معاویة بن ابی سفیان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳: خط ۱۳:
پدرش «صخر» معروف به ابوسفیان از [[دشمنان]] سرسخت [[اسلام]] بود. مادرش، را هم [[هند]] دختر [[عتبة بن ربیعة بن عبدشمس بن عبدمناف]] گویند. وی نیز - که [[پدر]]، پسر و برادرش در [[جنگ بدر]] به [[دست امام]] علی {{ع}} و [[حمزه]] کشته شده بودند - همچون شویش از دشمنان سرسخت اسلام و خصوصاً امام علی {{ع}} به شمار می‌رفت <ref>روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص۳۴۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۶۰.</ref>. [[تولد]] معاویه معلوم نیست<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی</ref> ولی اگر به گفته [[واقدی]] در هنگام [[وفات]] به [[سال ۶۰ هجری]]، ۷۸ سال داشته باشد<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.</ref>، [[تولد]] او ۱۸ سال پیش از [[هجرت]]، یعنی در دهه اول [[قرن هفتم]] میلادی بوده است. [[کنیه]] [[معاویه]] اباعبدالرحمن بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۳.</ref>؛ اما از آنجا که در بعضی از عبارات از مادرش –هند- با عنوان "آکلة الاکباد" یاد شده، از معاویه نیز با [[لقب]] "ابن اکلة الاکباد" نام برده شده است.<ref>فقال أمیر المؤمنین {{ع}}: "قَاتَلَ اَللَّهُ اِبْنَ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ الخصال، شیخ صدوق، ص۴۴۰. قال {{ع}}: "يَخْرُجُ اِبْنُ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۶۵۱، لعن الله ابن آکلة الأکباد: تهذیب الاحکام، مزی، ص۶۲۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۰۵.</ref> او را همچنین [[خال المؤمنین]] گفته‌اند<ref>اُمّ حبیبه، همسر رسول خدا {{صل}}، خواهر معاویه بود، از این‌رو دایی مؤمنان نامیده شد. سید مرتضی در نقد این ادعا گفته است زمانی به برادرِ مادر، دایی گفته می‌شود که رابطه مادری از راه نسب باشد، نه تشبیه و استعاره. از این‌رو، پدران و خواهرانِ همسرانِ رسول خدا {{صل}}، نیز جدّ و خاله مسلمانان نامیده نمی‌شوند. [وگرنه حیی بن اخطب یهودی به دلیل این که پدر صفیه است، باید «جدّالمؤمنین» خوانده شود.] چرا فقط معاویه از میان برادران آنان، خال المؤمنین نامیده شد، در حالی که محمد بن ابی‌بکر برادر عایشه و عبدالله بن عمر برادر حفصه بودند. عصبیت‌ها انسان را کر و کور می‌کند، ر. ک: رسائل الشریف، ج۴، ص۶۵. برای اطلاع بیشتر ر. ک: اسکافی، المعیار والموازنة، ص۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۷۷؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق؛ ج۵۹، ص۱۰۳.</ref> و از نویسندگان [[وحی]]<ref> رسائل الشریف، ج۴، ص۲۱. معاویه در این زمان، چند نامه برای رؤسای قبایل نوشت، ولی دست تزویر و جعل او را در شمار کاتبان وحی قرار داد. در این باره، ر. ک: مسند احمد، ج۴، ص۱۸۱؛ سید بن طاووس، طرائف، ص۵۰۲؛ حلی، کشف الحق و نهج الصدق، ص۱۱؛ امینی، الغدیر، ج۱۰، ص۱۶۸ و ۲۷۰؛ احمدی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوریه، شیخ المضیرة أبی‌هریره، ص۲۰۴ - ۲۰۵؛ عقاد، معاویة بن ابی‌سفیان فی المیزان، ص۱۶۴. از این‌رو در برخی منابع قدیمی نیز معاویه در شمار مطلق «کُتّاب النبی» آمده است نه کاتبان وحی، ر. ک: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ الاصابة، ج۶، ص۱۲۱. </ref> به شمار آورده‌اند.
پدرش «صخر» معروف به ابوسفیان از [[دشمنان]] سرسخت [[اسلام]] بود. مادرش، را هم [[هند]] دختر [[عتبة بن ربیعة بن عبدشمس بن عبدمناف]] گویند. وی نیز - که [[پدر]]، پسر و برادرش در [[جنگ بدر]] به [[دست امام]] علی {{ع}} و [[حمزه]] کشته شده بودند - همچون شویش از دشمنان سرسخت اسلام و خصوصاً امام علی {{ع}} به شمار می‌رفت <ref>روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص۳۴۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۶۰.</ref>. [[تولد]] معاویه معلوم نیست<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی</ref> ولی اگر به گفته [[واقدی]] در هنگام [[وفات]] به [[سال ۶۰ هجری]]، ۷۸ سال داشته باشد<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.</ref>، [[تولد]] او ۱۸ سال پیش از [[هجرت]]، یعنی در دهه اول [[قرن هفتم]] میلادی بوده است. [[کنیه]] [[معاویه]] اباعبدالرحمن بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۳.</ref>؛ اما از آنجا که در بعضی از عبارات از مادرش –هند- با عنوان "آکلة الاکباد" یاد شده، از معاویه نیز با [[لقب]] "ابن اکلة الاکباد" نام برده شده است.<ref>فقال أمیر المؤمنین {{ع}}: "قَاتَلَ اَللَّهُ اِبْنَ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ الخصال، شیخ صدوق، ص۴۴۰. قال {{ع}}: "يَخْرُجُ اِبْنُ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۶۵۱، لعن الله ابن آکلة الأکباد: تهذیب الاحکام، مزی، ص۶۲۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۰۵.</ref> او را همچنین [[خال المؤمنین]] گفته‌اند<ref>اُمّ حبیبه، همسر رسول خدا {{صل}}، خواهر معاویه بود، از این‌رو دایی مؤمنان نامیده شد. سید مرتضی در نقد این ادعا گفته است زمانی به برادرِ مادر، دایی گفته می‌شود که رابطه مادری از راه نسب باشد، نه تشبیه و استعاره. از این‌رو، پدران و خواهرانِ همسرانِ رسول خدا {{صل}}، نیز جدّ و خاله مسلمانان نامیده نمی‌شوند. [وگرنه حیی بن اخطب یهودی به دلیل این که پدر صفیه است، باید «جدّالمؤمنین» خوانده شود.] چرا فقط معاویه از میان برادران آنان، خال المؤمنین نامیده شد، در حالی که محمد بن ابی‌بکر برادر عایشه و عبدالله بن عمر برادر حفصه بودند. عصبیت‌ها انسان را کر و کور می‌کند، ر. ک: رسائل الشریف، ج۴، ص۶۵. برای اطلاع بیشتر ر. ک: اسکافی، المعیار والموازنة، ص۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۷۷؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق؛ ج۵۹، ص۱۰۳.</ref> و از نویسندگان [[وحی]]<ref> رسائل الشریف، ج۴، ص۲۱. معاویه در این زمان، چند نامه برای رؤسای قبایل نوشت، ولی دست تزویر و جعل او را در شمار کاتبان وحی قرار داد. در این باره، ر. ک: مسند احمد، ج۴، ص۱۸۱؛ سید بن طاووس، طرائف، ص۵۰۲؛ حلی، کشف الحق و نهج الصدق، ص۱۱؛ امینی، الغدیر، ج۱۰، ص۱۶۸ و ۲۷۰؛ احمدی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوریه، شیخ المضیرة أبی‌هریره، ص۲۰۴ - ۲۰۵؛ عقاد، معاویة بن ابی‌سفیان فی المیزان، ص۱۶۴. از این‌رو در برخی منابع قدیمی نیز معاویه در شمار مطلق «کُتّاب النبی» آمده است نه کاتبان وحی، ر. ک: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ الاصابة، ج۶، ص۱۲۱. </ref> به شمار آورده‌اند.


== معاویه در دوران [[پیامبر]] {{صل}} ==
==سرگذشت زندگی==
معاویه که [[خواندن و نوشتن]] می‌دانست از جمله کاتبان پیامبر‌{{صل}} نیز شد، اما به گفته بعضی از [[سیره‌نویسان]] کاتب [[وحی]] نبود، بلکه نامه‌های [[پادشاهان]] و رؤسای [[قبایل]] را می‌نوشت و امور روزانه و حساب [[اموال]] و [[صدقات]] و تقسیم آنان را برعهده داشت و در این امور، شخصی به نام [[حنظلة بن ربیع تمیمی]] با او شرکت داشت.  
=== ورود به اسلام ===
[[زمان]] مسلمان شدن معاویه مشخص نیست؛ در کتب [[تاریخی]] نقل قول‌های مختلفی در این باره آمده است:
# هنگام [[فتح مکه]]<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۴۱۶.</ref>؛
# در [[یوم]] القضاء ([[عمرة القضاء]])؛ هنگام دیدن [[رسول خدا]] {{صل}} مسلمان شده است اما [[اسلام]] خود را از والدینش مخفی می‌کرده است<ref>و کتم اسلامه من ابیه و أمه: اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۳؛ و کتم اسلامه... هذا یعارضه ما ثبت فی الصحیح: الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۱۲۰.</ref>.
 
اما طبق نقل مشهور، وی در فتح مکه مسلمان شده است و جزء "[[طلقاء]] و ابناء الطلقاء" قرار گرفته است<ref>معاویه از طلقاء است؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. هنگامی که [[شهر مقدس مکه]] [[فتح]] شد. رسول خدا {{صل}} گروهی از [[قریش]] را بخشیدند و این افراد را [[آزاد]] و [[فرزندان]] آزاد شده خواندند و فرمودند این افراد [[حق]] [[حکومت]] بر [[مسلمانان]] را ندارند. [[عبدالرحمن بن غنم اشعری]]، [[فقیه]] بزرگ [[اهل شام]] درباره او گفته است: معاویه[[حق]] دخالت در امر حکومت را ندارد زیرا او جزء آزاد شده‌هاست، آزاد شده [[حق حاکم]] شدن را ندارند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۸۵۰-۸۵۱.</ref>. [[عمر بن الخطاب]] نیز می‌گوید: حکومت برای آزاد شده‌ها و فرزندان آنها نیست<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۷۱.</ref>.
 
علی {{ع}} درباره آنها فرموده‌اند: اینان به [[اجبار]] مسلمان شده‌اند و جزء [[دشمنان]] رسول خدا {{صل}} و در پی [[بدعت]] و [[دشمنی]] با [[دین خدا]] هستند<ref>الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۷۸.</ref>.
 
در [[آیات قرآن]] نیز اصطلاح "الشجرة الملعونه" آمده است که منظور از آن، [[بنی امیه]] است<ref>الدر المنثور، سیوطی، ج۴، ص۱۹۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ابن ابی حاتم، ج۷، ص۲۳۳۶.</ref>.
 
در روایتی که از [[عایشه]] نقل شده، از [[معاویه]] به [[فرعون]] تعبیر شده است و رسیدن به [[حکومت]]، بر [[انتخاب]] خدایی و [[تأیید الهی]] دلالت بر آنان ندارد<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۱۵۹.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[معاویة بن ابی‌سفیان اموی (مقاله)|مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷]]، ج۷، ص۳۴۴-۳۴۵.</ref>
 
=== معاویه در دوران [[پیامبر]] {{صل}} ===
معاویه که [[خواندن و نوشتن]] می‌دانست از جمله کاتبان پیامبر‌{{صل}} نیز شد، اما به گفته بعضی از [[سیره‌نویسان]] کاتب [[وحی]] نبود، بلکه نامه‌های [[پادشاهان]] و رؤسای [[قبایل]] را می‌نوشت و امور روزانه و حساب [[اموال]] و [[صدقات]] و تقسیم آنان را برعهده داشت و در این امور، شخصی به نام [[حنظلة بن ربیع تمیمی]] با او شرکت داشت.
 
== معاویه در [[دوران خلفا]] ==
== معاویه در [[دوران خلفا]] ==
معاویه پیش از دستیابی به [[خلافت]]، با [[حمایت]] گسترده [[عمر]] و [[عثمان]]، نزدیک بیست سال حکومت [[شام]] و [[شامات]] را به طور مطلق و بدون آنکه انتقادی بر او وارد شود، در [[اختیار]] داشت. [[خاندان اموی]] در [[جاهلیت]]، به همراه متحدان مخزومی خود و در رأس آنان [[ابوجهل]]، [[رهبری سیاسی]] - نظامی [[قریش]] را در مقابل [[اسلام]] در اختیار داشتند و تا آخرین لحظه، در برابر اسلام [[مقاومت]] کردند تا اینکه مجبور شدند [[ایمان]] بیاورند. از مجموعه آگاهی‌هایی که درباره [[ابوسفیان]] و به‌ویژه معاویه به خصوص [[نبرد]] وی با [[امام]] [[مشروع]] [[مسلمانان]]، [[بهترین]] و برگزیده‌ترین [[صحابی پیامبر]] {{صل}} [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} در دست است، می‌توان دریافت که آنان لحظه‌ای به اسلام ایمان نیاوردند. [[امام علی]] {{ع}} بارها تأکید کرد که اینان تنها بر اساس [[مصلحت]] و نه از روی انتخاب، اسلام آوردند<ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۸ - ۲۹۹؛ نهج‌البلاغه، نامه ۴۵۴، علی {{ع}} خطاب به معاویه فرمود: {{متن حدیث|وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُكُمْ إِلَّا كَرْهاً}}. درباره حساسیت نداشتن معاویه به توهین یک یهودی به مسلمانان ر. ک: بلاذری، أنساب الأشراف، ج۴، ص۱۶۰.</ref>. [[زبیر]] هم، همین [[باور]] را درباره [[ابوسفیان]] داشت<ref>اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۶، ص۳۵۵؛ زمانی ابوسفیان بر سر قبر حمزه آمد و با پا بر آن کوبید و گفت: خدایت رحمت کناد؛ بر سر چیزی با ما جنگیدی که عاقبت در دست ما قرار گرفت؛ توحیدی، ابوحیان، الامتاع والمؤانسه، ج۲، ص۷۵.</ref>.
معاویه پیش از دستیابی به [[خلافت]]، با [[حمایت]] گسترده [[عمر]] و [[عثمان]]، نزدیک بیست سال حکومت [[شام]] و [[شامات]] را به طور مطلق و بدون آنکه انتقادی بر او وارد شود، در [[اختیار]] داشت. [[خاندان اموی]] در [[جاهلیت]]، به همراه متحدان مخزومی خود و در رأس آنان [[ابوجهل]]، [[رهبری سیاسی]] - نظامی [[قریش]] را در مقابل [[اسلام]] در اختیار داشتند و تا آخرین لحظه، در برابر اسلام [[مقاومت]] کردند تا اینکه مجبور شدند [[ایمان]] بیاورند. از مجموعه آگاهی‌هایی که درباره [[ابوسفیان]] و به‌ویژه معاویه به خصوص [[نبرد]] وی با [[امام]] [[مشروع]] [[مسلمانان]]، [[بهترین]] و برگزیده‌ترین [[صحابی پیامبر]] {{صل}} [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} در دست است، می‌توان دریافت که آنان لحظه‌ای به اسلام ایمان نیاوردند. [[امام علی]] {{ع}} بارها تأکید کرد که اینان تنها بر اساس [[مصلحت]] و نه از روی انتخاب، اسلام آوردند<ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۸ - ۲۹۹؛ نهج‌البلاغه، نامه ۴۵۴، علی {{ع}} خطاب به معاویه فرمود: {{متن حدیث|وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُكُمْ إِلَّا كَرْهاً}}. درباره حساسیت نداشتن معاویه به توهین یک یهودی به مسلمانان ر. ک: بلاذری، أنساب الأشراف، ج۴، ص۱۶۰.</ref>. [[زبیر]] هم، همین [[باور]] را درباره [[ابوسفیان]] داشت<ref>اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۶، ص۳۵۵؛ زمانی ابوسفیان بر سر قبر حمزه آمد و با پا بر آن کوبید و گفت: خدایت رحمت کناد؛ بر سر چیزی با ما جنگیدی که عاقبت در دست ما قرار گرفت؛ توحیدی، ابوحیان، الامتاع والمؤانسه، ج۲، ص۷۵.</ref>.
۲۱۸٬۶۲۱

ویرایش