علم مشروط: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۴: خط ۱۴:
قائلین به مشروط بودن علم معصوم معتقدند [[علم]] [[انبیا]] و ائمه {{عم}} به همه [[حقایق]] [[عالم]] است، ولی در ارتباط با "[[لوح محو و اثبات]]" در حالی است که [[علم خداوند]] به تمام حقایق در ارتباط با [[لوح محفوظ]] است.
قائلین به مشروط بودن علم معصوم معتقدند [[علم]] [[انبیا]] و ائمه {{عم}} به همه [[حقایق]] [[عالم]] است، ولی در ارتباط با "[[لوح محو و اثبات]]" در حالی است که [[علم خداوند]] به تمام حقایق در ارتباط با [[لوح محفوظ]] است.


توضیح اینکه حوادث [[جهان هستی]] دو مرحله دارند: یکی مرحله قطعیت که هیچ‌گونه دگرگونی در آن راه ندارد، یعنی یک حادثه با تمام اسباب و علل آن نزد عالم حاضر است و چون از تمام اسباب و علل و موانع آن حادثه و پیوندهای آن با گذشته و [[آینده]] [[آگاه]] است، به‌طور قطع آن را می‌داند و [[خبر]] می‌دهد، در لسان [[آیات]] و [[روایات]] از این مرحله به [[ام الکتاب]] یا لوح محفوظ تعبیر شده. دیگری "مرحله غیر [[قطعی]]" است یا به تعبیر دیگر "مرحله مشروط" است، در این مرحله شخص عالم از علل حوادث آگاه است، اما ممکن است تمام شرایط و موانع آن نزد او روشن نباشد و لذا نمی‌تواند به‌طور قطع از وقوع حوادث خبر دهد، اما به‌طور مشروط می‌تواند و این همان چیزی است که در لسان آیات و روایات از آن تعبیر به "لوح محو و اثبات" شده است<ref>پیام قرآن، ج۷، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref>.  
توضیح اینکه حوادث [[جهان هستی]] دو مرحله دارند: یکی مرحله قطعیت که هیچ‌گونه دگرگونی در آن راه ندارد، یعنی یک حادثه با تمام اسباب و علل آن نزد عالم حاضر است و چون از تمام اسباب و علل و موانع آن حادثه و پیوندهای آن با گذشته و [[آینده]] [[آگاه]] است، به‌طور قطع آن را می‌داند و خبر می‌دهد، در لسان [[آیات]] و [[روایات]] از این مرحله به [[ام الکتاب]] یا لوح محفوظ تعبیر شده. دیگری "مرحله غیر [[قطعی]]" است یا به تعبیر دیگر "مرحله مشروط" است، در این مرحله شخص عالم از علل حوادث آگاه است، اما ممکن است تمام شرایط و موانع آن نزد او روشن نباشد و لذا نمی‌تواند به‌طور قطع از وقوع حوادث خبر دهد، اما به‌طور مشروط می‌تواند و این همان چیزی است که در لسان آیات و روایات از آن تعبیر به "لوح محو و اثبات" شده است<ref>پیام قرآن، ج۷، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref>.  


از جمله قائلین این قول [[محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء]] است. او در پاسخ از این [[سؤال]] که [[حضرت امیر]] {{ع}} در شب نوزده [[رمضان]] با علم به شهادتش به دست ابن‌ ملجم از [[خانه]] خارج شد، آیا این افکندن خود به هلاکت نیست؟ می‌گوید: پناه بر [[خدا]] که این از باب القاء [[نفس]] به هلاکت باشد، بلکه آن به طور اجمال از باب [[جهاد]] مخصوص [[امام]] {{ع}} است نه جهاد عام؛ به این معنی که آن از حاصل [[دانش]] و [[آگاهی]] و [[تسلیم]] برای [[امر خداوند]] است که برای زنده ماندن [[دین]] و [[شناخت حق]] از [[باطل]] جانش را [[فدا]] می‌کند، تا هر که هلاک شدنی است بعد از [[اتمام حجت]] هلاک شود و هر که لایق [[حیات]] [[ابدی]] است، به [[اتمام حجت]] به حیات ابدی رسد و [[خداوند]] بدسرشت را از پاک‌گوهر جدا نماید و به این خاطر [[امام حسین]] {{ع}} با [[علم]] به کشته شدنش [[اقدام]] به شهادتش نمود و شکی نیست که [[ائمه]] {{عم}} به واسطه [[اخبار]] [[نبی]] {{صل}} به طریق [[وحی]] از همه آنها [[آگاه]] بودند، اما احتمال می‌دادند که در آن بدائی صورت می‌گیرد و از [[لوح محو و اثبات]] است و خلافش با آنچه که خداوند در [[علم مخزون]] مکنونی که برای خودش [[برگزیده]] است ثابت شود<ref>جنة الماوی، محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء، ص۱۸۸ - ۱۹۰.</ref>.<ref>[[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص۲۳۵.</ref>
از جمله قائلین این قول [[محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء]] است. او در پاسخ از این [[سؤال]] که [[حضرت امیر]] {{ع}} در شب نوزده [[رمضان]] با علم به شهادتش به دست ابن‌ ملجم از [[خانه]] خارج شد، آیا این افکندن خود به هلاکت نیست؟ می‌گوید: پناه بر [[خدا]] که این از باب القاء [[نفس]] به هلاکت باشد، بلکه آن به طور اجمال از باب [[جهاد]] مخصوص [[امام]] {{ع}} است نه جهاد عام؛ به این معنی که آن از حاصل [[دانش]] و [[آگاهی]] و [[تسلیم]] برای [[امر خداوند]] است که برای زنده ماندن [[دین]] و [[شناخت حق]] از [[باطل]] جانش را [[فدا]] می‌کند، تا هر که هلاک شدنی است بعد از [[اتمام حجت]] هلاک شود و هر که لایق [[حیات]] [[ابدی]] است، به [[اتمام حجت]] به حیات ابدی رسد و [[خداوند]] بدسرشت را از پاک‌گوهر جدا نماید و به این خاطر [[امام حسین]] {{ع}} با [[علم]] به کشته شدنش [[اقدام]] به شهادتش نمود و شکی نیست که [[ائمه]] {{عم}} به واسطه [[اخبار]] [[نبی]] {{صل}} به طریق [[وحی]] از همه آنها [[آگاه]] بودند، اما احتمال می‌دادند که در آن بدائی صورت می‌گیرد و از [[لوح محو و اثبات]] است و خلافش با آنچه که خداوند در [[علم مخزون]] مکنونی که برای خودش [[برگزیده]] است ثابت شود<ref>جنة الماوی، محمد حسین آل‌کاشف‌ الغطاء، ص۱۸۸ - ۱۹۰.</ref>.<ref>[[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]؛ ص۲۳۵.</ref>
۱۱۳٬۱۳۱

ویرایش