←نتیجه تفکر
(←منابع) برچسب: واگردانی دستی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
اندیشیدن مانع [[تباهی]] در [[عاقبت]] کار [[آدمی]] و باعث بینایی در امور و جلوگیری از فرو رفتن [[انسان]] در مهلکهها و پرتگاهها میشود. در سایه تفکر، [[آدمی]] از اتفاقهای پیرامون خود [[پند]] میگیرد و تجربه کسب میکند. از اینرو فرمود: [[خدا]] [[رحمت]] کند کسی را که بیندیشد تا [[پند]] گیرد، آنگاه پذیرد و به کار بندد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲: {{متن حدیث|"رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ"}}</ref>. [[انسان]] در سایه تفکر حقایق امور را درمییابد و به خواسته خود میرسد. [[امام علی]] {{ع}} فرمود: آنکه چشم [[اندیشه]] خود را بیدار نگاه دارد، به منتهای خواسته خویش برسد»<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۰۴.</ref>. | اندیشیدن مانع [[تباهی]] در [[عاقبت]] کار [[آدمی]] و باعث بینایی در امور و جلوگیری از فرو رفتن [[انسان]] در مهلکهها و پرتگاهها میشود. در سایه تفکر، [[آدمی]] از اتفاقهای پیرامون خود [[پند]] میگیرد و تجربه کسب میکند. از اینرو فرمود: [[خدا]] [[رحمت]] کند کسی را که بیندیشد تا [[پند]] گیرد، آنگاه پذیرد و به کار بندد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۲: {{متن حدیث|"رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ فَاعْتَبَرَ وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ"}}</ref>. [[انسان]] در سایه تفکر حقایق امور را درمییابد و به خواسته خود میرسد. [[امام علی]] {{ع}} فرمود: آنکه چشم [[اندیشه]] خود را بیدار نگاه دارد، به منتهای خواسته خویش برسد»<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۲۰۴.</ref>. | ||
==روشهای [[فکری]]<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۵، صص ۱۵۰-۱۴۷.</ref>== | |||
روش فکری [[مسلمانان]] در عرصه [[فکر]] و [[اندیشه]] و درباره [[هستیشناسی]] و [[جهانشناسی]] به چهار روش قابل تقسیم است. البته همه این روشها تحت تأثیر تعلیمات [[اسلامی]] رنگ مخصوص پیدا کردهاند و با انواع مشابه خود در خارج از حوزه [[تفکر]] اسلامی تفاوتهایی داشته و دارند که مهمترین آنها [[روح خاص]] [[فرهنگ اسلامی]] است که بر آنها [[حاکم]] است. | |||
#روش [[فلسفی]] استدلالی. در این روش فقط بر [[استدلال]] و [[برهان عقلی]] تکیه میشود. اکثر [[فیلسوفان اسلامی]] که به [[فیلسوفان]] مشائی [[شهرت]] دارند پیرو این روشاند؛ [[نماینده]] کامل و سرآمد این روش [[بوعلی سینا]] (۴۲۸ ه) است. | |||
#روش فلسفی اشراقی. در این روش علاوه بر استدلال و برهان عقلی بر [[مجاهده]] و [[تصفیه نفس]] نیز تکیه شده است. این روش [[پیروان]] کمتری دارد؛ شیخ شهابالدین سهروردی نماینده و سرآمد آن است. | |||
#روش سلوکی [[عرفانی]]. این روش فقط بر تصفیه نفس و بر اساس [[سلوک]] الیالله و [[تقرب]] به [[حق]] تا مرحله وصول به [[حقیقت]] تکیه دارد و به هیچ وجه به [[استدلالهای عقلی]] اعتمادی ندارد و پای استدلالیان را چوبین میداند. به حسب این روش، [[هدف]] تنها [[کشف]] حقیقت نیست بلکه رسیدن به حقیقت است. نماینده کامل این روش محیالدین [[ابن عربی]] است. | |||
#روش استدلالی – [[کلامی]]. این روش نیز مانند [[فلاسفه مشاء]] بر [[استدلال عقلی]] تکیه دارد؛ هرچند اصول و مبادی [[عقلی]] آن دو متفاوت است. | |||
به علاوه [[متکلم]] خود را به [[دفاع از حریم اسلام]] [[متعهد]] میداند اما بحث فیلسوفانه [[آزاد]] است. [[فیلسوف]] قبلاً هدفش تعیین نشده که از چه عقیدهای [[دفاع]] کند، ولی هدف متکلم از قبل تعیین شده است. | |||
[[کلام اسلامی]] خود به سه روش انشعاب پیدا کرده است: [[شیعه]] [[معتزله]] و [[اشعری]]<ref>تعریف، تشابه و تمایز هر یک را ببیند در دفتر «عقاید تشیع» دفتر نوزدهم از مجموعه چلچراغ حکمت.</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اسلامشناسی (کتاب)|اسلامشناسی]] ص ۲۵.</ref> | |||
==منابع [[شناخت اسلام]]== | |||
مسلمانان بر اساس [[قرآن]] و [[حدیث]] برای [[شناخت]] [[احکام]] و [[مقررات اسلامی]] به چهار منبع استناد میکنند. | |||
# [[قرآن]]. بدون [[شک]] [[قرآن مجید]] اولین منبع [[احکام]] و [[مقررات اسلام]] است. [[آیات قرآن]] به احکام و [[مقررات]] عملی منحصر نیست. در قرآن صدها گونه مسئله طرح شده است<ref>فهرستی اجمالی از آنها را در ۲۶ موضوع کلی ببینید در: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، صص ۲۱۸ – ۲۲۲.</ref>. قرآن با ارائه مطالب و معانی گستردهای به گونهای آنها را مطرح کرده است که بعدها منبع الهامبخشی برای [[فیلسوفان]]، علمای [[حقوق]]، [[فقه]]، [[اخلاق]]، [[تاریخ]] و... شد<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۲؛ ج۲۱، ص۳۰.</ref>. | |||
# [[سنت]]. یعنی گفتار، [[کردار]] و یا [[تأیید]] [[معصوم]]. بدیهی است که اگر در [[سخنان رسول اکرم]]{{صل}} [[حکم]] و قانونی بیان شده باشد و یا ثابت شود که آن حضرت عملاً وظیفهای [[دینی]] را چگونه انجام میداده است و یا دیگران برخی از [[وظایف دینی]] خود را در حضور ایشان به گونهای انجام داده که مورد تقریر، تأیید و امضای عملی ایشان قرار گرفته و آن حضرت عملاً با [[سکوت]] خود بر آن صحه گذاشتهاند، میتوان به آن بیان یا فعل و یا تقریر و امضای حضرت استناد کرد. [[اهل تسنن]] تنها [[سنت نبوی]] را [[حجت]] میشمارند، اما [[شیعیان]] به حکم برخی از آیات قرآن [[مجید]] و [[احادیث متواتر]] از [[رسول اکرم]]{{صل}} که در منابع اهل تسنن نیز [[روایت]] شدهاند، به قول، فعل و [[تقریر ائمه اطهار]] نیز استناد کرده و آن را جزء منابع احکام و [[مقررات اسلامی]] میدانند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، صص ۳۱ و ۳۲.</ref>. | |||
# [[عقل]]. به فرموده [[پیشوایان معصوم]] [[خداوند]] برای هر [[انسانی]] در کنار حجت ظاهری یعنی «[[وحی]] و [[نبوت]]»، [[حجت باطنی]] یعنی «عقل» نیز قرار داده است<ref>کافی، ج۱، ص۱۶.</ref>. [[انسان]] خیلی از مسائل را به [[حکم عقل]] [[کشف]] و [[مصالح]] و [[مفاسد]] خودش را در امور مختلف بر اساس آن تشخیص میدهد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۲۳۹؛ ر.ک: مجموعه آثار، صص ۲۹۷ – ۳۰۱.</ref>. این [[افتخار]] بزرگی است که از [[صدر اسلام]] [[علما]] گفتهاند بین [[عقل]] و [[شرع]] [[هماهنگی]] است<ref>{{عربی|كل ما حكم به العقل حكم به الشرع وكل ما حكم به الشرع حكم به العقل}}.</ref>؛ یعنی اگر عقل چیزی را اکتشاف کند به فرض اگر [[دلیل نقلی]] هم نداشته باشیم، همین اکتشاف عقل کافی است که بفهمیم [[اسلام]] با آن موافق است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۴۸۴.</ref>. چنانکه عقل میتواند قانونی را تقیید یا تحدید کند، آن را تعمیم دهد و هم میتواند در [[استنباط]] از سایر منابع و مدارک مددکار خوبی باشد<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۱۹.</ref>. | |||
# [[اجماع]]. یعنی اتفاق آرای علمای [[مسلمانان]] در یک مسئله. از نظر [[علمای شیعه]]، [[حجیت اجماع]] از آن جهت است که اتفاق و [[وحدت]] نظر عموم مسلمانان در یک مسئله دلیل بر این است که این نظر را از ناحیه [[شارع]] اسلام تلقی کردهاند؛ چون امکان ندارد که تمام [[مسلمین]] در یک مسئلهای از پیش خود وحدت نظر پیدا کنند. مثلاً اگر معلوم شود که در یک مسئلهای همه مسلمانان [[عصر پیامبر]] بدون استثنا یک نوع نظر داشته و یک نوع عمل کردهاند، دلیل بر آن است که از [[پیغمبر اکرم]] تلقی کردهاند. همچنین اگر همه [[اصحاب]] یکی از [[ائمه اطهار]] که جز از [[ائمه]] دستور نمیگرفتهاند در یک مسئله وحدت نظر داشته باشند، دلیل بر این است که آن را از [[مکتب]] [[امام]] خود فرا گرفتهاند. | |||
لذا از نظر [[شیعه]] اجماع به شرطی که مستند به [[قول پیامبر اکرم]]{{صل}} یا امام [[معصوم]] و کاشف از آن باشد، [[حجت]] است؛ اما از نظر [[اهل سنت]]، اجماع به خودی خود اصالت دارد یعنی اگر [[علمای اسلامی]] در یک مسئله وحدت نظر پیدا کنند، حتما نظرشان صائب و [[مطابق با واقع]] شرع است. به نظر آنان ممکن است بعضی از [[امت]] [[خطا]] کنند اما همۀ امت بالاتفاق خطا نمیکنند لذا توافق آرای همه امت در یک [[زمان]] در [[حکم]] [[وحی الهی]] است<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۰، صص ۳۲ و ۳۳.</ref>.<ref>[[محمد صفر جبرئیلی|جبرئیلی، محمد صفر]]، [[اسلامشناسی (کتاب)|اسلامشناسی]] ص ۲۶.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |