خمس در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
== [[خمس]] تَحلیل ==
== [[خمس]] تَحلیل ==
خمسی که جهت [[حلال]] شدن [[مال]] آمیخته با [[حرام]] پرداخت می‏‌گردد. از آن در باب [[خمس]] سخن گفته‌‏اند. [[اخراج]] [[خمس]] مال حلالی که با حرام مخلوط شده ـ جهت حلّیت تصرّف در آن ـ [[واجب]] است؛ و چنانچه خود مال حلال نیز متعلق خمس باشد، مانند اینکه از سود کسب به دست آمده باشد، پرداخت خمس آن نیز واجب است. بنابر این، در چنین [[مالی]] دو خمس واجب می‏‌شود. هرچند برخی، تنها خمس تحلیل را در آن واجب دانسته‌‏اند. بعضی در چگونگی اخراج دو خمس، اخراج خمس مال حلال را مقدم بر اخراج خمس مال مخلوط به حرام دانسته‏‌اند<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۲۶۶؛ مستند العروة (الخمس)، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۳، ص ۵۰۴.</ref>
خمسی که جهت [[حلال]] شدن [[مال]] آمیخته با [[حرام]] پرداخت می‏‌گردد. از آن در باب [[خمس]] سخن گفته‌‏اند. [[اخراج]] [[خمس]] مال حلالی که با حرام مخلوط شده ـ جهت حلّیت تصرّف در آن ـ [[واجب]] است؛ و چنانچه خود مال حلال نیز متعلق خمس باشد، مانند اینکه از سود کسب به دست آمده باشد، پرداخت خمس آن نیز واجب است. بنابر این، در چنین [[مالی]] دو خمس واجب می‏‌شود. هرچند برخی، تنها خمس تحلیل را در آن واجب دانسته‌‏اند. بعضی در چگونگی اخراج دو خمس، اخراج خمس مال حلال را مقدم بر اخراج خمس مال مخلوط به حرام دانسته‏‌اند<ref>العروة الوثقی، ج۴، ص۲۶۶؛ مستند العروة (الخمس)، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۳، ص ۵۰۴.</ref>
==خمس پیش از [[اسلام]]==
از برخی [[روایات]] استفاده می‌شود که اصل خمس را [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[تشریع]] کردند. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «اولین کسی که خمس دارایی‌هایش را پرداخت، [[ابراهیم]] بود»<ref>{{متن حدیث|وَ أَوَّلُ مَنْ أَخْرَجَ الْخُمُسَ إِبْرَاهِيمُ}}؛ بحار الأنوار، ج۱۲، ص۵۷؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۰، ذیل آیه ۱۲۴ سوره بقره.</ref>.
پس از ابراهیم این [[سیره]] در سنت‌های [[عبدالمطلب]] گزارش شده است. او گنجی یافت و خمس آن را به عنوان [[تصدق]] پرداخت. روایتی در این باره از [[امام رضا]]{{ع}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۵، ص۱۲۹.</ref> و امام صادق{{ع}}<ref>خصال، ص۳۱۳.</ref> از پدرانش از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] شده است که پنج [[سنت]] از سنت‌های عبدالمطلب را [[خداوند]] در اسلام پذیرفته است: «و عبدالمطلب گنجی پیدا کرد، خمس آن را جدا نمود و تصدق داد، سپس خداوند فرمود: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند است » سوره انفال، آیه 41.</ref>.<ref>{{متن حدیث|وَجَدَ كَنْزاً فَأَخْرَجَ مِنْهُ الْخُمُسَ وَ تَصَدَّقَ بِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ}}}}؛ بحار الأنوار، ج۱۵، ص۱۲۹.</ref>. [[علامه مجلسی]] در شرح این [[حدیث]] می‌نویسد: «شاید عبدالمطلب، این عمل را با [[الهام الهی]] انجام داد یا در میان [[ملت]] ابراهیم مرسوم بوده؛ [[ولی]] بعدها [[قریش]] آن را ترک کردند و او آن را جاری ساخت و هنگامی که اسلام آمد به خاطر سنت‌گذاری عبدالمطلب، آن را [[نسخ]] نکرد»<ref>بحار الأنوار، ج۱۵، ص۱۲۷ و ۱۲۹.</ref>.
افزون بر این از [[تاریخ]] [[جزیرة العرب]] استفاده می‌شود که دریافت بخشی از [[غنیمت‌های جنگی]] به وسیلۀ [[فرمانده]] [[جنگ]]، امری معمول بوده است و همین [[قانون]] در [[اسلام]] پذیرفته شده است با این تفاوت که در [[جاهلیت]]، ۴/۱ بوده ([[مرباع]]) و در اسلام به ۵/۱ ([[خمس]]) کاهش یافت.
[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} به [[عدی بن حاتم]] پیش از آنکه به اسلام بگرود فرمود: «تو ۴/۱ غنیمت‌ها را میگیری در حالی که این در [[دین]] تو [[حلال]] نیست»<ref>{{متن حدیث|إِنَّكَ لَتَأْكُلُّ المِرْبَاعَ وَ هُوَ لَا يَحِلُّ لَك في دِينِكَ}}؛ لسان العرب، ج۵، ص۱۱۴؛ تاج العروس، ج۲۱، ص۳۱؛ ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۳۵۴.</ref>، عدی بن حاتم [[گرایش]] به [[مسیحیت]] داشت. و [[دینی]] میان [[نصارا]] و [[صابئه]] به نام «رگوسیه» داشته.
از آنچه در منابع آمده استفاده می‌شود جمله‌ای که از [[پیامبر]]{{صل}} در کتب لغت [[نقل]] شده، متن [[سخن پیامبر]] نیست، بلکه فشرده‌ای از آن است که در شرح حال عدی بن حاتم آمده است؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} از [[عدی]] [[سؤال]] می‌کند: «آیا تو مرباع می‌خوری؟ گفت: بلی. فرمود: «پس این مرباع در دین تو حلال نیست»<ref>{{متن حدیث| فَإِنَّ ذَلِكَ لَا يَحِلُّ لَكَ فِي دِينُكَ }}؛ اسد الغابه، ج۴، ص۸؛ الإصابه، ج۴، ص۳۸۹؛ درجات الرفیعه، ص۳۵۴.</ref>؛
به جز عدی بن حاتم، کسانی نیز بودند که ۴/۱ [[غنائم]] را می‌گرفتند؛ مانند: [[خطاب بن مرداس]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۲۴، ص۳۹۲.</ref> و [[عمرو بن یربوع بن ثعلبه]] [[فارس]] [[غنی]]<ref>جمل من أنساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۴۷ و ج۱۳، ص۲۵۴.</ref> و [[رواحة بن منقد]]<ref>تاج العروس، ج۶، ص۴۲۹.</ref>. هنگامی که [[عامر بن طفیل]] نزد پیامبر{{صل}} آمد، اسلام خود را به چند شرط مشروط کرد: از [[حضرت]] خواست [[خلافت]] پس از پیامبر به وی برسد و مرباع بگیرد<ref>تاریخ المدینة المنوره، ج۱-۲، ص۵۱۸.</ref> که خواسته او پذیرفته نشد.
بر اساس همین روش [[جاهلی]] است که [[طبرسی]] در [[شأن نزول آیات]] اولیه [[سوره حشر]] دربارۀ غنائم [[بنی نضیر]] می‌نویسد: کلبی گفته است که رؤسای [[مسلمانان]] نزد پیامبر آمده و گفتند: ای [[رسول خدا]]! کالاهای برگزیده را [[انتخاب]] کن و ۴/۱ خود را بر دار و ما را و [[باقی]] [[اموال]] را رها کن؛ زیرا این گونه در [[جاهلیت]] عمل می‌‌کردیم و این [[شعر]] را خواندند:
{{شعر}}
{{ب|''لَكَ المِرْبَاع مِنْهَا و الصَّفَايَا''|2=''وحُكْمُكَ والنَّشِيطَةُ والفُضُولُ''<ref>مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۲۶۱، ذیل آیه‌های سوره حشر.</ref>}}
{{پایان شعر}}
:برای توست ۴/۱ از [[غنائم]] و آنچه برگزینی و [[حکم]] تو جاری است و آنچه انتخاب کنی و آنچه پس از تقسیم باقی بماند.
«[[صفی]]» به آن چیزی گفته می‌شود که [[رئیس]] انتخاب کند و «نشیطه» چیزی است که جدای از [[صفایا]] بردارد یا آنچه در غنائم منحصر به فرد است؛ مانند اسب و [[کنیز]] و...<ref>جمل من أنساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۸۰؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۱۸۶ و ۲۸۳.</ref>.
از آنچه [[گذشت]] استفاده می‌شود که در جاهلیت [[حق]] رئیس ۴/۱ غنائم بوده است. چه غنائم[[جنگ]] و درگیری و چه غنائمی که در آن [[جنگ]] و [[خون ریزی]] نبوده است. برابر [[سخن پیامبر]]{{صل}} به [[عدی بن حاتم]]، برداشت از غنائم در [[مسیحیت]] جایز نبوده است. [[اسلام]] آن را برای [[مسلمانان]] و [[پیامبر اسلام]] [[حلال]] کرده و ۵/۱ قرار داده است. اکنون باید دید آیا این ۵/۱ تنها در غنائم بوده است یا در موارد دیگر نیز می‌باشد و با توجه به این که [[رسول خدا]]{{صل}} از [[دنیا]] رفته است، آیا مصارف دیگر آن باقی است یا نه؟ این جا است که نظر [[شیعه]] و [[سنی]] متفاوت می‌شود. در آغاز بهتر است در [[آیه خمس]] درنگ شود، آن گاه به [[موارد مصرف خمس]] بپردازیم.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج3، ص 502 - 505.</ref>


==[[تشریع]] [[خمس]] در اسلام==
==[[تشریع]] [[خمس]] در اسلام==
۱۰۷٬۱۹۴

ویرایش