دین در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷٬۱۹۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ دسامبر ۲۰۲۳
برچسب: واگردانی دستی
خط ۷: خط ۷:


از دقت در این معانی، دسته‌بندی و نتیجه‌گیری آنها، می‌‌توان دریافت که در دین، دو معنای رایج آیین و [[تسلیم]] نهفته است.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اهداف و کارکردهای دین (کتاب)|اهداف و کارکردهای دین]]، ص 15-16.</ref>
از دقت در این معانی، دسته‌بندی و نتیجه‌گیری آنها، می‌‌توان دریافت که در دین، دو معنای رایج آیین و [[تسلیم]] نهفته است.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اهداف و کارکردهای دین (کتاب)|اهداف و کارکردهای دین]]، ص 15-16.</ref>
== تعاریف اصطلاحی==
در تعریف اصطلاحی از دین، هم باید تعاریف [[دانشمندان]] [[مسلمان]] و هم دانشمندان [[علوم]] جدید در [[مغرب زمین]] ارائه شود:
===[[دین]] از نظر دانشمندان مسلمان===
از نظر [[دانشمندان اسلامی]]، دین به صورت‌های زیر تعریف شده است:
====[[تعریف دین]] به [[راه و رسم زندگی]]====
#[[علامه طباطبایی]] ([[فیلسوف]] و [[مفسر]] عالی قدر [[جهان اسلام]])، دین را منهج و [[روش زندگی]] معرفی می‌کند و در جاهای مختلف کتاب [[شریف]] [[المیزان]]، از آن به روش و [[سنت]] [[اجتماعی]] یاد می‌کند؛ چنان که می‌فرماید: «دین، راه [[زندگی]] است که [[آدمی]]، آن را به ناچار در [[دنیا]] میپیماید»<ref>المیزان، ج۸، ص۱۳۴ و ج۲، ص۱۳۰ و ج۱۶، ص۱۷۸.</ref>.
#[[علامه]] [[محمد تقی جعفری]] (فیلسوف و [[اندیشمند]] معاصر) می‌نویسد: از نظر ایشان، دین متشکل از [[اعتقادات]] و [[احکام]] است که از جانب [[خداوند متعال]] برای [[هدایت]] [[بشر]] نازل شده<ref>محمد تقی جعفری فلسفه، دین ص۹۵.</ref> بنابراین تعریف، دین دارای دو رکن اساسی است:
##اعتقادها، مثل [[اعتقاد]] به وجود [[خداوند]] و [[وحدانیت]] او،...؛
##برنامه حرکت به سوی [[آرمان]] و اهداف عالیه [[الهی]] که [[احکام]] و [[تکالیف]] نامیده می‌شود و شامل [[اخلاقیات]] و [[احکام فقهی]] است.
====[[تعریف دین]] به دین‎داری و تدین====
بدیهی است که [[دین]]، غیر از تدین است و این دو با هم تفاوت دارند؛ ولی برخی صاحب‌نظران، آنها را یکی در نظر گرفته‌اند. [[استاد مصباح یزدی]] ([[فیلسوف]] و [[اندیشمند]] معاصر) بر این [[باور]] است که: دین در اصطلاح، به معنای [[اعتقاد]] به آفریننده‌ای برای [[جهان]] و [[انسان]] و دستورالعمل‎های متناسب با این [[عقاید]] است. از این رو، کسانی که مطلقاً [[معتقد]] به آفریننده‌ای نیستند و پیدایش پدیده‌های جهان را تصادفی و یا صرفاً معلول فعل و انفعال‌های مادی و طبیعی می‎دانند، بی‌دین نامیده می‌شوند<ref>محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید (۲.۱)، ص۲۸.</ref>.
[[علامه]] [[اقبال لاهوری]]، [[شاعر]]، فیلسوف، [[سیاستمدار]] و متفکر [[مسلمان]] پاکستانی، نیز همین تعریف را مد نظر قرار داده است<ref>محمد اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام، ترجمه احد آرام، ص۴۰۳.</ref>.
====تعریف دین با توجه اساس و منشأ آن====
برخی، [[دین]] را بر اساس خاستگاه و منشأ آن مورد [[شناسایی]] قرار می‌دهند و معتقدند مقصود از دین، مجموعه آموزه‌ها و احکامی است که بنابر ادعای آورنده آن احکام و آموزه‌ها و [[پیروان]] او، حاصل [[ذهن]] بشری نیست؛ بلکه منشأ الهی دارد<ref>مصطفی ملکیان، نقد و نظر، مقاله انتظار بشر از دین، ص۱۰ و ۹.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اهداف و کارکردهای دین (کتاب)|اهداف و کارکردهای دین]]، ص 16-17.</ref>
=== تعریف دین از نظر [[دانشمندان]] [[علوم]] جدید (دانشمندان [[غربی]])===
این باره تعاریف گوناگونی را می‌‌توان بر اساس رویکردهای متفاوت مد نظر قرار داد؛ ولی برای جلوگیری از تطویل، به مهم تعاریف اشاره می‌شود.
#کارل گوستاو یونگ، ([[روان‌شناس]] [[پزشک]] و فیلسوف سوئیسی)، می‌گوید: «دین عبارت از یک حالت [[مراقبت]]، [[تذکر]] و توجه به برخی عوامل مؤثر است که بیشتر، عنوان «قاهره» به آن اطلاق می‌گردد»<ref>کارل گوستاو یونگ، روان‌شناسی دین، ترجمه فؤاد روحانی، ص۵۹.</ref>.
#هربرت اسپنسر (فیلسوف و جامعه‌شناس [[انگلیسی]] [[قرن]] بیستم) می‌گوید: «ذات دین و [[ایمان]] به این است که همه چیز تجلیات قدرتی هستند که فراتر از حد معرفت‌هاست»<ref>جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص۲۲.</ref>.
#فردریش شلایر ماخر، [[فیلسوف]] و [[دین]] شناس آلمانی [[قرن]] نوزده می‌گوید: «دین عبارت است از [[احساس]] اتکای مطلق به چیز دیگر»<ref>میرچا الیاده، دین پژوهی، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ج۱، ص۸۵.</ref>. در این تعریف، نیاز [[عاطفی]] [[انسان]] ایجاب می‌کند که او به [[قدرت]] [[برتر]] احساس [[وابستگی]] کند؛ همان‌گونه که تلی یل، [[دین]] را به معنای [[خشیت]] می‌داند<ref>مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، ص۱۸، به نقل از دین پژوهی، ج۱، ص۱۷.</ref>.
#ماتیو آرنولد [[شاعر]]، منتقد [[اجتماعی]] و منتقد [[دینی]] [[انگلیسی]] تبار قرن ۱۹، دین را عبارت از [[اخلاق]] می‌داند که احساس [[عاطفه]] به آن، تعالی و [[گرما]] می‌بخشد<ref>جان هیک، فلسفه دین، ص۲۴.</ref>؛ زیرا محور [[اخلاقیات]] بیان بایدها و نبایدهایی است که مدلولات [[حکمت عملی]] است. پس در این تعریف، عمل جایگاه ویژه‌ای دارد.
#امیل دورکیم جامعه‌شناس فرانسوی و از بنیان‎‌گذاران جامعه‌شناس نوین در قرن بیستم، می‌گوید که دین، [[نظام]] یکپارچه‌ای از باورداشت‌ها و عملکردهای مرتبط به چیزهای [[مقدس]] است؛ یعنی چیزهایی که جدا از چیزهای دیگر انگاشته می‌شوند و در زمره [[محارم]] به شمار میآیند. دین، باورداشت‌ها و عملکردهای همه کسانی را که به آن عمل می‌کنند، در [[اجتماع]] [[اخلاقی]] واحد به هم پیوند می‌دهد <ref>مکلم همیلتون، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، ص۲۲.</ref>. به نظر او، بین باورداشت‌ها و عملکرد در [[گستره دین]]، [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] حاصل می‌شود؛ به گونه‌ای که ما، هم عملکردها را جزء دین می‌دانیم و هم باورداشت‌ها را؛ هرچند این سخن‌ها جای [[تأمل]] فراوان دارد و نیازمند نقد و و بررسی است. به طور کلی، می‌‌توان گفت بین [[دانشمندان]] [[غربی]]، دیدگاه [[اجماعی]] و اتفاقی وجود ندارد.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اهداف و کارکردهای دین (کتاب)|اهداف و کارکردهای دین]]، ص 18-19.</ref>
=== معنای [[قرآنی]] دین===
در [[قرآن کریم]]، دین در معانی مختلفی به کار رفته است که عبارت‌اند از: [[آیین]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}} «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا}} «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}} «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.</ref>، [[اطاعت]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}} «اوست که شما را در خشکی و دریا می‌گرداند تا چون در کشتی‌ها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتی‌ها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شده‌اند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره یونس، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}} «و چون در کشتی سوار می‌شوند خداوند را می‌خوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب می‌گردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک می‌ورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref> و [[جزا]] و [[پاداش]]<ref>{{متن قرآن|مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ}} «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ}} «آنان که روز پاداش و کیفر را دروغ می‌شمرند،» سوره مطففین، آیه ۱۱.</ref>. پس به طور کلی، می‌‌توان گفت واژه [[دین در قرآن]] [[کریم]]، به همان معانی لغوی آن به کار رفته است.
باید در نظر داشت که در بیشتر جاها، کلمه [[دین]] به صورت ا‌دیان به کار رفته است. به کار بردن [[ادیان]] به جای دین، بیشتر در بحث‌های [[دین‌شناسی]] بوده؛ زیرا در آن بحث‌ها برای هر [[پیامبری]]، [[دینی]] رقم میزنند؛ مانند [[یهود]]، [[مسیح]] و [[اسلام]].
اما در [[فرهنگ]] اسلام، [[دین خدا]] از [[آدم]]{{ع}} تا خاتم{{صل}}، یکی است و همه [[پیامبران]] به مکتبی واحد [[دعوت]] می‌کرده‌اند و اصول [[مکتب]] همه آنها یکی، و تفاوت آنها در فروعات و سطح تعلیمات آنهاست.
بر این اساس، [[قرآن کریم]] کلمه دین را هرگز به صورت جمع (ادیان) نیاورده است؛ بلکه [[پیامبران الهی]] را مؤید و [[تصدیق]] کننده یکدیگر می‌دانند. بر اساس این [[بینش]]، می‌‌توان پذیرفت که هر یک از پیامبران اگر در محیط و [[زمان پیامبر]] دیگر میبود، دستورالعمل و قانونی مانند او میآورد<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۸۱.</ref>. [[قرآن]] تصریح می‌کند که پیامبران، رشته واحدی را تشکیل می‌دهند؛ یعنی [[پیامبران پیشین]]، [[مبشر]]پیامبران پسین و پسینیان بوده‌اند و بر این مطلب از ایشان، [[پیمان]] اکید گرفته شده است<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ}} «و آنگاه خداوند از پیامبران پیمان گرفت که چون به شما کتاب و حکمتی دادم سپس پیامبری نزدتان آمد که آن (کتاب) را که با شماست راست می‌شمارد، باید بدو ایمان آورید و باید او را یاوری کنید و (آنگاه) فرمود: آیا اقرار کردید و بر (پایه) آن پیمان مرا پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم؛ فرمود: پس گواه باشید و من نیز همراه شما از گواهانم» سوره آل عمران، آیه ۸۱.</ref>.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اهداف و کارکردهای دین (کتاب)|اهداف و کارکردهای دین]]، ص 19-20.</ref>
=== معنای [[روایی]] [[دین]]===
دین در [[احادیث]] و [[روایات نبوی]]{{صل}} و [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} نیز به معنای [[آیین]]<ref>امام صادق می‌فرماید: {{متن حدیث|ثَلَاثُ خِلَالٍ يَقُولُ كُلُّ إِنْسَانٍ أَنَّهُ عَلَى صَوَابٍ مِنْهَا دِينُهُ الَّذِي يَعْتَقِدُهُ وَ هَوَاهُ الَّذِي يَسْتَعْلِي عَلَيْهِ وَ تَدْبِيرُهُ فِي أُمُورِهِ}}؛ «سه خصلت است که هر انسانی درباره آن خود را حق می‌داند، آئینی که بدان اعتقاد دارد، هوا و هوسش که بر او غلبه کرده است و تدبیرش در امور [زندگی]» (محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۵، ص۲۳۴).</ref>، [[آیین حق]]<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِیٌّ{{ع}} لَا حَيَاةَ إِلَّا بِالدِّينِ وَ لَا مَوْتَ إِلَّا بِجُحُودِ الْيَقِينِ}}؛ «هیچ زندگی جز به دین [حق]، و هیچ مرگی جز به انکار یقین وجود ندارد». (محمد بن نعمان شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۲۹۶).</ref>، و همچنین به معنای تدین و [[اعتقاد]]<ref>{{متن حدیث|قَالَ عَلِیٌّ{{ع}}: الدِّينُ شَجَرَةٌ أَصْلُهَا التَّسْلِيمُ وَ الرِّضَا}}؛ «دین درختی است که اساس آن، تسلیم و خشنودی است» (عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص١۰٣).</ref> آمده است.<ref>[[سید رشید صمیمی|صمیمی، سید رشید]]، [[اهداف و کارکردهای دین (کتاب)|اهداف و کارکردهای دین]]، ص 20.</ref>


== تعریف برگزیده==
== تعریف برگزیده==
۷۳٬۴۱۵

ویرایش