←وصیت حضرت فاطمه به امام علی {{ع}}
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== وصیت حضرت فاطمه به امام علی {{ع}} == | == وصیت حضرت فاطمه به امام علی {{ع}} == | ||
در آخرین لحظات [[ | در آخرین لحظات حیات [[حضرت زهرا]] {{س}} وقت آن رسیده بود که آن مخدّره رازهایی را که در این مدت در سینه [[نهان]] داشته بود در قالب وصیّتهای لازم الاجراء با همسرش علی {{ع}} فاش سازد. از اینرو، عرضه داشت: پسر عمو! من خبر [[مرگ]] خویش را دریافت کردهام و لحظه به لحظه به دیدار پدر بزرگوارم نزدیکتر میشوم، اکنون تو را به انجام خواستههایی که در [[دل]] دارم سفارش میکنم. | ||
امام {{ع}} به او فرمود: [[دخت رسول خدا]] {{صل}}! هرچه [[دوست]] داری سفارش کن. امام {{ع}} بر بالین زهرا نشست و از افراد حاضر در [[خانه]] خواست خارج شوند و سپس [[فاطمه زهرا]] {{س}} لب به سخن گشود و عرضه داشت: پسر عمو! بر این باورم از آن زمانکه [[زندگی]] خود را با تو آغاز کردم، در خانهات [[دروغ]] نگفتم و به تو [[خیانت]] نورزیدم و از اطاعتت سر برنتافتم؟ | امام {{ع}} به او فرمود: [[دخت رسول خدا]] {{صل}}! هرچه [[دوست]] داری سفارش کن. امام {{ع}} بر بالین زهرا نشست و از افراد حاضر در [[خانه]] خواست خارج شوند و سپس [[فاطمه زهرا]] {{س}} لب به سخن گشود و عرضه داشت: پسر عمو! بر این باورم از آن زمانکه [[زندگی]] خود را با تو آغاز کردم، در خانهات [[دروغ]] نگفتم و به تو [[خیانت]] نورزیدم و از اطاعتت سر برنتافتم؟ | ||
امام علی {{ع}} فرمود: حاشا! از چنین چیزی [[فاطمه]] [[جان]]! تو به | امام علی {{ع}} فرمود: حاشا! از چنین چیزی [[فاطمه]] [[جان]]! تو به عظمت خداوند آگاهتر و فردی نکوکارتر و پرواپیشهتر و گرامیتر و [[ترس]] و [[بیم]] تو از [[خدا]] بیشتر از آن است که من تو را بر نافرمانیات مورد نکوهش قرار دهم. جدایی و از دست دادنت برایم بس دشوار است، ولی راه گریزی از آن نیست، به خدا [[سوگند]]! با رفتنت [[مصیبت]] جانسوز [[رسول خدا]] {{صل}} را یکبار دیگر برایم تازه کردی، بار جدایی و رحلت تو فوقالعاده سنگین است، همه از خداییم و به سوی خدا بازمیگردیم، مصیبت و فراق تو آن قدر اندوهبار است که سختتر و دردناکتر و رنجآورتر و غمانگیزتر از آن وجود ندارد! مصیبتی است که [[عزا]] و مصیبتی فراتر از آن نمیتوان سراغ داشت. | ||
سپس لحظاتی هر دو گریستند و امام {{ع}} سر [[مبارک]] فاطمه {{س}} را بر سینه نهاد و آنگاه فرمود: [فاطمه جان!] هرگونه وصیتی میخواهی به من سفارش کن، به وصیّتهایت مو به مو عمل خواهم کرد و هرچه را به من [[فرمان]] دادهای به انجام میرسانم، و فرمان تو را بر کار خود ترجیح میدهم [[زهرای مرضیه]] {{س}} عرضه داشت: | سپس لحظاتی هر دو گریستند و امام {{ع}} سر [[مبارک]] فاطمه {{س}} را بر سینه نهاد و آنگاه فرمود: [فاطمه جان!] هرگونه وصیتی میخواهی به من سفارش کن، به وصیّتهایت مو به مو عمل خواهم کرد و هرچه را به من [[فرمان]] دادهای به انجام میرسانم، و فرمان تو را بر کار خود ترجیح میدهم [[زهرای مرضیه]] {{س}} عرضه داشت: پسر عمو! [[خداوند]] از ناحیه من به تو [[پاداش]] خیر عنایت کند، نخستین وصیّتم این است که پس از من زنی را به [[ازدواج]] خویش درآوری... ؛ زیرا مردان بدون [[زن]] نمیتوانند ادامه [[زندگی]] دهند و سپس معروض داشت: سفارش بعدیام این است که اجازه ندهی هیچیک از افرادی که در حقم [[ستم]] روا داشتند در [[تشییع]] جنازهام حاضر شوند؛ زیرا آنان دشمنان خدا و رسولند و رخصت ندهی هیچکدام از آنان یا هوادارانشان بر جنازهام [[نماز]] بگزارند و شبانگاه، آن زمانکه دیدگان [[مردم]] [[آرامش]] یافت و [[چشمها]] به [[خواب]] رفت، مرا به خاک بسپار<ref>روضة الواعظین، ج، ص۱۵۱.</ref>. | ||
پس از آن فرمود: پسر عموی [[مهربان]]! از [[دنیا]] که رفتم بدنم را از زیر [[لباس]] [[غسل]] بده؛ زیرا بدنم [[پاک]] و [[پاکیزه]] است، با باقیمانده کافوری که از پدرم [[رسول خدا]] {{صل}} بهجای مانده مرا حنوط نما و خود بر پیکرم نماز بگزار و سپس [[خویشان]] و [[نزدیکان]] خاندانم به ترتیب بر جنازهام نماز بگزارند، شبانه و نهانی بدنم را به خاک بسپار و محل قبرم را پوشیده دار، هیچکس از کسانی که در حقم ستم روا داشتند در تشییع جنازهام حاضر نشوند، پسر عمو! به خوبی میدانم که تو پس از من نمیتوانی بدون [[همسر]] بمانی. | |||
بنابراین، آنگاه که با زنی ازدواج کردی، یک شبانهروز نزد او باش و یک شبانهروز را به [[سرپرستی]] فرزندانم اختصاص بده و نزد آنها بمان. ابوالحسن! استدعایم این است که با فرزندانم ([[حسن]] و [[حسین]]) به تندی سخن نگویی،؛ چراکه آنان دو [[یتیم]] و غریب و شکستهدلند که چندی پیش جدّ بزرگوارشان را از دست دادند و امروز در فراق و جدایی مادرشان میسوزند<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۸ و ۱۹۲.</ref>. | |||
[[ابن عباس]] [[وصیّت]] نوشته شدهای را از آن مخدّره [[روایت]] کرده که در آن آمده است: این [[وصیّت]] [[فاطمه دخت رسول خدا]] {{صل}} است و [[گواهی]] میدهد معبودی جز [[خدای یکتا]] نیست و محمد {{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، [[بهشت]] و [[جهنّم]] [[حق]] است و [[روز قیامت]] بیتردید فراخواهد رسید و [[خداوند]] در آن [[روز]] [[مردگان]] را از قبرها بر میانگیزاند و زنده میکند. علی [[جان]]! من [[فاطمه]] دختر محمدم، خداوند مرا به [[ازدواج]] تو درآورد تا در [[دنیا]] و [[آخرت]] از افتخار همسریات برخوردار باشم، تو از دیگران به من سزاوارتری، مرا شبانه حنوط نما و [[غسل]] بده و کفن کن و بر جنازهام [[نماز]] بگزار و در [[تاریکی]] شب به خاکم بسپار، و هیچکس را خبر نکن، تو را به [[خدا]] میسپارم و تا دیدار روز قیامت به فرزندانم [[درود]] و [[سلام]] میفرستم<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۱۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۳ (کتاب)| پیشوایان هدایت ج۳]]، ص۲۴۸.</ref> | |||
[[ابن عباس]] [[وصیّت]] نوشته شدهای را از آن مخدّره [[روایت]] کرده که در آن آمده است: این [[وصیّت]] [[فاطمه دخت رسول خدا]] {{صل}} است و [[گواهی]] میدهد معبودی جز [[خدای یکتا]] نیست و محمد {{صل}} [[بنده]] و فرستاده اوست، [[بهشت]] و [[جهنّم]] [[حق]] است و [[روز قیامت]] بیتردید فراخواهد رسید و [[خداوند]] در آن [[روز]] [[مردگان]] را از قبرها بر میانگیزاند و زنده میکند. علی [[جان]]! من [[فاطمه]] دختر محمدم، خداوند مرا به [[ازدواج]] تو درآورد تا در [[دنیا]] و [[آخرت]] از | |||
{{مظلومیت حضرت فاطمه}} | {{مظلومیت حضرت فاطمه}} |