←پاسخ نخست
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
'''بررسی [[روایات]] [[سهو النبی]] {{صل}}''': | '''بررسی [[روایات]] [[سهو النبی]] {{صل}}''': | ||
درباره سهوالنبی دوازده [[روایت]] وجود دارد که برخی از ثقات و اجلاء و [[اصحاب اجماع]] آنها را روایت کردهاند، راویانی مانند [[سماعه بن مهران]]، [[ابن صدقه]]، [[سعید اعرج]]، [[جمیل بن دراج]]، [[ابوبصیر]]، [[زید شحام]]، [[ابوسعید قماط]]، [[ابوبکر حضرمی]]. از این دوازده روایت چهار روایت دارای سند صحیح و یکی دارای سند [[حسن]] و باقی اسناد غیر صحیحه میباشد؛ بیشتر آنها را [[مشایخ]] ثلاث در [[کتب اربعه]] نقل کردهاند و باقی آنها در کتاب [[عیون اخبار الرضا]] {{ع}} و [[محاسن برقی]] و [[فقه]] [[رضوی]] نقل شده است، در اینجا لازم است به متن کامل این روایات اشاره شود: | |||
'''[[روایت]] [[سعید اعرج]]''': در این روایت سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده است که [[رسول خدا]] {{صل}} [[نماز]] چهار رکعتی را سهواً دو رکعت خواند. یکی از مأمومین، به نام ذوالیدین که [[ذوالشمالین]] هم خوانده میشد، ایشان را متوجه این سهو نمود. سپس حضرت نماز را ادامه داد و چهار رکعتی تمام کرد [[امام]] {{ع}} فرمود: | '''[[روایت]] [[سعید اعرج]]''': | ||
در این روایت سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده است که [[رسول خدا]] {{صل}} [[نماز]] چهار رکعتی را سهواً دو رکعت خواند. یکی از مأمومین، به نام ذوالیدین که [[ذوالشمالین]] هم خوانده میشد، ایشان را متوجه این سهو نمود. سپس حضرت نماز را ادامه داد و چهار رکعتی تمام کرد [[امام]] {{ع}} فرمود: | |||
«[[خدای متعال]] آن حضرت را به منظور ترحّم بر [[امّت]]، به [[فراموشی]] انداخت. مگر نه این است که اگر کسی چنین حالتی برای او پیش میآمد، [[مردم]] او را [[سرزنش]] نموده، میگفتند: «نمازت قبول نشد». ولی امروز اگر برای کسی چنین حالتی پیش بیاید، میگویند: «این [[سنّت]] [[رسول]] خداست که [[الگو]] است؛ او به خاطر [[سخن گفتن]] دو [[سجده]] سهو انجام داد»<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۵۷.</ref>. | «[[خدای متعال]] آن حضرت را به منظور ترحّم بر [[امّت]]، به [[فراموشی]] انداخت. مگر نه این است که اگر کسی چنین حالتی برای او پیش میآمد، [[مردم]] او را [[سرزنش]] نموده، میگفتند: «نمازت قبول نشد». ولی امروز اگر برای کسی چنین حالتی پیش بیاید، میگویند: «این [[سنّت]] [[رسول]] خداست که [[الگو]] است؛ او به خاطر [[سخن گفتن]] دو [[سجده]] سهو انجام داد»<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۵۷.</ref>. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۷: | ||
[[علامه حلّی]] نیز میگوید: «من حال سعید اعرج را نمیدانم. [[استدلال]] به حدیث وی، متوقف بر [[شناخت]] [[عدالت]] اوست»<ref>ر.ک: علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref> | [[علامه حلّی]] نیز میگوید: «من حال سعید اعرج را نمیدانم. [[استدلال]] به حدیث وی، متوقف بر [[شناخت]] [[عدالت]] اوست»<ref>ر.ک: علامه حلی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref> | ||
'''روایت [[ابوبکر حضرمی]]''': وی نماز [[مغرب]] را سر دو رکعت [[سلام]] میدهد، برخی از [[باران]] به او [[تذکر]] میدهند که نماز را دو رکعت خواندی و باید اعاده کنی. او [[حکم]] مسئله را از [[امام صادق]] {{ع}} میپرسد. [[حضرت]] در پاسخ میفرماید: «انگار [[نماز]] را اعاده کردی» گفتم بلی. حضرت فرمود: کافی بود بلند میشدی و یک رکعت دیگر میخواندی؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد و سر دو رکعت [[سلام]] داد». سپس حضرت [[حدیث]] [[ذوالشمالین]] را متذکر شد؛ سپس فرمود: «آنگاه [[پیامبر]] {{صل}} بلند شد و دو رکعت دیگر بر آن افزود»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰.</ref>. | '''روایت [[ابوبکر حضرمی]]''': | ||
وی نماز [[مغرب]] را سر دو رکعت [[سلام]] میدهد، برخی از [[باران]] به او [[تذکر]] میدهند که نماز را دو رکعت خواندی و باید اعاده کنی. او [[حکم]] مسئله را از [[امام صادق]] {{ع}} میپرسد. [[حضرت]] در پاسخ میفرماید: «انگار [[نماز]] را اعاده کردی» گفتم بلی. حضرت فرمود: کافی بود بلند میشدی و یک رکعت دیگر میخواندی؛ زیرا [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد و سر دو رکعت [[سلام]] داد». سپس حضرت [[حدیث]] [[ذوالشمالین]] را متذکر شد؛ سپس فرمود: «آنگاه [[پیامبر]] {{صل}} بلند شد و دو رکعت دیگر بر آن افزود»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۸۰.</ref>. | |||
در [[سلسله]] سند این [[روایت]]، [[حسین بن سعید]] قرار دارد که روایت را از [[فضاله]] نقل کرده است. [[نجاشی]] درباره وی میگوید: | در [[سلسله]] سند این [[روایت]]، [[حسین بن سعید]] قرار دارد که روایت را از [[فضاله]] نقل کرده است. [[نجاشی]] درباره وی میگوید: | ||
خط ۶۱: | خط ۶۵: | ||
بنابراین روایت مقطوعالسند است و از درجه اعتبار ساقط است. | بنابراین روایت مقطوعالسند است و از درجه اعتبار ساقط است. | ||
'''روایت [[حسن بن صدقه]]''': در این روایت، حسن بن صدقه از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} میپرسد: آیا رسول خدا {{صل}} در نماز چهار رکعتی، از روی سهو، سر دو رکعت سلام داده است؟» حضرت در پاسخ میفرماید: «بله»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۵.</ref>! | '''روایت [[حسن بن صدقه]]''': | ||
در این روایت، حسن بن صدقه از [[امام]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} میپرسد: آیا رسول خدا {{صل}} در نماز چهار رکعتی، از روی سهو، سر دو رکعت سلام داده است؟» حضرت در پاسخ میفرماید: «بله»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۵.</ref>! | |||
در سند این روایت [[احمد بن محمد برقی]]، مجهول است؛ زیرا نمازی میگوید: «[[دانشمندان علم رجال]]، در کتابهای خود، از احمد بن محمد برقی ذکری به میان نیاوردهاند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۲۴.</ref>. | در سند این روایت [[احمد بن محمد برقی]]، مجهول است؛ زیرا نمازی میگوید: «[[دانشمندان علم رجال]]، در کتابهای خود، از احمد بن محمد برقی ذکری به میان نیاوردهاند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۲۴.</ref>. | ||
همینطور در سند آن، [[منصور بن عباس]] قرار دارد. نجاشی، [[علامه حلی]] و [[ابن داوود]] درباره وی میگویند: [[منصور بن عباس ابو الحسین رازی]]، ساکن [[بغداد]] بود و همانجا فوت کرد. {{عربی|كان مضطرب الأمر}}<ref>رجال النجاشی، ص۴۱۳؛ علامه حلّی، خلاصة الاقوال، ص۴۰۸؛ ابن داوود حلّی، رجال ابن داوود، ص۲۸۱.</ref>؛ «او وضع [[درستی]] نداشت. بنابراین روایت، از نظر سند، [[ضعیف]] است و قابل استناد نیست. | همینطور در سند آن، [[منصور بن عباس]] قرار دارد. نجاشی، [[علامه حلی]] و [[ابن داوود]] درباره وی میگویند: [[منصور بن عباس ابو الحسین رازی]]، ساکن [[بغداد]] بود و همانجا فوت کرد. {{عربی|كان مضطرب الأمر}}<ref>رجال النجاشی، ص۴۱۳؛ علامه حلّی، خلاصة الاقوال، ص۴۰۸؛ ابن داوود حلّی، رجال ابن داوود، ص۲۸۱.</ref>؛ «او وضع [[درستی]] نداشت. بنابراین روایت، از نظر سند، [[ضعیف]] است و قابل استناد نیست. | ||
'''[[روایت]] [[جمیل بن دراج]]''': در این روایت جمیل بن دراج، از [[امام صادق]] {{ع}} از [[تکلیف]] مردی سؤال میکند که [[نماز]] چهار رکعتی را دو رکعت خوانده و دنبال کارش رفته بود؛ سپس یادش آمد که نماز خود را دو رکعت خوانده است. [[امام]] میفرماید: «در این صورت نماز خود را اعاده کند». جمیل میگوید: «وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد، دو رکعت بر نماز خود افزود و آن را تمام کرد». [[حضرت]] میفرماید: «رسول خدا {{صل}} وقتی سهو کرد، از جای خود بلند نشد. اگر بلند میشد، او هم نماز خود را از اول میخواند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶.</ref>. | '''[[روایت]] [[جمیل بن دراج]]''': | ||
در این روایت جمیل بن دراج، از [[امام صادق]] {{ع}} از [[تکلیف]] مردی سؤال میکند که [[نماز]] چهار رکعتی را دو رکعت خوانده و دنبال کارش رفته بود؛ سپس یادش آمد که نماز خود را دو رکعت خوانده است. [[امام]] میفرماید: «در این صورت نماز خود را اعاده کند». جمیل میگوید: «وقتی [[رسول خدا]] {{صل}} در نماز چهار رکعتی [[سهو]] کرد، دو رکعت بر نماز خود افزود و آن را تمام کرد». [[حضرت]] میفرماید: «رسول خدا {{صل}} وقتی سهو کرد، از جای خود بلند نشد. اگر بلند میشد، او هم نماز خود را از اول میخواند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶.</ref>. | |||
در سند این روایت [[حسین بن سعید]] قرار دارد که ضعیف است. [[شیخ طوسی]] درباره وی میگوید: «[[حسین بن سعید بن حماد بن سعید اهوازی]] ضعیف است»<ref>ر.ک: طوسی، الفهرست، ص۳۰۳.</ref> | در سند این روایت [[حسین بن سعید]] قرار دارد که ضعیف است. [[شیخ طوسی]] درباره وی میگوید: «[[حسین بن سعید بن حماد بن سعید اهوازی]] ضعیف است»<ref>ر.ک: طوسی، الفهرست، ص۳۰۳.</ref> | ||
'''روایت [[سماعة بن مهران]]''': در این روایت امام صادق {{ع}} میفرماید: «رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را سهواً دو رکعت خواند. مردی به نام [[ذوالشمالین]] او را متوجه کرد که نماز را دو رکعت خوانده است. حضرت بلند شد و دو رکعت دیگر به جا آورد و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو انجام داد»<ref>تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۷.</ref>. | '''روایت [[سماعة بن مهران]]''': | ||
در این روایت امام صادق {{ع}} میفرماید: «رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را سهواً دو رکعت خواند. مردی به نام [[ذوالشمالین]] او را متوجه کرد که نماز را دو رکعت خوانده است. حضرت بلند شد و دو رکعت دیگر به جا آورد و نماز را تمام کرد و دو [[سجده]] سهو انجام داد»<ref>تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۷.</ref>. | |||
در سند این روایت زرعه و سماعه قرار دارند که هر دو واقفیمذهب هستند. شیخ طوسی درباره آنها این [[حدیث]] را نقل کرده است: | در سند این روایت زرعه و سماعه قرار دارند که هر دو واقفیمذهب هستند. شیخ طوسی درباره آنها این [[حدیث]] را نقل کرده است: | ||
خط ۸۰: | خط ۹۰: | ||
در سند این [[روایت]] [[ابو جمیله]] قرار دارد. شماری از [[دانشمندان]] [[رجال]] درباره وی میگویند: «[[مفضل بن صالح]]، [[ابوجمیلة اسدی]]،... [[ضعیف]] و [[کذّاب]] است و [[حدیث]] [[جعل]] میکند»<ref>ابن غضائری، رجال ابن غضائری، ص۸۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۲، ص۲۵۶.</ref> | در سند این [[روایت]] [[ابو جمیله]] قرار دارد. شماری از [[دانشمندان]] [[رجال]] درباره وی میگویند: «[[مفضل بن صالح]]، [[ابوجمیلة اسدی]]،... [[ضعیف]] و [[کذّاب]] است و [[حدیث]] [[جعل]] میکند»<ref>ابن غضائری، رجال ابن غضائری، ص۸۸؛ تفرشی، نقد الرجال، ج۴، ص۴۰۶؛ اردبیلی، جامع الروات، ج۲، ص۲۵۶.</ref> | ||
'''روایت امام علی {{ع}}''': [[زید بن علی]] از پدرانش {{عم}} از علی {{ع}} نقل میکند: | '''روایت امام علی {{ع}}''': | ||
[[زید بن علی]] از پدرانش {{عم}} از علی {{ع}} نقل میکند: | |||
رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را پنج رکعت خواند. سپس روی خود را برگرداند. بعضی از مأمومین عرضه داشتند: «آیا بر نماز چیزی افزوده شده است؟» [[حضرت]] فرمود: «چطور؟» گفتند: «نماز را پنج رکعت خواندید». آنگاه حضرت در حالی که نشسته بود، رو به [[قبله]] کرد و [[تکبیر]] گفت. سپس بدون قرائت و [[رکوع]]، دو [[سجده]] [[سهو]] انجام داد و [[سلام]] داد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۹.</ref>. | رسول خدا {{صل}} [[نماز ظهر]] را پنج رکعت خواند. سپس روی خود را برگرداند. بعضی از مأمومین عرضه داشتند: «آیا بر نماز چیزی افزوده شده است؟» [[حضرت]] فرمود: «چطور؟» گفتند: «نماز را پنج رکعت خواندید». آنگاه حضرت در حالی که نشسته بود، رو به [[قبله]] کرد و [[تکبیر]] گفت. سپس بدون قرائت و [[رکوع]]، دو [[سجده]] [[سهو]] انجام داد و [[سلام]] داد<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۹.</ref>. | ||
خط ۸۷: | خط ۹۹: | ||
'''روایت [[اباصلت]]''': | '''روایت [[اباصلت]]''': | ||
[[اباصلت هروی]] میگوید: | [[اباصلت هروی]] میگوید: | ||
به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: «در سوادِ [[کوفه]] گروهی بر این باورند که رسول خدا {{صل}} در نماز خود سهو نمیکند». حضرت فرمود: «[[خدا]] [[لعنت]] کند آنها را! [[دروغ]] میگویند! آن کسی که سهو نمیکند، تنها خداست که جز او خدایی وجود ندارد»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۹.</ref>. | به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: «در سوادِ [[کوفه]] گروهی بر این باورند که رسول خدا {{صل}} در نماز خود سهو نمیکند». حضرت فرمود: «[[خدا]] [[لعنت]] کند آنها را! [[دروغ]] میگویند! آن کسی که سهو نمیکند، تنها خداست که جز او خدایی وجود ندارد»<ref>ابن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۱۹.</ref>. | ||
خط ۹۴: | خط ۱۰۷: | ||
نمازی درباره دومین راوی میگوید: «[[دانشمندان]] [[رجال]]، در کتابهای خود، از [[عبد]] [[اللّه]] بن تمیم قرشی ذکری به میان نیاوردهاند و پسرش، تمیم، از او روایت میکند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۴، ص۴۹۵.</ref>. نیز وی درباره سومین راوی میگوید: دانشمندان رجال، در کتابهای خود، از [[ابوعلی]] [[احمد بن علی]] [[انصاری]] یاد نکرده اند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۷۰.</ref> | نمازی درباره دومین راوی میگوید: «[[دانشمندان]] [[رجال]]، در کتابهای خود، از [[عبد]] [[اللّه]] بن تمیم قرشی ذکری به میان نیاوردهاند و پسرش، تمیم، از او روایت میکند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۴، ص۴۹۵.</ref>. نیز وی درباره سومین راوی میگوید: دانشمندان رجال، در کتابهای خود، از [[ابوعلی]] [[احمد بن علی]] [[انصاری]] یاد نکرده اند»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۷۰.</ref> | ||
'''روایت سعید اعرج''': سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} [[حدیثی]] نقل کرده است: | '''روایت سعید اعرج''': | ||
سعید اعرج، از [[امام صادق]] {{ع}} [[حدیثی]] نقل کرده است: | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} پیش از [[نماز صبح]]، خوابید و [[خداوند]] آن [[حضرت]] را خواباند تا [[آفتاب]] طلوع کرد و این خواباندن، رحمتی از جانب [[پروردگار]] برای [[مردم]] بود؛ زیرا اگر کسی تا [[طلوع]] آفتاب بخوابد، مردم او را ملامت نموده، میگویند: «از نمازت [[مراقبت]] نکردی». پس این عمل [[پیامبر]] {{صل}} [[الگو]] و [[سنت]] گردید؛ لذا الآن اگر کسی به کسی بگوید: «خوابیدی و نمازت را [[قضا]] کردی؟» میگوید: «رسول خدا {{صل}} خوابید و خوابیدن او الگو و [[رحمت]] شد؛ تا [[خدای سبحان]] بدین وسیله بر این [[امّت]] ترحم کند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۴.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} پیش از [[نماز صبح]]، خوابید و [[خداوند]] آن [[حضرت]] را خواباند تا [[آفتاب]] طلوع کرد و این خواباندن، رحمتی از جانب [[پروردگار]] برای [[مردم]] بود؛ زیرا اگر کسی تا [[طلوع]] آفتاب بخوابد، مردم او را ملامت نموده، میگویند: «از نمازت [[مراقبت]] نکردی». پس این عمل [[پیامبر]] {{صل}} [[الگو]] و [[سنت]] گردید؛ لذا الآن اگر کسی به کسی بگوید: «خوابیدی و نمازت را [[قضا]] کردی؟» میگوید: «رسول خدا {{صل}} خوابید و خوابیدن او الگو و [[رحمت]] شد؛ تا [[خدای سبحان]] بدین وسیله بر این [[امّت]] ترحم کند<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۹۴.</ref>. | ||
این روایت نیز به جهت وجود سعید اعرج از نظر سند به دلایلی که پیش از این گفته شد، ضعیف است و قابل استناد نیست<ref>ر.ک: حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref> | این روایت نیز به جهت وجود سعید اعرج از نظر سند به دلایلی که پیش از این گفته شد، ضعیف است و قابل استناد نیست<ref>ر.ک: حرّ عاملی، التنبیه بالمعلوم، ص۶۵؛ علامه حلّی، مختلف الشیعة، ج۸، ص۳۳۰.</ref> | ||
'''روایت [[پدر]] عزرمی''': در این روایت، [[سهو]] و [[نسیان]] [[امام]] مطرح شده است. پدر عزرمی از امام صادق {{ع}} روایت نقل کرده که علی {{ع}} [[نماز ظهر]] را با مردم، بدون [[وضو]]، خواند. سپس وارد [[منزل]] شد. آنگاه منادی او بیرون آمد و ندا داد: «[[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[نماز]] را بدون [[وضو]] خوانده است و نمازتان را اعاده کنید و حاضرین به غائبین برسانند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۴۰.</ref>. | '''روایت [[پدر]] عزرمی''': | ||
در این روایت، [[سهو]] و [[نسیان]] [[امام]] مطرح شده است. پدر عزرمی از امام صادق {{ع}} روایت نقل کرده که علی {{ع}} [[نماز ظهر]] را با مردم، بدون [[وضو]]، خواند. سپس وارد [[منزل]] شد. آنگاه منادی او بیرون آمد و ندا داد: «[[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[نماز]] را بدون [[وضو]] خوانده است و نمازتان را اعاده کنید و حاضرین به غائبین برسانند»<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۴۰.</ref>. | |||
خویی میگوید: این [[روایت]]، افزون بر [[ضعف سند]] آن از نظر عدم ثبوت [[وثاقت]] [[پدر]] عزرمی، مضمون آن نیز به خاطر منافات با [[عصمت امام]] و عدم انطباق با [[اصول مذهب]]، قابل [[تصدیق]] نیست. من بسیار بسیار [[تعجب]] میکنم از شیخ و [[کلینی]]! چگونه این روایت و روایاتی از این دست را که مخالف اصول مذهب است و موجب [[طعن]] [[مخالفین]] بر اصول ما میشود، در [[کتابهای حدیث]] نقل کردهاند. به هر حال بطلان مضمون این روایت [[یقینی]] بوده، و این روایت در نهایت [[ضعف]] و [[سقوط]] است<ref>خویی، کتاب الصلاة، ج۵، ص۳۶۲.</ref> | خویی میگوید: این [[روایت]]، افزون بر [[ضعف سند]] آن از نظر عدم ثبوت [[وثاقت]] [[پدر]] عزرمی، مضمون آن نیز به خاطر منافات با [[عصمت امام]] و عدم انطباق با [[اصول مذهب]]، قابل [[تصدیق]] نیست. من بسیار بسیار [[تعجب]] میکنم از شیخ و [[کلینی]]! چگونه این روایت و روایاتی از این دست را که مخالف اصول مذهب است و موجب [[طعن]] [[مخالفین]] بر اصول ما میشود، در [[کتابهای حدیث]] نقل کردهاند. به هر حال بطلان مضمون این روایت [[یقینی]] بوده، و این روایت در نهایت [[ضعف]] و [[سقوط]] است<ref>خویی، کتاب الصلاة، ج۵، ص۳۶۲.</ref> | ||
'''روایت [[ابیبصیر]]''': در این روایت، [[اشتباه]] [[امام]] در انجام دادن یکی از [[افعال]] [[عبادی]]، همانند [[غسل]]، که یک [[وظیفه]] شخصی است، مطرح شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که پدرم ([[امام باقر]] {{ع}}) غسل جنابت کرد و به او گفته شد به یک نقطه از پشتت آب نرسیده است. [[حضرت]] به او فرمود: «نمی توانستی [[سکوت]] کنی؟» سپس دست خود را به آن نقطه مالید<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۶۵.</ref>. | '''روایت [[ابیبصیر]]''': | ||
در این روایت، [[اشتباه]] [[امام]] در انجام دادن یکی از [[افعال]] [[عبادی]]، همانند [[غسل]]، که یک [[وظیفه]] شخصی است، مطرح شده است. از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است که پدرم ([[امام باقر]] {{ع}}) غسل جنابت کرد و به او گفته شد به یک نقطه از پشتت آب نرسیده است. [[حضرت]] به او فرمود: «نمی توانستی [[سکوت]] کنی؟» سپس دست خود را به آن نقطه مالید<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۳۶۵.</ref>. | |||
مشکل این روایت این است که سند آن مقطوع است؛ زیرا [[نجاشی]] میگوید: | مشکل این روایت این است که سند آن مقطوع است؛ زیرا [[نجاشی]] میگوید: | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۳۱: | ||
اولّاً آنچه در [[علم اصول]] به عنوان جابر [[ضعف سند]] مطرح است، [[شهرت]] فتوایی و عملی [[اصحاب]] است؛ نه کثرت وجودی [[روایات]]! | اولّاً آنچه در [[علم اصول]] به عنوان جابر [[ضعف سند]] مطرح است، [[شهرت]] فتوایی و عملی [[اصحاب]] است؛ نه کثرت وجودی [[روایات]]! | ||
ثانیاً تمام [[دانشمندان شیعه]]، به استثنای [[شیخ صدوق]] و استادش، از روایات [[سهو]] [[اعراض]] نموده و آنها را رد کردهاند و این اعراض، خود دلیل دیگر بر [[ضعف روایات]] سهو است؛ هر چند تعدادشان زیاد باشند؛ چون اعراض مشهور موهن است»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۹۸.</ref> | ثانیاً تمام [[دانشمندان شیعه]]، به استثنای [[شیخ صدوق]] و استادش، از روایات [[سهو]] [[اعراض]] نموده و آنها را رد کردهاند و این اعراض، خود دلیل دیگر بر [[ضعف روایات]] سهو است؛ هر چند تعدادشان زیاد باشند؛ چون اعراض مشهور موهن است»<ref>[[عبدالله مهدوی ارزگانی|مهدوی ارزگانی، عبدالله]]، [[شیعه و سهوالنبی (مقاله)|مقاله «شیعه و سهوالنبی»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۳ (کتاب)|موسوعه رد شبهات]]، ج۱۳، ص ۹۸.</ref> | ||
با بررسی اقوال دانشمندان میتوان نتیجه گرفت که پنج نظریه درباره این [[روایات]] ارائه شده است: | |||
# عدهای از [[اهل سنت]] صدور و جهت صدور و مضمون این روایات را بدون هیچ توجیهی پذیرفته و [[معتقد]] به سهوالنبی شدهاند. | |||
# عدهای مثل [[شیخ صدوق]] صدور و جهت صدور و مضمون این روایات را پذیرفته و معتقد به سهوالنبی شدهاند، البته با این توجیه که سهو از جانب [[شیطان]] نبوده، بلکه إسهاء از جانب خداوند بوده است. | |||
# عدهای صدور این [[روایات]] را پذیرفتهاند اما در جهت صدور آنها اشکال کرده و به خاطر موافقت با روایات [[عامه]] و [[مخالفت]] با [[ادله]] [[کلامی]]، صدور این روایات را تقیهای دانستهاند. | |||
# عدهای مثل [[شیخ مفید]] این روایات را به خاطر مخالفت با [[ادله عصمت]] [[نبی]] به طور کامل طرد کردهاند. | |||
# عدهای دیگر درباره این روایات توقف کرده و نپذیرفتن مضمون این روایات را موافق [[احتیاط]] شمردهاند<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۲۶۲-۲۷۱.</ref>. | |||
== پانویس == | == پانویس == |