دلایل عقلی عصمت امامان چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۹ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۵
، ۱۹ نوامبر ۲۰۲۳←پاسخ جامع اجمالی
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
# [[اجماع]]: وقتی امت درباره [[احکام دین]] اتفاق و اجماع داشته باشند، همین عامل موجب حفظ شریعت خواهد شد. سید مرتضی این شبهه را اینگونه پاسخ میدهد که وقتی فرد معصوم، میان اجماع کنندگان حضور نداشته باشد، آن اجماع [[حجت]] نخواهد بود، و اساساً همانگونه که ممکن است افراد امت اشتباه کنند، امکان دارد اجماع آنان نیز اشتباه کنند. از اینرو، اجماع امت نیز نمیتواند موجب حفظ شریعت شود<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۸۸.</ref>؛ | # [[اجماع]]: وقتی امت درباره [[احکام دین]] اتفاق و اجماع داشته باشند، همین عامل موجب حفظ شریعت خواهد شد. سید مرتضی این شبهه را اینگونه پاسخ میدهد که وقتی فرد معصوم، میان اجماع کنندگان حضور نداشته باشد، آن اجماع [[حجت]] نخواهد بود، و اساساً همانگونه که ممکن است افراد امت اشتباه کنند، امکان دارد اجماع آنان نیز اشتباه کنند. از اینرو، اجماع امت نیز نمیتواند موجب حفظ شریعت شود<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۸۸.</ref>؛ | ||
# [[قرآن]]: مرحوم سید در پاسخ به اینکه خود قرآن برای حفظ شریعت کافی است، میگوید: اولاً، بیشتر احکام دین به صراحت و به طور تفصیل و مشخص در قرآن نیامدهاند؛ ثانیاً، قرآن از معنا، تفصیل و [[تأویل]] خود خبر نداده است، و لازم است مترجم و مبینی داشته باشد. [[سید]] با [[انکار]] [[حفظ شریعت]] به وسیله این گزینهها، بر حفظ شریعت به دست امام تأکید میکند و [[عصمت]] او را نیز لازم میداند<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۸۸. گفتنی است برخی از متکلمان امامیه با حصری عقلی، مصداق حافظ دین را به امام {{ع}} منحصر و آن را ثابت کردهاند؛ بدین بیان که حافظ شریعت قرآن است یا سنت نبوی یا اجماع امت و یا امام. سه فرض نخست باطل است؛ پس متعین در امام است (حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، کشف المراد، تصحیح حسن حسن زاده آملی، ص۴۳۹).</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۲۸.</ref> | # [[قرآن]]: مرحوم سید در پاسخ به اینکه خود قرآن برای حفظ شریعت کافی است، میگوید: اولاً، بیشتر احکام دین به صراحت و به طور تفصیل و مشخص در قرآن نیامدهاند؛ ثانیاً، قرآن از معنا، تفصیل و [[تأویل]] خود خبر نداده است، و لازم است مترجم و مبینی داشته باشد. [[سید]] با [[انکار]] [[حفظ شریعت]] به وسیله این گزینهها، بر حفظ شریعت به دست امام تأکید میکند و [[عصمت]] او را نیز لازم میداند<ref>سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۸۸. گفتنی است برخی از متکلمان امامیه با حصری عقلی، مصداق حافظ دین را به امام {{ع}} منحصر و آن را ثابت کردهاند؛ بدین بیان که حافظ شریعت قرآن است یا سنت نبوی یا اجماع امت و یا امام. سه فرض نخست باطل است؛ پس متعین در امام است (حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)، کشف المراد، تصحیح حسن حسن زاده آملی، ص۴۳۹).</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص ۳۲۸.</ref> | ||
'''نقض غرض در ارسال انبیا''' | |||
دلیلی که تقریباً همه [[متکلمان شیعه]] بدان [[تمسک]] کردهاند این است که: [[امامت]] یعنی استمرار [[وظایف نبوت]] و [[امام]] یعنی [[جانشین]] و [[خلیفه پیامبر]] در همه [[شؤون نبوت]]، جز در مسأله [[تلقی وحی]] به معنای اصطلاحی آن. چنین [[انسانی]] باید در [[مقام]] تبیین و توضیح [[احکام الهی]] و [[سنت نبوی]]، از هر گونه [[انحراف]] عمدی و سهوی [[معصوم]] باشد<ref>البته کسانی که دلیل عقلی برای اثبات عصمت انبیا از گناهان و نیز از خطا و نسیان را تمام و بیاشکال میدانند، در اینجا نیز این دلیل را به موارد مذکور تعمیم میدهند. ولی به هر حال، قدر متیقن این است که با این دلیل، عصمت ائمه {{عم}} از گناه و خطا در مقام تبیین و تفسیر وحی الهی و سنت نبوی به اثبات میرسد.</ref> و الا [[نقض غرض]] پیش آمده، [[هدف]] [[تشریع احکام]] و [[برانگیختن]] [[انبیا]] تحقق نخواهد یافت. بنابراین، همان ادلهای که [[عصمت انبیا]] را [[اثبات]] مینمودند، بر [[عصمت امام]] نیز صحه میگذارند. | |||
شفافیت این [[دلیل]] و چگونگی دلالت آن بر [[لزوم عصمت امام]]، متوقف بر ذکر چند نکته است: | |||
'''[[وظایف]] [[پیامبر گرامی اسلام]]''': بیشک [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در مدت ۲۳ سال [[نبوت]] خویش وظایف و [[شؤون]] مختلفی را در قبال [[جامعه اسلامی]] بر عهده داشتند<ref>ر.ک: الالهیات، ج۴، ص۲۶.</ref> که اصول و کلیات آنها عبارتند از: | |||
# دریافت و [[ابلاغ پیام الهی]]؛ | |||
# [[تفسیر]] [[وحی الهی]] و تشریح مقاصد آن؛ | |||
# [[بیان احکام]] موضوعات مستحدثه؛ | |||
# رد [[شبهات]] و تشکیکات [[اعتقادی]]؛ | |||
# [[محافظت از دین]] و [[جلوگیری از وقوع تحریف]] در آن؛ | |||
# [[قضاوت]] و [[تطبیق]] و [[اجرای قوانین]] کلی [[الهی]]؛ | |||
# [[حکومت]] و [[ریاست عامه]] [[مردم]] در مسائل مختلف [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[امنیتی]]. | |||
'''[[سرنوشت]] این وظایف بعد از [[رحلت پیامبر]]''': بیشک پس از [[ارتحال]] [[رسول اکرم]] {{صل}}، [[وحی]] آسمانی منقطع شد و همان طور که [[علی]] {{ع}} در هنگام [[رحلت پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ}}<ref>نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۳۵، ص۲۶۶.</ref>؛ با [[مرگ]] تو رشته ای [[برید]] که در مرگ جز تو - کسی چنان ندید - پایان یافتن [[دعوت]] [[پیامبران]] و بریدن خبرهای [[آسمان]]. | |||
اما بقیه [[شؤون]] و [[وظایف]] آن [[حضرت]] چه وضعیتی داشتند؟ آیا [[شارع مقدّس]] برای جبران آنها تدبیری نیندیشیده است؟ آیا پر کردن این خلأها و کاستیهای [[اعتقادی]]، [[سیاسی]]، امنیّتی و امثال آن را به خود [[امّت]] واگذار کرده است؟ یا شخص خاصی را برای [[جانشینی پیامبر]] در این امور معرفی نموده است؟ در این مورد سه احتمال وجود دارد: | |||
# اینکه [[شارع]] برای جبران این امور و پر کردن خلأها، هیچ [[فکری]] نکرده و در این زمینه سخنی نگفته باشد. | |||
# اینکه [[امّت اسلامی]] به واسطه بهرهمندی از [[تعلیم و تربیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به حد و مرتبهای رسیده باشد که خود صلاحیت جبران این کمبودها را داشته، نیازی به [[نصب]] [[جانشینی]] از [[ناحیه]] [[خداوند]] برای [[پیامبر]]، نباشد. | |||
# اینکه [[پیامبر اسلام]] موظف بوده تمامی [[معارف]] و علومی را که از ناحیه خداوند دریافته بود و تمامی احکامی را که [[امت اسلامی]] در [[آینده]] با آن روبهرو میشدند، به شخص معینی که از ناحیه خداوند [[منصوب]] شده است. منتقل نماید و او موظف به استمرار وظایف پیامبر باشد. | |||
بطلان وجه اول - که شارع در این مورد هیچ اهتمامی نکرده باشد - با اندک توجهی روشن میشود؛ زیرا این امر با [[هدف بعثت انبیا]] منافات دارد و [[نقض غرض]] محسوب میگردد. از این رو، [[امر]] دائر است بین یکی از دو وجه اخیر و این، مهمترین نقطه [[اختلاف]] بین [[شیعه]] و [[اهل]] [[سنّت]] است. [[اهل سنت]] [[گمان]] کردهاند که امت اسلامی بعد از پیامبر، [[بینیاز]] از [[راهنما]] و [[رهبر الهی]] است. چرا که خود [[توانایی]] جبران کمبودها و انجام وظایف پیامبر اسلام را دارد و [[قادر]] است به [[تبیین احکام]] و [[تفسیر وحی]] و [[اجرای احکام الهی]] - آن گونه که [[خدا]] میخواهد - [[همت]] گمارد. | |||
[[حقیقت]] این است که اگر اندکی مطالعه در [[تاریخ]] دوران بعد از [[رحلت پیامبر]] داشته باشیم، متوجه میشویم که [[امت اسلامی]] به هیچ وجه [[توانایی]] انجام این [[وظایف]] را نداشته است. مثلاً در مسأله [[تفسیر قرآن]] و توضیح و تشریح مقاصد [[آیات الهی]]، [[اختلافات]] زیادی در بین [[مفسران]] [[اسلامی]] وجود دارد که خود، شاهدی است بر [[اثبات]] عدم توانایی و [[شایستگی]] [[امّت]] در این مسأله.(...) | |||
بنابراین، ضروری است که [[شارع مقدس]] بعد از [[پیامبر]]، [[انسانی]] را به عنوان ادامهدهنده وظایف او معرفی و [[منصوب]] کرده، [[مردم]] را موظف به [[تبعیت]] از او نماید.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۷۴-۲۸۱.</ref>. | |||
'''[[برهان لطف]]''' | '''[[برهان لطف]]''' |