←عزاداری اهل بیت {{عم}} در مدینه
(صفحهای تازه حاوی «== عزاداری اهل بیت {{عم}} در مدینه == کاروان اسیران هر چند به وطن خود بازگشتهاند، وظیفه مهم و بزرگی بر عهده دارند که شاید از وظایفی که در کوفه و شام انجام دادند کمتر نباشد. آنان نه تنها نسل حاضر و سراسر کشور را باید از جنایات و وحش...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
چرا پنهانی و با نقاب؟ بدون تردید شرکت در [[مجالس حسینی]]، نوعی [[اعتراض]] به [[یزید]] و هواداران او به شمار میآمد و آنان از [[ترس]] این که از سوی [[حکومت]] [[شناسایی]] و برای آنها مزاحمت ایجاد شود، این گونه در عزای [[امام]] شرکت میکردند.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۹۴-۲۹۶.</ref> | چرا پنهانی و با نقاب؟ بدون تردید شرکت در [[مجالس حسینی]]، نوعی [[اعتراض]] به [[یزید]] و هواداران او به شمار میآمد و آنان از [[ترس]] این که از سوی [[حکومت]] [[شناسایی]] و برای آنها مزاحمت ایجاد شود، این گونه در عزای [[امام]] شرکت میکردند.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۹۴-۲۹۶.</ref> | ||
== [[سوگواری]] [[مردم مدینه]] بر [[امام حسین]] {{ع}} == | |||
[[مدینه]] پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و یارانش و پیش از ورود [[اهل بیت]] به مدینه چند مرتبه دیگر [[غرق]] در [[ماتم]] و [[عزا]] شد: | |||
# مرتبه نخست، هنگامی بود که [[ام سلمه]]، [[همسر پیامبر]] از شهادت امام حسین {{ع}} خبر داد. او نخستین کسی بود که هم [[زمان]] با شهادت امام حسین در مدینه برای آن بزرگوار [[عزاداری]] و [[مرثیهسرایی]] کرد. عصر [[روز عاشورا]] وقتی مردم مدینه، فریاد و ناله و گریه او را شنیدند به خانهاش رفتند و او از [[شهادت امام]] خبر داد. [[ابن عباس]] و [[دختران]] [[عقیل]] و دیگر [[زنان]] [[بنیهاشم]] از افرادی بودند که در [[خانه]] امّسلمه آمده بودند. بنا به نقل [[تاریخ]] پس از سخنان ام سلمه، چنان گریه و شیونی از مدینه برخاست که هرگز مانند آن دیده نشده بود<ref>در این باره در عنوان «امسلمه و عزاداری وی بر امام حسین {{ع}}» توضیح بیشتری خواهیم داد.</ref>. | |||
# مرتبه دوم زمانی بود که نمایندهای از سوی [[ابن زیاد]] به [[مدینه]] آمد و خبر [[شهادت امام]] و یارانش را اعلام کرد. | |||
[[طبری]] از عبدالملک [[نماینده]] [[ابن زیاد]] نقل کرده است: او از سوی ابن زیاد به مدینه نزد [[عمرو بن سعید]] [[حاکم مدینه]] رفت و خبر کشته شدن [[امام]] و یارانش را به وی داد. او گفت: برو و این خبر را به [[مردم]] اعلام کن. وی میگوید: پس از آنکه خبر را اعلام کردم، چنان [[ضجه]] و گریهای از [[زنان]] [[بنی هاشم]] بر خاست که تا آن [[روز]] چنان [[شیون]] و ماتمی ندیده بودم. خانههای بنی هاشم [[غرق]] در [[ماتم]] و [[عزا]] شد. عمرو بن سعید، پس از آنکه خندهای کرد، [[شعر]] زیر را که از [[عمرو]] بن معدیکرب بود، خواند: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|''عَجَّتْ نِسَاءُ بَنِي زِيَادٍ عَجَّةً''|2=''كَعَجِيجِ نِسْوَتِنَا غَدَاةَ الْأَرْنَبِ''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
سپس گفت: این شیون ونالهها که از [[خانه]] [[بنیهاشم]] بلند شد، به عوض شیونها و نالههایی است که از خانههای [[بنی امیه]] به هنگام [[کشته شدن عثمان]] بلند شد. او پس از آن به [[منبر]] رفت و مردم را از کشته شدن امام [[آگاه]] و برای [[یزید بن معاویه]] [[دعا]] کرد <ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۳۵۶.</ref>. | |||
بسیاری از [[مورخان]] از [[اهل سنت]] و [[شیعه]] آوردهاند که مدینه پس از اعلام این خبر غرق در ماتم و عزا شد. [[شیخ مفید]]، [[شیخ طوسی]] و [[ابنشهرآشوب]] از [[ابی هیاج]] [[عبدالله بن عامر]] نقل کردهاند: ندیدیم روزی را که [[زنها]] و مردها همانند آن روز این قدر گریسته باشند<ref>{{متن حدیث|فَمَا رَأَيْنَا بَاكِياً وَ لَا بَاكِيَةً أَكْثَرَ مِمَّا رَأَيْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ}}امالی مفید، ص۳۱۹؛ امالی طوسی، ص۸۹؛ المناقب، ج۴، ص۱۱۶.</ref>. | |||
[[بلاذری]]، [[ابن کثیر]] و بسیاری از دیگر [[عالمان اهل سنت]]، [[گریه]] [[اهل]] مدینه و زنان بنیهاشم و واکنش [[عمرو بن سعید]] را آوردهاند<ref>انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۷؛ البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۹۸.</ref>. | |||
برخی گفتهاند: حاکم مدینه پس از اعلام [[کشته شدن امام حسین]] {{ع}} به [[قبر پیامبر]] {{صل}} اشاره کرد و گفت: «امروز در برابر [[روز]] [[بدر]]»<ref>{{متن حدیث|يَا مُحَمَّدُ يَوْمٌ بِيَوْمِ بَدْرٍ}}</ref> | |||
یعنی حسین به [[انتقام]] [[خون]] کسانی کشته شد که در بدر از سوی [[پیامبر]] کشته شدند. گروهی از [[انصار]] سخنان او را [[انکار]] کردند<ref>الغدیر، ج۱۰، ص۲۶۴.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۹۶-۲۹۸.</ref> |