←سلیمان در قرآن مجید
خط ۱: | خط ۱: | ||
==سلیمان در [[قرآن مجید]]== | ==سلیمان در [[قرآن مجید]]== | ||
#در [[ | #در [[سوره نساء]] و [[سوره انعام]] فقط نام سلیمان میان [[پیغمبران]] ذکر شده. | ||
#در [[سوره انبیاء]] نخست قصه تاکستانی که گوسفندان [[قوم]]، آن را چریده بودند و [[حضرت سلیمان]] نسبت بدان حکمی عادلانه صادر فرموده بود مذکور است. آنگاه طرفی از خصایص و مواهب سلیمان که هم در سورۀ [[سبا]] و [[سوره]] صآمده نیز مذکور است. باد مسخر سلیمان است تا کشتیهای [[تجاری]] و [[جنگی]] او را به اندازه مسیر یک ماه در [[دریاها]] برد و بازگرداند. مس گداخته در [[اختیار]] اوست تا با نیروی [[شیاطین]] بناهای عظیم بر پا کند. شیاطین برای او محرابها و تمثالها ساختند و همچنین کاسههائی به اندازه [[حوض]] ودیگهای بزرگ برای او تعبیه کردند. حضرت سلیمان به بنای [[بیت المقدس]] که پدرش قصد انجام آن را داشت [[توفیق]] یافت. عدهای از شیاطین به امر او به قعر دریاها فرو رفتهاند و با غوص و شنا مرواریدهای گرانبها برای سلیمان از تک دریا بر آوردهاند و [[دیوان]]، در بند و زنجیر سلیمان به سر بردهاند. | #در [[سوره انبیاء]] نخست قصه تاکستانی که گوسفندان [[قوم]]، آن را چریده بودند و [[حضرت سلیمان]] نسبت بدان حکمی عادلانه صادر فرموده بود مذکور است. آنگاه طرفی از خصایص و مواهب سلیمان که هم در سورۀ [[سبا]] و [[سوره]] صآمده نیز مذکور است. باد مسخر سلیمان است تا کشتیهای [[تجاری]] و [[جنگی]] او را به اندازه مسیر یک ماه در [[دریاها]] برد و بازگرداند. مس گداخته در [[اختیار]] اوست تا با نیروی [[شیاطین]] بناهای عظیم بر پا کند. شیاطین برای او محرابها و تمثالها ساختند و همچنین کاسههائی به اندازه [[حوض]] ودیگهای بزرگ برای او تعبیه کردند. حضرت سلیمان به بنای [[بیت المقدس]] که پدرش قصد انجام آن را داشت [[توفیق]] یافت. عدهای از شیاطین به امر او به قعر دریاها فرو رفتهاند و با غوص و شنا مرواریدهای گرانبها برای سلیمان از تک دریا بر آوردهاند و [[دیوان]]، در بند و زنجیر سلیمان به سر بردهاند. | ||
#در [[سوره ص]] وصف اسبابی است که در کنار جویهای آب روان پیش سلیمان رژه میدهند و به [[فرمان]] او به تک و تاز در میآیند تا از چشمش پنهان میگردند. آنگاه سلیمان دستور میدهد که اسبان تیز پا را به نزد او بازگردانند و از سر [[لطف]]، گردن و ساق آنها را نوازش میدهد. بعضی از [[مفسرین]] میگویند که [[سرگرمی]] و [[مشاهده]] اسبان و جست و خیز هنرمندی سواران، [[سلیمان]] را از ادای [[فریضه عصر]] بازداشت و چون شب فرا رسید و به [[قصور]] خویش متوجه گردید اسبها را که موجب باز داشتن وی از [[حق]] میبودند گردن زد یا آنکه به کفارۀ قصور خویش در راه حق قربان کرد (قول اول به نظر مناسبتر میآید). چون سلیمان از تجهیزات و نیروی [[سواره نظام]] خویش [[اطمینان]] مییابد به [[جنگ با دشمنان]] برمیخیزد. به زودی جسد دشمنش را (که برادرش ادونیا بوده) در برابر تختش به [[زمین]] میگذارد و سلیمان از [[جنگ]] و [[ستیز]] به درگاه [[خدا]] پس از این [[پیروزی]] [[توبه]] میکند و میگوید پروردگارا مرا بیامرز و به من چنان حشمت و [[پادشاهی]] ارزانی دار که پس از من دیگری را دست ندهد. [[خداوند]] [[وهاب]] دعای او را [[اجابت]] میکند و به وی [[نعمتها]] و قدرتهای فوق العاده ارزانی میدارد (در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا}}<ref>«و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم» سوره ص، آیه ۳۴.</ref> [[روایات]] دیگری است که ضمن قسمت داستانها ذکر خواهد شد). | #در [[سوره ص]] وصف اسبابی است که در کنار جویهای آب روان پیش سلیمان رژه میدهند و به [[فرمان]] او به تک و تاز در میآیند تا از چشمش پنهان میگردند. آنگاه سلیمان دستور میدهد که اسبان تیز پا را به نزد او بازگردانند و از سر [[لطف]]، گردن و ساق آنها را نوازش میدهد. بعضی از [[مفسرین]] میگویند که [[سرگرمی]] و [[مشاهده]] اسبان و جست و خیز هنرمندی سواران، [[سلیمان]] را از ادای [[فریضه عصر]] بازداشت و چون شب فرا رسید و به [[قصور]] خویش متوجه گردید اسبها را که موجب باز داشتن وی از [[حق]] میبودند گردن زد یا آنکه به کفارۀ قصور خویش در راه حق قربان کرد (قول اول به نظر مناسبتر میآید). چون سلیمان از تجهیزات و نیروی [[سواره نظام]] خویش [[اطمینان]] مییابد به [[جنگ با دشمنان]] برمیخیزد. به زودی جسد دشمنش را (که برادرش ادونیا بوده) در برابر تختش به [[زمین]] میگذارد و سلیمان از [[جنگ]] و [[ستیز]] به درگاه [[خدا]] پس از این [[پیروزی]] [[توبه]] میکند و میگوید پروردگارا مرا بیامرز و به من چنان حشمت و [[پادشاهی]] ارزانی دار که پس از من دیگری را دست ندهد. [[خداوند]] [[وهاب]] دعای او را [[اجابت]] میکند و به وی [[نعمتها]] و قدرتهای فوق العاده ارزانی میدارد (در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا}}<ref>«و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم» سوره ص، آیه ۳۴.</ref> [[روایات]] دیگری است که ضمن قسمت داستانها ذکر خواهد شد). |