بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «==خشوع و تضرع علی{{ع}} در نماز== امام صادق{{ع}} درباره خشوع و خضوع امیرمؤمنان{{ع}} در نماز فرموده است: «آن حضرت هنگام نماز، چهرهاش تغییر میکرد؛ به شکلی که این تغییر حالت به طور کامل در چهرهاش آشکار میشد»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = تضرع | |||
| عنوان مدخل = تضرع | |||
| مداخل مرتبط = [[تضرع در قرآن]] - [[تضرع در معارف دعا و زیارات]] - [[تضرع در معارف و سیره علوی]] - [[تضرع در معارف و سیره سجادی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==خشوع و تضرع علی{{ع}} در نماز== | ==خشوع و تضرع علی{{ع}} در نماز== | ||
[[امام صادق]]{{ع}} درباره خشوع و [[خضوع]] امیرمؤمنان{{ع}} در نماز فرموده است: «آن حضرت هنگام نماز، چهرهاش [[تغییر]] میکرد؛ به شکلی که این تغییر حالت به طور کامل در چهرهاش آشکار میشد»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۱۰.</ref>. این تغییر چهره و حالت [[اضطراب]] از آن جهت بود که میدانست در مقابل چه کسی ایستاده و [[عظمت پروردگار]]، او را از خود بیخود میساخت. | [[امام صادق]]{{ع}} درباره خشوع و [[خضوع]] امیرمؤمنان{{ع}} در نماز فرموده است: «آن حضرت هنگام نماز، چهرهاش [[تغییر]] میکرد؛ به شکلی که این تغییر حالت به طور کامل در چهرهاش آشکار میشد»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۱۰.</ref>. این تغییر چهره و حالت [[اضطراب]] از آن جهت بود که میدانست در مقابل چه کسی ایستاده و [[عظمت پروردگار]]، او را از خود بیخود میساخت. | ||
خط ۸: | خط ۱۵: | ||
ابودرداء میگوید: این آهنگ [[حزین]] و سوزناک، مرا به طرف خود کشید. به طرف صدا رفتم و دیدم [[علی بن ابی طالب]] است که این چنین ناله میکند. خویش را پنهان ساختم تا ببینم چه میکند. او در [[دل]] آن شب تیره، چند رکعت [[نماز]] خواند؛ سپس به [[نیایش]] و [[مناجات]] و [[گریه]] پرداخت و غمگینانه [[شکوه]] میکرد.... آن قدر [[گریه و زاری]] کرد تا اینکه صدایش قطع شد. با خود گفتم: حتماً خوابیده است. به بالای سر وی رفتم تا او را برای [[نماز صبح]] که وقتش نزدیک میشد، [[بیدار]] کنم. وقتی به نزدیکش رفتم، دیدم مانند چوب خشکی افتاده است. هر چه صدایش زدم، بیدار نشد. با دستهایم بدنش را حرکت دادم، مانند چوبی خشک افتاده بود و هیچ حرکتی نداشت؛ گویی مدتها پیش [[روح]] از بدنش پرواز کرده بود. وحشتزده از جای برخاستم و به در خانهاش رفتم تا خبر [[وفات]] و حالت او را به خانوادهاش برسانم. وقتی حالت وی را برای [[فاطمه]] بیان کردم، فرمود: ای [[ابودرداء]] به [[خدا]] [[سوگند]]! او از شدت [[راز و نیاز]] با [[حق]] و گریه و زاری [[غش]] کرده است؛ پس کمی آب بردیم و به صورت علی پاشیدیم و ناگهان به [[هوش]] آمد و در آن حال به من نگاه کرد و من به شدت میگریستم. از من پرسید: چرا میگریی؟ گفتم: گریهام برای رنجی است که بر خود روا میداری و چنین حالت غشوهای به تو دست میدهد. فرمود: ای ابودرداء، تو که با دیدن این حالت من، چنین به گریه افتادهای، چگونه خواهی بود آنگاه که مرا در [[دادگاه]] [[عدل الهی]] در [[روز حساب]] ببینی که برای بازپرسی و حساب میآورند و [[گناهکاران]] به [[عذاب]] خود [[یقین]] میکنند و [[فرشتگان]] عذاب، مرا به [[وحشت]] میاندازند و زبانههای [[آتش]] شعله میکشند و من در مقابل [[خداوند]] جبار ایستادهام. تو در آن حال بیشتر به حال من [[رحمت]] میآوری یا اکنون؟ ابودرداء میگوید: به [[خدا]] [[سوگند]]! این حالت [[عبادی]] را در هیچ یک از [[یاران پیامبر]] جز او ندیدم<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۱۹.</ref>. | ابودرداء میگوید: این آهنگ [[حزین]] و سوزناک، مرا به طرف خود کشید. به طرف صدا رفتم و دیدم [[علی بن ابی طالب]] است که این چنین ناله میکند. خویش را پنهان ساختم تا ببینم چه میکند. او در [[دل]] آن شب تیره، چند رکعت [[نماز]] خواند؛ سپس به [[نیایش]] و [[مناجات]] و [[گریه]] پرداخت و غمگینانه [[شکوه]] میکرد.... آن قدر [[گریه و زاری]] کرد تا اینکه صدایش قطع شد. با خود گفتم: حتماً خوابیده است. به بالای سر وی رفتم تا او را برای [[نماز صبح]] که وقتش نزدیک میشد، [[بیدار]] کنم. وقتی به نزدیکش رفتم، دیدم مانند چوب خشکی افتاده است. هر چه صدایش زدم، بیدار نشد. با دستهایم بدنش را حرکت دادم، مانند چوبی خشک افتاده بود و هیچ حرکتی نداشت؛ گویی مدتها پیش [[روح]] از بدنش پرواز کرده بود. وحشتزده از جای برخاستم و به در خانهاش رفتم تا خبر [[وفات]] و حالت او را به خانوادهاش برسانم. وقتی حالت وی را برای [[فاطمه]] بیان کردم، فرمود: ای [[ابودرداء]] به [[خدا]] [[سوگند]]! او از شدت [[راز و نیاز]] با [[حق]] و گریه و زاری [[غش]] کرده است؛ پس کمی آب بردیم و به صورت علی پاشیدیم و ناگهان به [[هوش]] آمد و در آن حال به من نگاه کرد و من به شدت میگریستم. از من پرسید: چرا میگریی؟ گفتم: گریهام برای رنجی است که بر خود روا میداری و چنین حالت غشوهای به تو دست میدهد. فرمود: ای ابودرداء، تو که با دیدن این حالت من، چنین به گریه افتادهای، چگونه خواهی بود آنگاه که مرا در [[دادگاه]] [[عدل الهی]] در [[روز حساب]] ببینی که برای بازپرسی و حساب میآورند و [[گناهکاران]] به [[عذاب]] خود [[یقین]] میکنند و [[فرشتگان]] عذاب، مرا به [[وحشت]] میاندازند و زبانههای [[آتش]] شعله میکشند و من در مقابل [[خداوند]] جبار ایستادهام. تو در آن حال بیشتر به حال من [[رحمت]] میآوری یا اکنون؟ ابودرداء میگوید: به [[خدا]] [[سوگند]]! این حالت [[عبادی]] را در هیچ یک از [[یاران پیامبر]] جز او ندیدم<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۷، ص۱۶۲.</ref>.<ref>[[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]] ص ۱۹.</ref>. | ||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1368108.jpg|22px]] [[علی رفیعی|رفیعی، علی]]، [[سیره امام علی (مقاله)| مقاله «سیره امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱۰''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:تضرع]] |