معاویة بن ابی سفیان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۲: خط ۴۲:
== [[معاویه]] و [[نقل احادیث]] ==
== [[معاویه]] و [[نقل احادیث]] ==
او از [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و خواهرش [[ام‌حبیبه]] ([[ام المؤمنین]])<ref>مترجم: همسران رسول خدا «ام المؤمنین» یعنی مادر مؤمنان (مسلمانان) خطاب شده‌اند.</ref>[[حدیث]] نقل کرده است. و عده‌ای از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} مانند [[عبدالله بن عباس]]، الخدری، [[ابودرداء]]، [[جریر]]، [[نعمان بن بشیر]]، [[عبدالله بن عمرو]] [[عبد الله بن زبیر]] و عده‌ای از [[تابعین]] مانند [[ابوسلمه]]، [[حمید بن عبدالرحمن]]، [[سالم بن وقاص]]، [[علقمه بن وقاص]]، [[ابن سیرین]] و [[قاسم بن محمد]] از وی حدیث نقل کرده‌اند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۲.</ref>. ابن ابی [[داود]] تنها به نقل از معاویه از [[رسول خدا]] {{صل}} حدیث نقل می‌کند<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۱۲۰.</ref>.<ref>سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید، معاویة بن ابی‌سفیان اموی (مقاله)|مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص۳۴۷-۳۴۸.</ref>  
او از [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و خواهرش [[ام‌حبیبه]] ([[ام المؤمنین]])<ref>مترجم: همسران رسول خدا «ام المؤمنین» یعنی مادر مؤمنان (مسلمانان) خطاب شده‌اند.</ref>[[حدیث]] نقل کرده است. و عده‌ای از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} مانند [[عبدالله بن عباس]]، الخدری، [[ابودرداء]]، [[جریر]]، [[نعمان بن بشیر]]، [[عبدالله بن عمرو]] [[عبد الله بن زبیر]] و عده‌ای از [[تابعین]] مانند [[ابوسلمه]]، [[حمید بن عبدالرحمن]]، [[سالم بن وقاص]]، [[علقمه بن وقاص]]، [[ابن سیرین]] و [[قاسم بن محمد]] از وی حدیث نقل کرده‌اند<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۲.</ref>. ابن ابی [[داود]] تنها به نقل از معاویه از [[رسول خدا]] {{صل}} حدیث نقل می‌کند<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۱۲۰.</ref>.<ref>سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید، معاویة بن ابی‌سفیان اموی (مقاله)|مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص۳۴۷-۳۴۸.</ref>  
== معاویه بنیان‌گذار [[انحرافات]] در [[دین‌]]==
[[یعقوبی]]<ref>[[تاریخ]] الیعقوبی، احمد بن [[اسحاق]] (ابن‌واضح)، بیروت: دارصادر، ۱۳۷۹ قمری / ۱۹۶۰ میلادی</ref> بعضی کارهایی را از معاویه ذکر می‌کند که پیش از آن سابقه نداشته است‌: معاویه نخستین کس در [[اسلام]] بود که نگهبانان و پاسبانان و دربانان گماشت و پرده‌ها آویخت و منشیان [[نصرانی]] [[استخدام]] کرد و جلو خود حربه راه می‌برد و از مقرری [[زکات]] گرفت و خود روی تخت نشست و [[مردم]] زیر دست او و [[دیوان]] خاتم (اداره مُهرداری‌) را تأسیس و دست به ساختمان زد و ساختمان را گچ‌کاری کرد (برافراشت‌) و مردم را در ساختنش بی‌مزد به کار گماشت و هیچ‌کس پیش از او چنین نکرده بود و مال‌های مردم را [[مصادره]] کرد و آنها را برای خویش گرفت و [[خلافت]] را به صورت [[پادشاهی]] باز گرداند و می‌گفت‌: منم نخستین پادشاه‌. معاویه از هر سرزمینی که [[فتح]] می‌شد، [[املاک]] آبادی را که [[پادشاهان]] خالصه خود قرار می‌دادند، خالصه خود قرار می‌داد و تیول جمعی از بستگان خویش می‌ساخت و نخستین کس بود که در تمام [[دنیا]]، خالصه‌هایی داشت‌.
روزی [[عبدالله بن عمر]] نزد وی رفت‌، [[معاویه]] به او گفت‌: ای [[ابوعبدالله]] [[کاخ]] ما را چگونه می‌بینی‌؟ گفت‌: اگر از [[مال]] [[خدا]] باشد، از خیانت‌کارانی و اگر از مال خودت باشد، از اسراف‌کاران هستی‌. [[عدی بن حاتم]] بر او وارد شد، معاویه به او گفت‌: دوران ما چگونه است‌؟ عدی گفت‌: داد این [[زمان]] شما، [[بیداد]] زمانی است که گذشت و بیداد این زمان شما، داد زمانی است که خواهد آمد.<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن اسحاق (ابن‌واضح)، بیروت: دارصادر، ۱۳۷۹ قمری / ۱۹۶۰ میلادی، ج۲، ص۱۶۲-۱۶۶.</ref>
معاویه با [[خودکامگی‌]] بی‌حدّ و [[حصر]] در [[تصرف]] [[اموال]] مردم‌، بدعتی به وجود آورد که خلفای بعدی آن را به عنوان [[سیاست]] دنبال می‌کردند، او [[معتقد]] بود: [[زمین]] مال خداست و من [[خلیفه خدا]] هستم پس هر چه را که از اموال خدا بگیرم‌، مال من است و هر چه را واگذارم برایم [[مباح]] است‌. سیاست او چنین بود که [[دوستداران]] [[امام]] و [[اهل بیت]] آن [[حضرت]] در تنگنای [[اقتصادی‌]] واقع شوند و به هر بهانه [[مستمری]] آنان از [[بیت‌المال]] قطع گردد. در برابر آن‌، سیل [[هدایا]] و مواهب معاویه به سوی کسانی سرازیر می‌شد که در رساندن [[بنی‌امیه]] به [[حاکمیت]] و یا در [[حفظ]] آن نقش داشتند.
معاویه برای سُست کردن ریشه‌های [[اعتقادی]] [[مردم]]، نمادها و [[شعائر اسلامی]] را به آرامی [[تغییر]] داد. او برای اینکه بهتر [[حکومت]] کند، بین مردم [[اختلاف]] انداخت و آنان را به درگیری و [[نزاع]] بین خویش کشاند. [[اختلافات]] دیرینه میان [[انصار]] را شعله‌ور کرد و کینه‌های کهنه [[اوس و خزرج]] را از نو تازه کرد. او تلاش کرد تا نهادهای [[جاهلیت]] جای [[شعائر]] [[اسلامی]] را بگیرد و اصطلاحاتی از قبیل [[مهاجر]] و [[انصار]] به انتسابات قبیلگی تبدیل شود به همین دلیل واژگانی مانند عثمانی‌، خارجی و... به وجود آمد. او می‌کوشید [[تساوی]] [[انسان‌ها]] و [[اکرام]] به [[تقوا]] و فرمایش [[رسول‌الله]] {{صل}} در مورد حذف امتیازات و تفاوت‌های بین [[عرب]] و [[عجم]]، به [[فراموشی]] سپرده شود. از این رو، [[غیر عرب]] به کارهای [[پست]] مشغول شدند و مالیات‌های سنگینی پرداختند. او در [[عقاید]] [[دینی]] [[تغییر]] و [[تزلزل]] ایجاد کرد. [[برتری]] [[بنی‌امیه]] را [[خواست خدا]] دانست‌. اتصاف [[معاویه]] و پیروانش به گروه [[ستمکار]] در [[کلام]] [[پیامبر]] {{صل}} بسیار معروف است‌: «ای [[عمار]]! تو را گروه ستمکار خواهد کشت‌»<ref>{{متن حدیث| يَا عَمَّارُ تَقْتُلُكَ اَلْفِئَةُ اَلْبَاغِيَةُ }}؛ الفتوح البلدان، بلاذری، احمد بن یحیی، به کوشش دخویه، لیدن: ۱۸۶۶ میلادی. ، ص۶۲۵.</ref> عمار از [[یاران]] [[امام علی]] {{ع}} بود که در [[جنگ صفین]] به دست [[سپاهیان معاویه]] [[شهید]] شد.
معاویه اولین کسی است که [[حکومت عادلانه]] اسلامی را به طور کامل به [[سلطنت]] [[ظالمانه]] فردی و امپراطوری [[استبدادی]] تبدیل کرد. او اولین کسی است که [[لعن]] بر [[امام]] را جزء [[خطبه]] [[نماز]] [[جمعه]] قرار داد و [[احکام]] [[اسلام]] را در باب سرقت‌، [[قضاوت]] و انساب و [[نماز جمعه]] و... بدون [[پرده‌پوشی]] زیر پا گذاشت‌. او اولین کسی است که بر [[ضد]] [[حکومت]] [[امیر المؤمنین علی]] {{ع}} شروع به تحریکات کرد و [[جنگ]] را به راه انداخت و با [[تحمیل]] [[ولی‌عهدی]] پسرش [[یزید]]، حکومت و [[خلافت اسلامی]] را در [[خاندان]] خود موروثی کرد؛ و او بنیان‌گذار این همه [[بدعت‌ها]] و [[انحرافات]] در [[دین]] بود. به همین علت [[امام حسین]] {{ع}} در نامه‌ای به معاویه می‌نویسد: «من هیچ فتنه‌ای را برای این امت‌، بزرگ‌تر و خطرناک‌تر از [[ولایت]] و حکومت تو نمی‌دانم» <ref>{{متن حدیث|وَ إِنِّي لاَ أَعْلَمُ فِتْنَةً أَعْظَمَ عَلَى هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مِنْ وَلاَيَتِكَ عَلَيْهَا }}</ref>
[[ابوالاعلی مودودی]] [[نظام]] [[پادشاهی]] معاویه را که در دهه آخر [[حکومت معاویه]] به اوج خود رسید، چنین ترسیم می‌کند:
# دگرگونی درباره نحوه جای‌گزینی حاکم‌: [[معاویه]] اولین کسی بود که در شرایط [[سلامت]] برای پسرش [[یزید]] با استفاده از [[قدرت]] و [[نیروی نظامی]] [[بیعت]] گرفت و توانست [[خلافت]] را به [[سلطنت]] تبدیل کند.
# دگرگونی در [[روش زندگی]] حاکم‌.
# دگرگونی در کیفیت نگه‌داری و برداشت از [[بیت‌المال]] به طوری که بدون حساب و کتاب از بیت‌المال هزینه می‌شد، گویی این [[ثروت]] [[اموال شخصی]] [[حاکم]] است‌.
# پایان [[آزادی]] اندیشه‌، [[فکر]]، نظر و رأی‌.
# پایان آزادی امر [[قضا]]، به طوری که [[قاضی]] هرگونه که حاکم می‌خواست [[قضاوت]] می‌کرد و [[حکم]] [[قتل]] هرکس را که [[خلیفه]] [[اراده]] می‌کرد، می‌داد.
# پایان [[حکومت]] شورایی‌.
# [[ظهور]] و بروز عصبیت‌های قومی و [[نژادی]] و قبیله‌ای‌.
# نابودی قانون‌.<ref>انقلاب عاشورا، ص۱۳۹-۱۴۰ به نقل از خلافت و ملوکیت.</ref>
از بدعت‌های دیگر او نیز می‌‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
وی اولین کسی است که {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> را از [[نماز]] حذف کرد<ref>کتاب الام، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ المسند، شافعی، ص۳۷؛ نیل الاوطار، شوکانی، ج۲، ص۲۱۷؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۲،ص۵۰.</ref>؛ در حالی که به فرموده [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ}}<ref>«آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار داده‌ایم» سوره حج، آیه ۲۵.</ref>. فرمود: "در [[مکه]] [[خانه‌ها]] نباید در داشته باشد" و معاویه اولین کسی بود که برای خانه‌های مکه در گذاشت<ref>الجامع للشرایع، ابن سعید، ص۲۲۹.</ref>؛ همچنین [[جعل]] [[احادیث]] بر [[ضد]] علی {{ع}} و منسوب کردن [[روایات]] به [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>رسائل الکرکی، محقق کرکی، ج۲، ص۲۲۵.</ref>؛ [[تحریم]] تلبیه در [[مراسم حج]]<ref>واقع التقیة عند المذاهب و الفرق الاسلامیة من غیر الشیعة الامامیه، عمیدی، ص۱۱۴.</ref>؛ [[بدعت]] نامیدن [[خطابه]] بر [[منبر]] رسول خدا {{صل}} بدعت است<ref>مغنی المحتاج، شربینی، ج۱، ص۲۸۹.</ref>؛ قرار دادن [[اذان]] و اقامه برای نمازهای عیدین<ref>المجموع، نووی، ج۳، ص۷۷.</ref>؛ انجام [[رمی]] به طور سواره<ref>الموطأ، مالک، ج۱، ص۴۰۷.</ref>؛ قرار دادن پانزده پله برای منبر رسول خدا {{صل}}<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۲۰؛ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۱۲، ص۱۱۲.</ref> و فرستادن [[بت]] به [[سرزمین]] [[هندوستان]]<ref>امتاع الاسماع، مقریزی، ج۵، ص۱۳۰.</ref> از دیگر بدعت‌هایی است که ایجاد آن را به [[معاویه]] نسبت داده‌اند. ضمن این که او اولین کسی است که داخل [[محراب]]، اتاقکی بنا کرد که به آن داخل می‌شد و برای [[مردم]] [[نماز]] می‌خواند <ref>تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱۰، ص۳۳۳.</ref>.<ref>[[سید حمید روحانی|روحانی، سید حمید]]، [[معاویة بن ابی‌سفیان اموی (مقاله)|مقاله «معاویة بن ابی‌سفیان اموی»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷]]، ج۷، ص۳۴۸-۳۴۹.</ref>
از [[بدعت‌های معاویه]]، [[بیعت گرفتن]] اجباری از مردم و شخصیت‌ها برای [[ولایت‌عهدی]] فرزند شراب‌خوار و نالایقش "[[یزید]]" بود. قوی‌ترین گروه مخالف با آن [[بیعت]]، [[بنی‌هاشم]] و در رأس آنان [[حسین بن علی]] {{ع}} بود که [[مخالفت]] خویش را آشکارا اعلام کرد. اغلب چهره‌های سرشناس یا با [[تهدید]] یا با [[تطمیع]]، پذیرفته بودند ولی [[امام حسین]] {{ع}} حتی در برابر معاویه که به [[ستایش]] یزید پرداخت، به بیان زشتی‌های یزید اشاره کرد و از کار معاویه [[نکوهش]] نمود و رسوایش ساخت<ref>مع الحسین فی نهضته، ص۵۴.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۴۶۰.</ref>
اختلافات‌، فتنه‌گری‌ها، [[سیاست]] بازی‌ها، [[بی‌عدالتی‌ها]]، [[نفاق]] و [[پیمان‌شکنی]] سال‌های آخر [[خلافت]] [[خلیفه سوم]] و سپس در تمام دوران معاویه‌، روان [[جامعه‌]] را دچار [[بحران]] و درهم ریختگی نمود و [[اصحاب]] [[خالص]] امیرالمؤمنین علی {{ع}} در [[اقلیت]] واقع شدند.
معاویه با تمام توان خود توانست [[اسلام]] را آن‌گونه که خود می‌شناخت، معرفی کند تا جایی که در پایان دوره [[حکومت]] او از اسلام جز اسم و از [[قرآن]] جز رسم باقی نمانده بود. در واقع در این دوران‌، اسلام در [[حقیقت]] [[امر]]، به کناری نهاده شده بود و با آن [[مبارزه]] می‌شد و [[جمهور]] مردم نیز از صحنه حکومت غایب بودند.
با این حال علمای [[اهل سنت]] با [[چشم پوشی]] از [[حقیقت اسلام]]، مواضع مختلف بلکه متضادی در مورد معاویه و دیگر امرای [[اموی]] خصوص در باب ادعای خلافت آنان، اتخاذ کرده‌اند. چندان که - من باب نمونه - [[جلال الدین سیوطی]] می‌نویسد: [[ابن ابی‌شیبه]] از [[سعید بن جمهان]] نقل می‌کند که به [[سفینه]] گفتم‌: [[بنی‌امیه]] [[گمان]] می‌کنند که [[خلافت]] در [[قبیله]] آنان است‌. گفت: [[دروغ]] گویند، بلکه بنی‌امیه از خشن‌ترین [[ملوک]] هستند و اولشان [[معاویه]] است‌. روی دیگر این سکه برای [[مردم]] [[حفظ]] [[جماعت]] و [[طاعت]] است که خروج از آن به مثابه ترک [[اسلام]] شمرده می‌شد، تا آنجا که [[صحابی]] معروفی چون [[عبدالله بن عمر]] فرزند [[خلیفه دوم]] که از [[بیعت‌]] با [[امام علی]] {{ع}} سر باز زد<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی؛ طبری، ج۵۴، ص۴۲۸.</ref> و همچون بسیاری دیگر از اشراف از گشاده دستی‌های معاویه برخوردار بود،<ref>جمل من انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت: ۱۴۱۷ قمری / ۱۹۹۶ میلادی، ج۵، ص۴۵.</ref> در دوره [[یزید بن معاویه]] با انتساب [[حدیثی]] به [[پیامبر]] {{صل}} از [[لزوم]] [[اطاعت]] و حفظ جماعت سخن می‌گفت‌.<ref>سیر اعلام النبلاء، ذهبی، محمد بن احمد، چاپ شعیب اَرنؤوط و دیگران، بیروت: ۱۴۰۱- ۱۴۰۹ قمری / ۱۹۸۱ – ۱۹۸۸ میلادی. ، ج۳، ص۳۲۳.</ref>
== فضایل و افتخارات ساخنگی ==
== فضایل و افتخارات ساخنگی ==
درباره روایاتی که در آنها [[مدح]] معاویه آمده، مطالب مختلفی نقل شده؛ [[اسحاق بن راهویه]] می‌گوید: هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد. و [[ابن حنبل]] می‌گوید: بدان که علی {{ع}} [[دشمنان]] بسیاری داشته است و چون هیچ ایرادی در او پیدا نکردند پس در مقابلش کسی را قرار داده، و برای او فضایلی را [[جعل]] کردند<ref>تحفة الأحوذی، مبارکفوری، ج۱۰، ص۲۲۹.</ref>.
درباره روایاتی که در آنها [[مدح]] معاویه آمده، مطالب مختلفی نقل شده؛ [[اسحاق بن راهویه]] می‌گوید: هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد. و [[ابن حنبل]] می‌گوید: بدان که علی {{ع}} [[دشمنان]] بسیاری داشته است و چون هیچ ایرادی در او پیدا نکردند پس در مقابلش کسی را قرار داده، و برای او فضایلی را [[جعل]] کردند<ref>تحفة الأحوذی، مبارکفوری، ج۱۰، ص۲۲۹.</ref>.
۲۱۸٬۶۲۱

ویرایش