اثبات ضرورت امامت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


=== [[آیه اولی الامر]] ===
=== [[آیه اولی الامر]] ===
از آیاتی که دلالت بر ضرورت امامت می‌کند آیه اولی الامر است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. [[خداوند]] در این آیه، در کنار [[اطاعت]] از خود و [[پیامبر]]، [[اطاعت از اولی الامر]] را [[واجب]] نموده است و [[مؤمنین]] را [[مأمور]] به [[تبعیت]] از [[اولی الامر]] می‌‌کند و روشن است وجوب اطاعت از اولی الامر، فرع بر اصل وجود آنهاست<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>. به بیان دیگر، اولی الامری باید باشد تا [[وجوب اطاعت]] آنها محقق شود<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹.</ref> و اگر وجوب اطاعت از اولی الامر باشد و در خارج مصداقی برای آن نباشد چنین امری [[لغو]] خواهد بود. بنابراین ضروری است جهت محقق شدن مامورٌبه، اولی الامری وجود داشته باشد<ref>ر.ک: [[محمد شعبان‌پور|شعبان‌پور، محمد]]، [[ضرورت امامت در آراء خواجه نصیر الدین طوسی (مقاله)|ضرورت امامت در آراء خواجه نصیر الدین طوسی]]، ص۲۱۷.</ref>.
از آیاتی که دلالت بر ضرورت امامت می‌کند آیه اولی الامر است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. [[خداوند]] در این آیه، در کنار [[اطاعت]] از خود و [[پیامبر]]، [[اطاعت از اولی الامر]] را [[واجب]] نموده است و [[مؤمنین]] را [[مأمور]] به [[تبعیت]] از [[اولی الامر]] می‌‌کند و روشن است وجوب اطاعت از اولی الامر، فرع بر اصل وجود آنهاست<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.</ref>. به بیان دیگر، اولی الامری باید باشد تا [[وجوب اطاعت]] آنها محقق شود<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹.</ref> و اگر وجوب اطاعت از اولی الامر باشد و در خارج مصداقی برای آن نباشد چنین امری [[لغو]] خواهد بود. بنابراین ضروری است جهت محقق شدن مامورٌبه، اولی الامری وجود داشته باشد<ref>ر.ک: [[محمد شعبان‌پور|شعبان‌پور، محمد]]، [[ضرورت امامت در آراء خواجه نصیرالدین طوسی (مقاله)|ضرورت امامت در آراء خواجه نصیر الدین طوسی]]، ص۲۱۷.</ref>.


[[اطاعت اولی الامر]] در ردیف [[اطاعت خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} قرار داده شده است؛ بدون هیچ گونه قید و شرطی. یعنی همان طور که اطاعت خدا و پیامبر {{صل}} به صورت مطلق‏ لازم است، اطاعت اولی الامر نیز لازم است. این [[لزوم]] اطاعت اولی الامر به صورت مطلق، مفید [[عصمت]] [[اولی الامر]] از [[خطا]] و [[اشتباه]] است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان ج۵، ص۳۹۰ ـ ۳۹۱؛ مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۲، ص۱۷.</ref>؛ زیرا اگر اولی الامر مرتکب خطا گردد، [[اطاعت]] او لازم نیست: {{متن حدیث|لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق}}<ref>سید رضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغة ص۵۰۰.</ref>. علاوه بر آن، اگر [[اطاعت]] اولی الامری که مرتکب خطا می‌‏گردد، لازم باشد به رغم [[مفاسد اجتماعی]] که دارد، [[امر]] به اطاعت او، امر به محال خواهد بود؛ زیرا موجب اجتماع امر و نهی می‏‌شود (یعنی در یک زمان، نسبت به یک عمل، هم امر باشد و هم [[نهی]])؛ چنان که [[فخر رازی]] گفته است<ref>{{عربی|من أمر الله بطاعته علی سبیل الجزم و القطع لا بد و أن یکون معصوما عن الخطأ، إذ لو لم یکن معصوما عن الخطأ کان بتقدیر إقدامه علی الخطأ یکون قد أمر الله بمتابعته، فیکون ذلک أمرا بفعل ذلک الخطأ و الخطأ لکونه خطأ منهی عنه، فهذا یفضی إلی اجتماع الأمر و النهی فی الفعل الواحد بالاعتبار الواحد، و انه محال}}؛ هر کس که خداوند به طور حتم و به صورت قطعی به اطاعت از او امر کرده باشد، ناگزیر باید از خطا معصوم باشد؛ زیرا چنان چه وی از خطا معصوم نباشد، آن خطا به دلیل انجام اولوالامر، امری است که خداوند به متابعت از آن دستور داده است و این موضوع به معنای دستور به انجام آن خطاست، و خطا از آن رو که خطاست مورد نهی قرار گرفته است، پس این موضوع به اجتماع امر و نهی در فعل واحد و به اعتبار واحد منجر می‌‌شود و آن محال است؛ رازی، فخر الدین محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۶؛ مراغی، احمد مصطفی: تفسیر المراغی، ج۵، ص۷۲؛ رشید رضا، محمد: تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۱.</ref>. در اینکه [[وجوب اطاعت اولی الامر]] به صورت مطلق، در هر [[زمان]] و مکان، متوقف بر وجود [[اولی الامر]] است و عدم وجود اولی الامر یعنی [[لغو]] بودن [[اطاعت]] از آنها، در بین [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، اختلافی نیست و همه بالاتفاق این موارد را قبول دارند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳ ـ ۴، ص۱۰۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۹، ص۵۳.</ref>.<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۲۵۷.</ref>
[[اطاعت اولی الامر]] در ردیف [[اطاعت خدا]] و [[پیامبر]] {{صل}} قرار داده شده است؛ بدون هیچ گونه قید و شرطی. یعنی همان طور که اطاعت خدا و پیامبر {{صل}} به صورت مطلق‏ لازم است، اطاعت اولی الامر نیز لازم است. این [[لزوم]] اطاعت اولی الامر به صورت مطلق، مفید [[عصمت]] [[اولی الامر]] از [[خطا]] و [[اشتباه]] است<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان ج۵، ص۳۹۰ ـ ۳۹۱؛ مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۲، ص۱۷.</ref>؛ زیرا اگر اولی الامر مرتکب خطا گردد، [[اطاعت]] او لازم نیست: {{متن حدیث|لا طاعة لمخلوق فی معصیة الخالق}}<ref>سید رضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغة ص۵۰۰.</ref>. علاوه بر آن، اگر [[اطاعت]] اولی الامری که مرتکب خطا می‌‏گردد، لازم باشد به رغم [[مفاسد اجتماعی]] که دارد، [[امر]] به اطاعت او، امر به محال خواهد بود؛ زیرا موجب اجتماع امر و نهی می‏‌شود (یعنی در یک زمان، نسبت به یک عمل، هم امر باشد و هم [[نهی]])؛ چنان که [[فخر رازی]] گفته است<ref>{{عربی|من أمر الله بطاعته علی سبیل الجزم و القطع لا بد و أن یکون معصوما عن الخطأ، إذ لو لم یکن معصوما عن الخطأ کان بتقدیر إقدامه علی الخطأ یکون قد أمر الله بمتابعته، فیکون ذلک أمرا بفعل ذلک الخطأ و الخطأ لکونه خطأ منهی عنه، فهذا یفضی إلی اجتماع الأمر و النهی فی الفعل الواحد بالاعتبار الواحد، و انه محال}}؛ هر کس که خداوند به طور حتم و به صورت قطعی به اطاعت از او امر کرده باشد، ناگزیر باید از خطا معصوم باشد؛ زیرا چنان چه وی از خطا معصوم نباشد، آن خطا به دلیل انجام اولوالامر، امری است که خداوند به متابعت از آن دستور داده است و این موضوع به معنای دستور به انجام آن خطاست، و خطا از آن رو که خطاست مورد نهی قرار گرفته است، پس این موضوع به اجتماع امر و نهی در فعل واحد و به اعتبار واحد منجر می‌‌شود و آن محال است؛ رازی، فخر الدین محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۱۶؛ مراغی، احمد مصطفی: تفسیر المراغی، ج۵، ص۷۲؛ رشید رضا، محمد: تفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۱.</ref>. در اینکه [[وجوب اطاعت اولی الامر]] به صورت مطلق، در هر [[زمان]] و مکان، متوقف بر وجود [[اولی الامر]] است و عدم وجود اولی الامر یعنی [[لغو]] بودن [[اطاعت]] از آنها، در بین [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، اختلافی نیست و همه بالاتفاق این موارد را قبول دارند<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳ ـ ۴، ص۱۰۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۹، ص۵۳.</ref>.<ref>ر.ک: جمعی از نویسندگان، [[امامت‌پژوهی (کتاب)|امامت‌پژوهی]]، ص۲۵۷.</ref>
۱۱۱٬۹۹۰

ویرایش