اثبات عصمت امام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۴۱: خط ۳۴۱:


مرحوم شبّر نیز چنین [[استدلال]] می‌کند: «[[وجوب]] مودت مستلزم وجوب إطاعت است؛ چراکه مودّت همواره با وجود [[عصمت واجب]] می‌شود و با وقوع [[خطا]] از آنان، ترک مودت ایشان نیز [[واجب]] می‌گردد؛ همان طور که [[خدای تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> و غیر [[اهل‌بیت]] {{عم}} به اتفاق غیرمعصومند؛ از این‌رو علی و فرزندانش [[امام]] خواهند بود<ref>{{عربی|وجوب المودة يستلزم وجوب الإطاعة، لأن المودة إنما تجب مع العصمة، إذ مع وقوع الخطأ منهم يجب ترك مودتهم، كما قال تعالى: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند»سوره مجادله، آیه ۲۲ و غيرهم {{عم}} ليس بمفهوم اتفاقا، فعلي و ولداه الأئمة}} حقّ الیقین فی معرفه أصول الدین، ص۱۹۹.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۵۳.</ref>
مرحوم شبّر نیز چنین [[استدلال]] می‌کند: «[[وجوب]] مودت مستلزم وجوب إطاعت است؛ چراکه مودّت همواره با وجود [[عصمت واجب]] می‌شود و با وقوع [[خطا]] از آنان، ترک مودت ایشان نیز [[واجب]] می‌گردد؛ همان طور که [[خدای تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref> و غیر [[اهل‌بیت]] {{عم}} به اتفاق غیرمعصومند؛ از این‌رو علی و فرزندانش [[امام]] خواهند بود<ref>{{عربی|وجوب المودة يستلزم وجوب الإطاعة، لأن المودة إنما تجب مع العصمة، إذ مع وقوع الخطأ منهم يجب ترك مودتهم، كما قال تعالى: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند»سوره مجادله، آیه ۲۲ و غيرهم {{عم}} ليس بمفهوم اتفاقا، فعلي و ولداه الأئمة}} حقّ الیقین فی معرفه أصول الدین، ص۱۹۹.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۵۳.</ref>
=== آیه اهل الذکر ===
یکی از آیاتی که برخی از متکلمان جهت اثبات عصمت امام به آن تمسک کرده‌اند، آیه مشهور به اهل ذکر است که می‌فرماید: «{{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref>.
==== معنا‌شناسی ====
===== [[اهل]] =====
«اهل» به معنای [[خانواده]] و [[خاندان]] است<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲ ص۲۸.</ref>. اهل الرجل یعنی کسانی که در [[خانه]] آن [[مرد]] [[زندگی]] می‌‌کنند. سپس به طور مجاز کسانی را که منسوب به یک مرد هستند، اهل بیت آن مرد می‌گویند<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ج۱ ص۹۶.</ref>. واژه اهل به هر آنچه که اضافه شود، تمامی افرادی که در آن [[مشارکت]] دارد را شامل می‌‌شود از همین رو در [[قرآن کریم]] اهل به کلمات مختلفی اضافه شده است که همین مشارکت را می‌‌رساند؛ به عنوان مثال: "اهل الانجیل"، "اهل هذه القریه" و "[[اهل التقوی]]". یعنی کسانی که [[انجیل]] را قبول دارند یا کسانی که در یک روستا زندگی می‌کنند یا کسانی که [[تقوا]] دارند<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج ۱، ص۱۳۵.</ref>. اهل الذکر بر کسانی که در مسأله [[ذکر]] با یکدیگر اشتراک دارند اطلاق می‌‌شود<ref>ر.ک: [[حسین عبدالمحمدی بنچناری|عبدالمحمدی بنچناری، حسین]]، [[بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت (مقاله)|بررسی تطبیقی دلالت آیه فاسئلوا أهل الذکر بر مرجعیت علمی اهل بیت]].</ref>.
===== [[ذکر]] =====
«ذکر» در لغت به معنای [[حفظ]] و یادآوری چیزی است و گاهی به حضور شئ در [[قلب]] و همچنین به قول نیز اطلاق می‌‌شود<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۳۴۶.</ref>. بنابراین مراد از "اهل الذکر" کسانی هستند که اهل حفظ و علم بوده و مسائلی را که دیگران ناآگاهند، ایشان می‌دانند.
==== دلالت آیه بر عصمت امامان ====
دو تقریر در این خصوص بیان شده
# '''تقریر اول:''' این [[آیه]]، برهانی را اقامه می‌کند که می‌توان آن را در این قالب منطقی ارائه کرد: اگر [[اهل الذکر]] فاقد [[علم]] بودند و در [[اخبار]] خود [[معصوم]] نبودند، [[قبیح]] بود [[خداوند]] ما را به سؤال از آنها [[تکلیف]] کند؛ ولی خداوند ما را به سؤال کردن از آنان تکلیف کرده است؛ پس آنها دارای علم‌اند و در اِخبار خود، معصوم هستند<ref>{{عربی|و ذلک یقتضی علم المسؤولین کل مسؤول عنه و عصمتهم فیما یخبرون به، لقبح تکلیف الرد دونهما}}، ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص۱۷۹.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۴۶.</ref>
# '''تقریر دوم:''' «این [[آیه]] بر [[عصمت]] دلالت می‌کند. در این آیه، به «سؤال» از «[[اهل ذکر]]» امر شده است. امر به سؤال، یعنی پذیرش جواب و عمل به آن. از [[ائمه]] {{عم}} نیز [[روایت]] شده که باید به آنها رجوع کرده و مسائل خود را از ایشان بپرسند؛ ولی بر ائمه [[واجب]] نیست بر هر پرسشی پاسخ بدهند<ref>ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱، ح۳.</ref>. [[وشاء]] می‌گوید که از [[امام رضا]] {{ع}} پیرامون آیه [[شریف]] {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}} پرسیدم. [[امام]] {{ع}} در جواب فرمود: {{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ}}.  دوباره پرسیدم که آیا شما [[مسئول]] هستید و ما «[[سائل]]»؟ امام فرمود: آری. عرض کردم: {{متن حدیث|حَقّاً عَلَيْنَا أَنْ نَسْأَلَكُمْ‌؟}} بر ماست که از شما بپرسیم؟ امام فرمود: آری.
عرضه داشتم: {{متن حدیث|حَقّاً عَلَيْكُمْ أَنْ تُجِيبُونَا؟}} بر شماست که پاسخ ما را بدهید؟ امام {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|لَا ذَاكَ إِلَيْنَا إِنْ شِئْنَا فَعَلْنَا وَ إِنْ شِئْنَا لَمْ نَفْعَلْ. أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{متن قرآن|هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ}}<ref>«این بخشش ماست، پس بی‌شمار ببخش یا (برای خود) نگه‌دار!» سوره ص، آیه ۳۹.</ref>}}؛ خیر. این با ماست. اگر خواستیم انجام می‌دهیم و اگر خواستیم نمی‌کنیم، مگر سخن [[خدای تعالی]] که این است عطای ما، ببخش یا دریغ کن بی‌حساب را نشنیده‌ای؟
اما پس از پاسخ به [[پرسش]]، عمل بر اساس آن واجب خواهد شد و این [[وجوب]] عمل بر عصمت اهل ذکر دلالت دارد؛ چراکه به صرف احتمال [[خطا]]، [[فراموشی]] و یا [[سهو]] در پاسخ امام، عمل کردن به آن نیز جایز نخواهد بود و در نتیجه [[امر پروردگار]] به سؤال کردن از آنان [[لغو]] خواهد شد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]] ص ۱۵۲.</ref>.
==== دیدگاه متکلمان ====
به نظر می‌رسد همان‌گونه که برخی مفسران شیعه و سنی بیان کرده‌اند، این آیه در صدد ارشاد به حکم عقلایی لزوم رجوع جاهل به عالم است<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۵۸؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۷، ص۲۱۱</ref> و چون اهل کتاب در زمینه پاسخ‌گویی به وجود یا عدم رسولان و انبیا پیش از پیامبر اکرم {{صل}} عالم بودند، مشرکانی که در این زمینه در تردید به سر می‌بردند، باید به آنان رجوع می‌کردند، چنین امری باعصمت آنان ملازم نیست. از این‌رو، نمی‌توان از این آیه برای اثبات عصمت امامان پاک {{عم}} استفاده کرد<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۴۶.</ref>.
از این رو در میان [[متکلمان]] حوزه پنج قرن اول، مرحوم حلبی، تنها کسی است که برای [[اثبات عصمت امامان]] [[پاک]] {{عم}} به این [[آیه]] [[تمسک]] کرده است، و [[مفسران]] ما نیز در [[تفاسیر]] خود - در حد تتبع نگارنده - به [[لزوم]] [[عصمت امامان]] پاک {{عم}} از راه این آیه اشاره نکرده‌اند<ref>ر.ک: ذیل تفسیر همین آیه از محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱، ص۳۸۴؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۵۷؛ سیدعلی اکبر قرشی، احسن الحدیث، ج۵، ص۴۴۵-۴۴۴۶؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۱۲، ص۴۲-۴۳؛ ملافتح الله کاشانی، زبدة التفاسیر، ج۳، ص۵۶۷؛ همو، منهج الصادقین، ج۵، ص۱۹۱؛ سیدمحمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۳، ص۲۳۲؛ سیدمحمدتقی مدرسی، من هدی القرآن، ج۶، ص۶۰-۶۲؛ محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ج۱، ص۲۷۷؛ همو، الجدید فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۲۷؛ سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان، ج۸، ص۱۲۸؛ مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل، ج۲، ص۴۷۰؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۲، ص۷۱۶؛ سیدمحمد حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ج۳، ص۲۲۰؛ حسن مصطفوی، تفسیر روشن، ج۱۳، ص۵۳؛ محمد صادقی تهرانی، الغرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۴۹؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۵۷-۲۵۸؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۴۶.</ref>


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱٬۷۰۱

ویرایش