیتأثیر نبود. | |||
او از جمله هفتاد نفری است که در [[عقبه]] ثانیه با [[پیامبر]]{{صل}} [[بیعت]] نمود. [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[هجرت]]، میان او و [[سعید بن زید بن عمرو]] [[پیمان برادری]] بست. او در تمام جنگهای آن حضرت و نیز در سریه [[حمزة بن عبدالمطّلب]] که در ماه [[هفتم هجری]] به [[دستور پیامبر]]{{صل}} رخ داد، به همراه سی نفر از [[مهاجرین]] و [[انصار]] شرکت داشت. | |||
اُبَیّ، [[عبادت]] [[خالق]] را با [[خدمت به خلق]] جمع کرده بود. [[ابوالعالیه]] میگوید: وی فردی [[عابد]] بود. آن گاه که [[مردم]] به وجود او نیاز پیدا کردند از [[گوشه نشینی]] خارج شد به رتق و فتق امور آنان پرداخت.و ی در [[زمان]] [[خلافت عمر]] اظهار [[تمایل]] کرد کاری به او سپرده شود. [[عمر]] در پاسخ گفت: [[دوست]] ندارم دینت [[آلوده]] گردد (۵)<ref>الطبقات الکبری ۴۹۸/ ۳.</ref>. | |||
قیس بن عبّاد میگوید: برای دیدن [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} مخصوصاً اُبَیّ به [[مدینه]] آمدم، به [[مسجد]] رفتم و در صف اول به [[نماز]] ایستادم. بعد از [[اقامه نماز]]، اُبَیّ به [[نقل حدیث]] پرداخت. مردم با دقت تمام به سخنان او گوش میدادند. شنیدم این جمله را سه بار تکرار کرد: به [[خدا]] [[سوگند]] [[اهل]] [[بیعت]] با [[والیان]] تباه شدند. و اضافه نمود: خود هلاک شدند و دیگران را نیز هلاک کردند. من به حال آنان [[تأسف]] نمیخورم، لیکن برای [[مسلمانان]] متأسفم. اُبَیّ میگوید: تا [[پیامبر گرامی]]{{صل}} در میان ما بود، همه به یک سو بودیم و همین که از میان ما رفت، به راست و چپ پراکنده شدیم<ref>حلیة الاولیاء ۲۵۲/ ۱ والدرجات الرفیعه ۳۲۳.</ref>. | |||
==روابط و تعامل با [[اهل بیت]]{{ع}}== | |||
وی از بزرگان اصحاب پیامبر{{صل}} است. اُنسِ او با آن حضرت و مرتبهاش نزد وی به قدری بود که آن حضرت به [[فرمان خداوند]]، [[قرآن]] بر وی قرائت کرد و اُبَیّ از [[شوق]] به [[گریه]] افتاد.و ی پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} [[معتقد]] به [[جانشینی بلافصل امام علی]]{{ع}}و از معترضان به [[خلافت ابوبکر]] بود؛ لذا در [[جریان سقیفه]]، [[مردم]] را ترک گفت و به [[دل]] جویی و [[حمایت]] از [[اهل بیت]]{{ع}} پرداخت<ref>کتاب الخصال ۴۶۱/ ۲؛ رجال برقی ۶۳؛ الاحتجاج ۹۷و شرح ابن ابی الحدید ۵۲/ ۲.</ref>. اُبَیّ میگوید: در [[روز سقیفه]] بر گروهی از [[انصار]] گذر کردم. پرسیدند: از کجا میآیی گفتم: نزد [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} بودم. پرسیدند: آنان را چگونه یافتی گفتم: چگونه است حال قومی که [[خانه]] شان محل رفت وآمد [[جبرئیل]] و [[منزل]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود که امروز از میان آنان رفت و [[حکومت]] از دستشان خارج شد. آن گاه اُبیّ گریست و حاضران نیز به [[گریه]] در آمدند<ref>اعیان الشیعه ۴۵۵/ ۲.</ref>. | |||
قرائت اُبَیّ تنها قرائت معتبر نزد اهل بیت{{ع}} به شمار میرفت. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ما به قرائت اُبَیّ قرائت میکنیم<ref>الکافی ۴۴۵/ ۴ و الدرجات الرفیعه ۳۲۳.</ref>. | |||
==دیدگاه رجالشناسان و تاریخنگاران== | |||
[[ذهبی]] میگوید: او در [[علم]] و عمل سرآمد بود و [[عمر]] میگفت: [[علی]]{{ع}} بهترین [[قاضی]] و اُبَیّ بهترین [[قاری]] در میان ماست<ref>تهذیب الکمال ۲۶۲/ ۲؛ سیر اعلام النبلاء ۳۸۹/ ۱؛ الاستیعاب ۶۶/ ۱.</ref>. [[ابن عبدالبر]] او را یکی از [[فقیهان]] [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} معرفی میکند. | |||
[[سید مرتضی]] در [[الفصول المختاره]] و [[سید محسن امین]] وی را از [[شیعیان امیرمؤمنان]]{{ع}} میدانند<ref>تأسیس الشیعه ۳۲۲؛ اعیان الشیعه ۲/ ۴۵۴.</ref>. | |||
==طبقه و جایگاه روایی== | |||
[[اصحاب]] تراجم و [[رجال]]، از وی به [[نیکی]] و [[عظمت]] یاد کردهاند. [[علامه]]، او را در قسم اول کتاب خود در میان کسانی که به آنها [[اعتماد]] میکند، آورده است. [[مامقانی]] میگوید: او فردی [[موثق]] و دارای [[ایمانی]] [[قوی]] است. | |||
ذهبی مینویسد: در [[صحاح سته]] (کتب شش گانه [[اهل سنت]]) بیش از شصت [[حدیث]] از وی نقل شده است. او از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] کرده است. [[راویان]] او عبارتند از: [[انس بن مالک]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[ابوموسی اشعری]]، [[عمر بن خطاب]]، [[قیس بن عباد]]، [[ابو هریره]]، طفیل و عبدالله و محمد (پسران اُبَیّ) و دیگران. | |||
اُبَیّ از جمله [[راویان حدیث غدیر]] است<ref> الغدیر / ۱ ص۱۷.</ref>. | |||
[[عبدالله بن حارث]] میگوید: در کنار اُبَیّ بن کعب تماشاگر تلاش مردم برای به دست آوردن [[ثروت]] بیشتر بودم. ابیّ گفت: تلاش مردم را میبینی از پیامبر{{صل}} شنیدم که فرمود: به زودی از ناحیه [[فرات]]، کوهی از طلا [[کشف]] خواهد شد و [[مردم]] برای تصاحب سهم بیشتر به [[جنگ]] با یک دیگر خواهند پرداخت تا جایی که نود و نه درصد مردم کشته خواهند شد<ref>مسند احمد حنبل ۱۳۹/ ۵و صحیح مسلم ۱۸/ ۱۸.</ref>. | |||
در [[تاریخ]] [[وفات]] اُبَیّ میان شرح حال نویسان [[اختلاف]] است. برخی از آنان مانند: [[ابن سعد]]، [[واقدی]]، [[ابونعیم]]، [[عبیدالله بن سعد]] وفات او را در [[زمان]] [[خلافت عثمان]] میدانند. از معاصرین نیز صاحب [[قاموس الرجال]] همین قول را [[تأیید]] میکند. بنابر این قول، وی مدت یک هفته تا ده [[روز]] قبل از [[کشته شدن عثمان]] از [[دنیا]] رفت و [[عثمان]] بر او [[نماز]] گزارد<ref>تهذیب التهذیب ۱۸۸/ ۱و قاموس الرجال ۲۳۶/ ۱.</ref>.<ref>[[حسین عزیزی|عزیزی]]، [[پرویز رستگار|رستگار]]، [[یوسف بیات|بیات]]، [[راویان مشترک (کتاب)|راویان مشترک]]، ص 12.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |