علم غیب نسبی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناخته‌ای گفته می‌شود که برای بعضی از [[انسان‌ها]] غیب و برای بعضی دیگر آشکار به شمار می‌‌روند؛ یعنی: در مقایسه با شخص یا مکان یا [[زمان]] خاص غیب است، اما در برابر شخص یا مکان و [[زمان]] دیگر آشکار باشد یا به آشکار مبدل شود؛ مثلاً: اگر [[پیامبری]] از وجود غذایی در [[خانه]] شخص خبر می‌دهد برای خود [[پیامبر]] {{صل}} [[امر غیبی]] است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان [[زندگی]] می‏‌کند و از محتویات آن [[آگاه]] است، امری آشکار خواهد بود<ref>ر. ک: [[محمد حسین نصیری|نصیری، محمد حسین]]، [[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]، ص۲۶.</ref>. اين نوع از [[غیب]] می‌‌تواند مربوط به گذشته باشد که برای [[مردمان]] آن زمان آشکار بوده اما برای زمان ما غیب است؛ مثلاً: داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} که جزئیات آن را [[خدای متعال]] به [[پیامبر خاتم]] {{صل}} [[وحی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و می‌‌تواند مربوط به [[آینده]] باشد که برای حاضران در زمان خاص غیب بوده اما در زمان آینده که رخ می‌‌دهد آشکار می‌‌شود؛ مثلاً: زمان [[رحلت]] [[حضرت سلیمان]] {{ع}} برای جنیانی که برای او کار می‌‌کردند غیب بود اما پس از این رخداد آشکار شد: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر. ک. [[محسن غرویان|غرویان]]، [[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری]]، [[محمد رضا غلامی|غلامی]]، [[بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج ۲ (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج۲]]، ج ۲، ص۲۴؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، [[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص۱۰۱؛ انسان، محمد امین، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، ص۶۵ و ۶۶؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱]]، ص۵۴۲</ref> لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، با [[مسامحه]] و بدون [[اعمال]] دقت [[علمی]] می‌توان آن را «[[علم به غیب]] نسبی» اطلاق کرد.
به [[حقیقت]] و واقعیت ناشناخته‌ای گفته می‌شود که برای بعضی از [[انسان‌ها]] غیب و برای بعضی دیگر آشکار به شمار می‌‌روند؛ یعنی: در مقایسه با شخص یا مکان یا [[زمان]] خاص غیب است، اما در برابر شخص یا مکان و [[زمان]] دیگر آشکار باشد یا به آشکار مبدل شود؛ مثلاً: اگر [[پیامبری]] از وجود غذایی در [[خانه]] شخص خبر می‌دهد برای خود [[پیامبر]] {{صل}} [[امر غیبی]] است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان [[زندگی]] می‏‌کند و از محتویات آن [[آگاه]] است، امری آشکار خواهد بود<ref>ر. ک: [[محمد حسین نصیری|نصیری، محمد حسین]]، [[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]، ص۲۶.</ref>. اين نوع از [[غیب]] می‌‌تواند مربوط به گذشته باشد که برای [[مردمان]] آن زمان آشکار بوده اما برای زمان ما غیب است؛ مثلاً: داستان [[حضرت یوسف]] {{ع}} که جزئیات آن را [[خدای متعال]] به [[پیامبر خاتم]] {{صل}} [[وحی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و می‌‌تواند مربوط به [[آینده]] باشد که برای حاضران در زمان خاص غیب بوده اما در زمان آینده که رخ می‌‌دهد آشکار می‌‌شود؛ مثلاً: زمان رحلت [[حضرت سلیمان]] {{ع}} برای جنیانی که برای او کار می‌‌کردند غیب بود اما پس از این رخداد آشکار شد: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر. ک. [[محسن غرویان|غرویان]]، [[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری]]، [[محمد رضا غلامی|غلامی]]، [[بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج ۲ (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج۲]]، ج ۲، ص۲۴؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، [[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص۱۰۱؛ انسان، محمد امین، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، ص۶۵ و ۶۶؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱]]، ص۵۴۲</ref> لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، با [[مسامحه]] و بدون [[اعمال]] دقت [[علمی]] می‌توان آن را «[[علم به غیب]] نسبی» اطلاق کرد.
 
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
۱۱۳٬۱۸۸

ویرایش