وحدت امت اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۹۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
برچسب‌ها: برگردانده‌شده پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۹: خط ۳۹:
=== [[یگانگی]] در [[نهاد خانواده]] ===
=== [[یگانگی]] در [[نهاد خانواده]] ===
[[قرآن]]، نهاد خانواده را یکی از محورهای [[اتّحاد]] [[انسان‌ها]] دانسته و بر تشکیل آن تأکید: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> و [[نگرانی]] برخی [[جوانان]] را از [[فقر]] و عدم تمکّن [[مالی]]، با [[وعده]] [[الطاف]] خاص [[الهی]] بر طرف کرده است: {{متن قرآن|إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ }} قرآن، [[ازدواج]] را [[میثاق]] غلیظ: {{متن قرآن|وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref>.<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۲.</ref> و ایجاد مهر و [[مودّت]] میان [[زن]] و شوهر را از نشانه‌های [[تکوینی]] [[خداوند]] دانسته که پس از [[عقد]] [[ازدواج]]، تحقّق می‌یابد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ
[[قرآن]]، نهاد خانواده را یکی از محورهای [[اتّحاد]] [[انسان‌ها]] دانسته و بر تشکیل آن تأکید: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref> و [[نگرانی]] برخی [[جوانان]] را از [[فقر]] و عدم تمکّن [[مالی]]، با [[وعده]] [[الطاف]] خاص [[الهی]] بر طرف کرده است: {{متن قرآن|إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ }} قرآن، [[ازدواج]] را [[میثاق]] غلیظ: {{متن قرآن|وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا}}<ref>«از شما پیمانی استوار، ستانده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۱.</ref>.<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۴۲.</ref> و ایجاد مهر و [[مودّت]] میان [[زن]] و شوهر را از نشانه‌های [[تکوینی]] [[خداوند]] دانسته که پس از [[عقد]] [[ازدواج]]، تحقّق می‌یابد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ
==[[اتحاد مسلمانان]]==
اتحاد مسلمانان، بزرگترین [[آمال]] و آرزوی [[امام]] بود و به خوبی می‌دانست که اتحاد مسلمانان در [[زمان]] [[پیامبر گرامی]]، سبب شده بود که [[رعب]] و [[ترس]] عجیبی در [[دل]] امپراتوران [[جهان]] و [[قدرت‌های بزرگ]] رخنه کند و [[اسلام]] بسان یک وجود زنده، [[رشد]] و نمو کرده و گسترده گردد. هرگاه این [[وحدت]] به خاطر مسأله [[رهبری]] از بین برود، [[مسلمانان]] دچار انواع [[گرفتاری‌ها]] و [[اختلافات]] می‌گردند، بالأخص گروهی از [[قریش]] که به کسوت اسلام درآمده بودند، دنبال بهانه بودند که کمر به محو اسلام بربندند.
در میان [[مهاجران]]، ماجراجویانی به نام [[سهیل بن عمرو]] و [[حارث بن هشام]] و [[عکرمة بن ابی جهل]] و... بودند که مدت‌ها از [[دشمنان]] سرسخت مسلمانان و بالأخص [[انصار]] بشمار می‌رفتند. سپس به عللی در ظاهر، [[کفر]] و [[بت پرستی]] را ترک کرده و اسلام آوردند. وقتی انصار پس از [[شکست]] در [[سقیفه]] به هواداری امام{{ع}} برخاستند و [[مردم]] را به [[پیروی]] از او [[دعوت]] می‌کردند. این افراد ماجراجو بی‌اندازه ناراحت شده و از [[دستگاه خلافت]] خواستند که تیره [[خزرج]] از انصار را باید برای [[بیعت]] دعوت کند و اگر از [[بیت]] سرباز زدند، با آنها [[نبرد]] کنند.
هر یک از این سه نفر در [[اجتماع]] بزرگی [[سخنرانی]] کرده و [[ابوسفیان]] نیز به آنان پیوست و در برابر آنان [[خطیب انصار]] به نام [[ثابت بن قیس]] به [[انتقاد]] از مهاجران برخاست و به سخنان آنان پاسخ داد.
[[جنگ]] میان [[مهاجر]] و انصار به صورت [[خطابه]] و [[شعر]] تا مدتی ادامه داشت و صورت سخنان و اشعار طرفین را [[ابن ابی الحدید]] در شرح خود آورده است<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۳، ۴۵.</ref>.
با در نظر گرفتن این اوضاع، روشن می‌گردد که چرا امام{{ع}} [[سکوت]] را بر [[قیام مسلحانه]] [[انتخاب]] نمود و چگونه با [[حزم]] و [[تدبیر]]، کشتی [[طوفان]] زده اسلام را به [[ساحل]] [[نجات]] رهبری نمود و اگر علاقه به اتحاد مسلمانان نداشت و عواقب بد [[اختلاف]] و دو دستگی را [[مشاهده]] نمی‌کرد، هرگز [[اجازه]] نمی‌داد [[مقام رهبری]] از آن دیگران باشد.
در همان روزهای [[سقیفه]]، یک نفر از بستگان علی{{ع}} اشعاری در [[مدح]] آن حضرت سرود بدین صورت:
{{عربی|مَا كُنْتُ أَحْسَبُ أَنَ الْأَمْرَ مُنصْرِفٌ عَنْ هَاشِمٍ ثُمَّ مِنْهَا عَنْ أَبِي حَسَنٍ
أَ لَيْسَ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى لِقِبْلَتِكُمْ. وَ أَعْلَمَ النَّاسِ بِالقُرْآنِ وَ السُّنَنِ
وَ أَقْرَبَ النَّاسِ عَهْداً بِالنَّبِيِّ وَ مَنْ جِبْرِيلُ عَوْنٌ لَهُ فِي الْغُسْلِ وَ الْكَفَنِ}}
من هرگز [[فکر]] نمی‌کردم که [[رهبری]] [[امت]] را از [[خاندان هاشم]] و [[امام ابوالحسن]] سلب کنند. آیا علی نخستین کسی نیست که بر [[قبله]] شماها [[نماز]] گزارد؟ آیا او [[داناترین]] شماها به [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]] نیست؟ آیا وی نزدیک‌ترین فرد به [[پیامبر]] نبود؟ آیا او کسی نیست که [[جبرئیل]] او را در [[تجهیز]] پیامبر [[یاری]] نمود؟<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۴۱.</ref>.
هنگامی که [[امام]]{{ع}} از اشعار او [[آگاه]] گردید، قاصدی را فرستاد که او را از خواندن اشعار خویش باز دارد و فرمود:
{{متن حدیث|سَلَامَةُ الدِّينِ أَحَبُّ إِلَيْنَا مِنْ غَيْرِهِ‌}}.
[[سلامت]] [[دین اسلام]] از گزند اختلاف، برای ما از هر چیزی خوش‌تر است.
در [[جنگ صفین]]، مردی از [[قبیله بنی اسد]]، از امام سؤال کرد که چگونه [[قریش]] شما را از [[مقام خلافت]] عقب زدند؟ علی{{ع}} از سؤال بی‌موقع او ناراحت شد؛ زیرا گروهی از [[سربازان]] امام به [[خلفاء]] [[اعتقاد]] داشتند و طرح این مسائل در آن لحظه، مایه دو دستگی در میان صفوف سربازان علی{{ع}} بود.
ولی امام{{ع}} پس از ابراز [[ناراحتی]]، چنین گفت:
به [[احترام]] پیوندی که با پیامبر داری و به خاطر اینکه هر فرد [[مسلمان]] [[حق]] سؤال و [[پرسش]] دارد، پاسخ ترا به طور [[اجمال]] می‌گویم:
رهبری امت از آن ما بود و پیوند ما با پیامبر از دیگران استوارتر بود. اما گروهی بر آن [[بخل]] ورزیدند و گروهی از آن چشم پوشیدند و [[داور]] میان ما و آنها [[خداوند]] است و بازگشت همه به سوی اوست. چه بهتر، از این داستان بگذریم و داستان فرزند [[ابوسفیان]] را برای تو بگویم<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ الْأَعْلَوْنَ نَسَباً وَ الْأَشَدُّونَ بِالرَّسُولِ{{صل}} نَوْطاً فَإِنَّهَا كَانَتْ أَثَرَةً شَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِينَ وَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ الْمَعْوَدُ إِلَيْهِ يَوْمُ الْقِيَامَةِ... وَ هَلُمَّ الْخَطْبَ فِي ابْنِ أَبِي سُفْيَانَ}} (نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷).</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۶۲.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش