آیا عصمت معصوم جبری است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴: خط ۲۴:
===== علل جبرانگاری عصمت =====
===== علل جبرانگاری عصمت =====
برداشت جبری‌انگارانه از [[عصمت]]، می‌تواند به یکی از عوامل ذیل مستند باشد:
برداشت جبری‌انگارانه از [[عصمت]]، می‌تواند به یکی از عوامل ذیل مستند باشد:
* '''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': ممکن است گفته شود، [[انسان]] همواره ملازم با [[گناه]] و خطاست. هر اندازه که کسی تلاش کند تا خود را از [[لغزش‌ها]] دور نگه دارد. بی‌گمان مواردی درونی پیش خواهد آمد که عنان [[اختیار]] از دست او ربوده شده، سیل حوادث درونی و بیرونی او را در کام خود خواهد کشید. و از اینجاست که یکی از اصول اساسی و ارکان [[معرفت‌شناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] "جائز الخطا دانستن بشر" است<ref>ر.ک: جزوه کلام جدید (انسان‌شناسی)، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>.
'''[[بشر]] بودن [[معصومان]]''': ممکن است گفته شود، [[انسان]] همواره ملازم با [[گناه]] و خطاست. هر اندازه که کسی تلاش کند تا خود را از [[لغزش‌ها]] دور نگه دارد. بی‌گمان مواردی درونی پیش خواهد آمد که عنان [[اختیار]] از دست او ربوده شده، سیل حوادث درونی و بیرونی او را در کام خود خواهد کشید. و از اینجاست که یکی از اصول اساسی و ارکان [[معرفت‌شناسی]] برخی از مکاتب [[فلسفی]] [[غرب]] "جائز الخطا دانستن بشر" است<ref>ر.ک: جزوه کلام جدید (انسان‌شناسی)، ص۱۴۳-۱۴۴.</ref>.
 
می‌توان گفت، یکی از انگیزه‌های مهم [[مخالفت]] با [[انبیا]]، [[بشر]] بودن آنها بود. وقتی که [[اقوام]] [[پیامبران]]، خود و انسان‌های همانند خویش را می‌دیدند که همگی به نحوی گناه آلودند، برای آنها قابل [[تصور]] نبود که [[انسانی]] از یک [[مقام]] و [[منزلت]] آسمانی برخوردار بوده، [[مؤیّد]] به نیروهای قدسی و ماوراء طبیعی و مرتبط با [[عالم غیب]] باشد.
می‌توان گفت، یکی از انگیزه‌های مهم [[مخالفت]] با [[انبیا]]، [[بشر]] بودن آنها بود. وقتی که [[اقوام]] [[پیامبران]]، خود و انسان‌های همانند خویش را می‌دیدند که همگی به نحوی گناه آلودند، برای آنها قابل [[تصور]] نبود که [[انسانی]] از یک [[مقام]] و [[منزلت]] آسمانی برخوردار بوده، [[مؤیّد]] به نیروهای قدسی و ماوراء طبیعی و مرتبط با [[عالم غیب]] باشد.


خط ۳۰: خط ۳۱:


می‌توان ادعا کرد که در واقع، کسانی که به دام چنین شبهه‌ای افتاده‌اند، مقام و منزلت انسان را نشناخته و به نیروها و استعدادهای فوق‌العاده‌ای که در نهاد [[آدمی]] نهفته است، پی نبرده‌اند، اینان بینش‌ها و گرایش‌های همه [[آدمیان]] را در یک سطح [[تصوّر]] کرده و همه را با خویشتن به [[قیاس]] نشسته‌اند، و از آنجا که در خود چنین توان و قدرتی نیافته، پنداشته‌اند که [[انسان]] دیگری نیز توان [[پرهیز]] از همه [[معاصی]] را ندارد. حال آنکه، [[انسان‌ها]] در [[میزان]] استعداد و [[قدرت]] [[اراده]] با هم متفاوتند و به هر کسی قابلیت و استعداد خاصی عطا شده است. البته برخورداری از چنین استعداد بالایی در اثر شایستگی‌های اختیاری [[معصومان]] بوده است.
می‌توان ادعا کرد که در واقع، کسانی که به دام چنین شبهه‌ای افتاده‌اند، مقام و منزلت انسان را نشناخته و به نیروها و استعدادهای فوق‌العاده‌ای که در نهاد [[آدمی]] نهفته است، پی نبرده‌اند، اینان بینش‌ها و گرایش‌های همه [[آدمیان]] را در یک سطح [[تصوّر]] کرده و همه را با خویشتن به [[قیاس]] نشسته‌اند، و از آنجا که در خود چنین توان و قدرتی نیافته، پنداشته‌اند که [[انسان]] دیگری نیز توان [[پرهیز]] از همه [[معاصی]] را ندارد. حال آنکه، [[انسان‌ها]] در [[میزان]] استعداد و [[قدرت]] [[اراده]] با هم متفاوتند و به هر کسی قابلیت و استعداد خاصی عطا شده است. البته برخورداری از چنین استعداد بالایی در اثر شایستگی‌های اختیاری [[معصومان]] بوده است.
* '''واژه [[عصمت]] و [[معصوم]]''' از آنجا که در [[احادیث]] متعددی برای [[تبیین]] این [[مقام]] و [[منزلت]] [[انبیا]] و [[امامان]] از واژه عصمت و معصوم و مشتقات آنها استفاده شده است، و از طرفی می‌دانیم که عصمت به معنای منع کردن می‌باشد، ممکن است [[تصور]] شود که اجتناب از آلودگی‌ها در [[اختیار]] [[اهل]] عصمت نیست؛ بلکه آنان را به [[اجبار]] از انجام [[گناهان]] باز داشته‌اند. در نقد این سخن باید گفت، همچنان که در توضیح مفهوم لغوی عصمت گفته شد، مورد استعمال این واژه منحصر در این معنا نیست. بلکه در مواردی هم که شخص دیگری مقدمات و وسایل اجتناب از کاری را در اختیار کسی قرار داده باشد، واژه منع و عصمت کاربرد دارد؛ هر چند آن شخص از سر اختیار از آن کار دوری گزیند.
 
* '''[[آیات]] و [[روایات]]''': هر چند [[قرآن کریم]]، واژه عصمت و مشتقات آن را در معنای اصطلاحی آن به کار نبرده؛ اما با بیانات متعددی عصمت [[معصومین]] را تبیین کرده است، که در نظر ابتدایی ممکن است از برخی تعبیرات [[قرآنی]] در این باب، تصور جبری بودن عصمت شود. در پاره‌ای از [[اخبار]] و احادیث نیز، از عصمت به عنوان "[[موهبت]]"، "[[تأیید]]" و "[[توفیق]]" [[الهی]] یاد شده است. این گونه تعبیرات نیز جبری بودن عصمت را به [[ذهن]] می‌آورد. در این زمینه به چند از این دست آیات و روایات اشاره می‌کنیم:
'''واژه [[عصمت]] و [[معصوم]]''' از آنجا که در [[احادیث]] متعددی برای [[تبیین]] این [[مقام]] و [[منزلت]] [[انبیا]] و [[امامان]] از واژه عصمت و معصوم و مشتقات آنها استفاده شده است، و از طرفی می‌دانیم که عصمت به معنای منع کردن می‌باشد، ممکن است [[تصور]] شود که اجتناب از آلودگی‌ها در [[اختیار]] [[اهل]] عصمت نیست؛ بلکه آنان را به [[اجبار]] از انجام [[گناهان]] باز داشته‌اند. در نقد این سخن باید گفت، همچنان که در توضیح مفهوم لغوی عصمت گفته شد، مورد استعمال این واژه منحصر در این معنا نیست. بلکه در مواردی هم که شخص دیگری مقدمات و وسایل اجتناب از کاری را در اختیار کسی قرار داده باشد، واژه منع و عصمت کاربرد دارد؛ هر چند آن شخص از سر اختیار از آن کار دوری گزیند.
 
'''[[آیات]] و [[روایات]]''': هر چند [[قرآن کریم]]، واژه عصمت و مشتقات آن را در معنای اصطلاحی آن به کار نبرده؛ اما با بیانات متعددی عصمت [[معصومین]] را تبیین کرده است، که در نظر ابتدایی ممکن است از برخی تعبیرات [[قرآنی]] در این باب، تصور جبری بودن عصمت شود. در پاره‌ای از [[اخبار]] و احادیث نیز، از عصمت به عنوان "[[موهبت]]"، "[[تأیید]]" و "[[توفیق]]" [[الهی]] یاد شده است. این گونه تعبیرات نیز جبری بودن عصمت را به [[ذهن]] می‌آورد. در این زمینه به چند از این دست آیات و روایات اشاره می‌کنیم:
# یکی از تعبیرات قرآنی که تقریباً معادل "معصوم" است، تعبیر "[[مخلَص]]" می‌باشد<ref>راهنما‌شناسی، ص۱۰۵-۱۰۸؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۴۵.</ref> که اسم مفعول، و به معنای [[خالص]] شده است. [[مخلَصین]] تنها گروهی هستند که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] آنان را از اغوائات [[شیطانی]] در [[امان]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}} «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. همچنین قرآن کریم در [[تکریم]] [[انبیا]] تعبیر {{متن قرآن|أَخْلَصْنَاهُمْ}}<ref>«ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref> را به کار می‌برد؛ یعنی، کسانی که [[خداوند]] آنها را [[خالص]] و [[پاک]] نموده است. از این تعبیرات ممکن است توهم شود آنان در اجتناب از [[زشتی‌ها]] و پلیدی‌ها اختیاری ندارند، زیرا [[خلوص]] و [[پاکی]] آنها به خداوند نسبت داده شده است، نه به خود آنها.
# یکی از تعبیرات قرآنی که تقریباً معادل "معصوم" است، تعبیر "[[مخلَص]]" می‌باشد<ref>راهنما‌شناسی، ص۱۰۵-۱۰۸؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۴۵.</ref> که اسم مفعول، و به معنای [[خالص]] شده است. [[مخلَصین]] تنها گروهی هستند که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] آنان را از اغوائات [[شیطانی]] در [[امان]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}} «گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. همچنین قرآن کریم در [[تکریم]] [[انبیا]] تعبیر {{متن قرآن|أَخْلَصْنَاهُمْ}}<ref>«ویژه ساختیم» سوره ص، آیه ۴۶.</ref> را به کار می‌برد؛ یعنی، کسانی که [[خداوند]] آنها را [[خالص]] و [[پاک]] نموده است. از این تعبیرات ممکن است توهم شود آنان در اجتناب از [[زشتی‌ها]] و پلیدی‌ها اختیاری ندارند، زیرا [[خلوص]] و [[پاکی]] آنها به خداوند نسبت داده شده است، نه به خود آنها.
# در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> پاک شدن و [[عصمت اهل‌بیت]] از هر گونه [[رجس]] و [[پلیدی]] به [[اراده الهی]] نسبت داده شده است؛ یعنی، خداوند [[اراده]] کرده است که [[اهل‌بیت پیامبر]] [[اسلام]] [[معصوم]] و پاک باشند. یقیناً منظور از اراده الهی در این [[آیه]]، [[اراده تشریعی]] نیست؛ زیرا اراده تشریعی [[الهی]] به پاک شدن همه [[انسان‌ها]] تعلق گرفته است و اختصاصی به [[اهل‌بیت]] ندارد. از این رو باید [[اراده تکوینی]] منظور باشد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۳؛ جزوه راه و راهنما‌شناسی، ص۶۸۱-۶۸۲.</ref> و اراده تکوینی خداوند تخلف‌ناپذیر است. پس اهل‌بیت {{عم}} خواه ناخواه باید پاک و [[مطهر]] باشند و الّا نوعی [[تخلف]] در اراده الهی لازم می‌آید.
# در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> پاک شدن و [[عصمت اهل‌بیت]] از هر گونه [[رجس]] و [[پلیدی]] به [[اراده الهی]] نسبت داده شده است؛ یعنی، خداوند [[اراده]] کرده است که [[اهل‌بیت پیامبر]] [[اسلام]] [[معصوم]] و پاک باشند. یقیناً منظور از اراده الهی در این [[آیه]]، [[اراده تشریعی]] نیست؛ زیرا اراده تشریعی [[الهی]] به پاک شدن همه [[انسان‌ها]] تعلق گرفته است و اختصاصی به [[اهل‌بیت]] ندارد. از این رو باید [[اراده تکوینی]] منظور باشد<ref>المیزان، ج۱۶، ص۳۱۳؛ جزوه راه و راهنما‌شناسی، ص۶۸۱-۶۸۲.</ref> و اراده تکوینی خداوند تخلف‌ناپذیر است. پس اهل‌بیت {{عم}} خواه ناخواه باید پاک و [[مطهر]] باشند و الّا نوعی [[تخلف]] در اراده الهی لازم می‌آید.
خط ۳۸: خط ۴۱:
# در [[زیارت جامعه کبیره]] خطاب به [[ائمه اطهار]] {{عم}} عرض می‌کنیم: {{متن حدیث|عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَن وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ...‌}}<ref>بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۲۹؛ مفاتیح الجنان، ص۷۲۳.</ref>؛ خداوند شما را از [[لغزش‌ها]] مصون نگه داشت و از [[فتنه‌ها]] در امان. از آلودگی‌ها پاک‌تان کرد و از پلیدی‌ها دور.
# در [[زیارت جامعه کبیره]] خطاب به [[ائمه اطهار]] {{عم}} عرض می‌کنیم: {{متن حدیث|عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَن وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ...‌}}<ref>بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۲۹؛ مفاتیح الجنان، ص۷۲۳.</ref>؛ خداوند شما را از [[لغزش‌ها]] مصون نگه داشت و از [[فتنه‌ها]] در امان. از آلودگی‌ها پاک‌تان کرد و از پلیدی‌ها دور.


'''پاسخ''': آن‌چه در اینجا، به طور [[اجمال]]، پیرامون این [[آیات]] و [[روایات]] می‌توان گفت، این است که: در [[بینش]] اصیل [[اسلامی]]، هیچ یک از پدیده‌های [[جهان هستی]] استقلالی از خود ندارند و وجود همه آنها وابسته به [[لطف]] و [[عنایت الهی]] است؛ [[عصمت]] نیز پدیده‌ای است که همچون سایر پدیده‌های [[جهان هستی]]، مستند به [[خداوند]] می‌باشد و قهراً به [[توفیق]] و [[لطف]] اوست<ref>رسالة الثقلین، ش۱، ص۱۴۱.</ref>.
'''پاسخ''':  
 
آنچه در اینجا، به طور [[اجمال]]، پیرامون این [[آیات]] و [[روایات]] می‌توان گفت، این است که: در [[بینش]] اصیل [[اسلامی]]، هیچ یک از پدیده‌های [[جهان هستی]] استقلالی از خود ندارند و وجود همه آنها وابسته به [[لطف]] و [[عنایت الهی]] است؛ [[عصمت]] نیز پدیده‌ای است که همچون سایر پدیده‌های [[جهان هستی]]، مستند به [[خداوند]] می‌باشد و قهراً به [[توفیق]] و [[لطف]] اوست<ref>رسالة الثقلین، ش۱، ص۱۴۱.</ref>.


چنان‌که در بیانات [[قرآنی]]، اموری همچون [[هدایت]] و [[ضلالت]] به [[مشیت]] و [[اراده]] [[خداوند متعال]] نسبت داده می‌شوند: {{متن قرآن|يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«امّا هر که را بخواهد بیراه وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره نحل، آیه ۹۳.</ref>؛ ولی این، به معنای [[اجبار]] بر هدایت و ضلالت نیست؛ به طوری که [[آدمیان]] در [[انتخاب]] [[سرنوشت]] خویش هیچ‌گونه اراده و اختیاری نداشته باشند. بر اساس [[بینش]] [[امامیه]] باید گفت، [[انسان‌ها]] نه آنگونه‌اند که انتخاب سرنوشت خویش گونه [[اختیار]] و اراده‌ای نداشته باشند.
چنان‌که در بیانات [[قرآنی]]، اموری همچون [[هدایت]] و [[ضلالت]] به [[مشیت]] و [[اراده]] [[خداوند متعال]] نسبت داده می‌شوند: {{متن قرآن|يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«امّا هر که را بخواهد بیراه وا می‌نهد و هر که را بخواهد راهنمایی می‌کند» سوره نحل، آیه ۹۳.</ref>؛ ولی این، به معنای [[اجبار]] بر هدایت و ضلالت نیست؛ به طوری که [[آدمیان]] در [[انتخاب]] [[سرنوشت]] خویش هیچ‌گونه اراده و اختیاری نداشته باشند. بر اساس [[بینش]] [[امامیه]] باید گفت، [[انسان‌ها]] نه آنگونه‌اند که انتخاب سرنوشت خویش گونه [[اختیار]] و اراده‌ای نداشته باشند.
خط ۴۶: خط ۵۱:
ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم می‌شود، دفع نمی‌کند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشته‌اند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ‌}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|‌بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}.
ممکن است گفته شود این بیان، [[شبهه]] جبری بودن [[عصمت]] را که از [[روایت]] دوم توهم می‌شود، دفع نمی‌کند؛ زیرا که در این روایت، هر گونه فاعلیّتی از [[معصومان]] سلب شده و تصریح شده است که آنها خود در رسیدن به این [[مقام]] هیچ نقشی نداشته‌اند: {{متن حدیث|كُلِّهِ مِنْ غَيْرِ طَلَبٍ مِنْهُ وَ لَا اكْتِسَابٍ‌}}. بلکه تنها [[فضل]] و [[موهبت الهی]] بوده است: {{متن حدیث|‌بَلِ اخْتِصَاصٌ مِنَ الْمُفْضِلِ الْوَهَّابِ}}.


پاسخی که می‌توان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] می‌باشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهره‌ای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۲۰.</ref>..<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۳۹-۴۴.</ref>.
پاسخی که می‌توان به این اشکال داد، این است که در این [[روایت]] برای [[امام]] اوصافی چند ذکر شده است که یکی از آنها [[پاک]] بودن از [[گناه]] و هر گونه [[عیب]] و [[نقص]] می‌باشد. افزون بر آن، اوصاف دیگری نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه [[علوم]] خاصی از [[ناحیه]] [[خداوند]] به آنها عطا شده که دیگران از آنها بهره‌ای ندارند. {{متن حدیث|مَخْصُوصٌ بِالْعِلْمِ... لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ}}. طبیعی است که اختیاری بودن [[عصمت]]، به این معنا نیست که تمام افراد عادی قادرند به تمام [[مقامات]] [[معصومان]] [[دست]] یابند، به نحوی که مثلاً از ابتدای تولّد حتی از [[خطا]] مصون باشند، و به همه [[علوم غیبی]] که ویژه معصومان است، دسترسی پیدا کنند. بلکه مقامات امام با فروعات مختلفش، در مجموع، امری غیر اکتسابی است»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۱۲۰.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۳۹-۴۴.</ref>


===== فضیلت بودن عصمت =====
===== فضیلت بودن عصمت =====
حال این سؤال پیش می‌آید که آیا [[اعتقاد]] به [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[عصمت اهل‌بیت]] {{عم}}، با قول «[[أمر]] بین الأمرین» سازگاری دارد یا خیر؟ و اگر عصمت اهل‌بیت {{عم}} به اراده تکوینی خداوند باشد، آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهل‌بیت خواهد بود؟
حال این سؤال پیش می‌آید که آیا [[اعتقاد]] به [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بر [[عصمت اهل‌بیت]] {{عم}}، با قول «[[أمر]] بین الأمرین» سازگاری دارد یا خیر؟ و اگر عصمت اهل‌بیت {{عم}} به اراده تکوینی خداوند باشد، آیا [[معصوم]] بودن فضیلتی برای اهل‌بیت خواهد بود؟
در پاسخ به این [[شبهه]] می‌گوییم: اگر [[نزول]] [[آیه تطهیر]] برای اهل‌بیت [[فضیلت]] نبود، [[حضرت]] امّ‌سلمه [[آرزو]] نمی‌کرد که به زیر کساء داخل گردد و در زمره اهل‌بیت باشد.
در پاسخ به این [[شبهه]] می‌گوییم: اگر [[نزول]] [[آیه تطهیر]] برای اهل‌بیت [[فضیلت]] نبود، [[حضرت]] امّ‌سلمه [[آرزو]] نمی‌کرد که به زیر کساء داخل گردد و در زمره اهل‌بیت باشد.
اگر [[اراده خدا]] بر [[پاک]] ساختن اهل‌بیت {{عم}} فضیلت نبود، بزرگان [[صحابه]] - همچون [[سعد بن ابی وقّاص]] - نمی‌گفتند که اگر نصیب ما می‌شد، از [[دنیا]] و مافیها بهتر بود.
اگر [[نزول آیه]] در [[شأن]] اهل‌بیت {{عم}} فضیلت نبود، خود اهل‌بیت [[افتخار]] نمی‌کردند که این [[آیه]] در حقّشان نازل شده است<ref>امام حسن مجتبی {{ع}} در خطبه‌ای در برابر معاویه به این شرافت اشاره کرده، فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً}}؛ تذکره خواص الأمه، ص۱۹۸.</ref>.


اگر فضیلت نبود، [[عالمان]] بزرگ [[فریقین]]، چه در گفتار و چه در اشعار خود این موضوع را به عنوان یکی از [[فضائل]] و [[مناقب]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} برنمی‌شمردند.
اگر [[اراده خدا]] بر [[پاک]] ساختن اهل‌بیت {{عم}} فضیلت نبود، بزرگان [[صحابه]] - همچون [[سعد بن ابی وقّاص]] - نمی‌گفتند که اگر نصیب ما می‌شد، از [[دنیا]] و مافیها بهتر بود. اگر [[نزول آیه]] در [[شأن]] اهل‌بیت {{عم}} فضیلت نبود، خود اهل‌بیت [[افتخار]] نمی‌کردند که این [[آیه]] در حقّشان نازل شده است<ref>امام حسن مجتبی {{ع}} در خطبه‌ای در برابر معاویه به این شرافت اشاره کرده، فرمودند: {{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً}}؛ تذکره خواص الأمه، ص۱۹۸.</ref>.
پس [[اراده خداوند]] بر [[پاک]] گردانیدن اهل‌بیت {{عم}} قطعاً برای ایشان [[فضیلت]] است و جبری در کار نیست. توضیح مطلب این است که اهل‌بیت مخلوق خدایند و [[خداوند]] پیش از [[آفرینش]] آنان، از حالات آنان و عملکردشان در این [[دنیا]] [[آگاه]] بوده است، چنانکه می‌فرماید: {{متن قرآن|أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>«آیا آنکه آفریده است نمی‌داند؟ با آنکه او نازک‌بین آگاه است» سوره ملک، آیه ۱۴.</ref>.
 
و چون می‌دانست که آنان در دنیا هیچ‌گونه [[معصیت]] و خطایی نخواهند داشت، پس [[اراده]] کرد که آنان را از ابتدا چنین قرار دهد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۴۹.</ref>.
اگر فضیلت نبود، [[عالمان]] بزرگ [[فریقین]]، چه در گفتار و چه در اشعار خود این موضوع را به عنوان یکی از [[فضائل]] و [[مناقب]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} برنمی‌شمردند. پس [[اراده خداوند]] بر [[پاک]] گردانیدن اهل‌بیت {{عم}} قطعاً برای ایشان [[فضیلت]] است و جبری در کار نیست. توضیح مطلب این است که اهل‌بیت مخلوق خدایند و [[خداوند]] پیش از [[آفرینش]] آنان، از حالات آنان و عملکردشان در این [[دنیا]] [[آگاه]] بوده است، چنانکه می‌فرماید: {{متن قرآن|أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>«آیا آنکه آفریده است نمی‌داند؟ با آنکه او نازک‌بین آگاه است» سوره ملک، آیه ۱۴.</ref> و چون می‌دانست که آنان در دنیا هیچ‌گونه [[معصیت]] و خطایی نخواهند داشت، پس [[اراده]] کرد که آنان را از ابتدا چنین قرار دهد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۴۹.</ref>.


با توجه به آنچه گفته شد میتوان گفت: عصمت عملی جبری نیست؛ چون در این صورت [[معصوم]] از زمره انسان‌های عادّی خارج بوده و عدم [[ارتکاب گناه]] هیچ‌گونه افتخاری برایش محسوب نمی‌شود و او [[حجّت]] و مقتدای [[مردم]] نخواهد بود؛ امّا در مورد [[عصمت علمی]] هیچ اشکالی وجود ندارد که امکان هر نوع [[اشتباه]] در [[بینش]] و [[اعتقاد]] و دریافت و اجرای [[پیام الهی]] منفی باشد و این امر با [[اراده]] و [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] تحقّق می‌یابد؛ یعنی [[معصوم]] با [[اراده]] خاصّ [[الهی]] و توسّط مأموران آسمانی در این زمینه محافظت می‌شود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۵۶.</ref>.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان گفت: عصمت عملی جبری نیست؛ چون در این صورت [[معصوم]] از زمره انسان‌های عادّی خارج بوده و عدم [[ارتکاب گناه]] هیچ‌گونه افتخاری برایش محسوب نمی‌شود و او [[حجّت]] و مقتدای [[مردم]] نخواهد بود؛ امّا در مورد [[عصمت علمی]] هیچ اشکالی وجود ندارد که امکان هر نوع [[اشتباه]] در [[بینش]] و [[اعتقاد]] و دریافت و اجرای [[پیام الهی]] منفی باشد و این امر با [[اراده]] و [[عنایت]] خاصّ [[الهی]] تحقّق می‌یابد؛ یعنی [[معصوم]] با [[اراده]] خاصّ [[الهی]] و توسّط مأموران آسمانی در این زمینه محافظت می‌شود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۵۶.</ref>.


علاوه بر آنچه گفته شد، [[ادله]] فراوانی دلالت می‌کند که [[انبیا]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز همانند دیگر [[انسان‌ها]] مکلف‌اند و خداوند در برابر [[اعمال]] آنان نیز [[پاداش]] می‌دهد<ref>درباره پیامبر{{صل}} آمده: {{متن قرآن|فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ}} «من نخستین پرستنده (ی اوی) ام» سوره زخرف، آیه ۸۱؛ {{متن قرآن|وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}} «و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۳؛ خداوند خطاب به پیامبر{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}} «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ}} «و بی‌گمان تو را پاداشی بی‌پایان است» سوره قلم، آیه ۳؛ یا درباره حضرت داوود و سلیمان{{عم}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ}} «و بی‌گمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود» سوره ص، آیه ۲۵ و ۴۰.</ref> و این نشان می‌دهد که آنان در اعمال و [[کردار]] خویش کاملاً مختارند و در مورد [[ترک معاصی]] و [[گناهان]] نیز با اختیار خود عمل می‌کنند؛ زیرا اگر بدون اختیار باشد، گناه نکردن فضیلتی نخواهد بود و هر کس دیگری را هم خداوند به [[زور]] از انجام [[معاصی]] بازدارد، [[مرتکب گناه]] نمی‌شود.
علاوه بر آنچه گفته شد، [[ادله]] فراوانی دلالت می‌کند که [[انبیا]] و [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز همانند دیگر [[انسان‌ها]] مکلف‌اند و خداوند در برابر [[اعمال]] آنان نیز [[پاداش]] می‌دهد<ref>درباره پیامبر{{صل}} آمده: {{متن قرآن|فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ}} «من نخستین پرستنده (ی اوی) ام» سوره زخرف، آیه ۸۱؛ {{متن قرآن|وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ}} «و من نخستین مسلمانم» سوره انعام، آیه ۱۶۳؛ خداوند خطاب به پیامبر{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}} «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹؛ {{متن قرآن|وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ}} «و بی‌گمان تو را پاداشی بی‌پایان است» سوره قلم، آیه ۳؛ یا درباره حضرت داوود و سلیمان{{عم}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ}} «و بی‌گمان او را نزد ما نزدیکی و سرانجامی نیک بود» سوره ص، آیه ۲۵ و ۴۰.</ref> و این نشان می‌دهد که آنان در اعمال و [[کردار]] خویش کاملاً مختارند و در مورد [[ترک معاصی]] و [[گناهان]] نیز با اختیار خود عمل می‌کنند؛ زیرا اگر بدون اختیار باشد، گناه نکردن فضیلتی نخواهد بود و هر کس دیگری را هم خداوند به [[زور]] از انجام [[معاصی]] بازدارد، [[مرتکب گناه]] نمی‌شود.
خط ۷۶: خط ۷۹:
واژه "[[معصوم]]" که اسم مفعول یا صفت مشبهه است، بر هر یک از سه راه یاد شده اطلاق می‌گردد؛ زیرا هر سه گونه، از [[گناه]] و [[نافرمانی]] محفوظ مانده‌اند.
واژه "[[معصوم]]" که اسم مفعول یا صفت مشبهه است، بر هر یک از سه راه یاد شده اطلاق می‌گردد؛ زیرا هر سه گونه، از [[گناه]] و [[نافرمانی]] محفوظ مانده‌اند.


این مقدمه را به گونه دیگر نیز می‌توان عنوان کرد و آن اینکه گفته شود
این مقدمه را به گونه دیگر نیز می‌توان عنوان کرد و آن اینکه گفته شود. عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل می‌‌شود:
عصمت [[معصومین]] به واسطۀ دو امر حاصل می‌‌شود:
# امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸.  </ref>.   
# امر موهبتی که همان ملکه و [[قوه]] و یا [[علم خدادادی]] است، چنانکه [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[معصوم]] به واسطۀ [[لطف الهی]] از جمیع [[محارم]] [[الهی]] مصون و [[معصوم]] است چنانکه [[خداوند]] فرموده: {{متن قرآن|وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ}}<ref>سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲. </ref>.<ref>{{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِیعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی‏ صِراطٍ مُسْتَقِیم}}؛ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.</ref> در واقع چنین موهبتی قبل از [[خلقت]] [[جهان مادی]] در [[عالم ذر]] برای آنان حاصل شد<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص ۱۲۸.  </ref>.   
# امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمی‌شود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمی‌کند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است  و نمی‌تواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قوی‌تر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمی‌کنند<ref>ر.ک:  [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>.
# امر اکتسابی یعنی [[اختیار]] و [[اراده]] برای جلوگیری از هر [[گناه]] و اشتباهی: به این بیان که ملکه و [[علم موهبتی]] [[خداوند]] سبب تامه برای عصمت [[معصومین]] نیست و چنین عصمتی تنها با [[علم خدادادی]] و بدون [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصوم]] حاصل نمی‌شود، زیرا [[علم موهبتی]] و [[لطف الهی]] [[قدرت]] برای [[گناه]] کردن را در [[معصوم]] معدوم نمی‌کند، به عبارتی [[علم موهبتی]] فقط ابزاری برای [[گناه]] نکردن [[معصومین]] است  و نمی‌تواند [[اراده]] و [[اختیار]] [[معصومین]] برای [[گناه]] کردن و یا نکردن را از آنها سلب کند، اما اگر این [[علم موهبتی]]، قویتر و شدیدتر شود ارادۀ اکتسابی [[معصومین]] به مقتضای علمشان، قوی‌تر خواهد شد و با همین [[اختیار]] و [[اراده]] [[معصیت]] نمی‌کنند<ref>ر.ک:  [[علی قربانی|قربانی، علی]]، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۱۶۲. </ref>.
خط ۸۵: خط ۸۷:
از این‌رو، [[امامان معصوم]] {{عم}} در [[اطاعت]] کردن و ترک [[معصیت]] مجبور نیستند؛ زیرا با [[جبر]]، [[وسوسه]] [[شیطان]] بی‌معنا بود.
از این‌رو، [[امامان معصوم]] {{عم}} در [[اطاعت]] کردن و ترک [[معصیت]] مجبور نیستند؛ زیرا با [[جبر]]، [[وسوسه]] [[شیطان]] بی‌معنا بود.


از سویی دیگر، [[اهل بیت]] {{عم}} به [[روح‌القدس]] و [[برهان]] [[الهی]] [[تأیید]] شده‌اند. [[خداوند]] با اشاره به حالت بشری و طبع اوّلی و [[انسانی]] [[حضرت رسول]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>. آنگاه به تثبیت و [[توفیق الهی]] اشاره کرده، می‌فرماید: اگر ما گام‌هایت را [[استوار]] نمی‌کردیم، نزدیک بود که به آنها اندکی [[تمایل]] پیدا کنی (لکن تثبیت و [[توفیق]] ما [[مانع]] از این انعطاف شد): {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>.<ref>ر. ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۲.</ref>
از سویی دیگر، [[اهل بیت]] {{عم}} به [[روح‌القدس]] و [[برهان]] [[الهی]] [[تأیید]] شده‌اند. [[خداوند]] با اشاره به حالت بشری و طبع اوّلی و [[انسانی]] [[حضرت رسول]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>. آنگاه به تثبیت و [[توفیق الهی]] اشاره کرده، می‌فرماید: اگر ما گام‌هایت را [[استوار]] نمی‌کردیم، نزدیک بود که به آنها اندکی [[تمایل]] پیدا کنی (لکن تثبیت و [[توفیق]] ما [[مانع]] از این انعطاف شد): {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>.<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۵۲.</ref>


درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز آمده است: آن [[زن]] آهنگ [[یوسف]] کرد. [[یوسف]] نیز، اگر [[برهان]] پروردگارش را نمی‌دید، آهنگ وی می‌کرد. این ارائه [[برهان]] برای آن بود که [[زشتی]] و ناپسندی را از [[یوسف]] دور کنیم تا به سراغ وی نرود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>؛ پس {{متن قرآن|هَمَّ بِهَا}} به جنبه شخصی و طبع بشری حضرت و {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}} به جنبه شخصیتی و [[معنوی]] ایشان اشاره دارد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۵۹-۶۲.</ref>.
درباره [[حضرت یوسف]] {{ع}} نیز آمده است: آن [[زن]] آهنگ [[یوسف]] کرد. [[یوسف]] نیز، اگر [[برهان]] پروردگارش را نمی‌دید، آهنگ وی می‌کرد. این ارائه [[برهان]] برای آن بود که [[زشتی]] و ناپسندی را از [[یوسف]] دور کنیم تا به سراغ وی نرود: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ}}<ref>«و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>؛ پس {{متن قرآن|هَمَّ بِهَا}} به جنبه شخصی و طبع بشری حضرت و {{متن قرآن|لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ}} به جنبه شخصیتی و [[معنوی]] ایشان اشاره دارد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۵۹-۶۲.</ref>.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش