سرزمین مقدس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
همه مناطق کره [[زمین]] از جهت انتساب به آفریدگارشان از صبغه‌ای قدسی برخوردارند. {{متن قرآن|يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«ای بندگان مؤمن من! زمین من گسترده است پس، تنها مرا بپرستید!» سوره عنکبوت، آیه ۵۶.</ref> و {{متن قرآن|وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ}}<ref>«و بر روی آن کوه‌هایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزی‌هایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازه‌گیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.</ref> با این حال، در [[قرآن]] فقط یک [[سرزمین]] را [[مقدّس]] دانسته {{متن قرآن|يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند،» سوره نازعات، آیه ۱۶.</ref> و مناطق گوناگون آن، [[مبارک]] خوانده شده است {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را بر می‌افراختند زیر و زبر» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>، {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ}}<ref>«و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم می‌وزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن| فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ}}<ref>«و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شب‌ها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۸‌، ص‌۲۲۸.</ref> البتّه صفت مبارک در یک مورد دیگر نیز برای [[کعبه]] به‌کار رفته است {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref>. واژه «طور» {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى}}<ref>«ای بنی اسرائیل! ما شما را از دشمنتان رهایی بخشیدیم و با شما در سوی راست (کوه) طور وعده نهادیم و برای شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم» سوره طه، آیه ۸۰.</ref>، {{متن قرآن|وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ}}<ref>«و نیز درختی را که از طور سینا بیرون می‌آید که (دانه) روغنی و نانخورشی برای خورندگان می‌رویاند» سوره مؤمنون، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَطُورِ سِينِينَ}}<ref>«و به کوه سینا،» سوره تین، آیه ۲.</ref> و گاه، [[ارض]] با الف و لام [[عهد]] {{متن قرآن|وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا}}<ref>«و پس از وی به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین جای گیرید و چون وعده جهان واپسین در رسد شما را با هم (گرد) می‌آوریم» سوره اسراء، آیه ۱۰۴.</ref>، به سرزمین مورد نظر اشاره دارند. این سرزمین در قرآن به {{متن قرآن|مُبَوَّأَ صِدْقٍ}} به‌معنای جایگاه [[صدق]] و [[راستی]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی بخشیدیم و به اختلاف رو نیاوردند مگر آنگاه که به دانش دست یافتند؛ بی‌گمان پروردگارت روز رستخیز در آنچه اختلاف می‌ورزیدند میان آنان داوری خواهد کرد» سوره یونس، آیه ۹۳.</ref> و {{متن قرآن|رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}} به‌معنای سرزمین مرتفع دارای [[امنیّت]] و دارای آب {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانه‌ای گرداندیم و آن دو را در پناه پشته‌ای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref> نیز وصف شده است<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ارض مقدس (مقاله)|مقاله «ارض مقدس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
همه مناطق کره [[زمین]] از جهت انتساب به آفریدگارشان از صبغه‌ای قدسی برخوردارند. {{متن قرآن|يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«ای بندگان مؤمن من! زمین من گسترده است پس، تنها مرا بپرستید!» سوره عنکبوت، آیه ۵۶.</ref> و {{متن قرآن|وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ}}<ref>«و بر روی آن کوه‌هایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزی‌هایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازه‌گیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.</ref> با این حال، در [[قرآن]] فقط یک [[سرزمین]] را [[مقدّس]] دانسته {{متن قرآن|يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ}}<ref>«ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید» سوره مائده، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}}<ref>«آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند،» سوره نازعات، آیه ۱۶.</ref> و مناطق گوناگون آن، [[مبارک]] خوانده شده است {{متن قرآن|وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده می‌شدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را بر می‌افراختند زیر و زبر» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.</ref>، {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱.</ref>، {{متن قرآن|وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ}}<ref>«و برای سلیمان، باد تیزپا را (رام کردیم) که به فرمان وی به سرزمینی که ما در آن خجستگی نهاده بودیم می‌وزید و ما به هر چیزی داناییم» سوره انبیاء، آیه ۸۱.</ref>، {{متن قرآن| فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ}}<ref>«و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شب‌ها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.</ref>.<ref>المیزان، ج‌۸‌، ص‌۲۲۸.</ref> البتّه صفت مبارک در یک مورد دیگر نیز برای [[کعبه]] به‌کار رفته است {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بی‌گمان نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref>. واژه «طور» {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى}}<ref>«ای بنی اسرائیل! ما شما را از دشمنتان رهایی بخشیدیم و با شما در سوی راست (کوه) طور وعده نهادیم و برای شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم» سوره طه، آیه ۸۰.</ref>، {{متن قرآن|وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ}}<ref>«و نیز درختی را که از طور سینا بیرون می‌آید که (دانه) روغنی و نانخورشی برای خورندگان می‌رویاند» سوره مؤمنون، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَطُورِ سِينِينَ}}<ref>«و به کوه سینا» سوره تین، آیه ۲.</ref> و گاه، [[ارض]] با الف و لام [[عهد]] {{متن قرآن|وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا}}<ref>«و پس از وی به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین جای گیرید و چون وعده جهان واپسین در رسد شما را با هم (گرد) می‌آوریم» سوره اسراء، آیه ۱۰۴.</ref>، به سرزمین مورد نظر اشاره دارند. این سرزمین در قرآن به {{متن قرآن|مُبَوَّأَ صِدْقٍ}} به‌معنای جایگاه [[صدق]] و [[راستی]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی بخشیدیم و به اختلاف رو نیاوردند مگر آنگاه که به دانش دست یافتند؛ بی‌گمان پروردگارت روز رستخیز در آنچه اختلاف می‌ورزیدند میان آنان داوری خواهد کرد» سوره یونس، آیه ۹۳.</ref> و {{متن قرآن|رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}} به‌معنای سرزمین مرتفع دارای [[امنیّت]] و دارای آب {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانه‌ای گرداندیم و آن دو را در پناه پشته‌ای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref> نیز وصف شده است<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ارض مقدس (مقاله)|مقاله «ارض مقدس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص 515-516.</ref>


== تاریخچه ==
== تاریخچه ==
خط ۱۶: خط ۱۶:
افزون بر آن در دوره حضور یهودیان نیز نزاع‌های [[مستمری]] میان ایشان و اقوام بومی آن سرزمین گزارش شده است. <ref>مقارنة الادیان، ج‌۱، ص‌۷۰‌ـ‌۸۶‌؛ الموسوعة الفلسطینیه، «قدس» ج‌۳، ص‌۵۱۰‌ـ‌۵۱۱.</ref> نزاع‌های مستمر مذهبی بر سر این [[سرزمین]]، بیش‌تر میان [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] در یک دوره، و مسیحیان و [[مسلمانان]] در دوره دیگر (طیّ کشورگشایی‌های [[اسلامی]] و سپس [[جنگ‌های صلیبی]]) جریان داشته و هیچ گاه جز در عصر حاضر، نزاعی میان مسلمانان و یهودیان بر سر [[حاکمیّت]] این سرزمین وجود نداشته است. <ref> EncycLopedia of IsLam,ALkuds. </ref> در این میان، انگیزه‌های صرفاً [[سیاسی]] ـ [[استعماری]] و غیر مذهبی از سوی گروهی از یهودیان افراطی به‌طور مشهود به چشم می‌خورد که یهودیان مذهبی بسیاری با آن [[مخالفت]] کرده‌اند. وعده‌ها و به‌طور کلّی [[پیام]] کتاب [[مقدّس]] از نگاه بسیاری از متألّهان [[یهود]] درباره [[آرمان]] [[اخلاقی]] و [[سنّت]] [[معنوی]] [[پیامبران بنی‌اسرائیل]] و نه اندیشه‌ای صرفاً نژادپرستانه و [[ملّت]] محور بوده و به [[ضرورت]] [[اتّحاد]] [[مردم]] یهود با خدای پیامبرانشان اشاره دارد. تقدّس این سرزمین از نگاه [[پیامبران]] یهود، نه از [[خاک]] و نژاد آن، بلکه از [[وحدت]] مردم آن با [[خداوند]] نشأت می‌گیرد که [[مالکیّت الهی]] بر آن نیز [[تابعی]] از این اصل است. [[احساس]] [[تعارض]] جدّی میان سنّت معنوی پیامبران یهود با تشکیل دولتی سیاسی در [[فلسطین]] که مستلزم [[جنگ]] و [[خون‌ریزی]] و [[اختلاف]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] [[توحیدی]] است، از سوی بسیاری از شخصیّت‌های مذهبی، سیاسی و [[علمی]] یهود چون مارتین بوبر، به [[صراحت]] ابراز شده و همچنان از سوی برخی محافل مذهبی یهود دنبال‌می‌شود. <ref> تاریخ یک ارتداد، ص‌۱۳‌ـ‌۷۰.</ref> تقدّس این سرزمین نزد [[پیروان]] هر یک از سه [[دین]] ابراهیمی معتبر است. <ref> الموسوعة الفلسطینیه «قدس»، ج‌۳، ص‌۵۱۰؛Britanica, jerusalem</ref> آثار و بناهای مذهبی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه دین وجود دارد که دیوار [[ندبه]] برای یهودیان، کلیسای [[قیامت]] برای مسیحیان و [[مسجدالاقصی]] برای مسلمانان از اهمّ آنها بوده و تداعی‌گر خاطره‌های مذهبی هر یک از آن دیانت‌ها هستند. <ref>مؤلفات جرجی زیدان، ج‌۱۹، ص‌۴۷۴‌ـ‌۵۰۸؛ الموسوعة الفلسطینیه «قدس»، ج‌۳، ص‌۵۱۱.</ref>
افزون بر آن در دوره حضور یهودیان نیز نزاع‌های [[مستمری]] میان ایشان و اقوام بومی آن سرزمین گزارش شده است. <ref>مقارنة الادیان، ج‌۱، ص‌۷۰‌ـ‌۸۶‌؛ الموسوعة الفلسطینیه، «قدس» ج‌۳، ص‌۵۱۰‌ـ‌۵۱۱.</ref> نزاع‌های مستمر مذهبی بر سر این [[سرزمین]]، بیش‌تر میان [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] در یک دوره، و مسیحیان و [[مسلمانان]] در دوره دیگر (طیّ کشورگشایی‌های [[اسلامی]] و سپس [[جنگ‌های صلیبی]]) جریان داشته و هیچ گاه جز در عصر حاضر، نزاعی میان مسلمانان و یهودیان بر سر [[حاکمیّت]] این سرزمین وجود نداشته است. <ref> EncycLopedia of IsLam,ALkuds. </ref> در این میان، انگیزه‌های صرفاً [[سیاسی]] ـ [[استعماری]] و غیر مذهبی از سوی گروهی از یهودیان افراطی به‌طور مشهود به چشم می‌خورد که یهودیان مذهبی بسیاری با آن [[مخالفت]] کرده‌اند. وعده‌ها و به‌طور کلّی [[پیام]] کتاب [[مقدّس]] از نگاه بسیاری از متألّهان [[یهود]] درباره [[آرمان]] [[اخلاقی]] و [[سنّت]] [[معنوی]] [[پیامبران بنی‌اسرائیل]] و نه اندیشه‌ای صرفاً نژادپرستانه و [[ملّت]] محور بوده و به [[ضرورت]] [[اتّحاد]] [[مردم]] یهود با خدای پیامبرانشان اشاره دارد. تقدّس این سرزمین از نگاه [[پیامبران]] یهود، نه از [[خاک]] و نژاد آن، بلکه از [[وحدت]] مردم آن با [[خداوند]] نشأت می‌گیرد که [[مالکیّت الهی]] بر آن نیز [[تابعی]] از این اصل است. [[احساس]] [[تعارض]] جدّی میان سنّت معنوی پیامبران یهود با تشکیل دولتی سیاسی در [[فلسطین]] که مستلزم [[جنگ]] و [[خون‌ریزی]] و [[اختلاف]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] [[توحیدی]] است، از سوی بسیاری از شخصیّت‌های مذهبی، سیاسی و [[علمی]] یهود چون مارتین بوبر، به [[صراحت]] ابراز شده و همچنان از سوی برخی محافل مذهبی یهود دنبال‌می‌شود. <ref> تاریخ یک ارتداد، ص‌۱۳‌ـ‌۷۰.</ref> تقدّس این سرزمین نزد [[پیروان]] هر یک از سه [[دین]] ابراهیمی معتبر است. <ref> الموسوعة الفلسطینیه «قدس»، ج‌۳، ص‌۵۱۰؛Britanica, jerusalem</ref> آثار و بناهای مذهبی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه دین وجود دارد که دیوار [[ندبه]] برای یهودیان، کلیسای [[قیامت]] برای مسیحیان و [[مسجدالاقصی]] برای مسلمانان از اهمّ آنها بوده و تداعی‌گر خاطره‌های مذهبی هر یک از آن دیانت‌ها هستند. <ref>مؤلفات جرجی زیدان، ج‌۱۹، ص‌۴۷۴‌ـ‌۵۰۸؛ الموسوعة الفلسطینیه «قدس»، ج‌۳، ص‌۵۱۱.</ref>


[[روایات]] بسیاری درباره [[برتری]] بیت‌المقدّس در [[منابع اسلامی]] آمده <ref>مختصر کتاب البلدان، ص‌۹۱‌ـ‌۹۹؛ الانس الجلیل، ج‌۱، ص‌۲۳۸‌ـ‌۲۴۳.</ref> و کتاب‌های بسیاری نیز به این منظور نگاشته شده که تعداد آنها بنا به [[کتاب‌شناسی]] یکی از معاصران به بیش‌از پنجاه مورد می‌رسد. <ref>بیت‌المقدس شهر پیامبران، ص‌۱۱‌ـ‌۱۶؛ الموسوعة الذهبیه، ج‌۸، ‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۹.</ref> [[روایات]] فراوانی نیز درباره [[برتری]] همه [[سرزمین شام]] در دست است <ref>جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۷، ص‌۶۱؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص۵۲۷‌ـ‌۵۳۱؛ کشف‌الأسرار، ج‌۳، ص‌۷۵.</ref> که با‌توجّه به وجود [[انگیزه]] برای [[جعل]] این‌گونه [[فضایل]] از سوی بنی‌امیّه، درباره بسیاری از آنها تردید جدّی وجود دارد. <ref>روح‌المعانی، مج‌۶، ج‌۹، ص‌۵۷.</ref> وجه [[قداست]] و [[مبارک]] بودن آن [[سرزمین]] از هر دو جهت [[دینی]] و [[دنیایی]] گزارش شده است. آن سرزمین پرنعمت، آب فراوان و [[زمین]] حاصل‌خیز داشته <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۸۳؛ کشف‌الأسرار، ج‌۵، ص‌۴۸۱؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۲، ص‌۱۹۰.</ref> و مهد [[پیامبران]]،<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۶؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۲۱.</ref> محلّ [[نزول وحی]]،<ref>کشف‌الأسرار، ج‌۵، ص‌۴۸۱.</ref> [[معبد]] [[عابدان]] و [[مسکن]] [[صالحان]]،<ref> کشف‌الأسرار، ج‌۵، ص‌۴۸۱.</ref> مسکن [[یعقوب]] و [[اسحاق]] و [[یوسف]]<ref> قصص‌الأنبیاء، ص۱۷۶؛ بحارالانوار، ج۱۳، ص۱۷۷.</ref> و محلّ [[دفن]] [[ابراهیم]] <ref> التحریروالتنویر، ج‌۶، ص‌۱۶۲.</ref> بوده و [[مردم]] آن در برهه‌های متعدّدی از [[تاریخ]]، سردمدار [[توحید]] و [[مبارزه]] با [[شرک]] و مظاهر آن‌بوده‌اند. <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۷۶.</ref>[[اختلاف]] نظرهایی در تعیین حدود این سرزمین وجود دارد. محدوده این سرزمین در دوره‌های گوناگون حضور [[یهود]] در آن، همواره متغیّر بوده است؛<ref> قاموس الکتاب المقدس، ص‌۶۸۵‌. </ref> امّا در [[تورات]]، مرزهای کاملاً مشخصّی برای سرزمین [[موعود]] [[بنی‌اسراییل]] معیّن ‌شده <ref>کتاب مقدّس، عدد ۳۴.</ref> که در برخی [[تفاسیر]] نیز منعکس شده است <ref>التحریر‌ و‌التنویر، ج‌۶‌، ص‌۱۶۲.</ref> با این حال، عموم [[مفسّران]] و مورّخان [[اسلامی]] که قداست آن را فراتر از جریان [[مالکیّت]] [[بنی‌اسرائیل]] بر آن می‌نگرند، با توجّه به [[آیات]] گوناگون [[قرآن]] نظریّات متعدّدی درباره حدود آن ارائه داده‌اند که می‌توان آنها را سه دسته کرد سرتاسر زمین [[شام]]،<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۴؛ الکشاف، ج۱، ص۶۲۰ و ج۳، ص۱۲۶؛ کشف‌الأسرار، ج۳، ص۷۵.</ref> از [[مصر]] تا [[فرات]]،<ref> جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۲۳۵؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۷.</ref> بخش‌هایی از [[فلسطین]] و [[شام]]،<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۶؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۱، ص‌۱۹۶‌ـ‌۱۹۷؛ الاشباه و النظائر، ص‌۲۰۱.</ref> مصر و شام،<ref>الکشاف، ج‌۲، ص‌۱۴۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۶۸۶. </ref> فلسطین. <ref>قصص الأنبیاء، ص‌۱۷۶؛ بحارالانوار، ج‌۱۳، ص‌۱۷۷.</ref> گویا مرکز این [[سرزمین مقدّس]]، همان [[اورشلیم]] یا [[بیت‌المقدس]] و طور سینا، محلّ [[ملاقات]] [[موسی]] با [[خدا]] بوده؛ سپس [[قداست]] آن به مناطق اطراف نیز به مناسبت‌های گوناگونی که برای [[پیامبران]] ابراهیمی رخ داده، تسری یافته است. برخی از این مناسبت‌ها در [[دعای سمات]] یاد‌شده‌اند؛<ref>جمال‌الاسبوع، ص‌۳۲۱؛ بحارالانوار، ج‌۸۷، ص‌۹۶‌ـ‌۱۰۰.</ref> بنابراین، همه منطقه [[شامات]] از آن روی که مهد پیامبران و محلّ [[ظهور]] و گسترش [[ادیان الهی]] بوده است، [[مقدّس]] شمرده می‌شود <ref>نمونه، ج‌۴، ص‌۳۳۷ و ج‌۱۲، ص‌۳۱۳.</ref> و هر یک از ماجراهای [[قرآنی]] درباره این [[سرزمین]]، به منطقه‌ای از آن مربوط می‌گردد.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ارض مقدس (مقاله)|مقاله «ارض مقدس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
[[روایات]] بسیاری درباره [[برتری]] بیت‌المقدّس در [[منابع اسلامی]] آمده <ref>مختصر کتاب البلدان، ص‌۹۱‌ـ‌۹۹؛ الانس الجلیل، ج‌۱، ص‌۲۳۸‌ـ‌۲۴۳.</ref> و کتاب‌های بسیاری نیز به این منظور نگاشته شده که تعداد آنها بنا به [[کتاب‌شناسی]] یکی از معاصران به بیش‌از پنجاه مورد می‌رسد. <ref>بیت‌المقدس شهر پیامبران، ص‌۱۱‌ـ‌۱۶؛ الموسوعة الذهبیه، ج‌۸، ‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۹.</ref> [[روایات]] فراوانی نیز درباره [[برتری]] همه [[سرزمین شام]] در دست است <ref>جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۷، ص‌۶۱؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص۵۲۷‌ـ‌۵۳۱؛ کشف‌الأسرار، ج‌۳، ص‌۷۵.</ref> که با‌توجّه به وجود [[انگیزه]] برای [[جعل]] این‌گونه [[فضایل]] از سوی بنی‌امیّه، درباره بسیاری از آنها تردید جدّی وجود دارد. <ref>روح‌المعانی، مج‌۶، ج‌۹، ص‌۵۷.</ref> وجه [[قداست]] و [[مبارک]] بودن آن [[سرزمین]] از هر دو جهت [[دینی]] و [[دنیایی]] گزارش شده است. آن سرزمین پرنعمت، آب فراوان و [[زمین]] حاصل‌خیز داشته <ref>تفسیر قرطبی، ج‌۶، ص‌۸۳؛ کشف‌الأسرار، ج‌۵، ص‌۴۸۱؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۲، ص‌۱۹۰.</ref> و مهد [[پیامبران]]،<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۶؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۱، ص‌۴۲۱.</ref> محلّ [[نزول وحی]]،<ref>کشف‌الأسرار، ج‌۵، ص‌۴۸۱.</ref> [[معبد]] [[عابدان]] و [[مسکن]] [[صالحان]]،<ref> کشف‌الأسرار، ج‌۵، ص‌۴۸۱.</ref> مسکن [[یعقوب]] و [[اسحاق]] و [[یوسف]]<ref> قصص‌الأنبیاء، ص۱۷۶؛ بحارالانوار، ج۱۳، ص۱۷۷.</ref> و محلّ [[دفن]] [[ابراهیم]] <ref> التحریروالتنویر، ج‌۶، ص‌۱۶۲.</ref> بوده و [[مردم]] آن در برهه‌های متعدّدی از [[تاریخ]]، سردمدار [[توحید]] و [[مبارزه]] با [[شرک]] و مظاهر آن‌بوده‌اند. <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۲۷۶.</ref>[[اختلاف]] نظرهایی در تعیین حدود این سرزمین وجود دارد. محدوده این سرزمین در دوره‌های گوناگون حضور [[یهود]] در آن، همواره متغیّر بوده است؛<ref> قاموس الکتاب المقدس، ص‌۶۸۵‌. </ref> امّا در [[تورات]]، مرزهای کاملاً مشخصّی برای سرزمین [[موعود]] [[بنی‌اسراییل]] معیّن ‌شده <ref>کتاب مقدّس، عدد ۳۴.</ref> که در برخی [[تفاسیر]] نیز منعکس شده است <ref>التحریر‌ و‌التنویر، ج‌۶‌، ص‌۱۶۲.</ref> با این حال، عموم [[مفسّران]] و مورّخان [[اسلامی]] که قداست آن را فراتر از جریان [[مالکیّت]] [[بنی‌اسرائیل]] بر آن می‌نگرند، با توجّه به [[آیات]] گوناگون [[قرآن]] نظریّات متعدّدی درباره حدود آن ارائه داده‌اند که می‌توان آنها را سه دسته کرد سرتاسر زمین [[شام]]،<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۴؛ الکشاف، ج۱، ص۶۲۰ و ج۳، ص۱۲۶؛ کشف‌الأسرار، ج۳، ص۷۵.</ref> از [[مصر]] تا [[فرات]]،<ref> جامع‌البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۲۳۵؛ الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۷.</ref> بخش‌هایی از [[فلسطین]] و [[شام]]،<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۲۷۶؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۱، ص‌۱۹۶‌ـ‌۱۹۷؛ الاشباه و النظائر، ص‌۲۰۱.</ref> مصر و شام،<ref>الکشاف، ج‌۲، ص‌۱۴۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۶۸۶. </ref> فلسطین. <ref>قصص الأنبیاء، ص‌۱۷۶؛ بحارالانوار، ج‌۱۳، ص‌۱۷۷.</ref> گویا مرکز این [[سرزمین مقدّس]]، همان [[اورشلیم]] یا [[بیت‌المقدس]] و طور سینا، محلّ [[ملاقات]] [[موسی]] با [[خدا]] بوده؛ سپس [[قداست]] آن به مناطق اطراف نیز به مناسبت‌های گوناگونی که برای [[پیامبران]] ابراهیمی رخ داده، تسری یافته است. برخی از این مناسبت‌ها در [[دعای سمات]] یاد‌شده‌اند؛<ref>جمال‌الاسبوع، ص‌۳۲۱؛ بحارالانوار، ج‌۸۷، ص‌۹۶‌ـ‌۱۰۰.</ref> بنابراین، همه منطقه [[شامات]] از آن روی که مهد پیامبران و محلّ [[ظهور]] و گسترش [[ادیان الهی]] بوده است، [[مقدّس]] شمرده می‌شود <ref>نمونه، ج‌۴، ص‌۳۳۷ و ج‌۱۲، ص‌۳۱۳.</ref> و هر یک از ماجراهای [[قرآنی]] درباره این [[سرزمین]]، به منطقه‌ای از آن مربوط می‌گردد.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ارض مقدس (مقاله)|مقاله «ارض مقدس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص 516-519.</ref>


== یادکردهای [[سرزمین مقدس]] در [[قرآن]] ==
== یادکردهای [[سرزمین مقدس]] در [[قرآن]] ==
خط ۲۳: خط ۲۳:
# [[پیوستگی]] سرزمین [[سبأ]] به شام و فلسطین در دوره [[آبادانی]] [[یمن]] از دیگر یادکردهای [[سرزمین مقدّس]] در [[قرآن]] است. [[مردم]] [[سبأ]] در [[سفر]] بازرگانی به [[شام]] و بیت‌المقدّس از روستایی به روستای دیگر درآمده، هرگز نیازمند گذر از بیابان‌های گسترده و غیرمسکون نبودند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ}}<ref>«و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شب‌ها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.</ref><ref> کشف‌الاسرار، ج‌۸، ص‌۱۲۹.</ref> آنان چون قدر این [[نعمت]] را ندانستند، [[خداوند]] آن را از ایشان گرفت و جاده بازرگانی آنها خراب و ناآباد شد و خود نیز پاره پاره و پراکنده شدند: {{متن قرآن|فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref>«اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانه‌ها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.</ref>.<ref>الکشاف، ج‌۳، ص‌۵۷۷؛ مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۶۰۶.</ref>
# [[پیوستگی]] سرزمین [[سبأ]] به شام و فلسطین در دوره [[آبادانی]] [[یمن]] از دیگر یادکردهای [[سرزمین مقدّس]] در [[قرآن]] است. [[مردم]] [[سبأ]] در [[سفر]] بازرگانی به [[شام]] و بیت‌المقدّس از روستایی به روستای دیگر درآمده، هرگز نیازمند گذر از بیابان‌های گسترده و غیرمسکون نبودند: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ}}<ref>«و میان آنان و شهرهایی که در آنها خجستگی نهاده بودیم شهرهایی به هم پیوسته پدید آوردیم و در آنها راه رفت و آمد را به اندازه (برقرار) کردیم (و گفتیم) شب‌ها و روزها در آنها با ایمنی سفر کنید» سوره سبأ، آیه ۱۸.</ref><ref> کشف‌الاسرار، ج‌۸، ص‌۱۲۹.</ref> آنان چون قدر این [[نعمت]] را ندانستند، [[خداوند]] آن را از ایشان گرفت و جاده بازرگانی آنها خراب و ناآباد شد و خود نیز پاره پاره و پراکنده شدند: {{متن قرآن|فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ}}<ref>«اما گفتند: پروردگارا! میان سفرهای ما فاصله انداز و به خویشتن ستم کردند؛ ما نیز آنان را (چون) افسانه‌ها گرداندیم و همه را سخت پراکندیم؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره سبأ، آیه ۱۹.</ref>.<ref>الکشاف، ج‌۳، ص‌۵۷۷؛ مجمع‌البیان، ج‌۸، ص‌۶۰۶.</ref>
# [[مفسّران]]، ذیل داستان [[عزیر]] یا [[ارمیا]] که هنگام گذر از [[اورشلیم]] خراب، به یاد [[رستاخیز]] افتاد و به مرگی صد ساله فرو رفت، از سرزمین مقدّس یاد‌کرده‌اند: {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۵۲۹ و ۵۳۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۶۴۰.</ref> در آیه‌ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانه‌ای گرداندیم و آن دو را در پناه پشته‌ای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref> از مأوا گزیدن [[عیسی]] و مادرش [[مریم]] در مکانی بلند و [[امن]] و دارای آب، یاد‌شده که به [[بیت‌المقدس]] یا برخی مناطق اطراف آن [[تفسیر]] شده <ref>تفسیر عبدالرزاق، ج‌۲، ص‌۴۱۶؛ جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۸، ص‌۳۴‌ـ‌۳۶؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۳۷۳.</ref> و به جریان ولادت [[حضرت]] مربوط دانسته شده است. <ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۵.</ref>
# [[مفسّران]]، ذیل داستان [[عزیر]] یا [[ارمیا]] که هنگام گذر از [[اورشلیم]] خراب، به یاد [[رستاخیز]] افتاد و به مرگی صد ساله فرو رفت، از سرزمین مقدّس یاد‌کرده‌اند: {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم- و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۳؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۵۲۹ و ۵۳۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۱‌ـ‌۲، ص‌۶۴۰.</ref> در آیه‌ {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ}}<ref>«و پسر مریم و مادرش را نشانه‌ای گرداندیم و آن دو را در پناه پشته‌ای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.</ref> از مأوا گزیدن [[عیسی]] و مادرش [[مریم]] در مکانی بلند و [[امن]] و دارای آب، یاد‌شده که به [[بیت‌المقدس]] یا برخی مناطق اطراف آن [[تفسیر]] شده <ref>تفسیر عبدالرزاق، ج‌۲، ص‌۴۱۶؛ جامع‌البیان، مج‌۱۰، ج‌۱۸، ص‌۳۴‌ـ‌۳۶؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۳۷۳.</ref> و به جریان ولادت [[حضرت]] مربوط دانسته شده است. <ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۳۵.</ref>
# یادکرد دیگر سرزمین مقدّس در قرآن به ماجرای [[معراج پیامبر]] از [[مکّه]] به [[مسجدالاقصی]] در مرحله اوّل و پس از آنجا به [[آسمان]] در مرحله دوم مربوط می‌شود: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>.<ref>الکشاف، ج‌۲، ص‌۶۴۶. </ref> [[عبدالله بن سلام]] از [[راویان]] [[اسرائیلیات در تفسیر]] آیه‌ {{متن قرآن|وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ}}<ref>«و به روزی گوش فرا دار که بانگ برآورنده از جایگاهی نزدیک، بانگ برآورد» سوره ق، آیه ۴۱.</ref> صحرای [[محشر]] را در [[ارض]] مقدّسه دانسته و آن را در زمره [[فضایل]] بیت‌المقدّس شمرده است. <ref> روضة الواعظین، ص‌۴۰۹.</ref> [[ارض]] مقدّسه در برخی [[روایات شیعه]] بر سرزمین‌های [[مقدّس]] دیگر مانند [[نجف]] و [[کربلا]] تطبیق شده است<ref>معانی‌الاخبار، ج‌۲، ص‌۳۷۲؛ تهذیب، ج‌۶، ص‌۴۴؛ بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۲۳۹‌ـ‌۲۴۰.</ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ارض مقدس (مقاله)|مقاله «ارض مقدس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
# یادکرد دیگر سرزمین مقدّس در قرآن به ماجرای [[معراج پیامبر]] از [[مکّه]] به [[مسجدالاقصی]] در مرحله اوّل و پس از آنجا به [[آسمان]] در مرحله دوم مربوط می‌شود: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>.<ref>الکشاف، ج‌۲، ص‌۶۴۶. </ref> [[عبدالله بن سلام]] از [[راویان]] [[اسرائیلیات در تفسیر]] آیه‌ {{متن قرآن|وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ}}<ref>«و به روزی گوش فرا دار که بانگ برآورنده از جایگاهی نزدیک، بانگ برآورد» سوره ق، آیه ۴۱.</ref> صحرای [[محشر]] را در [[ارض]] مقدّسه دانسته و آن را در زمره [[فضایل]] بیت‌المقدّس شمرده است. <ref> روضة الواعظین، ص‌۴۰۹.</ref> [[ارض]] مقدّسه در برخی [[روایات شیعه]] بر سرزمین‌های [[مقدّس]] دیگر مانند [[نجف]] و [[کربلا]] تطبیق شده است<ref>معانی‌الاخبار، ج‌۲، ص‌۳۷۲؛ تهذیب، ج‌۶، ص‌۴۴؛ بحارالانوار، ج‌۱۴، ص‌۲۳۹‌ـ‌۲۴۰.</ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[ارض مقدس (مقاله)|مقاله «ارض مقدس»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲، ص519-524.</ref>


==[[ارض]] المقدسه==
==[[ارض]] المقدسه==
۱۱۵٬۱۸۴

ویرایش