←معناشناسی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
شکر در لغت یعنی تصور [[نعمت]] (دانستن اینکه: آنچه داری [[نعمت]] است و از ناحیه دیگری) و آشکار و ظاهر کردن آن<ref>{{عربی|الشُّكْرُ: تصوّر النّعمة و إظهارها... و يضادّه الْكُفْرُ، و هو: نسيان النّعمة و سترها}}؛ المفردات، ص۴۶۱.</ref> و در مقابل آن [[کفر]] قرار دارد بهمعنای پوشاندن [[نعمت]]<ref>{{عربی|و الكُفْرُ: نقيض الشكر. كَفَرَ النعمةَ، أي: لم يشكرها}}؛ العین، ج۵، ص۳۵۶.</ref> و در اصطلاح دینی [[شکر نعمت]] عبارت از [[شناخت]] آن است، [[شناخت]] اینکه آنچه در دست اوست [[نعمت]] است. [[امام صادق]] {{ع}} در این زمینه [[شکر نعمت]] را به [[شناخت]] آن معرفی نموده است: "هر که [[خدا]] به او نعمتی دهد و او آن را از [[دل]] بفهمد، شکرش را ادا کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا}}؛ الکافی، ج۲، ص۹۶؛ تحف العقول، ص۳۶۹.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref> | شکر در لغت یعنی تصور [[نعمت]] (دانستن اینکه: آنچه داری [[نعمت]] است و از ناحیه دیگری) و آشکار و ظاهر کردن آن<ref>{{عربی|الشُّكْرُ: تصوّر النّعمة و إظهارها... و يضادّه الْكُفْرُ، و هو: نسيان النّعمة و سترها}}؛ المفردات، ص۴۶۱.</ref> و در مقابل آن [[کفر]] قرار دارد بهمعنای پوشاندن [[نعمت]]<ref>{{عربی|و الكُفْرُ: نقيض الشكر. كَفَرَ النعمةَ، أي: لم يشكرها}}؛ العین، ج۵، ص۳۵۶.</ref> و در اصطلاح دینی [[شکر نعمت]] عبارت از [[شناخت]] آن است، [[شناخت]] اینکه آنچه در دست اوست [[نعمت]] است. [[امام صادق]] {{ع}} در این زمینه [[شکر نعمت]] را به [[شناخت]] آن معرفی نموده است: "هر که [[خدا]] به او نعمتی دهد و او آن را از [[دل]] بفهمد، شکرش را ادا کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا}}؛ الکافی، ج۲، ص۹۶؛ تحف العقول، ص۳۶۹.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref> | ||
[[شکر]] بهمعنای [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمتدهنده، از [[فضیلتهای اخلاقی]] است. سپاسگزاری، قدردانی از [[نعمت]] و [[احسان]] دیگری است. [[شکر]] در برابر [[نعمت]] و [[نیکی]] انجام میگیرد. هر کس به ما خوبی کند یا چیزی ببخشد، از [[کار نیک]] او قدردانی و تشکر میکنیم و این یک نکته [[فطری]] در [[انسان]] است. همه [[نعمتها]] و احسانها از خداست، بالاترین [[سپاس]] هم نسبت به او باید انجام بگیرد و [[بهترین]] و جامعترین واژه [[سپاس]] در برابر [[نعمتهای الهی]] عبارت است از: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>. معنای [[شکر]] کردن [[خداوند]] این است که اولاً [[احساس]] شکر و [[امتنان]] در [[قلب]] پیدا شود و ثانیاً باید توجه داشته باشیم کسی که میخواهیم شکر او را به جا آوریم [[خداوند]] است که از [[مخلوقات]] بینیاز است؛ نه شکر زبانی و نه امتنان [[قلبی]]، هیچ کدام نمیتواند سودی برای [[خداوند متعال]] داشته باشد<ref>حکمتها و اندرزها، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۶؛ | [[شکر]] بهمعنای [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمتدهنده، از [[فضیلتهای اخلاقی]] است. سپاسگزاری، قدردانی از [[نعمت]] و [[احسان]] دیگری است. [[شکر]] در برابر [[نعمت]] و [[نیکی]] انجام میگیرد. هر کس به ما خوبی کند یا چیزی ببخشد، از [[کار نیک]] او قدردانی و تشکر میکنیم و این یک نکته [[فطری]] در [[انسان]] است. همه [[نعمتها]] و احسانها از خداست، بالاترین [[سپاس]] هم نسبت به او باید انجام بگیرد و [[بهترین]] و جامعترین واژه [[سپاس]] در برابر [[نعمتهای الهی]] عبارت است از: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>. معنای [[شکر]] کردن [[خداوند]] این است که اولاً [[احساس]] شکر و [[امتنان]] در [[قلب]] پیدا شود و ثانیاً باید توجه داشته باشیم کسی که میخواهیم شکر او را به جا آوریم [[خداوند]] است که از [[مخلوقات]] بینیاز است؛ نه شکر زبانی و نه امتنان [[قلبی]]، هیچ کدام نمیتواند سودی برای [[خداوند متعال]] داشته باشد<ref>حکمتها و اندرزها، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۵۰۵.</ref> | ||
=== رابطه [[حمد]] و [[شکر]] === | === رابطه [[حمد]] و [[شکر]] === | ||
از [[شکر]]، با واژههای [[مدح]]، [[حمد]] و ثنا هم تعبیر میشود. دو واژه [[حمد]] و [[شکر]] ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. حمد به معنای [[تعظیم]] و [[خضوع]] نسبت به خوبیهای [[فرد]] و شکر به معنای [[سپاسگزاری]] و نوعی جبران [[نعمت]] یا خدمتی است که به [[انسان]] میشود<ref>مجمع البحرین.</ref>. حمد و شکر از واژههای پراستعمال در [[قرآن]] و [[روایات]] است. قرآن حمد را مطلقاً مخصوص [[خدا]] میداند {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}} <ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> و حامدان<ref>سپاسگزاران خدا.</ref> را [[ستایش]] مینماید {{متن قرآن|التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ}} <ref>«آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref> و [[دستور]] میدهد او را بپرستیم و [[شکرگزار]] نعمتهایش باشیم: {{متن قرآن|بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.</ref>. اما [[شکر]] هم در مقابل [[خدا]] آمده و هم در برابر [[مردم]] و [[روایت]] شده است: هر کس از [[مردم]] تشکر نکند، از [[خدا]] هم تشکر نمیکند<ref>[[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «شکر و حمد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۹۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص | از [[شکر]]، با واژههای [[مدح]]، [[حمد]] و ثنا هم تعبیر میشود. دو واژه [[حمد]] و [[شکر]] ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. حمد به معنای [[تعظیم]] و [[خضوع]] نسبت به خوبیهای [[فرد]] و شکر به معنای [[سپاسگزاری]] و نوعی جبران [[نعمت]] یا خدمتی است که به [[انسان]] میشود<ref>مجمع البحرین.</ref>. حمد و شکر از واژههای پراستعمال در [[قرآن]] و [[روایات]] است. قرآن حمد را مطلقاً مخصوص [[خدا]] میداند {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}} <ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> و حامدان<ref>سپاسگزاران خدا.</ref> را [[ستایش]] مینماید {{متن قرآن|التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ}} <ref>«آنان توبهکنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجدهکنندگان فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref> و [[دستور]] میدهد او را بپرستیم و [[شکرگزار]] نعمتهایش باشیم: {{متن قرآن|بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.</ref>. اما [[شکر]] هم در مقابل [[خدا]] آمده و هم در برابر [[مردم]] و [[روایت]] شده است: هر کس از [[مردم]] تشکر نکند، از [[خدا]] هم تشکر نمیکند<ref>[[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «شکر و حمد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۹۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)| دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۵۰۵.</ref>. | ||
== شکرگزاری در قرآن == | == شکرگزاری در قرآن == |