معنویت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۲
، ۶ نوامبر ۲۰۲۳جایگزینی متن - 'خلاءهای' به 'خلأهای'
جز (جایگزینی متن - 'فلسفه زندگی' به 'فلسفه زندگی') |
جز (جایگزینی متن - 'خلاءهای' به 'خلأهای') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
معنویت، پاسخ مثبت به نیازهای درونی و [[گرایشهای فطری]] است. معنویت، پیوند انسان با [[خدا]] و [[عالم باطن]] است و اصالت را به معنا و متافیزیک دادن. معنویت یعنی انسان براساس [[جهانبینی توحیدی]] به [[مبدأ و معاد]] [[باور]] داشته باشد و انسان را در برابر خدا، خود، [[جامعه]] و جهان، [[مسئول]] و پاسخگو بداند. معنویت، [[ارتباط روحی]] با [[معبود]] است از طریق [[نماز]] و [[راز و نیاز]] و در همه چیز و با همه چیز خدا را منظور داشتن و [[انگیزه]] و [[اندیشه]] را [[الهی]] کردن و انگیختهها را رنگ و رایحه خدایی دادن. | معنویت، پاسخ مثبت به نیازهای درونی و [[گرایشهای فطری]] است. معنویت، پیوند انسان با [[خدا]] و [[عالم باطن]] است و اصالت را به معنا و متافیزیک دادن. معنویت یعنی انسان براساس [[جهانبینی توحیدی]] به [[مبدأ و معاد]] [[باور]] داشته باشد و انسان را در برابر خدا، خود، [[جامعه]] و جهان، [[مسئول]] و پاسخگو بداند. معنویت، [[ارتباط روحی]] با [[معبود]] است از طریق [[نماز]] و [[راز و نیاز]] و در همه چیز و با همه چیز خدا را منظور داشتن و [[انگیزه]] و [[اندیشه]] را [[الهی]] کردن و انگیختهها را رنگ و رایحه خدایی دادن. | ||
معنویت [[اجتماعی]] و «معنویت» [[انقلاب]] و [[نظام اسلامی]] نیز تنها به معنای [[دعا]]، [[نیایش]]، [[عبادت]] و... نیست؛ بلکه معنویتی ساری و جاری در چالشهای روزمره و واقعیتهای [[حیات انسان]] و [[زندگی فردی]] - [[اجتماعی]] است. [[معنویت]]، [[خلوت]] و خلسه صرف نیست، و با [[مساوات]] و [[مواسات]] و رعایت [[حقوق شهروندی]]، نسبتی تام و تمام دارد، نه اینکه نسبتشان در بینسبتی و جزیرهای بودن آنها با هم باشد؛ چه اینکه معنویت، معلول [[معرفت]] و مولود [[عبودیت]] و محصول [[تحقّق عدالت]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] در حوزه [[انسانیت]] [[انسان]] است و راه کسب معنویت نیز [[اصلاح]] درون و برون میباشد؛ لذا معنویت اومانیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی اساساً معنویت نیست و اگر باشد ناقص و ناکافی است و چه بسا انسان و [[جامعه انسانی]] را دچار «[[بحران هویت]]» نماید<ref>یادداشتها، ج۱۱، ص۲۷۵.</ref>. معنویت بر پایه [[باورهای اسلامی]]، رابطه دو سویه با [[عدالت اجتماعی]] و [[کرامت]] و [[حریت]] [[انسانی]] دارد و تأثیر معنویت و معرفت، معنویت و کرامت، معنویت و [[عدالت]] و معنویت و حریت، تأثیری دو جانبه و متقابل است؛ به تعبیر بسیار زیبای استاد [[شهید مطهری]]: «اگر در جامعهای عدالت اجتماعی برقرار نباشد، پایه معنویت هم [[متزلزل]] خواهد بود. [[منطق]] [[اسلام]] این است که معنویت را با عدالت و توأم با یکدیگر میباید در [[جامعه]] برقرار کرد. در جامعهای که عدالت وجود نداشته باشد، هزاران هزار [[بیمار]] [[روانی]] به وجود میآیند. محرومیتها، ایجاد عقدههای روانی میکند و عقدههای روانی [[تولید]] انفجار.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۵۸.</ref>. یا فرمودند: «از نظر [[قرآن]]، معنویت پایه [[تکامل]] است. این همه [[عبادات]] که در اسلام بر روی آن تکیه شده است، برای تقویت جنبه [[معنوی]] [[روح انسان]] است.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۱۹.</ref>. اگر [[حکومت اسلامی]] ریشه در [[معارف]] و [[معنویات]] نداشته و از آنجا [[تغذیه]] و تقویت نشود و هماره [[قرب به خدا]] و [[توحید]] و [[معرفت الهی]] را وجهه [[همت]] خویش قرار ندهد و بسط [[روح]] و [[روحیه]] عبودیت و [[بندگی خدا]] و تأمین نیازهای بُعد اصیل انسان؛ یعنی روح را مطمح نظر ننماید، قطعاً دارای | معنویت [[اجتماعی]] و «معنویت» [[انقلاب]] و [[نظام اسلامی]] نیز تنها به معنای [[دعا]]، [[نیایش]]، [[عبادت]] و... نیست؛ بلکه معنویتی ساری و جاری در چالشهای روزمره و واقعیتهای [[حیات انسان]] و [[زندگی فردی]] - [[اجتماعی]] است. [[معنویت]]، [[خلوت]] و خلسه صرف نیست، و با [[مساوات]] و [[مواسات]] و رعایت [[حقوق شهروندی]]، نسبتی تام و تمام دارد، نه اینکه نسبتشان در بینسبتی و جزیرهای بودن آنها با هم باشد؛ چه اینکه معنویت، معلول [[معرفت]] و مولود [[عبودیت]] و محصول [[تحقّق عدالت]] [[فکری]] و [[اخلاقی]] در حوزه [[انسانیت]] [[انسان]] است و راه کسب معنویت نیز [[اصلاح]] درون و برون میباشد؛ لذا معنویت اومانیستی، سکولاریستی و لیبرالیستی اساساً معنویت نیست و اگر باشد ناقص و ناکافی است و چه بسا انسان و [[جامعه انسانی]] را دچار «[[بحران هویت]]» نماید<ref>یادداشتها، ج۱۱، ص۲۷۵.</ref>. معنویت بر پایه [[باورهای اسلامی]]، رابطه دو سویه با [[عدالت اجتماعی]] و [[کرامت]] و [[حریت]] [[انسانی]] دارد و تأثیر معنویت و معرفت، معنویت و کرامت، معنویت و [[عدالت]] و معنویت و حریت، تأثیری دو جانبه و متقابل است؛ به تعبیر بسیار زیبای استاد [[شهید مطهری]]: «اگر در جامعهای عدالت اجتماعی برقرار نباشد، پایه معنویت هم [[متزلزل]] خواهد بود. [[منطق]] [[اسلام]] این است که معنویت را با عدالت و توأم با یکدیگر میباید در [[جامعه]] برقرار کرد. در جامعهای که عدالت وجود نداشته باشد، هزاران هزار [[بیمار]] [[روانی]] به وجود میآیند. محرومیتها، ایجاد عقدههای روانی میکند و عقدههای روانی [[تولید]] انفجار.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۴، ص۲۵۸.</ref>. یا فرمودند: «از نظر [[قرآن]]، معنویت پایه [[تکامل]] است. این همه [[عبادات]] که در اسلام بر روی آن تکیه شده است، برای تقویت جنبه [[معنوی]] [[روح انسان]] است.»..<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۴۱۹.</ref>. اگر [[حکومت اسلامی]] ریشه در [[معارف]] و [[معنویات]] نداشته و از آنجا [[تغذیه]] و تقویت نشود و هماره [[قرب به خدا]] و [[توحید]] و [[معرفت الهی]] را وجهه [[همت]] خویش قرار ندهد و بسط [[روح]] و [[روحیه]] عبودیت و [[بندگی خدا]] و تأمین نیازهای بُعد اصیل انسان؛ یعنی روح را مطمح نظر ننماید، قطعاً دارای خلأهای بنیادی و کلیدی خواهد شد و در نتیجه، [[پویایی]]، [[بالندگی]] و [[کارآمدی]] لازم را نیز نخواهد داشت که اساس و تعدیل میکند که به [[الهیات]] منجر شده و در [[مادیات]] به نظر الهیات نظر میکند و در الهیات به نظر مادیات نظر میکند، [[اسلام]] حامع بین همه جهات است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۶، ص۴۶۷ - ۴۶۸.</ref>؛ بنابراین، [[انسان اسلام]] بین ماده و معنا جمع مینماید و به [[دنیا]] با چشم گذرگاه به [[آخرت]] با دیده منزلگاه مینگرد و این نوع نگاه را از [[قرآن]] گرفته است آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref> یا {{متن قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ}}<ref>«بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟» سوره اعراف، آیه ۳۲.</ref>.<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۲۹۳.</ref> | ||
معنویت در [[اندیشه]] [[مقام معظم رهبری]]، دامنه وسیعی دارد. به طوری که پرتو آن به همه ساحتهای [[زندگی]] گسترده میشود و ساختار و سمت و سویی دیگر برای زندگی از آن بر میآید. در اندیشه ایشان معنویت در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] معنیدار است و موجب [[شکوفایی]] و [[کامیابی]] در زندگی میشود و زندگی [[انسانی]] را در افقی [[نورانی]] و متعالی جریان میدهد که در [[فرهنگ قرآنی]] به آن [[حیات طیبه]] میگویند. از این منظر معنویت تنها در [[لطف]] و مهر و [[جاذبه]] خلاصه نمیشود، بلکه [[قهر]] و [[مبارزه]] و دافعه هم دارد. قهر با فریبندگی و زخارف [[دنیوی]] و [[مبارزه]] با دنیامداران [[ستمگر]] از جوهره [[معنویت]] جدا نیست و بخش دافعه معنویت را تشکیل میدهد. این همه در عین برخورداری از نعمتهای دنیوی در مسیر [[خشنودی خداوند]] و [[عشق]] و [[بندگی]] است. | معنویت در [[اندیشه]] [[مقام معظم رهبری]]، دامنه وسیعی دارد. به طوری که پرتو آن به همه ساحتهای [[زندگی]] گسترده میشود و ساختار و سمت و سویی دیگر برای زندگی از آن بر میآید. در اندیشه ایشان معنویت در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] معنیدار است و موجب [[شکوفایی]] و [[کامیابی]] در زندگی میشود و زندگی [[انسانی]] را در افقی [[نورانی]] و متعالی جریان میدهد که در [[فرهنگ قرآنی]] به آن [[حیات طیبه]] میگویند. از این منظر معنویت تنها در [[لطف]] و مهر و [[جاذبه]] خلاصه نمیشود، بلکه [[قهر]] و [[مبارزه]] و دافعه هم دارد. قهر با فریبندگی و زخارف [[دنیوی]] و [[مبارزه]] با دنیامداران [[ستمگر]] از جوهره [[معنویت]] جدا نیست و بخش دافعه معنویت را تشکیل میدهد. این همه در عین برخورداری از نعمتهای دنیوی در مسیر [[خشنودی خداوند]] و [[عشق]] و [[بندگی]] است. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
امام اصلِ و اساس را [[معنویات]] دانسته و بین معنویت معطوف به [[حکومت]] و [[سیاست]] با معنویتهای [[بریده]] از سیاسیات یا سیاسیات بریده از معنویات تفاوت فاحش قائلاند و معنویت و [[عدالت اجتماعی]] را بهم گره زدهاند و با چنین دیدگاهی [[حکومتها]] و رژیمهای مختلف را مورد [[نقادی]] قرار دادند و معتقدند هیچ یک از رژیمهای دنیا، غیر از آن [[رژیم]] [[توحیدی]] [[انبیاء]]، توجهش به معنویات انسان نبوده است و در نظر نداشته است که معنویات را [[ترقی]] بدهد. آنها همه دنبال این بودهاند که یک [[نظام]] مادی در عالم ایجاد کنند و انبیاء آمدهاند برای [[تزکیه نفوس]] [[انسانی]]؛ [[تعلیم کتاب و حکمت]] و مهار کردن این [[طبیعت]]<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۲۵۶.</ref>. | امام اصلِ و اساس را [[معنویات]] دانسته و بین معنویت معطوف به [[حکومت]] و [[سیاست]] با معنویتهای [[بریده]] از سیاسیات یا سیاسیات بریده از معنویات تفاوت فاحش قائلاند و معنویت و [[عدالت اجتماعی]] را بهم گره زدهاند و با چنین دیدگاهی [[حکومتها]] و رژیمهای مختلف را مورد [[نقادی]] قرار دادند و معتقدند هیچ یک از رژیمهای دنیا، غیر از آن [[رژیم]] [[توحیدی]] [[انبیاء]]، توجهش به معنویات انسان نبوده است و در نظر نداشته است که معنویات را [[ترقی]] بدهد. آنها همه دنبال این بودهاند که یک [[نظام]] مادی در عالم ایجاد کنند و انبیاء آمدهاند برای [[تزکیه نفوس]] [[انسانی]]؛ [[تعلیم کتاب و حکمت]] و مهار کردن این [[طبیعت]]<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۲۵۶.</ref>. | ||
امام [[معنویت]] را ساری در همه ابعاد [[تکامل]] [[اجتماعی]] طرح کردند و بر این [[باور]] بودند که فرد و [[جامعه]] بایسته است در ساختهای گوناگون [[رشد]] و [[پیشرفت]] نماید تا بعدی از ابعاد رشد کرده و ابعاد دیگر متوقف شده و از [[بالندگی]] و رشد باز بماند که [[جوامع]] غربی چنیناند و اینک به نقایص و | امام [[معنویت]] را ساری در همه ابعاد [[تکامل]] [[اجتماعی]] طرح کردند و بر این [[باور]] بودند که فرد و [[جامعه]] بایسته است در ساختهای گوناگون [[رشد]] و [[پیشرفت]] نماید تا بعدی از ابعاد رشد کرده و ابعاد دیگر متوقف شده و از [[بالندگی]] و رشد باز بماند که [[جوامع]] غربی چنیناند و اینک به نقایص و خلأهای تکاملی خویش [[آگاهی]] یافته بانگ بازگشت به معنویت را سر دادهاند، بنابراین باید معنویت در همه ساحتها و ابعاد جریان یافته و تحقق پیدا کند<ref>[[محمد جواد رودگر|رودگر، محمد جواد]]، [[نظام معنویت اسلامی - رودگر (مقاله)| مقاله «نظام معنویت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص۳۰۰.</ref>. | ||
== گونهشناسی معنویت == | == گونهشناسی معنویت == |