فدک: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۶: خط ۴۶:
خطبه فدکیه، خطبه‌ای که [[حضرت فاطمه زهرا]] {{عم}} در [[مسجد]] [[مدینه]] در حضور [[ابوبکر]] و جمعی از [[مهاجران]] و [[انصار]] ایراد کرد. از آنجا که آن [[سخنرانی]] در پی [[غصب فدک]] از [[حضرت زهرا]] {{عم}} توسّط [[خلیفه]] انجام گرفت و وی به عنوان [[اعتراض]] و [[دادخواهی]] سخنرانی کرد و در ضمن آن به مسألۀ [[فدک]] که [[میراث]] او از پدرش بود پرداخت، به "خطبۀ فدکیّه" معروف شده است. این [[خطبۀ غرّاء]] و عمیق که سرشار از [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و از ذخائر [[عظیم]] [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[شیعه]] و یادگار ماندگار دختر [[پیامبر]] است، نوعی استیضاح [[حکومت]] وقت است و در ضمن آنکه به مباحث [[توحیدی]] و معارفی و [[بعثت]] پیامبر و جایگاه [[قرآن]] و [[احکام]] آن می‌پردازد، از زیرپا گذاشتن [[وصیت]] پیامبر و [[غصب]] [[خلافت]] و [[سستی]] مهاجران و انصار در [[دفاع از حق]] و [[ولایت]] و ممانعت خلیفه از فدک و علل بروز آن [[رجعت سیاسی]] و احیای تفکّرات [[جاهلی]] به شدّت [[انتقاد]] می‌کند و سرشار از استدلال‌های [[قرآنی]] است و از منابع و مستندات [[حقانیّت]] [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} و خلافت بر [[حقّ]] اوست. [[عالمان]] برجسته شرح‌های متعدّدی بر این [[خطبه]] نوشته و دقایق و ظرایف آن را تشریح کرده‌اند<ref>از جمله: "ملکۀ اسلام" میرزا خلیل کمره‌ای، "شرح خطبۀ حضرت زهرا" عز الدین حسینی زنجانی، "سوگنامۀ فدک" سید محمّد تقی نقوی، "شرح خطبه حضرت فاطمه" احمد مدرسی وحید تبریزی، "شرح خطبة الصدیقه فاطمة الزهراء" محمّد طاهر آل شبیز خاقانی، "سخنرانی حضرت فاطمه در مسجد پیامبر" علی رضا اللهیاری، "اللّمعه البیضاء" محمّد علی انصاری قراچه داغی</ref> و در منابع فراوانی نقل شده است<ref>از جمله: «مناقب ابن‌شهرآشوب»، ج ۲ ص۲۰۸، «کشف الغمه»، ج ۲ ص۱۰۵، «بحار الأنوار»، ج ۲۹ ص۲۱۵، «العوالم»، ج ۱۱ ص۴۶۷، «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص۲۱۲، «بلاغات النساء»، ص۲۳ و...</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۴۷.</ref>
خطبه فدکیه، خطبه‌ای که [[حضرت فاطمه زهرا]] {{عم}} در [[مسجد]] [[مدینه]] در حضور [[ابوبکر]] و جمعی از [[مهاجران]] و [[انصار]] ایراد کرد. از آنجا که آن [[سخنرانی]] در پی [[غصب فدک]] از [[حضرت زهرا]] {{عم}} توسّط [[خلیفه]] انجام گرفت و وی به عنوان [[اعتراض]] و [[دادخواهی]] سخنرانی کرد و در ضمن آن به مسألۀ [[فدک]] که [[میراث]] او از پدرش بود پرداخت، به "خطبۀ فدکیّه" معروف شده است. این [[خطبۀ غرّاء]] و عمیق که سرشار از [[فصاحت]] و [[بلاغت]] و از ذخائر [[عظیم]] [[فکری]] و [[فرهنگی]] [[شیعه]] و یادگار ماندگار دختر [[پیامبر]] است، نوعی استیضاح [[حکومت]] وقت است و در ضمن آنکه به مباحث [[توحیدی]] و معارفی و [[بعثت]] پیامبر و جایگاه [[قرآن]] و [[احکام]] آن می‌پردازد، از زیرپا گذاشتن [[وصیت]] پیامبر و [[غصب]] [[خلافت]] و [[سستی]] مهاجران و انصار در [[دفاع از حق]] و [[ولایت]] و ممانعت خلیفه از فدک و علل بروز آن [[رجعت سیاسی]] و احیای تفکّرات [[جاهلی]] به شدّت [[انتقاد]] می‌کند و سرشار از استدلال‌های [[قرآنی]] است و از منابع و مستندات [[حقانیّت]] [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} و خلافت بر [[حقّ]] اوست. [[عالمان]] برجسته شرح‌های متعدّدی بر این [[خطبه]] نوشته و دقایق و ظرایف آن را تشریح کرده‌اند<ref>از جمله: "ملکۀ اسلام" میرزا خلیل کمره‌ای، "شرح خطبۀ حضرت زهرا" عز الدین حسینی زنجانی، "سوگنامۀ فدک" سید محمّد تقی نقوی، "شرح خطبه حضرت فاطمه" احمد مدرسی وحید تبریزی، "شرح خطبة الصدیقه فاطمة الزهراء" محمّد طاهر آل شبیز خاقانی، "سخنرانی حضرت فاطمه در مسجد پیامبر" علی رضا اللهیاری، "اللّمعه البیضاء" محمّد علی انصاری قراچه داغی</ref> و در منابع فراوانی نقل شده است<ref>از جمله: «مناقب ابن‌شهرآشوب»، ج ۲ ص۲۰۸، «کشف الغمه»، ج ۲ ص۱۰۵، «بحار الأنوار»، ج ۲۹ ص۲۱۵، «العوالم»، ج ۱۱ ص۴۶۷، «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۱۶ ص۲۱۲، «بلاغات النساء»، ص۲۳ و...</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۴۷.</ref>


==انگیزه [[غصب فدک]]==
== انگیزه [[غصب فدک]] ==
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي قُحَافَةَ قَالَ لَهُ عُمَرُ: إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ هَذِهِ الدُّنْيَا لَا يُرِيدُونَ غَيْرَهَا، فَامْنَعْ عَنْ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْخُمُسَ، وَ الْفَيْ‌ءَ، وَ فَدَكاً، فَإِنَّ شِيعَتَهُ إِذَا عَلِمُوا ذَلِكَ تَرَكُوا عَلِيّاً وَ أَقْبَلُوا إِلَيْكَ رَغْبَةً فِي الدُّنْيَا وَ إِيثَاراً وَ مُحَابَاةً عَلَيْهَا، فَفَعَلَ أَبُو بَكْرٍ ذَلِكَ}}<ref>حسینی عاملی، سید حیدر بن علی، الکشکول فیما جری علی آل الرسول، ص۲۰۳؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۹۴. عمر به ابوبکر گفت: مردم بندگان دنیا هستند و جز آن هدفی ندارند. تو خمس و غنایم را از علی منع کن و فدک را از دست او بیرون آور. وقتی مردم دست او را خالی دیدند، او را رها کرده، به تو متمایل می‌شوند.</ref>.
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي قُحَافَةَ قَالَ لَهُ عُمَرُ: إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ هَذِهِ الدُّنْيَا لَا يُرِيدُونَ غَيْرَهَا، فَامْنَعْ عَنْ عَلِيٍّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْخُمُسَ، وَ الْفَيْ‌ءَ، وَ فَدَكاً، فَإِنَّ شِيعَتَهُ إِذَا عَلِمُوا ذَلِكَ تَرَكُوا عَلِيّاً وَ أَقْبَلُوا إِلَيْكَ رَغْبَةً فِي الدُّنْيَا وَ إِيثَاراً وَ مُحَابَاةً عَلَيْهَا، فَفَعَلَ أَبُو بَكْرٍ ذَلِكَ}}<ref>حسینی عاملی، سید حیدر بن علی، الکشکول فیما جری علی آل الرسول، ص۲۰۳؛ بحار الانوار، ج۲۹، ص۱۹۴. عمر به ابوبکر گفت: مردم بندگان دنیا هستند و جز آن هدفی ندارند. تو خمس و غنایم را از علی منع کن و فدک را از دست او بیرون آور. وقتی مردم دست او را خالی دیدند، او را رها کرده، به تو متمایل می‌شوند.</ref>.


[[قاضی]] [[نورالله تستری]] می‌نویسد:
قاضی نورالله تستری می‌نویسد: غرض [[ابوبکر]] و [[عمر]] از بازگرفتن فدک آن بود که [[اهل بیت]] [[رسالت]] درویش شوند تا [[مردم]] گرد ایشان نگردند و جمعیت ایشان پریشان و از هم پاشیده گردد؛ چنانکه پیش از آن به موجب نص قرآن {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا}}<ref>«آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند» سوره منافقون، آیه ۷.</ref> نظیر آن [[تدبیر]] را درباره [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز به جا آوردند<ref>شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ص۲۲.</ref>.
غرض [[ابوبکر]] و [[عمر]] از بازگرفتن فدک آن بود که [[اهل بیت]] [[رسالت]] [[درویش]] شوند تا [[مردم]] گرد ایشان نگردند و [[جمعیت]] ایشان پریشان و از هم پاشیده گردد؛ چنانکه پیش از آن به موجب [[نص قرآن]] {{متن قرآن|هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا}}<ref>«آنان همان کسانند که می‌گویند: به آنان که نزد پیامبر خدایند چیزی ندهید تا (از کنار او) پراکنده شوند با آنکه گنجینه‌های آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است امّا منافقان درنمی‌یابند» سوره منافقون، آیه ۷.</ref> نظیر آن [[تدبیر]] را درباره [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز به جا آوردند<ref>شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ص۲۲.</ref>.
یکی از [[محققان]] در این باره می‌گوید: علی{{ع}} همه [[شرایط رهبری]] را دارا بود، و هرگاه فردی با این خصوصیت، [[قدرت]] [[مالی]] نیز داشته باشد و بخواهد با دستگاه [[متزلزل]] [[خلافت]] [[رقابت]] کند، این دستگاه با خطر بزرگی روبه‌رو خواهد بود. در این صورت، اگر سلب امکانات و شرایط دیگر [[حضرت علی]]{{ع}} امکان پذیر نیست و نمی‌توان با زمینه‌های مساعدی که در وجود او هست [[مبارزه]] کرد، می‌توان [[قدرت اقتصادی]] او را سلب کرد. از این رو، برای [[تضعیف]] بنیه [[اقتصادی]] او فدک را گرفتند، تا به [[عقیده]] خودشان، [[خاندان نبوت]] را به دستگاه خود محتاج کنند<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، ص۲۰۶.</ref>.


مؤید مطلب یاد شده این است که علی و [[فاطمه زهرا]]{{س}} همان طور که در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]]{{صل}} به حداقل [[زندگی]] اکتفا می‌کردند و بیشتر [[دارایی]] خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]] قرار می‌دادند، پس از [[رحلت پیامبر]] نیز در صورتی که اموالی در اختیارشان قرار می‌گرفت، همین کار را انجام می‌دادند. طبیعی است که این کار برای آنان [[محبوبیت]] مضاعف ایجاد می‌کرد و [[خلیفه]] نمیخواست چنین شود.
یکی از [[محققان]] در این باره می‌گوید: علی{{ع}} همه شرایط رهبری را دارا بود، و هرگاه فردی با این خصوصیت، [[قدرت]] [[مالی]] نیز داشته باشد و بخواهد با دستگاه متزلزل [[خلافت]] رقابت کند، این دستگاه با خطر بزرگی روبه‌رو خواهد بود. در این صورت، اگر سلب امکانات و شرایط دیگر [[حضرت علی]]{{ع}} امکان پذیر نیست و نمی‌توان با زمینه‌های مساعدی که در وجود او هست [[مبارزه]] کرد، می‌توان قدرت اقتصادی او را سلب کرد. از این رو، برای تضعیف بنیه [[اقتصادی]] او فدک را گرفتند، تا به [[عقیده]] خودشان، خاندان نبوت را به دستگاه خود محتاج کنند<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ولایت، ص۲۰۶.</ref>.
گزارشی که در پی می‌آید، این مطلب را [[تأیید]] می‌کند: [[ابوبکر]] به فاطمه زهرا{{س}} گفت: من هرگز نمی‌توانم سهم [[ذی القربی]] را به شما بدهم، بلکه حاضرم [[هزینه زندگی]] شما را از آن تأمین کنم و باقی را در [[مصالح مسلمین]] [[مصرف]] کنم<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref>.


[[ابن ابی الحدید]] می‌گوید: {{عربی|و قلت لمتكلم من متكلمي الامامية يعرف بعلي بن تقي من بلدة النيل<ref>از شهرهای عراق (بین کوفه و حله) است.</ref>: و هل كانت فدك إلا نخلا يسيرا وعقارا ليس بذلك الخطير، فقال لي: ليس الأمر كذلك بل كانت جليلة جدا وكان فيها من النخل نحوما بالكوفة الآن من النخل وما قصد ابوبكر وعمر بمنع فاطمة عنها إلا أن لا يتقوى علي بحاصلها وغلتها على المنازعة في الخلافة، ولهذا أتبعا ذلك بمنع فاطمة وعلي وسائر بني هاشم وبني المطلب حقهم في الخمس...}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>.
مؤید مطلب یاد شده این است که علی و [[فاطمه زهرا]]{{س}} همان طور که در [[زمان]] [[حیات رسول خدا]]{{صل}} به حداقل [[زندگی]] اکتفا می‌کردند و بیشتر [[دارایی]] خود را در [[اختیار]] [[نیازمندان]] قرار می‌دادند، پس از [[رحلت پیامبر]] نیز در صورتی که اموالی در اختیارشان قرار می‌گرفت، همین کار را انجام می‌دادند. طبیعی است که این کار برای آنان محبوبیت مضاعف ایجاد می‌کرد و [[خلیفه]] نمیخواست چنین شود.
و صاحب الفرقان می‌نویسد: {{عربی|ولقد كانت فتوى الخليفة في استلاب فدك فتوى سياسية صدر عنه تضعيفاً لساعد أهل البيت{{عم}} وتقوية لصالح الخلافة لكي يخمد [[اهل]] البيت عن كل حراك ضد حكمهم}}<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۸۲.</ref>.
بنابر آنچه گفته آمد، ابوبکر دلیل معتبری برای منع [[ارث]] [[دختر پیامبر]] نداشته است. بنابراین، [[دانشمندان شیعه]] منع ارث را [[ستم]] در [[حق]] [[فاطمه]]{{س}} دانسته‌اند<ref>ر.ک: کتب کلامی، بحث مطاعن.</ref>. این نکته نیز جای [[تأمل]] دارد که چرا [[خلیفه]] [[اصرار]] داشته است دست [[اهل بیت]] از فدک و درآمد آن و سهم [[خیبر]] و [[غنایم]] جدید کوتاه بماند.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]] ص ۳۸۶.</ref>


===[[عاطفه]] [[دینی]]===
گزارشی که در پی می‌آید، این مطلب را [[تأیید]] می‌کند: [[ابوبکر]] به فاطمه زهرا{{س}} گفت: من هرگز نمی‌توانم سهم [[ذی القربی]] را به شما بدهم، بلکه حاضرم هزینه زندگی شما را از آن تأمین کنم و باقی را در [[مصالح مسلمین]] [[مصرف]] کنم<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref>.
برخی [[دانشمندان]] [[اهل تسنن]] از زاویه‌ای دیگر نیز به این مقوله می‌پردازند. آنان می‌گویند: بر فرض که فدک [[بیت المال مسلمین]] بوده و [[فاطمه زهرا]]{{س}} از پدر [[ارث]] نمی‌برده و [[ماترک پیامبر]] نیز جزو [[صدقات]] و [[بیت المال]] بوده است، [[حضرت فاطمه]]{{س}} خواستار آنها بود. آیا عاطفه [[اسلامی]] ایجاب نمی‌کرد که برای [[احترام]] به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مهربانی]] با یگانه دختر او خلیفه از [[اختیارات]] خود استفاده کند یا از [[مسلمانان]] [[اجازه]] بگیرد که خواسته‌های [[فاطمه]]{{س}} را برآورد؟ آیا اگر این خواسته به مسلمانان عرضه می‌شد، کسی [[مخالفت]] می‌کرد؟ [[قاضی]] [[نورالله]] تستری می‌نویسد:
اگر مسلم بدانیم که حضرت فاطمه{{س}} نتوانست دعوی فدک را شرعاً [[اثبات]] کند، می‌گوییم چرا شیوه [[انصاف]] و [[مروت]] را به کار نبستند و فدک را به او نبخشیدند؟ و هرگاه ایشان را می‌رسید که به عنوان [[خلافت]] [[حضرت رسول]]، فدک را خالصه خود سازند، چرا نمی‌شد آن را از روی [[احسان]] به حضرت فاطمه واگذارند و خاطر [[شریف]] او را نیازارند؟ مگر حضرت فاطمه{{س}} در مرتبه کمتر از خواهرش [[زینب]] بود که چون شوهر او، [[ابوالعاص]]، با دیگر [[کفار]] در [[روز]] [[بدر]] گرفتار شدند و خلاصی ایشان به فدیه منوط شد، زینب نیز همراه فدیه دیگران [[مال]] فرستاده بود که از آن جمله [[عقد]] مرواریدی بود که [[حضرت خدیجه]] به او داده بود، و چون نظر حضرت رسول{{صل}} بر او افتاد، متأثر شد. با آنکه مسلمانان در آن وقت عسرت تمام داشتند، [[پیامبر]] از ایشان استیهاب مال زینب نمود و استدعا کرد که آن را به او بازگردانند، و آن [[جماعت]]، [[منت]] بر [[جان]] خود نهاده و از [[طیب]] خاطر آن را به زینب بخشیدند. پس مناسب بود به آن حضرت [[تأسی]] نمایند و فدک را از مسلمانان استیهاب کرده، به فاطمه [[زهرا]] بدهند<ref>مجالس المؤمنین، ص۲۴.</ref>.


به این ترتیب، [[خلیفه]] برخلاف [[آیات قرآن]] [[مجید]] و [[موازین]] [[فقهی]] و [[قضایی]] [[اسلام]] و برخلاف ادعای دو [[معصوم]] که [[آیه تطهیر]] [[راستگویی]] آنان را تضمین کرده بود - [[اصرار]] می‌کند که این [[حق]] مسلم [[اهل بیت]] به آنان نرسد. گذشته از این، [[ابوبکر]] تحت تأثیر [[عاطفه]] [[اسلامی]] نیز رضای آنان را جلب نمی‌کند. این عملکرد، هر [[انسان]] منصفی را مطمئن می‌سازد که خلیفه تنها در پی [[تضعیف]] علی و [[زهرا]] و اهل بیت بوده است.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]] ص ۳۸۸.</ref>
[[ابن ابی الحدید]] می‌گوید: {{عربی|و قلت لمتكلم من متكلمي الامامية يعرف بعلي بن تقي من بلدة النيل<ref>از شهرهای عراق (بین کوفه و حله) است.</ref>: و هل كانت فدك إلا نخلا يسيرا وعقارا ليس بذلك الخطير، فقال لي: ليس الأمر كذلك بل كانت جليلة جدا وكان فيها من النخل نحوما بالكوفة الآن من النخل وما قصد ابوبكر وعمر بمنع فاطمة عنها إلا أن لا يتقوى علي بحاصلها وغلتها على المنازعة في الخلافة، ولهذا أتبعا ذلك بمنع فاطمة وعلي وسائر بني هاشم وبني المطلب حقهم في الخمس...}}<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>. و صاحب الفرقان می‌نویسد: {{عربی|ولقد كانت فتوى الخليفة في استلاب فدك فتوى سياسية صدر عنه تضعيفاً لساعد أهل البيت{{عم}} وتقوية لصالح الخلافة لكي يخمد [[اهل]] البيت عن كل حراك ضد حكمهم}}<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۸۲.</ref>.


===[[ارزش]] [[اقتصادی]] فدک===
بنابر آنچه گفته آمد، ابوبکر دلیل معتبری برای منع [[ارث]] [[دختر پیامبر]] نداشته است. بنابراین، دانشمندان شیعه منع ارث را [[ستم]] در [[حق]] [[فاطمه]]{{س}} دانسته‌اند<ref>ر.ک: کتب کلامی، بحث مطاعن.</ref>. این نکته نیز جای [[تأمل]] دارد که چرا [[خلیفه]] اصرار داشته است دست [[اهل بیت]] از فدک و درآمد آن و سهم [[خیبر]] و [[غنایم]] جدید کوتاه بماند<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۸۶.</ref>.
درباره ارزش اقتصادی فدک گزارش‌های بسیار متفاوتی وجود دارد که اگر همه آنها صحیح باشد، باید پذیرفت که ناظر به زمان‌های گوناگونند. [[ابن طاووس]] درآمد سالانه فدک را هفتاد هزار دینار یاد کرده است<ref>سید ابن طاووس، برنامه سعادت (ترجمه کشف المحجه)، ص۱۵۶.</ref>. [[ابوداوود]] گوید: [[عمر بن عبدالعزیز]] به [[خلافت]] رسید، در حالی که درآمد فدک چهل هزار دینار بود. جوهری نوشته است که در [[زمان خلیفه دوم]]، نصف فدک که سهم [[یهودیان]] بود به پنجاه هزار درهم ارزش‌گذاری شد که خلیفه این مبلغ را به یهودیان آن [[سرزمین]] داد و آنان از آنجا به [[شام]] کوچ کردند<ref>السقیفه و فدک، ص۹۸.</ref>. [[ابن ابی الحدید]] می‌نویسد: وقتی [[متوکل عباسی]] فدک را به [[عبدالله بن عمر]] بازیار واگذار کرد، هنوز یازده درخت خرما از درختان کاشته شده به دست [[رسول خدا]]{{صل}} در آنجا باقی بود. گاهی که فدک در دست [[فرزندان فاطمه]]{{س}} قرار می‌گرفت، خرمای آن را می‌چیدند و به [[حاجیان]] اهدا می‌کردند؛ حاجیان هم خرماها را از باب [[تبرک]] می‌گرفتند و به آنان [[احسان]] می‌نمودند...<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۷.</ref>. ابن ابی الحدید در گزارشی نقل می‌کند که درخت‌های خرمای فدک در [[زمان رسول خدا]]، به اندازه نخل‌های [[کوفه]] در [[زمان]] وی [ابن ابی الحدید] بوده است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>.


[[آیت‌الله]] صدر، قراینی بر درآمد قابل توجه فدک برمی‌شمارد:
=== [[عاطفه]] [[دینی]] ===
# [[عمر]] به ابوبکر گفت: نباید فدک را به زهرا بدهی؛ زیرا برای [[هزینه]] [[جنگ‌ها]] و درگیری‌هایی که پیش می‌آید، به [[بودجه]] نیاز است.
برخی دانشمندان [[اهل تسنن]] از زاویه‌ای دیگر نیز به این مقوله می‌پردازند. آنان می‌گویند: بر فرض که فدک بیت المال مسلمین بوده و [[فاطمه زهرا]]{{س}} از پدر [[ارث]] نمی‌برده و ماترک پیامبر نیز جزو [[صدقات]] و [[بیت المال]] بوده است، [[حضرت فاطمه]]{{س}} خواستار آنها بود. آیا عاطفه [[اسلامی]] ایجاب نمی‌کرد که برای [[احترام]] به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مهربانی]] با یگانه دختر او خلیفه از اختیارات خود استفاده کند یا از [[مسلمانان]] [[اجازه]] بگیرد که خواسته‌های [[فاطمه]]{{س}} را برآورد؟ آیا اگر این خواسته به مسلمانان عرضه می‌شد، کسی [[مخالفت]] می‌کرد؟ [[قاضی]] [[نورالله]] تستری می‌نویسد: اگر مسلم بدانیم که حضرت فاطمه{{س}} نتوانست دعوی فدک را شرعاً [[اثبات]] کند، می‌گوییم چرا شیوه [[انصاف]] و [[مروت]] را به کار نبستند و فدک را به او نبخشیدند؟ و هرگاه ایشان را می‌رسید که به عنوان [[خلافت]] [[حضرت رسول]]، فدک را خالصه خود سازند، چرا نمی‌شد آن را از روی [[احسان]] به حضرت فاطمه واگذارند و خاطر [[شریف]] او را نیازارند؟ مگر حضرت فاطمه{{س}} در مرتبه کمتر از خواهرش [[زینب]] بود که چون شوهر او، [[ابوالعاص]]، با دیگر [[کفار]] در [[روز]] [[بدر]] گرفتار شدند و خلاصی ایشان به فدیه منوط شد، زینب نیز همراه فدیه دیگران [[مال]] فرستاده بود که از آن جمله [[عقد]] مرواریدی بود که [[حضرت خدیجه]] به او داده بود، و چون نظر حضرت رسول{{صل}} بر او افتاد، متأثر شد. با آنکه مسلمانان در آن وقت عسرت تمام داشتند، [[پیامبر]] از ایشان استیهاب مال زینب نمود و استدعا کرد که آن را به او بازگردانند، و آن جماعت، [[منت]] بر [[جان]] خود نهاده و از [[طیب]] خاطر آن را به زینب بخشیدند. پس مناسب بود به آن حضرت [[تأسی]] نمایند و فدک را از مسلمانان استیهاب کرده، به فاطمه [[زهرا]] بدهند<ref>مجالس المؤمنین، ص۲۴.</ref>.
 
به این ترتیب، [[خلیفه]] برخلاف [[آیات قرآن]][مجید و [[موازین]] [[فقهی]] و [[قضایی]] [[اسلام]] و برخلاف ادعای دو [[معصوم]] که [[آیه تطهیر]] [[راستگویی]] آنان را تضمین کرده بود ـ اصرار می‌کند که این [[حق]] مسلم [[اهل بیت]] به آنان نرسد. گذشته از این، [[ابوبکر]] تحت تأثیر [[عاطفه]] [[اسلامی]] نیز رضای آنان را جلب نمی‌کند. این عملکرد، هر [[انسان]] منصفی را مطمئن می‌سازد که خلیفه تنها در پی تضعیف علی و [[زهرا]] و اهل بیت بوده است<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۸۸.</ref>.
 
== [[ارزش]] [[اقتصادی]] فدک ==
درباره ارزش اقتصادی فدک گزارش‌های بسیار متفاوتی وجود دارد که اگر همه آنها صحیح باشد، باید پذیرفت که ناظر به زمان‌های گوناگونند. [[ابن طاووس]] درآمد سالانه فدک را هفتاد هزار دینار یاد کرده است<ref>سید ابن طاووس، برنامه سعادت (ترجمه کشف المحجه)، ص۱۵۶.</ref>. [[ابوداوود]] گوید: عمر بن عبدالعزیز به [[خلافت]] رسید، در حالی که درآمد فدک چهل هزار دینار بود. جوهری نوشته است که در زمان خلیفه دوم، نصف فدک که سهم [[یهودیان]] بود به پنجاه هزار درهم ارزش‌گذاری شد که خلیفه این مبلغ را به یهودیان آن سرزمین داد و آنان از آنجا به [[شام]] کوچ کردند<ref>السقیفه و فدک، ص۹۸.</ref>. [[ابن ابی الحدید]] می‌نویسد: وقتی [[متوکل عباسی]] فدک را به [[عبدالله بن عمر]] بازیار واگذار کرد، هنوز یازده درخت خرما از درختان کاشته شده به دست [[رسول خدا]]{{صل}} در آنجا باقی بود. گاهی که فدک در دست [[فرزندان فاطمه]]{{س}} قرار می‌گرفت، خرمای آن را می‌چیدند و به [[حاجیان]] اهدا می‌کردند؛ حاجیان هم خرماها را از باب [[تبرک]] می‌گرفتند و به آنان [[احسان]] می‌نمودند...<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۷.</ref>. ابن ابی الحدید در گزارشی نقل می‌کند که درخت‌های خرمای فدک در زمان رسول خدا، به اندازه نخل‌های [[کوفه]] در [[زمان]] وی [ابن ابی الحدید] بوده است<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.</ref>.
 
آیت‌الله صدر، قراینی بر درآمد قابل توجه فدک برمی‌شمارد:
# [[عمر]] به ابوبکر گفت: نباید فدک را به زهرا بدهی؛ زیرا برای هزینه [[جنگ‌ها]] و درگیری‌هایی که پیش می‌آید، به [[بودجه]] نیاز است.
# [[معاویه]] در [[زمان]] خود، فدک را به یزید و [[مروان]] و عمروبن [[عثمان]] داد که هر کدام ثلث آن را داشته باشند.
# [[معاویه]] در [[زمان]] خود، فدک را به یزید و [[مروان]] و عمروبن [[عثمان]] داد که هر کدام ثلث آن را داشته باشند.
#در برخی کتاب‌ها، مانند معجم البلدان، از فدک با نام [[قریه]] (دهکده، نه مزرعه) یاد شده است.
#در برخی کتاب‌ها، مانند معجم البلدان، از فدک با نام [[قریه]] (دهکده، نه مزرعه) یاد شده است.
#هنگامی که [[ابن ابی الحدید]] به یکی از [[علما]] گفت: درآمد فدک ناچیز بوده است، او در پاسخ گفت: [[اشتباه]] می‌کنی؛ نخل‌های فدک در آن زمان به تعداد نخل‌های کنونی [[کوفه]] بوده است.
#هنگامی که [[ابن ابی الحدید]] به یکی از [[علما]] گفت: درآمد فدک ناچیز بوده است، او در پاسخ گفت: [[اشتباه]] می‌کنی؛ نخل‌های فدک در آن زمان به تعداد نخل‌های کنونی [[کوفه]] بوده است.
#هنگامی که [[فاطمه]] [[زهرا]] فدک را مطالبه کرد، [[ابوبکر]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} درآمد فدک را در راه کمک به [[مجاهدان]] و کسانی که می‌خواستند به میدان [[جنگ]] بروند، [[هزینه]] می‌کرد<ref>صدر، سید محمد باقر، فدک فی التاریخ، ص۲۷-۲۶.</ref>.
#هنگامی که [[فاطمه]] [[زهرا]] فدک را مطالبه کرد، [[ابوبکر]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} درآمد فدک را در راه کمک به [[مجاهدان]] و کسانی که می‌خواستند به میدان [[جنگ]] بروند، هزینه می‌کرد<ref>صدر، سید محمد باقر، فدک فی التاریخ، ص۲۷-۲۶.</ref>.
بنابراین، در حاصل خیزی فدک تردید نیست، و همان طور که در منابع کهن آمده، آن [[سرزمین]]، چشمه و نخلستان و مزرعه یا مزارع سرسبزی داشته است؛ اما از [[میزان]] درآمد سالانه آن اطلاعی دقیق در دست نیست. دکتر شهیدی در کتاب [[فاطمه دختر محمد]] می‌نویسد: فدک درآمد معتنابهی داشته؛ به اندازه‌ای که [[بنی هاشم]] می‌توانسته‌اند با اعاشه<ref>اعاشه: روزی فراهم آوردن.</ref> از محل عواید آن، از استفاده از [[بیت المال]] [[چشم]] پوشیده، نیازی به [[خلیفه]] نداشته باشند<ref>شهیدی، سید جعفر، فاطمه دختر محمد، ص۵۹.</ref>.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]] ص ۳۸۹.</ref>
بنابراین، در حاصل خیزی فدک تردید نیست، و همان طور که در منابع کهن آمده، آن سرزمین، چشمه و نخلستان و مزرعه یا مزارع سرسبزی داشته است؛ اما از [[میزان]] درآمد سالانه آن اطلاعی دقیق در دست نیست. دکتر شهیدی در کتاب [[فاطمه دختر محمد]] می‌نویسد: فدک درآمد معتنابهی داشته؛ به اندازه‌ای که [[بنی هاشم]] می‌توانسته‌اند با اعاشه<ref>اعاشه: روزی فراهم آوردن.</ref> از محل عواید آن، از استفاده از [[بیت المال]] [[چشم]] پوشیده، نیازی به [[خلیفه]] نداشته باشند<ref>شهیدی، سید جعفر، فاطمه دختر محمد، ص۵۹.</ref>.<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۸۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۰۷٬۱۹۴

ویرایش