حرکت امام حسین به سوی مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۹: خط ۴۹:


این گفتگوها به خوبی نشان می‌دهد که امام{{ع}} برخلاف پندار کج‌ اندیشان از همان آغاز تصمیم نهایی خود را گرفته بود، و [[تسلیم]] در برابر یزید و [[حکومت]] [[خودکامه]] [[بنی‌امیه]] را که بر محو آثار اسلام می‌کوشیدند، خطری عظیم برای [[اسلام]] می‌دانست. آری تصمیم گرفته بود تا پای [[جان]] بایستد و تسلیم نشود، حتی طبق صلاحدید افرادی همچون ابن عباس یا عبدالله بن عمر حاضر نبود در [[خانه]] بنشیند و [[سکوت]] [[اختیار]] کند، و [[شاهد]] و ناظر خشکیدن درخت تنومند اسلام به وسیله آفت عظیمی همچون [[حاکمان]] بنی‌امیه باشد. او می‌خواست [[سایه]] این درخت بارور همچنان بر سر [[مسلمانان]] [[جهان]] باشد، هر چند آبیاری آن با [[خون]] پاکش صورت پذیرد!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها]]، ص ۳۲۹.</ref>.
این گفتگوها به خوبی نشان می‌دهد که امام{{ع}} برخلاف پندار کج‌ اندیشان از همان آغاز تصمیم نهایی خود را گرفته بود، و [[تسلیم]] در برابر یزید و [[حکومت]] [[خودکامه]] [[بنی‌امیه]] را که بر محو آثار اسلام می‌کوشیدند، خطری عظیم برای [[اسلام]] می‌دانست. آری تصمیم گرفته بود تا پای [[جان]] بایستد و تسلیم نشود، حتی طبق صلاحدید افرادی همچون ابن عباس یا عبدالله بن عمر حاضر نبود در [[خانه]] بنشیند و [[سکوت]] [[اختیار]] کند، و [[شاهد]] و ناظر خشکیدن درخت تنومند اسلام به وسیله آفت عظیمی همچون [[حاکمان]] بنی‌امیه باشد. او می‌خواست [[سایه]] این درخت بارور همچنان بر سر [[مسلمانان]] [[جهان]] باشد، هر چند آبیاری آن با [[خون]] پاکش صورت پذیرد!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها (کتاب)|عاشورا ریشه‌ها انگیزه‌ها رویدادها پیامدها]]، ص ۳۲۹.</ref>.
== دعوت کوفیان از امام ==
خبر مرگ معاویه و [[امتناع]] حسین و ابن زبیر و [[ابن عمر]] از بیعت به [[کوفه]] رسید. [[کوفیان]] [[اجتماع]] کردند و در نامه‌ای به امام{{ع}} نوشتند: «...اما بعد، [[سپاس]] خدای را که [[دشمن]] [[جبار]] [[سرکش]] شما را هلاک کرد، [[دشمنی]] که بر این [[امت]] [[یورش]] برد و فرمانروایی‌شان را ربود و ستمکارانه بر آنها [[حکومت]] کرد... پس دور و نابود باد، همان‌گونه که [[قوم ثمود]] دور و نابود شدند. اکنون (بدان که) ما را امام و [[پیشوایی]] نیست. به سوی ما بیا که [[امید]] است [[خداوند]] به وسیله تو ما را به [[حق]] یکپارچه گرداند. و این [[نعمان بن بشیر]] - [[حاکم کوفه]] - در [[قصر]] [[فرمانداری]] است و ما در هیچ [[جمعه]] و عیدی به [[جماعت]] او حاضر نمی‌شویم. و اگر باخبر شویم که به‌سوی ما می‌آیی او را بیرون می‌کنیم تا به [[شام]] برود» این [[نامه]] را با دو نفر فرستادند و آنها دهم [[رمضان]] نزد [[امام]] رسیدند.
[[کوفیان]] دو [[روز]] درنگ کردند و بعد سه نفر دیگر را همراه با پنجاه‌وسه نامه که از سوی یک نفر و دو نفر و چهار نفر بود نزد امام فرستادند. دو روز بعد نیز دو نفر دیگر فرستادند و نوشتند: «...به [[حسین بن علی]]، از [[شیعیان]] [[مؤمن]] و [[مسلمان]] او، اما بعد، بشتاب که [[مردم]] [[منتظر]] تواند و جز تو را نمی‌خواهند. پس بشتاب، بشتاب، و [[سلام]] بر تو باد».
آنگاه عده‌ای از سران [[کوفه]] نامه‌ای برای آن حضرت نوشتند که در آن آمده بود: «بیا به سوی سپاهی که برای تو آماده شده است و [[درود]] بر تو باد»<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۱۹۷؛ انساب الاشراف، ص۱۵۷ - ۱۵۸.</ref> و در [[روایت]] دیگری گوید: [[مردم کوفه]] به او نوشتند! «یکصد هزار نفر با تو هستند»<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۱؛ مثیر الأحزان، ص۱۶.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[ترجمه معالم المدرستین ج۳ (کتاب)|ت ترجمه معالم المدرستین ج۳]]، ص ۶۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۲۳۲

ویرایش