جهان اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۷۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۸: خط ۸:
==مقدمه==
==مقدمه==
«جهان اسلام»، مفهومی کاربردی است که [[یکپارچگی]] آن ([[امت]]) [[آرمان]] دیرین [[مصلحان]] و جنبش‌های [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] بوده است. در تعریف آن شاخص [[قطعی]] وجود ندارد و معیارهایی نظیر درصد [[جمعیت]]، عضویت در [[سازمان]] [[همکاری]] [[اسلامی]]، شاخص‌های [[فرهنگی]]<ref>رجاء، معیارهای تعریف، ۳۱ـ۳۲.</ref> و عوامل سرزمینی<ref>جیهانی، اشکال العالم، ۴۳ـ۲۰۵.</ref> باعث شده تا تعریف جامعی از جهان اسلام ارائه نشود؛ همچنین این اصطلاح در برابر اصطلاحاتی چون [[جهان مسیحیت]] و [[یهودیت]] به کار می‌رود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۳۴۹ و ۲۷/۲۳۳.</ref> با این حال، برخی گفته‌اند جهان اسلام به مجموعه کشورهایی گفته می‌شود که بیش از نیمی از جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل می‌دهند و [[اسلام]] [[دین]] رسمی آنان است<ref>لطفی و محمدزاده، فرآیند جهانی‌ شدن و بررسی این پدیده، ۵.</ref> و برخی آن را شامل مسلمانان دیگر نقاط نیز دانسته‌اند.<ref>زرقانی، سنجش و رتبه‌بندی قدرت ملی کشورها در جهان اسلام، ۹.</ref>.<ref>[[حسن حسنی|حسنی، حسن]]، [[جهان اسلام (مقاله)|مقاله «جهان اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.</ref>
«جهان اسلام»، مفهومی کاربردی است که [[یکپارچگی]] آن ([[امت]]) [[آرمان]] دیرین [[مصلحان]] و جنبش‌های [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] [[مسلمانان]] بوده است. در تعریف آن شاخص [[قطعی]] وجود ندارد و معیارهایی نظیر درصد [[جمعیت]]، عضویت در [[سازمان]] [[همکاری]] [[اسلامی]]، شاخص‌های [[فرهنگی]]<ref>رجاء، معیارهای تعریف، ۳۱ـ۳۲.</ref> و عوامل سرزمینی<ref>جیهانی، اشکال العالم، ۴۳ـ۲۰۵.</ref> باعث شده تا تعریف جامعی از جهان اسلام ارائه نشود؛ همچنین این اصطلاح در برابر اصطلاحاتی چون [[جهان مسیحیت]] و [[یهودیت]] به کار می‌رود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱/۳۴۹ و ۲۷/۲۳۳.</ref> با این حال، برخی گفته‌اند جهان اسلام به مجموعه کشورهایی گفته می‌شود که بیش از نیمی از جمعیت آنها را مسلمانان تشکیل می‌دهند و [[اسلام]] [[دین]] رسمی آنان است<ref>لطفی و محمدزاده، فرآیند جهانی‌ شدن و بررسی این پدیده، ۵.</ref> و برخی آن را شامل مسلمانان دیگر نقاط نیز دانسته‌اند.<ref>زرقانی، سنجش و رتبه‌بندی قدرت ملی کشورها در جهان اسلام، ۹.</ref>.<ref>[[حسن حسنی|حسنی، حسن]]، [[جهان اسلام (مقاله)|مقاله «جهان اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۴، ص ۲۱۵ - ۲۲۱.</ref>
==[[امنیت]] جهان اسلام ([[دارالاسلام]])==
از مسائل مهم در [[فقه]]، محیط‌شناسی و «دار»هاست.
در فقه [[اسلام]]، عنصر [[ایمان]] و [[عقیده]]، شاخص [[ملت]] و عنصر [[واقعی]] [[تکوین]] آن و مرزبندی با [[ملل]] دیگر محسوب می‌شود. بر این اساس [[امت اسلامی]] را افراد و توده‌هایی تشکیل می‌دهند که به [[آیین اسلام]] گرویده و به عقیده و [[قانون اسلامی]] ایمان آورده باشند. بر همین اساس است که در [[آموزه‌های اسلامی]]، به جای ملت، اصطلاح «[[امت]]» به کار رفته و امت [[معتقد]] به اسلام را [[امت واحده]] دانسته است<ref>عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۱، صص ۱۹۰ و ۲۱۲.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز پس از [[هجرت به مدینه]]، امت اسلامی را بر اساس [[مبانی دینی]] تأسیس کرد.
مرزبندی در [[فقه اسلامی]]، [[عقیدتی]] است؛ بر این اساس [[فقها]] در یک تقسیم‌بندی کلان، [[جهان]] را به دارالاسلام و [[دارالکفر]] تقسیم می‌کنند. البته در محیط‌شناسی فقه، «دار»های بسیاری بر اساس شرایط [[سرزمین‌ها]] تعریف شده و مورد بحث قرار گرفته است. آنچه در فقه مرکزیت دارد و [[حیات]] و کیان آن برای فقه و فقها مهم و بلکه ضروری است، دارالاسلام است.
در تعریف دارالاسلام و گستره و [[احکام]] [[حاکم]] بر آن مباحث بسیاری در [[ابواب فقه]]، همچون لقطه، [[سوق المسلمین]]، کتاب الجهاد، [[مرابطه]] محاربه و [[بغی]]<ref>سید محمود هاشمی شاهرودی، بایسته‌های فقه جزاء، ص۲۱۰.</ref> مورد توجه قرار گرفته و امنیت آن از [[واجبات]] شمرده شده است<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۳۸، ص۱۸۵-۱۸۸.</ref>.
تتبع در آثار [[فقها]] درباره مسئله [[دارالاسلام]] بیانگر عدم توافق آنها بر تعریف واحدی از این مفهوم است. [[شهید]] اول در تعریفی، ویژگی دارالاسلام را [[اجرای احکام اسلامی]] در آن می‌داند: {{عربی|المراد بدار الإسلام ما ينفذ فيه الحكم الإسلام، فلا يكون بها كافر إلّا معاهدا}}<ref>شهید اول، الدروس، ج۳، ص۷۸.</ref>: «مراد از دارالاسلام جغرافیایی است که در آن [[احکام اسلام]] نافذ باشند و کافری نباشد، مگر اینکه [[پیمان]] بسته باشد».
[[شیخ طوسی]] در مبحث «لقطه» با تفصیل بیشتری به تبیین محدوده دارالاسلام می‌پردازد و می‌نویسد: {{عربی|دار الإسلام على ثلاثة أضرب: بلد بنى في الإسلام و لم يقربها المشركون، مثل بغداد و البصرة... و الثاني كان دار كفر فغلب عليها المسلمون و أخذوه صلحا و أقروهم على ما كانوا عليه، على أن يؤدوا الجزية... و الثالث دار كانت للمسلمين و تغلب عليها المشركون، مثل الطرسوس}}<ref>محمد بن حسن طوسی، المبسوط، ج۳، ص۳۴۳.</ref>: «دارالاسلام سه قسم است: شهرهایی که در [[اسلام]] ساخته شده و [[مشرکان]] بر آن [[سیطره]] نیافتند، مثل [[بغداد]] و [[بصره]]؛... دوم [[سرزمین]] متعلق به [[کفار]] که [[مسلمانان]] آن را فتح نموده و با [[مصالحه]] [[تصرف]] کرده‌اند و کفار به پرداخت [[جزیه]] [[اقرار]] نموده‌اند...؛ سوم سرزمین متعلق به مسلمانان که مشرکان بر آنها [[غلبه]] یافتند، مثل [[طرطوس]]».
[[علامه حلی]] در [[تذکره]] الفقها دارالاسلام را به دو قسمت تقسیم می‌کند و [[معتقد]] است: {{عربی|إن دار الاسلام قسمان: دار خطها المسلمون كبغداد والبصرة والكوفة... دار فتحها المسلمون كمدائن والشام... اما دار الكفر... بلد كان للمسلمين فغلب الكفار عليه}}<ref>علامه حلی، تذکره الفقها، ج۲، ص۲۷۵.</ref>: «دارالاسلام به دو قسم است: سرزمینی که مسلمانان بنا کرده‌اند، مثل بغداد و بصره و [[کوفه]]؛ و سرزمینی که مسلمانان فتح کرده‌اند، مانند [[مدائن]] و [[شام]]... اما [[دارالکفر]]... سرزمین مسلمانان که کفار بر آن غلبه یافته‌اند».
از فقهای معاصر، [[آیت‌الله بروجردی]] دارالاسلام را محدوده جغرافیایی [[حکومت اسلامی]] می‌داند؛ یعنی [[جهان اسلام]] سرزمین‌هایی است که تحت سیطره حکومت اسلامی است<ref>علی اکبر کلانتری، «دارالاسلام و دارالکفر و آثار ویژه آن دو»، ص۳۹، به نقل از محمد فاضل لنکرانی، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۵۰۵.</ref>.
یکی از فقهای معاصر که مستوفا به محیط‌شناسی در [[فقه شیعه]] پرداخته، [[آیت‌الله]] عمید زنجانی است. به [[اعتقاد]] ایشان [[دارالاسلام]] [[کشور]] و [[سرزمین]] [[امت اسلامی]] و آن قسمت از [[جهان]] است که [[قلمرو اسلام]] بوده، [[زندگی]] در آن تحت [[نفوذ]] [[احکام اسلام]] است<ref>عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۳، صص۲۳۳ و ۲۴۵-۲۴۷.</ref>. به بیان دیگر سرزمین‌هایی که [[قانون]] [[اسلام]] در آن به طور [[آزاد]]، نافذ و [[حاکم]] است و [[مسلمانان]] در کمال [[آزادی]]، طبق قانون [[شرع]] [[رفتار]] می‌کنند و [[شعائر دینی]] کاملاً آزاد است و مسلمانان از [[امنیت]] کامل برخوردارند<ref>عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. بر این اساس سرزمین‌هایی که تحت [[تصرف]] [[کفار]] هستند و به دست [[حکومت]] غیر [[اسلامی]] اداره می‌شود، در صورتی که محل سکونت جمعی از مسلمانان باشد، ممکن است عنوان [[سرزمین اسلامی]] به خود بگیرد و این مطلب هنگامی [[صدق]] می‌کند که مسلمانان مزبور در [[اقامه شعائر]] و [[اجرای احکام]] [[دینی]] و [[قانون اسلامی]] آزادی داشته باشند؛ به تعبیر دیگر می‌توان گفت دارالاسلام سرزمینی است که امکان تحقق [[حکومت اسلامی]] در آن باشد<ref>عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۳، صص۲۳۳ و ۲۴۵-۲۴۷.</ref>.
از [[احکام]] مهم در مبحث دارالاسلام، امنیت و [[وجوب]] [[حفظ]] آن در برابر [[تهاجم]] [[دشمنان]] است؛ به طوری که [[فقهای شیعه]] و [[سنی]] [[اتفاق نظر]] دارند که حفظ دارالاسلام و [[دفاع]] از آن بر همه مسلمانان [[واجب]] است<ref>علی اکبر کلانتری، «دارالاسلام و دارالکفر و آثار ویژه آن دو»، ص۶۶، به نقل از: نووی، المجموع فی شرح المهذب، ج۱۲، ص۲۶۹؛ وهبه الزحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی، ص۱۶۹.</ref>. بر این اساس اگر بخشی از دارالاسلام مورد [[هجوم]] دشمنان قرار گیرد، بر تمامی مسلمانان - هر جایی که باشند - واجب است از [[کیان اسلامی]] دفاع کنند. این [[حکم]] را [[صاحب جواهر]] از [[قطعیات]] اسلام می‌داند: {{عربی|هو إن لم يكن من الضروريات فلا ريب في كونه من القطعيات}}<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷.</ref>: «[[وجوب دفاع]] از [[دارالاسلام]]، اگر از [[ضروریات اسلام]] نباشد، بی‌گمان از [[قطعیات]] [[اسلام]] است». در همین راستا، [[جهاد]] علیه [[تهاجم]] [[کافران]] به دارالاسلام در [[نظام]] [[جائر]] را نیز جایز می‌داند و می‌نویسد: {{عربی|فلا إشكال في وجوب الجهاد حينئذ ولو مع الجائر لكن بقصد الدفع عن ذلك... بل الإجماع بقسميه عليه}}<ref>محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۴۷.</ref>: «در صورت تهاجم کافران، جهاد [[واجب]] است، حتی همراه با [[حکومت جائر]]؛ البته با [[هدف]] دفع تهاجم... [[فقها]] بر این [[وجوب]]، [[اجماع]] محصل و منقول دارند».
[[شیخ طوسی]] نیز به وجوب دفاع از دارالاسلام حتی در کنار [[حاکمان جور]] قایل است؛ البته این [[همراهی]] باید با هدف [[دفاع]] از [[کیان اسلامی]] باشد<ref>علی اصغر مروارید، سلسله الینابیع الفقهیه، ج۹، ص۴۹-۵۰.</ref>.
[[امام خمینی]] در تحریر الوسیله بر [[حکم]] وجوب دفاع از [[سرزمین‌های اسلامی]] تأکید می‌کند و می‌نویسد: {{عربی|لو خيف على احدى الدول الإسلامية من هجمة الأجانب يجب على جميع الدول الإسلامية الدفاع عنها بأي وسيلة ممكنة كما يجب على سائر المسلمين}}<ref>سیدروح الله خمینی، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۲.</ref>: «اگر [[ترس]] از تهاجم [[بیگانگان]] بر یکی از [[دولت‌های اسلامی]] باشد، بر همه دولت‌های اسلامی دفاع از آن، با هر وسیله و ابزار ممکن، واجب است؛ همان طور که بر [[مسلمانان]] دیگر واجب است».
با توجه به توضیحاتی که داده شد، دارالاسلام مرزهای فراگیری دارد و نمی‌تواند به مرزهای جغرافیایی ملی محدود باشد؛ لذا [[امنیت]] آن را می‌توان در سطحی فراملی و به عبارتی، همان [[جهان اسلام]] مطالعه کرد. البته برخی از فقهای معاصر، مفهوم دارالاسلام را بر [[وطن]] و سطح ملی تقلیل داده‌اند: «در [[شریعت]] [[مطهره]]، [[حفظ]] [[بیضه اسلام]] را از اهم جمیع [[تکالیف]] و [[سلطنت]] اسلامیه را از [[وظایف]] و [[شئون امامت]] مقرر فرموده‌اند»<ref>محمد حسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله، ص٣٩.</ref>؛ همچنین این [[حکم شرعی]] در قالب یک اصل نیز بیان شده است: «[[تحفظ]] از [[مداخله]] [[اجانب]] و تحذر از حیل معموله در این باب و تهیه [[قوه]] دفاعیه و استعدادات [[حربیه]] و غیر ذلک و این معنی را در لسان [[متشرعین]]، "[[حفظ]] [[بیضه اسلام]]" و سایر [[ملل]] "حفظ وطنش" خوانند»<ref>محمد حسین نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله، ص٣٩.</ref>.
[[امام خمینی]] [[حفظ نظام اسلامی]] را از [[واجبات]] می‌داند<ref>سیدروح الله موسوی خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، صص۱۵۳ و ۱۷۳؛ ج۱۱، ص۱۰۸.</ref>؛ همچنین برخی از فقهای معاصر همین دیدگاه امام خمینی را دارند: «حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است و [[هرج و مرج]] و [[اختلال امور]] [[مسلمانان]] در پیشگاه [[خداوند]] از مبغوض‌ترین امور است و هرگز [[نظام الهی]] حفظ و [[حراست]] نخواهد شد، مگر با [[تشکیل حکومت]]»<ref>حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.
با [[عنایت]] به همپوشانی غالب مباحث [[فقهی]] ناظر بر [[امنیت]] [[دارالاسلام]] با [[امنیت ملی]]/ نظامی و توضیح تفصیلی آن ذیل [[امنیت نظامی]]، در اینجا صرفاً به عناوین مباحث و ابوابی که ناظر بر عوامل [[تهدید]] یا [[تأمین امنیت]] [[جهان]] [[اسلامی]] قلمداد می‌شوند، اشاره می‌کنیم.
#عوامل تهدید کننده امنیت دارالاسلام، همچون: [[دارالحرب]]، [[محاربان]] و [[بغات]]؛
#عوامل تأمین کننده امنیت دارالاسلام، مانند: [[جهاد]]، [[مرابطه]] و [[تعظیم]] [[شعائر مذهبی]] و قواعدی چون [[نفی سبیل]]، [[امان]]، [[مقابله به مثل]]، [[تجهیز]] نیروها، [[قاعده صلح]] و اصل [[حفظ نظام]].<ref>[[محمد اسماعیل نباتیان|نباتیان، محمد اسماعیل]]، [[فقه و امنیت (کتاب)|فقه و امنیت]] ص ۱۶۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009833.jpg|22px]] [[حسن حسنی|حسنی، حسن]]، [[جهان اسلام (مقاله)|مقاله «جهان اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۴''']]
# [[پرونده:IM009833.jpg|22px]] [[حسن حسنی|حسنی، حسن]]، [[جهان اسلام (مقاله)|مقاله «جهان اسلام»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه امام خمینی ج۴''']]
# [[پرونده:IM010643.jpg|22px]] [[محمد اسماعیل نباتیان|نباتیان، محمد اسماعیل]]، [[فقه و امنیت (کتاب)|'''فقه و امنیت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۲٬۸۰۷

ویرایش