ارتباط ناگسستنی قرآن و عترت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق'
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)')
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق')
خط ۹: خط ۹:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[رسول خدا]] {{صل}} در مواضع گوناگون [[عمر]] مبارکشان، روایتی را پیرامون عدم افتراق [[کتاب خدا]] و [[عترت طاهره]] {{عم}} بیان نمودند که مضمون آن، با مختصری [[اختلاف]]، مورد [[اجماع]] بین همه [[فرق اسلامی]] از عامّه و خاصّه است. ماحصل [[روایت]] آن است که حضرت در [[حجه‌الوداع]] و بعد از [[نزول]] [[سوره نصر]]، اِخبار به [[ارتحال]] قریب‌الوقوع خود نمودند و مانند هر [[رهبری]] که برای تضمین عدم [[انحراف]] [[امّت]] بعد از خود وصیتی می‌نماید، فرمودند: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الثَّقَلَانِ قَالَ كِتَابُ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِي اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ- أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَإِصْبَعَيَّ هَاتَيْنِ، وَ جَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ}}<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی (ط. الهادی، ۱۴۰۵ ه. ق.)، ج۲، ص۶۴۷: الحدیث الحادی عشر.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} در مواضع گوناگون [[عمر]] مبارکشان، روایتی را پیرامون عدم افتراق [[کتاب خدا]] و [[عترت طاهره]] {{عم}} بیان نمودند که مضمون آن، با مختصری [[اختلاف]]، مورد [[اجماع]] بین همه [[فرق اسلامی]] از عامّه و خاصّه است. ماحصل [[روایت]] آن است که حضرت در [[حجه‌الوداع]] و بعد از [[نزول]] [[سوره نصر]]، اِخبار به [[ارتحال]] قریب‌الوقوع خود نمودند و مانند هر [[رهبری]] که برای تضمین عدم [[انحراف]] [[امّت]] بعد از خود وصیتی می‌نماید، فرمودند: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ، قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الثَّقَلَانِ قَالَ كِتَابُ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِي اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ- أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَإِصْبَعَيَّ هَاتَيْنِ، وَ جَمَعَ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ}}<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی (ط. الهادی، ۱۴۰۵ .ق)، ج۲، ص۶۴۷: الحدیث الحادی عشر.</ref>.


این بیان [[نبوی]] {{صل}}، هرچند خود [[دلیل نقلی]] مستقلّی است، ولی با ارشادهای متعدّدی که آن حضرت و ائمّه اطهار {{عم}} در توضیح آن بیان فرمودند، خود یک [[دلیل عقلی]] است که می‌تواند جدا از مدرک [[نقلی]] آن، مورد استناد قرار گیرد. ماحصل [[استدلال عقلی]] بر این مبنا، آن‌گونه که پیشتر نیز بحث شد، چنین است:
این بیان [[نبوی]] {{صل}}، هرچند خود [[دلیل نقلی]] مستقلّی است، ولی با ارشادهای متعدّدی که آن حضرت و ائمّه اطهار {{عم}} در توضیح آن بیان فرمودند، خود یک [[دلیل عقلی]] است که می‌تواند جدا از مدرک [[نقلی]] آن، مورد استناد قرار گیرد. ماحصل [[استدلال عقلی]] بر این مبنا، آن‌گونه که پیشتر نیز بحث شد، چنین است:
خط ۲۹: خط ۲۹:


== [[حدیث ثقلین]] ==
== [[حدیث ثقلین]] ==
در روایتی که به [[حدیث ثقلین]] معروف شده، [[ولایت اهل بیت]] {{عم}} به عنوان محور [[فهم قرآن]] مطرح شده است؛ به‌گونه‌ای که جدایی از آن به معنای جدایی از [[قرآن]] و گرفتن [[روح]] بالنده [[کتاب الهی]] از آن است: {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ {{عم}} قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَانُ وَ قَدْ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَنْ يُقْتَدَى بِالْقُرْآنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلَ الْأَكْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ رَبِّي وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَاحْفَظُونِي فِيهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ ه. ق.)، ج۱، ص۵، فی فضل القرآن.</ref>.
در روایتی که به [[حدیث ثقلین]] معروف شده، [[ولایت اهل بیت]] {{عم}} به عنوان محور [[فهم قرآن]] مطرح شده است؛ به‌گونه‌ای که جدایی از آن به معنای جدایی از [[قرآن]] و گرفتن [[روح]] بالنده [[کتاب الهی]] از آن است: {{متن حدیث|قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَايَتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ {{عم}} قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِيعِ الْكُتُبِ عَلَيْهَا يَسْتَدِيرُ مُحْكَمُ الْقُرْآنِ وَ بِهَا يُوهَبُ الْكُتُبُ وَ يَسْتَبِينُ الْإِيمَانُ وَ قَدْ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَنْ يُقْتَدَى بِالْقُرْآنِ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ذَلِكَ حَيْثُ قَالَ فِي آخِرِ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ الثَّقَلَ الْأَكْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَكْبَرُ فَكِتَابُ رَبِّي وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي فَاحْفَظُونِي فِيهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا}}<ref>تفسیر العیاشی (ط. مکتبه العلمیه الاسلامیه، ۱۳۸۰ .ق)، ج۱، ص۵، فی فضل القرآن.</ref>.


توضیح آنکه: اوّلاً، با توجّه به [[حدیث ثقلین]]، معلوم می‌شود آن دو [[حقیقت]] [[ارزشمندی]] که از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند، وجود [[مبارک]] معصوم و قرآن است؛ نه [[کلام]] و [[اخبار]] آنها، که در دلالت و صدور، ظنّی هستند و در [[فهم]] [[معارف الهی]]، [[یقین]] ضعیف‌تری از [[قرآن]] برای [[امّت]] پدید می‌آورند. ثانیاً، آنچه از انحصار [[تفسیر قرآن]] به [[اهل بیت]] {{عم}} گفته شد، نه به معنای کنار گذاشتن مطلق [[تفسیر]] و [[تدبّر]] در [[آیات الهی]] است؛ که این امر، مخالف صریح [[آیات]] فراوان [[قرآن]] است که امر به [[تدبّر]] می‌نماید؛ مثلاً می‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>.
توضیح آنکه: اوّلاً، با توجّه به [[حدیث ثقلین]]، معلوم می‌شود آن دو [[حقیقت]] [[ارزشمندی]] که از یکدیگر تفکیک‌ناپذیرند، وجود [[مبارک]] معصوم و قرآن است؛ نه [[کلام]] و [[اخبار]] آنها، که در دلالت و صدور، ظنّی هستند و در [[فهم]] [[معارف الهی]]، [[یقین]] ضعیف‌تری از [[قرآن]] برای [[امّت]] پدید می‌آورند. ثانیاً، آنچه از انحصار [[تفسیر قرآن]] به [[اهل بیت]] {{عم}} گفته شد، نه به معنای کنار گذاشتن مطلق [[تفسیر]] و [[تدبّر]] در [[آیات الهی]] است؛ که این امر، مخالف صریح [[آیات]] فراوان [[قرآن]] است که امر به [[تدبّر]] می‌نماید؛ مثلاً می‌فرماید: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>.


مضافاً بر آنکه در [[سیره اهل بیت]] {{عم}}، [[احتجاج]] به [[قرآن]] و توصیه به [[تدبّر]] در آن فراوان است؛ حتّی در [[اخبار]] متعارض، یکی از راه حل‌ها برای [[فهم]] مراد حضرات ائمّه {{عم}}، عرضه [[کلام]] آنان به [[قرآن]] است؛ چنان‌که از [[رسول خدا]] {{صل}} و حضرات ائمّه {{عم}} [[روایات]] متعدّدی به این مضمون صادر شده که فرموده‌اند:{{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مِنَّا حَدِيثٌ فَاعْرِضُوهُ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَهُ فَاطْرَحُوهُ}}<ref>المقنع (للصدوق) (ط. مؤسسه امام مهدی ملل، ۱۴۱۵ ه. ق.)، ص۳۱۲، باب النکاح.</ref>.
مضافاً بر آنکه در [[سیره اهل بیت]] {{عم}}، [[احتجاج]] به [[قرآن]] و توصیه به [[تدبّر]] در آن فراوان است؛ حتّی در [[اخبار]] متعارض، یکی از راه حل‌ها برای [[فهم]] مراد حضرات ائمّه {{عم}}، عرضه [[کلام]] آنان به [[قرآن]] است؛ چنان‌که از [[رسول خدا]] {{صل}} و حضرات ائمّه {{عم}} [[روایات]] متعدّدی به این مضمون صادر شده که فرموده‌اند:{{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مِنَّا حَدِيثٌ فَاعْرِضُوهُ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَهُ فَاطْرَحُوهُ}}<ref>المقنع (للصدوق) (ط. مؤسسه امام مهدی ملل، ۱۴۱۵ .ق)، ص۳۱۲، باب النکاح.</ref>.


بنابراین، آنچه در انحصار [[تفسیر قرآن]] در این بخش مطرح می‌شود، تبیین قطعی و یقین‌آوری است که برای [[امّت]]، حجّتی [[یقینی]] در [[احکام]] و [[اعتقادات]] باشد. در اینجا سخن از [[ضرورت]] وجود شخص [[امام]] و [[مقام عصمت]] درکنار [[قرآن]] برای [[تفسیر]] آن است و نه کلمات آن بزرگواران؛ زیرا اگر بنا باشد که [[قرآن]] با [[اخبار]] آحاد ـ که ظنّی‌الصدور والدّلاله هستند ـ تفسیر گردد، همه ایرادهایی که به [[تفسیر ظاهر قرآن]] و قرائت‌های مختلف از [[ظواهر]] [[آیات]] وارد می‌شود، بر [[اخبار]] نیز وارد می‌گردد؛ زیرا در میان کلمات صادره از [[مقام عصمت]] نیز، [[محکم و متشابه]] و ظاهر و [[باطن]] و [[ناسخ و منسوخ]] وجود دارد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ غَيْرُ مُقَرَّبٍ}} (بصائر الدرجات فی فضائل ال محمد {{صل}} (ط. مکتبه آیه‌الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ﻫ.ق)، ج۱، ص۲۱، باب ۱۱).</ref>. به علاوه، [[قرآن]] قطعی‌الصدور از جانب [[خداوند]] است؛ در حالی که تعداد قابل توجّهی از [[اخبار]]، ضعیف و ظنّی الصدور است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>.
بنابراین، آنچه در انحصار [[تفسیر قرآن]] در این بخش مطرح می‌شود، تبیین قطعی و یقین‌آوری است که برای [[امّت]]، حجّتی [[یقینی]] در [[احکام]] و [[اعتقادات]] باشد. در اینجا سخن از [[ضرورت]] وجود شخص [[امام]] و [[مقام عصمت]] درکنار [[قرآن]] برای [[تفسیر]] آن است و نه کلمات آن بزرگواران؛ زیرا اگر بنا باشد که [[قرآن]] با [[اخبار]] آحاد ـ که ظنّی‌الصدور والدّلاله هستند ـ تفسیر گردد، همه ایرادهایی که به [[تفسیر ظاهر قرآن]] و قرائت‌های مختلف از [[ظواهر]] [[آیات]] وارد می‌شود، بر [[اخبار]] نیز وارد می‌گردد؛ زیرا در میان کلمات صادره از [[مقام عصمت]] نیز، [[محکم و متشابه]] و ظاهر و [[باطن]] و [[ناسخ و منسوخ]] وجود دارد<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ {{ع}} قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِنَ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ غَيْرُ مُقَرَّبٍ}} (بصائر الدرجات فی فضائل ال محمد {{صل}} (ط. مکتبه آیه‌الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ﻫ.ق)، ج۱، ص۲۱، باب ۱۱).</ref>. به علاوه، [[قرآن]] قطعی‌الصدور از جانب [[خداوند]] است؛ در حالی که تعداد قابل توجّهی از [[اخبار]]، ضعیف و ظنّی الصدور است<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>.
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش