←منابع
(←منابع) |
|||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بدعت در لغت]] - [[بدعت در قرآن]] - [[بدعت در حدیث]] - [[بدعت در نهج البلاغه]] - [[بدعت در کلام اسلامی]] - [[بدعت در فقه اسلامی]] - [[بدعت در معارف | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بدعت در لغت]] - [[بدعت در قرآن]] - [[بدعت در حدیث]] - [[بدعت در نهج البلاغه]] - [[بدعت در کلام اسلامی]] - [[بدعت در فقه اسلامی]] - [[بدعت در معارف مهدویت]] - [[بدعت در فقه سیاسی]] - [[بدعت در معارف دعا و زیارات]] - [[بدعت در معارف و سیره سجادی]] - [[بدعت در معارف و سیره حسینی]] - [[بدعت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[بدعت از دیدگاه اهل سنت]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''بدعت''' در مقابل [[سنت]]، بهمعنای افزودن چیزی به [[دین]] یا کاستن از آنکه جزء دین نیست. از لحاظ [[فقهی]] [[بدعت حرام]] است و در [[آیات]] و [[روایات]] به شدت از آن [[نهی]] شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی [[اختلاف]] وجود دارد و [[ابن تیمیه]] بیش از همه دیگران را متهم به بدعت کرده است. [[دنیاطلبی]]، [[تقلید کورکورانه]] و [[پیروی]] نکردن از [[پیشوای معصوم]] را میتوان از عوامل ایجاد بدعت دانست که پیامدهای ناگواری همچون [[گمراهی]] و ایجاد [[فتنه]] و [[فساد]] را به دنبال دارد. تبیین صحیح دین از طرف [[عالمان]] میتواند راهکار مناسبی برای [[مقابله با بدعت]] باشد. [[اهل]] بدعت از جمله کسانیاند که از همنشینی و [[همراهی]] با آنها [[نهی]] شده است. اگر انسان با چنین افرادی نشست و برخاست داشته باشد [[باورها]] و عقایدشان به مرور زمان بر شخص تأثیر میگذارد. | '''بدعت''' در مقابل [[سنت]]، بهمعنای افزودن چیزی به [[دین]] یا کاستن از آنکه جزء دین نیست. از لحاظ [[فقهی]] [[بدعت حرام]] است و در [[آیات]] و [[روایات]] به شدت از آن [[نهی]] شده است. در مورد مصادیق بدعت میان مذاهب اسلامی [[اختلاف]] وجود دارد و [[ابن تیمیه]] بیش از همه دیگران را متهم به بدعت کرده است. [[دنیاطلبی]]، [[تقلید کورکورانه]] و [[پیروی]] نکردن از [[پیشوای معصوم]] را میتوان از عوامل ایجاد بدعت دانست که پیامدهای ناگواری همچون [[گمراهی]] و ایجاد [[فتنه]] و [[فساد]] را به دنبال دارد. تبیین صحیح دین از طرف [[عالمان]] میتواند راهکار مناسبی برای [[مقابله با بدعت]] باشد. [[اهل]] بدعت از جمله کسانیاند که از همنشینی و [[همراهی]] با آنها [[نهی]] شده است. اگر انسان با چنین افرادی نشست و برخاست داشته باشد [[باورها]] و عقایدشان به مرور زمان بر شخص تأثیر میگذارد. | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
===معنای لغوی=== | ===معنای لغوی=== | ||
{{اصلی|بدعت در لغت}} | {{اصلی|بدعت در لغت}} | ||
«بدعت» - در زبان عربی - از ریشه «ب ـ د ـ ع» و از واژه ابتداع گرفته شده است<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۲، ص۵۴ و فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ذیل واژه «بدع».</ref> و «ابتداع» به معنای نوآوری، ایجاد چیزی بدون سابقه و الگوی قبلی و بیان گفتار بیپیشینه است<ref>«ابتداع» بهمعنای احداث یا اختراع چیزی است که نمونه قبلی نداشته باشد. ر.ک: ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۰۹؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۲، ص۵۴.</ref>.<ref>[[محمد علی انصاری|انصاری، محمد علی]]، [[الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶ (کتاب)|الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶]]، ص۳۱۲ ـ ۳۳۱؛ [[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «بدعت»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص۱۱۱.</ref> | «بدعت» - در زبان عربی - از ریشه «ب ـ د ـ ع» و از واژه ابتداع گرفته شده است<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۲، ص۵۴ و فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ذیل واژه «بدع».</ref> و «ابتداع» به معنای نوآوری، ایجاد چیزی بدون سابقه و الگوی قبلی و بیان گفتار بیپیشینه است<ref>«ابتداع» بهمعنای احداث یا اختراع چیزی است که نمونه قبلی نداشته باشد. ر.ک: ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۳۴۲؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۲۸؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۲، ص۵۴.</ref>.<ref>[[محمد علی انصاری|انصاری، محمد علی]]، [[الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶ (کتاب)|الموسوعة الفقهیة المیسره ج۶]]، ص۳۱۲ ـ ۳۳۱؛ [[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «بدعت»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص۱۱۱.</ref> | ||
===معنای اصطلاحی=== | ===معنای اصطلاحی=== | ||
در اصطلاح [[دینی]]، هر دو صورتِ: «واردکردن چیزی به [[دین]] که جزء دین نیست به نام دین»<ref>{{عربی|ادخال ما لیس فیالدین فیالدین}}. ر.ک: طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴؛ عسقلانی، احمد بن حجر، فتح الباری، ج۵، ص۱۵۶؛ رسائل الجاحظ، ۶۰؛ نیشابوری مقری، ابوجعفر، الحدود، ص۷۹.</ref> و «خارجکردن چیزی که جزء دین است از دین»<ref>ر.ک: موسوی، سید مرتضی، رسائل المرتضی، ج۲، ص۲۶۴؛ امین حسینی عاملی، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۱۰۲.</ref> که بر [[کتاب و سنت]] و دیگر [[ادله شرعی]] مستند نباشد<ref>طرطوشی، محمد بن ولید، الحوادث و البدع، ص۲۱.</ref> بدعت است. | در اصطلاح [[دینی]]، هر دو صورتِ: «واردکردن چیزی به [[دین]] که جزء دین نیست به نام دین»<ref>{{عربی|ادخال ما لیس فیالدین فیالدین}}. ر.ک: طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴؛ جبعی عاملی، زینالدین بن علی، الروضة البهیة، ج۱، ص۵۸۱؛ میرزای قمی، ابوالقاسم، غنائم الایام، ج۱، ص۲۷۷؛ عسقلانی، احمد بن حجر، فتح الباری، ج۵، ص۱۵۶؛ رسائل الجاحظ، ۶۰؛ نیشابوری مقری، ابوجعفر، الحدود، ص۷۹.</ref> و «خارجکردن چیزی که جزء دین است از دین»<ref>ر.ک: ابن نجیم حنبلی، زین الدین، البحرالرائق، ج۱، ص۶۱۱؛ موسوی، سید مرتضی، رسائل المرتضی، ج۲، ص۲۶۴؛ امین حسینی عاملی، سید محسن، کشف الارتیاب، ص۱۰۲.</ref> که بر [[کتاب و سنت]] و دیگر [[ادله شرعی]] مستند نباشد<ref>طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۹، ص۱۷۳؛ طرطوشی، محمد بن ولید، الحوادث و البدع، ص۲۱.</ref> بدعت است. | ||
البته این افزودن یا کاستن اگر همراه با قصد «[[تشریع]]» و «نسبتدادن به دین» نباشد، «بدعت» نامیده نمیشود<ref>شاطبی، ابراهیم، الاعتصام، ج۱، ص۳۷.</ref>. و احادیثی که بدعت را «[[گمراهی]]» نامید، به امری اشاره دارد که دلیل خاص یا عام [[شرعی]] نداشته باشد<ref>ر.ک: عسقلانی، ابنحجر، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۳.</ref>؛ لذا بدعت اصطلاحی - و نه لغوی - تنها شامل چیزی میشود که در [[شرع]] اساسی ندارد؛ اما اموری که دلیلی از شرع دارند، قطعاً بدعت نیستند<ref>ر.ک: عسقلانی، ابنحجر، فتح الباری، ج۵، ص۲۲۲؛ ج۱۳، ص۲۱۲؛ حیزانی، محمد بن حسین، قواعد معرفة البدع، ص۲۲</ref>. | البته این افزودن یا کاستن اگر همراه با قصد «[[تشریع]]» و «نسبتدادن به دین» نباشد، نزد برخی از فقها «بدعت» نامیده نمیشود<ref>نراقی، احمد، عوائد الایام، ص۱۱۱؛ شاطبی، ابراهیم، الاعتصام، ج۱، ص۳۷.</ref>. شاید به همین دلیل است که در عبارت فقها واژه «بدعت» و «تشریع» به یک معنا بهکار رفته است<ref>حلی، محقق، جعفربن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۱۵۹؛ انصاری، رسائل فقهیه، ص۱۳۹؛ حکیم، ج۵، ص۳۴۱- ۳۴۲؛ خویی، سیدابوالقاسم، موسوعة الامام الخوئی، التنقیح، التقلید، ج۱۳، ص۲۱۵. </ref>. برخی از اندیشمندان اسلامی نیز تصریح کردهاند: احادیثی که بدعت را «[[گمراهی]]» نامید، به امری اشاره دارد که دلیل خاص یا عام [[شرعی]] نداشته باشد<ref>ر.ک: عسقلانی، ابنحجر، فتح الباری، ج۱۳، ص۲۱۳.</ref>؛ لذا بدعت اصطلاحی - و نه لغوی - تنها شامل چیزی میشود که در [[شرع]] اساسی ندارد؛ اما اموری که دلیلی از شرع دارند، قطعاً بدعت نیستند<ref>ر.ک: عسقلانی، ابنحجر، فتح الباری، ج۵، ص۲۲۲؛ ج۱۳، ص۲۱۲؛ حیزانی، محمد بن حسین، قواعد معرفة البدع، ص۲۲</ref>. | ||
در جمعبندی تعریف باید گفت: بدعت، هر امری نوپدید در دین که نص شرعی خاص بر آن نباشد و مصداق عمومات شرعی هم نیست و صریحاً از آن نهی نشده باشد<ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲، ص۲۶۴؛ ج۷۱، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>. بنابراین، بدعت بدین معناست که حلالی را [[حرام]] یا حرامی را [[حلال]] کنند و چیزی از [[آیین خدا]] بکاهند یا چیزی بر آن بیفزایند، بیآنکه دلیل معتبری بر آن باشد یا [[آیین]] جدیدی [[ابداع]] کنند و به عنوان یک دین، [[مردم]] را به سوی آن فراخوانند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۱۶۲- ۱۶۳.</ref>. و نباید هر نوع [[نوآوری]] را [[بدعت در دین]] دانست؛ زیرا این برداشت برخلاف [[فهم]] صحیح از [[آیات]] و [[روایات]] و برخلاف [[سیره اهلبیت]] است<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۶، ص۸۸۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۵۳؛ [[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «بدعت»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص۱۱۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۴۳؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص۵۶؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]، ص۶۲ ـ ۶۵.</ref> | در جمعبندی تعریف باید گفت: بدعت، هر امری نوپدید در دین که نص شرعی خاص بر آن نباشد و مصداق عمومات شرعی هم نیست و صریحاً از آن نهی نشده باشد<ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲، ص۲۶۴؛ ج۷۱، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>. بنابراین، بدعت بدین معناست که حلالی را [[حرام]] یا حرامی را [[حلال]] کنند و چیزی از [[آیین خدا]] بکاهند یا چیزی بر آن بیفزایند، بیآنکه دلیل معتبری بر آن باشد یا [[آیین]] جدیدی [[ابداع]] کنند و به عنوان یک دین، [[مردم]] را به سوی آن فراخوانند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۱۶۲- ۱۶۳.</ref>. و نباید هر نوع [[نوآوری]] را [[بدعت در دین]] دانست؛ زیرا این برداشت برخلاف [[فهم]] صحیح از [[آیات]] و [[روایات]] و برخلاف [[سیره اهلبیت]] است<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۶، ص۸۸۷؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۵۳؛ [[علی اکبر شایستهنژاد|شایستهنژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «بدعت»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص۱۱۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۴۳؛ [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|واژهنامه فقه سیاسی]]، ص۵۶؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]، ص۶۲ ـ ۶۵.</ref> | ||
=== بدعت در مقابل سنت === | === بدعت در مقابل سنت === | ||
در مقابل بدعت، «[[سنّت]]» قرار دارد که عبارت است از قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] یا [[امام]]. از آنجا که پیامبر و [[ائمه]] معصوماند، سخن و رفتارشان برای مردم [[حجت]] است و [[سنت]] به شمار میرود و عمل به آن جایز | در مقابل بدعت، «[[سنّت]]» قرار دارد که عبارت است از قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] یا [[امام]]. از آنجا که پیامبر و [[ائمه]] معصوماند، سخن و رفتارشان برای مردم [[حجت]] است و [[سنت]] به شمار میرود و عمل به آن جایز است<ref>فی ظلال التوحید، ص۱۱۳-۱۱۴؛ سبحانی، البدعه، ص۷۶.</ref>. | ||
کدام کار [[سنّت]] است و کدام کار بدعت؟ و آیا میتوان هرکاری را به [[راحتی]] بدعت نامید و انجام دهنده را طرد کرد یا [[تفکیر]] و تفسیق نمود؟ وهابیون که خودشان [[ترک سنت]] میکنند و [[افکار]] [[بدعتآلود]] را منتشر میسازند، [[شیعه]] را به بدعت نسبت میدهند. کارهایی همچون: [[زیارت]]، [[توسل]]، [[تبرک]]، [[سجده بر تربت اولیاء]]، [[جشن گرفتن برای میلاد پیامبر و ائمه]]{{ع}}، برگزاری [[مراسم سوگواری]] و [[نوحهخوانی]]، [[ساختن گنبد و حرم بر قبور امامان و اولیا]]، [[تبرک جستن]] به [[کعبه]] و [[ضریح معصومین]] و [[مقام ابراهیم]]، [[بوسیدن حرمها و ضریحها]] و بسیاری از این قبیل کارها را بدعت میپندارند و به [[شیعیان]] نسبت [[شرک]] میدهند، در حالی که در بسیاری از [[منابع اهل سنت]]، [[روایات]] فراوان از [[عمل پیامبر]] و [[عمل اصحاب پیامبر|اصحاب]] نقل شده که زیارت و [[توسّل]] و تبرک میجستند و این [[سنّتها]] ریشۀ [[قرآنی]]، [[حدیثی]] و سیرهای دارد و [[عالمان]] و محققان در این زمینه کتابهای بسیار نوشتهاند و [[مشروعیت]] و سنّت بودن آنها را بر اساس منابع [[قطعی]] و فراوان [[اثبات]] کردهاند<ref>امین، سیّد محسن، کشف الارتیاب؛ امینی، عبدالحسین، سیرتنا و سنّتنا؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر؛ سبحانی، جعفر، البدعة و آثارها الموبقة؛ سبحانی، جعفر، التوسّل»؛ مرتضی، جوادی آملی، دائرة المعارف تشیّع، ج ۳، ص۱۴۵</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۱۷.</ref> | کدام کار [[سنّت]] است و کدام کار بدعت؟ و آیا میتوان هرکاری را به [[راحتی]] بدعت نامید و انجام دهنده را طرد کرد یا [[تفکیر]] و تفسیق نمود؟ وهابیون که خودشان [[ترک سنت]] میکنند و [[افکار]] [[بدعتآلود]] را منتشر میسازند، [[شیعه]] را به بدعت نسبت میدهند. کارهایی همچون: [[زیارت]]، [[توسل]]، [[تبرک]]، [[سجده بر تربت اولیاء]]، [[جشن گرفتن برای میلاد پیامبر و ائمه]]{{ع}}، برگزاری [[مراسم سوگواری]] و [[نوحهخوانی]]، [[ساختن گنبد و حرم بر قبور امامان و اولیا]]، [[تبرک جستن]] به [[کعبه]] و [[ضریح معصومین]] و [[مقام ابراهیم]]، [[بوسیدن حرمها و ضریحها]] و بسیاری از این قبیل کارها را بدعت میپندارند و به [[شیعیان]] نسبت [[شرک]] میدهند، در حالی که در بسیاری از [[منابع اهل سنت]]، [[روایات]] فراوان از [[عمل پیامبر]] و [[عمل اصحاب پیامبر|اصحاب]] نقل شده که زیارت و [[توسّل]] و تبرک میجستند و این [[سنّتها]] ریشۀ [[قرآنی]]، [[حدیثی]] و سیرهای دارد و [[عالمان]] و محققان در این زمینه کتابهای بسیار نوشتهاند و [[مشروعیت]] و سنّت بودن آنها را بر اساس منابع [[قطعی]] و فراوان [[اثبات]] کردهاند<ref>امین، سیّد محسن، کشف الارتیاب؛ امینی، عبدالحسین، سیرتنا و سنّتنا؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر؛ سبحانی، جعفر، البدعة و آثارها الموبقة؛ سبحانی، جعفر، التوسّل»؛ مرتضی، جوادی آملی، دائرة المعارف تشیّع، ج ۳، ص۱۴۵</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۱۷.</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
=== از نگاه قرآنی === | === از نگاه قرآنی === | ||
{{اصلی|بدعت در قرآن}} | {{اصلی|بدعت در قرآن}} | ||
معنای اصطلاحی بدعت مبنای [[قرآنی]] دارد و [[قرآن]] به صراحت آن را [[نکوهیده]] است؛ به عنوان مثال، | معنای اصطلاحی بدعت مبنای [[قرآنی]] دارد و [[قرآن]] به صراحت آن را [[نکوهیده]] است؛ به عنوان مثال، فرموده است: {{متن قرآن|أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ}}<ref>«مگر آنان را شریکهایی است که از دین آنچه را که خداوند بدان اذن نداده است برای آنان بیان داشتهاند؟ و اگر فرمان قاطع (خداوند) نبود به یقین میان آنها داوری میشد و بیگمان ستمگران را عذابی دردناک خواهد بود» سوره شوری، آیه ۲۱.</ref>. | ||
در برخی [[آیات]] به بعضی از مصادیق بدعت به ویژه در [[شرایع]] پیشین اشاره شده است؛ | در برخی [[آیات]] به بعضی از مصادیق بدعت به ویژه در [[شرایع]] پیشین اشاره شده است؛ مثلاً فرموده است: {{متن قرآن|وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا}}<ref>«و ما رها کردن این جهان را که از خود درآوردند بر آنان مقرّر نداشتیم جز آنکه برای رسیدن به خشنودی خداوند چنین کردند ولى حق آن را بسزا نگزاردند». سوره حدید، آیه ۲۷.</ref>؛ [[خداوند]] در این [[آیه]] به [[ابداع]] روش [[رهبانیت]] از سوی [[نصارا]] اشاره کرده است و از این استفاده میشود رهبانیت عمل [[مقدس]] [[دینی]] نیست؛ بلکه یک روش ساختگی و نوعی [[تصرف]] در [[دین]] و بدعت است<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[تبرک ۲ (مقاله)|تبرک]]، [[بدعت ۲ (مقاله)|بدعت]]، ص۷۵ ـ ۷۹.</ref>. در ادامۀ آیه آمده آنان پس از ابداع رهبانیت، [[حق]] آن را به [[درستی]] ادا نکردند؛ یعنی آنان یا نسلهای بعدی این روش ابداعی را با [[شرک]] و آموزههای غیر [[الهی]] درهم آمیختند<ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۴۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج۲۳، ص۳۸۲.</ref>. | ||
در برخی آیات نیز ضمن اشاره به عوامل و انگیزههای [[بدعتگذاری]] از آثار و پیامدهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] این عمل نیز سخن به میان آمده؛ به عنوان مثال در قرآن کریم آمده است: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>؛ [[قرآن]] [[اهل کتاب]] را [[نکوهش]] میکند که [[کتاب الهی]] را دستکاری میکردند و آن را به [[خدا]] نسبت میدادند و در مقابل این کار از افراد و مقاماتی [[پاداش]] مادی دریافت مینمودند. از این آیه استفاده میشود که علت نکوهش این بوده که [[تحریفها]] را به خدا نسبت میدادند<ref>ر.ک: [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱ و ج۵، ص۴۰۹ ـ ۴۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]، ص۶۲ ـ ۶۵.</ref>. | در برخی آیات نیز ضمن اشاره به عوامل و انگیزههای [[بدعتگذاری]] از آثار و پیامدهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] این عمل نیز سخن به میان آمده؛ به عنوان مثال در قرآن کریم آمده است: {{متن قرآن|فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ}}<ref>«بنابراین، وای بر کسانی که (یک) نوشته را با دستهای خود مینویسند آنگاه میگویند که این از سوی خداوند است تا با آن بهایی کم به دست آورند؛ و وای بر آنان از آنچه دستهایشان نگاشت و وای بر آنان از آنچه به دست میآورند» سوره بقره، آیه ۷۹.</ref>؛ [[قرآن]] [[اهل کتاب]] را [[نکوهش]] میکند که [[کتاب الهی]] را دستکاری میکردند و آن را به [[خدا]] نسبت میدادند و در مقابل این کار از افراد و مقاماتی [[پاداش]] مادی دریافت مینمودند. از این آیه استفاده میشود که علت نکوهش این بوده که [[تحریفها]] را به خدا نسبت میدادند<ref>ر.ک: [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱ و ج۵، ص۴۰۹ ـ ۴۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]، ص۶۲ ـ ۶۵.</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۷: | ||
== صفات و ویژگیها == | == صفات و ویژگیها == | ||
# '''ظاهر [[فریب]] و هلاک کننده:''' | # '''ظاهر [[فریب]] و هلاک کننده:''' بدعت، ظاهری حقنما دارد اما در [[باطل]] غوطهور است و هلاککننده است<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ الْمُبْتَدَعَاتِ الْمُشَبَّهَاتِ هُنَّ الْمُهْلِكَاتُ إِلَّا مَا حَفِظَ اللَّهُ مِنْهَا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.</ref>. نوک پیکان آن باورهای [[مسلمانان]] را نشانه میگیرد تا [[خواستههای نفسانی]] را برآورده کند. [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} میفرماید: [[بدعتگذار]] مباش، کسی که به [[رأی]] خود توجه کند هلاک میشود و کسی که [[خاندان پیامبر]]{{صل}} را رها کند [[گمراه]] میشود و کسی که [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} را رها کند [[کافر]] میشود. | ||
# '''[[گمراه کننده]]:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هر بدعتی [[گمراهی]] است و هر گمراهکنندهای در [[آتش]] است. | # '''[[گمراه کننده]]:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هر بدعتی [[گمراهی]] است و هر گمراهکنندهای در [[آتش]] است. بدعتگذار نمیتواند صریحاً با [[اعتقادات دینی]] [[مخالفت]] کند، اما [[خواهشهای نفسانی]] او را به باطل میکشاند. از این رو به آمیختن [[حق و باطل]] میپردازد تا از [[حق]] برای مقاصد [[نفسانی]] بهره ببرد. در دوران [[خلفای سهگانه]] پس از پیامبر{{صل}} بدعتهای زیادی پدید آمد و یکی از [[مشکلات امام علی]]{{ع}} بازگرداندن [[مردم]] به [[ارزشهای اسلامی]] بود. | ||
# ''' | # '''نیازمند [[دروغ]] و [[عدول از حق]]:''' بدعت به دلیل مغایرت با [[حقیقت]]، نیازمند توجیهاتی است تا آن را مقبول نشان دهد. دادن رنگ و لعاب [[دینی]] و [[عقلانی]] به آن و توجیهات نادرست، لازمه جداییناپذیر بدعت است. [[تابعان]] بدعت به جای [[پذیرش حق]]، بر توجیهات گذشتگان میافزایند و به جای تشخیص حق و باطل، حق را با میل خود منطبق میکنند<ref>{{متن قرآن|أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلا}}؛ سوره فرقان، آیه ۴۳.</ref>. | ||
# ''' | # '''منشأ [[فتنهها]] و [[هواپرستیها]]:''' بدعت منشأ فتنهها و هواپرستی در [[احکام الهی]] است. این نوآوریها با قرآن مخالف است<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰.</ref>. مخلوط شدن حق و باطل، زمینه [[تسلط شیطان]] و شیطانصفتان را فراهم میکند<ref>{{متن حدیث|لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۵۰.</ref> و موجب [[اختلاف]] و [[آشوب]] میشود. [[امام علی]]{{ع}} هیچ عاملی را مانند بدعت، عامل تخریب [[دین]] نمیداند<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۱۶۳ ـ ۱۶۴.</ref>. | ||
== انواع و گونهها == | == انواع و گونهها == | ||
=== بدعت در اصول و در فروع === | |||
تعریفها نشان میدهد بدعت، اختصاصی به فروع دین ندارد و شامل هر آن چیزی میشود که از [[دین]] است و از [[قوانین الهی]] به حساب میآید؛ از این رو فرقههای ساخته شده با توجه به مجموعه افکارشان، همچون [[خوارج]]، [[غلاة]]، [[مفوضه]] و [[واقفیه]]<ref>مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۷۰۱؛ شهید اول، محمد بن مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ج۲، ص۳۴۴.</ref> میتوانند از مصادیق بدعت باشند. همچنین بدعت شامل [[معارف]] و احکامی است که از راههای غیرمشروع همچون «[[قیاس]]» و «[[استحسان]]» و سایر موارد [[اعمال]] [[رأی]] و سلیقه، [[استنباط]] شده باشد<ref>مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، ج۲، ص۳۱۲-۳۱۳.</ref>.<ref>[[حسن احمدی شاهرودی|احمدی شاهرودی، حسن]]، [[بدعت - احمدی شاهرودی (مقاله)| مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی ج۲]] ص ۵۹۴.</ref> | |||
=== تقسیمبندی از نظر اهل سنت === | === تقسیمبندی از نظر اهل سنت === | ||
{{همچنین|بدعت از دیدگاه اهل سنت}} | {{همچنین|بدعت از دیدگاه اهل سنت}} | ||
خط ۶۸: | خط ۶۹: | ||
## '''بدعت [[مباح]]:''' بدعتی است که [[قواعد]] [[اباحه]] بر آن منطبق است؛ مانند توسعه در نوع [[خوراک]] و [[پوشاک]]<ref>تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱، ص۲۲.</ref>. این تقسیم نیز هیچ دلیلی ندارد؛ زیرا بدعت به معنای چیز جدید در [[دین]] است که [[مستند شرعی]] نداشته باشد؛ لذا اگر چیزی مستند شرعی داشته باشد، جزء دین بوده و [[حکم شرعی]] بر آن بار میشود، یعنی اگر [[ادله]] [[وجوب]] شامل آن شود، آن امر [[واجب]] و اگر ادله استحباب شامل آن شود، [[مستحب]] محسوب شده و مابقی هم بر همین منوال است<ref>ابو اسحاق شاطبی، الاعتصام، ص۱۵۵؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۱، ص۱۹۳.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]، ص۶۲ ـ ۶۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.</ref> | ## '''بدعت [[مباح]]:''' بدعتی است که [[قواعد]] [[اباحه]] بر آن منطبق است؛ مانند توسعه در نوع [[خوراک]] و [[پوشاک]]<ref>تهذیب الاسماء و اللغات، ج۱، ص۲۲.</ref>. این تقسیم نیز هیچ دلیلی ندارد؛ زیرا بدعت به معنای چیز جدید در [[دین]] است که [[مستند شرعی]] نداشته باشد؛ لذا اگر چیزی مستند شرعی داشته باشد، جزء دین بوده و [[حکم شرعی]] بر آن بار میشود، یعنی اگر [[ادله]] [[وجوب]] شامل آن شود، آن امر [[واجب]] و اگر ادله استحباب شامل آن شود، [[مستحب]] محسوب شده و مابقی هم بر همین منوال است<ref>ابو اسحاق شاطبی، الاعتصام، ص۱۵۵؛ مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج۱، ص۱۹۳.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بدعت - سبحانی (مقاله)|مقاله «بدعت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۲]]، ص۶۲ ـ ۶۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.</ref> | ||
البته [[علمای شیعه]] این تقسیمبندیهای اهل سنت دربارۀ بدعت را نمیپذیرند؛ زیرا بنابر [[منابع روایی شیعه]]، بدعت تنها یک قسم است که به گونۀ عام [[حرام]] شمرده شده است<ref>مصنفات شیخ مفید، ج۱۳، ص۱۸۸.</ref>، [[شیعه]] قائل است ادلۀ [[تحریم]] بدعت، کلی و عام هستند و هیچ گونه [[دلیل شرعی]] در دست نیست که بدعت را تقسیم کند<ref>مجلسی، محمد باقر، مرءاة العقول، ج۱، ص۱۹۳.</ref>. اگر دلیل شرعی دلالت کند عملی واجب، مستحب، مکروه یا مباح است، دیگر آن عمل را نمیتوان بدعت دانست<ref>کشف الارتیاب، ج۲، ص۷۰ ـ۶۶.</ref>، به عبارتی دیگر هر عملی که عنوان بدعت بر آن دلالت کند حرام است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.</ref>. | |||
[[علمای شیعه]] تقسیمبندیهای اهل سنت دربارۀ بدعت را نمیپذیرند؛ زیرا بنابر [[منابع روایی شیعه]]، بدعت تنها یک قسم است که به گونۀ عام [[حرام]] شمرده شده است<ref>مصنفات شیخ مفید، ج۱۳، ص۱۸۸.</ref>، [[شیعه]] قائل است ادلۀ [[تحریم]] بدعت، کلی و عام هستند و هیچ گونه [[دلیل شرعی]] در دست نیست که بدعت را تقسیم کند<ref>مجلسی، محمد باقر، مرءاة العقول، ج۱، ص۱۹۳.</ref>. اگر دلیل شرعی دلالت کند عملی واجب، مستحب، مکروه یا مباح است، دیگر آن عمل را نمیتوان بدعت دانست<ref>کشف الارتیاب، ج۲، ص۷۰ ـ۶۶.</ref>، به عبارتی دیگر هر عملی که عنوان بدعت بر آن دلالت کند حرام است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص۱۵۴ـ ۱۵۵.</ref>. | |||
== عوامل پیدایش و تقویت == | == عوامل پیدایش و تقویت == | ||
مهمترین عواملی که [[بدعتگزاران]] را به این کار، وادار میکند عبارتاند از: | مهمترین عواملی که [[بدعتگزاران]] را به این کار، وادار میکند عبارتاند از: | ||
# '''[[دنیاطلبی]] و [[هواهای نفسانی]]''': یکی از انگیزههای بدعت رسیدن به [[خواستههای نفسانی]] و مالک شدن [[اموال]] دیگران است<ref>قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}} «از ميان اهل كتاب كسى است كه اگر او را امين شمرى و قنطارى به او بسپارى آن را به تو باز مى گرداند و از ايشان كسى است كه اگر امينش شمرى و دينارى به او بسپارى جز به تقاضا و مطالبت آن را بازنگرداند. زيرا مى گويد: راه اعتراض مردم مكه بر ما بسته است و كس ما را ملامت نكند. اينان خود مى دانند كه به خدا دروغ مى بندند». سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref>؛ در سخن [[ | # '''[[دنیاطلبی]] و [[هواهای نفسانی]]''': یکی از انگیزههای بدعت رسیدن به [[خواستههای نفسانی]] و مالک شدن [[اموال]] دیگران است<ref>قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}} «از ميان اهل كتاب كسى است كه اگر او را امين شمرى و قنطارى به او بسپارى آن را به تو باز مى گرداند و از ايشان كسى است كه اگر امينش شمرى و دينارى به او بسپارى جز به تقاضا و مطالبت آن را بازنگرداند. زيرا مى گويد: راه اعتراض مردم مكه بر ما بسته است و كس ما را ملامت نكند. اينان خود مى دانند كه به خدا دروغ مى بندند». سوره آل عمران، آیه ۷۵.</ref>؛ در سخن [[امام علی]]{{ع}} نیز به این انگیزه اشاره شده است: «بدعتگزاران [[مخالفین]] امر [[خدا]] در کتاب او و رسولش هستند، آنها کسانیاند که پیرو [[رأی]] و [[هواهای نفسانی]] خویش هستند».<ref>{{متن حدیث|وَأَمَّا أَهْلُ الْبِدْعَةِ فَالْمُخَالِفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَلِكِتَابِهِ وَلِرَسُولِهِ الْعَامِلُونَ بِرَأْيِهِمْ وَأَهْوَائِهِمْ}}؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۶۸</ref>. | ||
# '''[[تقلید کورکورانه]] و بدون [[تعقل]]''': از عوامل دیگر پیدایش بدعت، تعصبهای ناروای [[بدعت گذار]] نسبت به [[عقاید]] موروثی از نیاکان است که در میان آنان [[زندگی]] کردهاند و سبب میشود عده ای خود را به [[گناه]] [[آلوده]] کنند، این عامل، عالمانه است و با کمال [[آگاهی]] حاضرند این بدعت را ایجاد کنند و در [[قرآن]] از [[تقلید]] کورکورانۀ افراد از نیاکان خود و پافشاری بر بدعتهای آنها سخن به میان آمده است<ref>قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}} «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref><ref>ر.ک: [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱ و ج۵، ص۴۰۹ ـ ۴۱۹.</ref>. | # '''[[تقلید کورکورانه]] و بدون [[تعقل]]''': از عوامل دیگر پیدایش بدعت، تعصبهای ناروای [[بدعت گذار]] نسبت به [[عقاید]] موروثی از نیاکان است که در میان آنان [[زندگی]] کردهاند و سبب میشود عده ای خود را به [[گناه]] [[آلوده]] کنند، این عامل، عالمانه است و با کمال [[آگاهی]] حاضرند این بدعت را ایجاد کنند و در [[قرآن]] از [[تقلید]] کورکورانۀ افراد از نیاکان خود و پافشاری بر بدعتهای آنها سخن به میان آمده است<ref>قرآن کریم میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}} «و چون به آنان گویند که به آنچه خداوند فرو فرستاده است و به پیامبر روی آورید میگویند: آنچه نیاکان خود را بر آن یافتهایم ما را بسنده است؛ آیا حتی اگر نیاکانشان چیزی نمیدانستند و رهنمودی نیافته بودند؟» سوره مائده، آیه ۱۰۴.</ref><ref>ر.ک: [[یعقوب علی برجی|برجی، یعقوب علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱ و ج۵، ص۴۰۹ ـ ۴۱۹.</ref>. | ||
# '''[[تقدس جاهلانه]]:''' افراد عالم و [[آگاه]] از حدود دین به ویژه [[عبادات]]، در [[امور عبادی]] و [[زندگی]]، [[اعتدال]] را رعایت کرده و از حدودی که [[خدا]] معین کرده است، پا را فراتر نمینهند، امّا افراد ناآزموده و [[ناآگاه]]، گاهی [[زیادهروی]] در [[عبادت]] را پیشه خود ساخته و تصور میکنند با این کار به خدا [[تقرب]] میجویند. [[عثمان بن مظعون]]، مردی که در [[سفر]] [[روزه]] گرفته بود<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۹۰ و ۳۹۹.</ref> و همچنین کسانی که [[اعمال]] [[حج]] را مطابق [[سنت پیامبر]]{{صل}} انجام ندادند <ref>نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۳۷-۳۸ و ۴۰؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۴۰.</ref> مواردی از این قبیلاند، انگیزه چنین افرادی [[تقرّب]] بیشتر به خدا بوده است. | # '''[[تقدس جاهلانه]]:''' افراد عالم و [[آگاه]] از حدود دین به ویژه [[عبادات]]، در [[امور عبادی]] و [[زندگی]]، [[اعتدال]] را رعایت کرده و از حدودی که [[خدا]] معین کرده است، پا را فراتر نمینهند، امّا افراد ناآزموده و [[ناآگاه]]، گاهی [[زیادهروی]] در [[عبادت]] را پیشه خود ساخته و تصور میکنند با این کار به خدا [[تقرب]] میجویند. [[عثمان بن مظعون]]، مردی که در [[سفر]] [[روزه]] گرفته بود<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۹۰ و ۳۹۹.</ref> و همچنین کسانی که [[اعمال]] [[حج]] را مطابق [[سنت پیامبر]]{{صل}} انجام ندادند <ref>نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۳۷-۳۸ و ۴۰؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۱۴۰.</ref> مواردی از این قبیلاند، انگیزه چنین افرادی [[تقرّب]] بیشتر به خدا بوده است. | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | # [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']] | ||
# [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | # [[پرونده:11677.jpg|22px]] [[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژهنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''واژهنامه فقه سیاسی''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||