ابراهیم بن نعیم عبدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = ابراهیم بن نعیم عبدی | مداخل مرتبط = ابراهیم بن نعیم عبدی در تراجم و رجال | پرسش مرتبط = }} == مقدمه == ابراهیم بن نعیم<ref>ر. ک: رجال البرقی، ص۱۱ و ۱۸؛ اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۳۵۰ - ۱۳۵۲ ش۶۵۴ - ۶۵۸؛ ر...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = ابراهیم بن نعیم عبدی | مداخل مرتبط = [[ابراهیم بن نعیم عبدی در تراجم و رجال]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = ابراهیم بن نعیم عبدی | مداخل مرتبط = [[ابراهیم بن نعیم عبدی در تراجم و رجال]] | پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== آشنایی اجمالی ==
ابراهیم بن نعیم<ref>ر. ک: رجال البرقی، ص۱۱ و ۱۸؛ اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۳۵۰ - ۱۳۵۲ ش۶۵۴ - ۶۵۸؛ رجال النجاشی، ص۱۹، ش۲۴؛ رجال الطوسی، ص۱۲۳ (ش۱۲۳۰) و ۱۵۶ (ش۱۷۲۹)؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۲۵، ش۸۴۰؛ الرجال (ابن داوود)، ص۱۹، ش۴۲؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳، ش۱؛ معالم العلماء، ص۱۷۳، ش۹۷۰؛ التحریر الطاووسی، ص۱۱، ش۲؛ نقد الرجال، ج۱، ص۹۲، ش۱۵۵؛ جامع الرواة، ج۱، ص۳۶؛ إکلیل المنهج، ص۹۴، ش۵۶؛ تعلیقة علی منهج المقال، ص۵۶؛ منتهی المقال، ج۱، ص۲۱۱، ش۹۰؛ طرائف المقال، ج۱، ص۴۰۰، ش۳۱۶۹؛ شعب المقال، ص۴۴، ش۲۲؛ تنقیح المقال، ج۵، ص۵۱، ش۶۱۵؛ أعیان الشیعه، ج۱، ص۲۳۲، ش۴۵۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۲۰، ش۵۴۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۸۶، ش۳۲۹؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۳۲۳، ش۲۳۲. </ref> در سند ۱ [[روایت]] [[تفسیر کنز الدقائق]]، به نقل از کتاب [[محاسن]] [[برقی]] یاد شده:
[[ابوالصباح ابراهیم بن نعیم عبدی کنانی کوفی]]، مشهور به [[ابوالصباح کنانی]] از [[طایفه عبدالقیس]]<ref>رجال الطوسی ۱۴۴.</ref> یا منسوب به [[عبدالقیس]] بود، از این جهت [[عبدی]] گفته می‌‌شد و در حدود ۱۰۰ هـ متولد شد.<ref>تنقیح المقال ۱/۳۸.</ref> چون [[منزل]] او در محله [[کنانه]] [[کوفه]] بود، به [[کنانی]] ملقب گشت.<ref>رجال النجاشی ۱/۹۶.</ref>


{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ نُعَيْمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِذَا دَخَلْتَ مُدْخَلًا تَخَافُهُ فَاقْرَأْ هَذِهِ الْآيَةَ- {{متن قرآن|رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا}}<ref>و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار! سوره اسراء، آیه ۸۰.</ref> وَ إِذَا عَايَنْتَ الَّذِي تَخَافُهُ فَاقْرَأْ آيَةَ الْكُرْسِيِّ}}<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۴۹۱ به گزارش از المحاسن، ج۲، ص۳۶۷، ح۱۱۸.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۵۵۸.</ref>
ابوالصباح از شاگردان [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>رجال البرقی ۱۱و۱۸.</ref> و از [[راویان]] آن دو [[بزرگوار]]<ref>اختیار معرفة الرجال ۱۲۱ و ۲۵۵.</ref> و نیز [[راوی]] از [[امام کاظم]]{{ع}}<ref>رجال النجاشی ۱/۹۶.</ref> می‌‌باشد. از [[فقها]] و فضلای برجسته<ref>تنقیح المقال ۱/۳۸.</ref> و [[موثق]] و مورد [[اعتماد]] بوده است و به همین سبب امام صادق{{ع}} او را «[[میزان]]» [[لقب]] داد.<ref>رجال النجاشی ۱/۹۶.</ref> او زمانی با [[زید بن علی]]{{ع}} که آماده [[قیام]] بوده، [[ملاقات]] داشته است و می‌‌گوید: در [[خدمت]] امام صادق{{ع}} بودیم که [[سدیر صیرفی]] آمد و به من گفت: [[زید]] از تو [[برائت]] جسته و تو را از [[یاران]] و [[دوستان]] خود نمی‌داند. لباس‌هایم را پوشیدم و نزد زید رفتم و به او گفتم: شنیده‌ام [[امامان]] را چهار تن می‌‌دانی که سه نفر از آنان درگذشته‌اند و چهارمی که خود باشی، [[قائم]] هستی. گفت: چنین است. گفتم: آیا سخنی را که در [[زمان]] ابوجعفر ([[امام باقر]]{{ع}}) در [[مدینه]] به من گفتی، یادت هست که ابوجعفر [[امام]] است؟ ابراهیم پس از گفت وگو با زید، از او جدا می‌‌شود و پیش امام صادق{{ع}} می‌رود و نظر زید و [[نیت]] او بر قیام را به امام گزارش می‌‌دهد. امام می‌‌فرماید: به [[خدا]]، چنین نیست که زید می‌‌گوید. اگر قیام کند کشته می‌‌شود. ابوالصباح می‌‌گوید: در برگشت به کوفه در [[قادسیه]] خبر کشته شدن زید به ما رسید.<ref>اختیار معرفة الرجال ۳۵۰.</ref>


== شرح حال [[راوی]] ==
[[عثمان بن عیسی]]، [[علی بن حسن بن رباط]]، [[محمد بن اسحاق خزاز]]، [[منصور بن حازم]] و [[ابن ابی یعفور]] از جمله کسانی‌اند که از او [[روایت]] کرده‌اند. تألیف ابراهیم «اصل» می‌‌باشد که [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]]، [[محمد بن فضیل]] و [[صفوان بن یحیی]] آن را گزارش کرده‌اند.<ref>رجال الطوسی ۱۰۲.</ref> سرانجام ابوالصباح در حالی که بیش از هفتاد سال سن داشت، پس از سال ۱۷۰ هـ درگذشت.<ref>رجال ابن داوود ۱۹.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۸۱.</ref>
عنوان ابراهیم بن نعیم مشترک میان سه نفر ([[ابراهیم بن نعیم ازدی]]؛ [[ابراهیم بن نعیم صحاف]]؛ [[ابراهیم بن نعیم عبدی]]) است که از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} شمرده شده‌اند<ref>ر. ک: معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۱۲، ش۳۲۷ - ۳۲۹.</ref> و مراد از آن در سند یادشده، [[ابراهیم بن نعیم عبدی]] مکنی به [[أبی صباح کنانی]] است، به سه دلیل:
# در [[تفسیر کنز الدقائق]] عنوان [[ابوصباح کنانی]]، بیش از چهل بار در اسناد [[روایات تفسیری]] آمده؛ ولی از ابراهیم بن نعیم ازدی و ابراهیم بن نعیم صحاف روایتی نقل نشده است. بر این اساس، می‌‌توان گفت که مراد از ابراهیم بن نعیم در این سند ابراهیم بن نعیم عبدی، ابوصباح کنانی است که از [[راویان تفسیری]] شمرده می‌شود.
# [[اتحاد راوی]] و مروی عنه؛ زیرا [[راوی]] از ابراهیم بن نعیم در این سند حریز است که در برخی از سندها از ابوالصباح [[روایت]] کرده؛ مانند: {{متن حدیث|... عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ قَالَ قَالَ بُكَيْرٌ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} وَ أَبُو الصَّبَّاحِ وَ أَبُو سَعِيدٍ وَ الْحَسَنُ النَّبَّالُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالُوا قُلْنَا لَهُمَا إِنَّمَا نَشْتَرِي ثِيَاباً يُصِيبُهَا الْخَمْرُ...}}<ref>علل الشرائع، ج۲، ص۳۵۷، ح۱.</ref>.
# روایت یادشده از کتاب [[محاسن برقی]] است و برقی فقط نام ابراهیم، ابوصباح کنانی را در [[رجال]] خود ذکر کرده است<ref>در اصحاب امام باقر {{ع}}: أبوالصباح الکنانی و در اصحاب امام صادق {{ع}}: {{عربی|أبوالصباح الکنانی؛ واسمه إبراهیم، کوفی}}. (رجال البرقی، ص۱۱ و ۱۸).</ref>.
 
[[کشی]] درباره [[ابراهیم بن نعیم عبدی]]: {{عربی|"وكان کوفیاً، و إنما سمی الکنانی لأن منزله فی کنانة فعرف به و کان عبدیاً"}}<ref>اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۳۵۱ - ۳۵۲، ح۶۵۸.</ref>.
 
[[نجاشی]]: {{عربی|إبراهیم بن نعیم العبدی أبوالصباح الکنانی نزل فیهم فنسب إلیهم، کان أبوعبدالله {{ع}} یسمیه المیزان، لثقته، ذکره أبو العباس فی الرجال، رأی أبا جعفر و روی عن أبی إبراهیم {{ع}}. له کتاب یرویه عنه جماعة. أخبرنا محمد بن علی قال: حدثنا علی بن حاتم عن محمد بن أحمد بن ثابت القیسی قال: حدثنا محمد بن بکر و الحسن بن محمد بن سماعة، عن صفوان، عنه به}}<ref>رجال النجاشی، ص۱۹ - ۲۰، ش۲۴.</ref>.
 
[[شیخ طوسی]]: {{عربی|أبوالصباح الکنانی، و قال ابن عقدة: إسمه إبراهیم بن نعیم. له کتاب، أخبرنا ابن أبی جید، عن ابن الولید، عن الصفار، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعیل بن بزیع والحسن بن علی بن فضال، عن محمد بن الفضیل عن أبی الصباح و رواه صفوان بن یحیی عن أبی الصباح}}<ref>الفهرست (طوسی)، ص۵۲۵، ش۸۴۰.</ref>.
 
در کتاب الرجال نیز در [[اصحاب امام باقر]] {{ع}} می‌نویسد: {{عربی|له أصل رواه محمد بن إسماعیل بن بزیع و محمد بن الفضیل و أبو محمد صفوان بن یحیی بیاع السابری الکوفی عنه، و روی عنه غیر الأصول عثمان بن عیسی و علی بن الحسن بن رباط و محمد بن إسحاق الخزاز و ظریف بن ناصح و غیرهم، و ممن روی عنه أبوالصباح عن أبی عبدالله {{ع}} صابر و منصور بن حازم و ابن أبی یعفور}}<ref>رجال الطوسی، ص۱۲۳، ش۱۲۳۰.</ref>.
 
در [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} هم می‌نگارد: {{عربی|إبراهیم بن نعیم العبدی، أبوالصباح الکنانی، من عبد القیس و نسب إلی بنی کنانة لأنه نزل فیهم}}<ref>رجال الطوسی، ص۱۵۶، ش۱۷۲۹.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۵۵۹-۵۶۱.</ref>
 
== طبقه [[راوی]] ==
از [[تاریخ]] ولادت راوی اطلاعی در دست نیست؛ اما [[ابن داوود]] [[وفات]] وی را پس از سال ۱۷۰ (ق) دانسته و سن او را هنگام مرگش، بیش از هفتاد سال ذکر کرده<ref>{{عربی|مات بعد السبعین والمائة و هو ابن نیف و سبعین سنة}}؛ (الرجال (ابن داوود)، ص۱۹ ۔ ۲۰، ش۴۲).</ref>؛ همچنین [[شیخ طوسی]] و [[برقی]] وی را از [[اصحاب امامان]] [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} شمرده‌اند<ref>ر. ک: رجال الطوسی، ص۱۲۳ (ش ۱۲۳۰) و ۱۵۶ (ش۱۷۲۹)؛ رجال البرقی، ص۱۱ و ۱۸.</ref>؛ اما [[نجاشی]] او را از [[راویان امام کاظم]] {{ع}} نیز یاد کرده و نوشته است: {{عربی|رأی أبا جعفر، و روی عن أبی إبراهیم {{ع}}}}<ref>رجال النجاشی، ص۱۹ - ۲۰، ش۲۴.</ref>.
 
بر اساس [[اسناد روایات]]، بیشترین [[روایات]] وی از [[امام صادق]] {{ع}} بوده<ref>ر. ک: الکافی، ج۱، ص۱۸۶، ح۶، ج۲، ص۲۶ (ح ۴)، ۱۹۳ (ح۴)، ۴۳۲ (ح۳)؛ و....</ref> و در برخی اسناد از [[امام باقر]] {{ع}} نیز [[نقل روایت]] کرده<ref>ر. ک: الکافی، ج۱، ص۴۶۹، ح۱؛ معانی الأخبار، ص۲۰۳، ح۱۱؛ ثواب الأعمال، ص۱۱۳؛ و....</ref>؛ اما [[حدیث]] از [[امام کاظم]] {{ع}} از او یافت نشده؛ هرچند از جهت طبقه محذوری ندارد، تنها در سند ۱ [[روایت]] کتاب [[من لا یحضره الفقیه]] از ابی الحسن {{ع}} روایت کرده که در آن هم [[اختلاف]] است: {{متن حدیث|وَ رَوَى حَمَّادُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ {{ع}} إِنَّ أُمِّي تَصَدَّقَتْ عَلَيَّ بِنَصِيبٍ لَهَا فِي دَارٍ فَقُلْتُ لَهَا إِنَّ الْقُضَاةَ لَا يُجِيزُونَ هَذَا وَ لَكِنِ اكْتُبِيهِ شِرًى فَقَالَتْ اصْنَعْ مِنْ ذَلِكَ مَا بَدَا لَكَ وَ كُلَّمَا تَرَى أَنَّهُ يَسُوغُ لَكَ فَتَوَثَّقْتُ فَأَرَادَ بَعْضُ الْوَرَثَةِ أَنْ يَسْتَحْلِفَنِي أَنِّي قَدْ نَقَدْتُ هَذَا الثَّمَنَ وَ لَمْ أَنْقُدْهَا شَيْئاً فَمَا تَرَى قَالَ احْلِفْ لَهُ}}<ref>من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۲۴۸، ش۵۵۸۹.</ref>؛
 
این [[روایت]] در جایی دیگر در [[من لایحضره الفقیه]]<ref>من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۶۱، ح۴۲۷۶.</ref> نیز در [[تهذیب الأحکام]]<ref>ر. ک: تهذیب الأحکام، ج۸، ص۲۸۷، ح۱۰۵۶؛ ج۹، ص۱۳۸، ح۵۸۰.</ref> نقل شده که در سندش آمده است: {{متن حدیث|حَمَّادُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ {{ع}}...}}؛
 
بعضی از بزرگان در وجود [[محمد بن ابی صباح]] [[تردید]]، و به تصحیف در سند [[اعتقاد]] پیدا کردند:
 
[[علامه]] [[محمدتقی مجلسی]]: {{عربی|و روی حماد بن عثمان فی الصحیح کالشیخ عن محمد بن الصباح (الثقة) أو أبی الصباح (المجهول)؛...}}<ref>روضة المتقین، ج۸، ص۹، ح۴۲۷۶.</ref>.
 
علامه [[محمدباقر مجلسی]]: {{عربی|و قال بعض الأفاضل أنه محمد بن الفضیل عن أبی الصباح. إنتهی؛ و فیه أنه لم تعهد روایة الکنانی عن أبی الحسن عل. و فی الفقیه أیضاً کما فی المتن}}<ref>ملاذ الأخیار، ج۱۴، ص۳۰، ح۴۸.</ref>.
 
مرحوم [[کلباسی]]: {{عربی|والظاهر تطرق السقط، والأصل: محمد بن الفضیل عن أبی الصباح، مع أن أبا الصباح قد عده الشیخ من أصحاب الباقرین {{عم}} و ذکر النجاشی أنه رأی أباجعفر {{ع}}}}<ref>الرسائل الرجالیه (کلباسی)، ج۴، ص۲۰.</ref>.
 
مرحوم [[اردبیلی]] در [[جامع الرواة]] و [[آیت الله خویی]] در [[معجم رجال الحدیث]]، محمد بن ابی صباح را [[مصحف]] محمد بن صباح دانسته‌اند<ref>ر. ک: جامع الرواة، ج۲، ص۱۳۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۲۷۴، ش۱۰۰۲۱.</ref>، چون [[شیخ طوسی]] محمد بن صباح را از [[اصحاب امام کاظم]] {{ع}} شمرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۴۴، ش۵۱۲۸.</ref>.
 
بر این اساس، روایت ابراهیم بن نعیم عبدی از [[امام کاظم]] {{ع}} که [[نجاشی]] به آن اشاره کرده، گرچه از جهت طبقه محذوری ندارد، در اسناد روایت موردی برای آن یافت نشده است.
 
[[آیت الله بروجردی]] در [[طبقات رجال]] [[الکافی]] ابراهیم بن نعیم را از طبقه چهارم و در [[طبقات رجال]] التهذیب وی را از طبقه پنجم [[راویان]] شمرده است<ref>ر. ک: الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال الکافی، ص۴۲۶؛ طبقات رجال التهذیب، ص۱۱۹۹).</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۵۶۱-۵۶۳.</ref>
 
== استادان و [[شاگردان راوی]] ==
ابراهیم بن نعیم عبدی از اشخاص متعددی [[روایت]] کرده که از [[مشایخ حدیثی]] وی به شمار میآیند؛ مانند [[اصبغ بن نباتة]]، [[ابوبصیر]]<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۵۸، ج۱۱، ص۵۴۲.</ref>، [[یزید بن خلیفة]]، [[زرارة]]، [[بشیر دهان]]، [[خیثمة جعفی]]<ref>الأصول الستة عشر (ط. دار الحدیث)، ص۲۴۵ - ۲۴۶ (ح۳۱۰، ۳۱۱ و ۳۱۳)، ۲۴۷ (ح۳۱۴).</ref>، [[یحیی بن عبدالحمید حمانی]]<ref>الخصال، ج۱، ص۱۰۴، ح۶۴.</ref>، [[محمد بن عبدالرحمن سلمی]]<ref>الارشاد، ج۱، ص۳۳.</ref>، [[صابر]] ([[مولی]] [[بسام صیرفی]])، [[منصور بن حازم]] و [[ابن ابی یعفور]]<ref>رجال الطوسی، ص۱۲۳، ش۱۲۳۰.</ref>.
 
افراد فراوانی نیز از وی [[نقل روایت]] کرده‌اند که از [[شاگردان]] [[حدیثی]] او شمرده میشوند؛ نظیر [[محمد بن فضیل]]، [[سیف بن عمیرة]]، [[حماد بن عثمان]]، [[یونس]]، [[محمد بن مسلم]]، [[ابان بن عثمان]]، [[حسن بن محبوب]]، [[یحیی حلبی]]، [[منصور بن یونس]]<ref>تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۳۲۵؛ ج۳، ص۴۴ و ۴۲۷؛ ج۹، ص۵۸ و ۴۴۳؛ ج۱۰، ص۳۲ و ۳۸۸، ج۱۱، ص۵۴۲ و ۵۴۳ - ۵۴۴.</ref>، [[جعفر بن محمد بن شریح]]<ref>الأصول الستة عشر (ط. دار الحدیث)، ص۲۴۵، ح۳۱۰.</ref>، [[علی بن نعمان]]<ref>النوادر (اشعری)، ص۷۷، ح۱۶۹.</ref>، [[ابراهیم بن عمر]]<ref>المحاسن، ج۱، ص۱۷۲، ح۱۴۳.</ref>، [[سلمة بن حیان]]، [[جمیل بن صالح]]، [[یحیی بن مبارک]]<ref>المحاسن، ج۱، ص۲۷۲ (۳۶۸) و ۲۸۵ (۴۲۵)؛ ج۲، ص۴۸۹، ح۵۶۶.</ref>، [[ابن ابی عمیر]]، [[صفوان]]<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۰۴ (ح۶) و ۴۵۶ (ح ۸).</ref>، [[صندل]]، سلمة صاحب السابری، [[عبدالله بن جبلة]]، [[ابوایوب]]<ref>الکافی، ج۲، ص۱۹۳، ح۴، ج۴، ص۶۵، ح۱۵، ج۵، ص۱۶۷، ح۳.</ref>، [[محمد بن جریر طبری]]، [[عبدالله مغیرة]]<ref>الخصال، ج۱، ص۱۰۴ (ح ۶۴) و ۱۳۱ (ح۱۳۸).</ref>، [[عثمان بن عیسی]]<ref>الغیبه (نعمانی)، ص۳۱۹، ح۷.</ref> و....<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۵۶۳-۵۶۴.</ref>
 
== جایگاه حدیثی [[راوی]] ==
ابراهیم بن نعیم از راویان و [[محدثان]] بزرگ است که بسیار در موضوعات مختلف [[فقهی]]، [[کلامی]] و [[تفسیری]] از وی [[روایات]] رسیده و به تصریح [[شیخ طوسی]] وی دارای آثار متعدد [[علمی]] بوده که بعضی از آنها از اصول [[شیعه]] به شمار می‌آیند و [[راویان]] بزرگی مانند [[صفوان بن یحیی]] و [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] اصل وی را [[روایت]] کرده و [[عثمان بن عیسی]] و [[علی بن حسن بن رباط]] کتاب‌های غیر اصول وی را نقل کرده‌اند<ref>{{عربی|له أصل رواه محمد بن إسماعیل بن بزیع و محمد بن الفضیل و أبو محمد صفوان بن یحیی بیاع السابری الکوفی عنه، و روی عنه غیر الأصول عثمان بن عیسی و علی بن الحسن بن رباط و محمد بن إسحاق الخزاز و ظریف بن ناصح و غیرهم}}؛ (رجال الطوسی، ص۱۲۳، ش۱۱۲۳۰).</ref>.
 
همه [[رجالیان]] با استناد به [[کلام]] [[امام صادق]] {{ع}} که درباره ابراهیم بن نعیم عبدی فرموده: {{عربی|أنت میزان لیس فیه عین}} به [[وثاقت]] و جلالت وی نظر داده‌اند<ref>{{عربی|کان أبوعبدالله {{ع}} یسمیه المیزان لثقته}}؛ (رجال النجاشی، ص۱۹، ش۲۴)؛ {{عربی|قال له الصادق {{ع}}: أنت میزان لا عین فیه،... کان یسمی المیزان من ثقته}}؛ (رجال الطوسی، ص۱۲۳، ش۱۲۳۰)؛ {{عربی|ثقة أعمل علی قوله}}؛ (خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳، ش۱).</ref>.
 
مرحوم [[شیخ مفید]] در رساله عددیه (جوابات [[أهل]] الموصل) خود روایاتی را از ابراهیم بن نعیم و دیگر راویان، درباره شمار روزهای [[ماه رمضان]] نقل کرده و در آغاز آنها می‌نویسد: {{عربی|و أما رواه الحدیث بأن شهر رمضان شهر من شهور السنة یکون تسعة و عشرین یوماً و یکون ثلاثین یوماً فهم فقهاء أصحاب أبی جعفر محمد بن علی و أبی عبدالله جعفر بن محمد و أبی الحسن موسی بن جعفر و أبی الحسن علی بن موسی و أبی جعفر محمد بن علی و أبی الحسن علی بن محمد و أبی محمد الحسن بن علی بن محمد {{عم}} و الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتیا و الأحکام الذین لا یطعن علیهم و لا طریق إلی [[ذم]] واحد منهم و هم أصحاب الأصول المدونة و المصنفات المشهورة}}<ref>جوابات أهل الموصل، ص۲۵.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۵۶۴-۵۶۶.</ref>
 
== [[روایات]] کشی ==
در کتاب [[اختیار معرفة الرجال کشی]] دو دسته روایت در ترجمه ابراهیم بن نعیم عبدی نقل شده:
# روایات [[مدح]] وی؛ نمونه‌هایش:
##{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْوَشَّاءِ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:، قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} لِأَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ أَنْتَ مِيزَانٌ! فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الْمِيزَانُ رُبَّمَا كَانَ فِيهِ عَيْنٌ<ref>{{عربی|و فی الصحاح}} (ج۶، ص۲۱۷۱): {{عربی|فی المیزان عین إذا لم یکن مستویا و هو مقتضی ما صنعه فی القاموس}} (القاموس المحیط، ج۴، ص۲۵۳) {{عربی|حیث عد من معانی العین المیل فی المیزان؛ و إلیه یرجع قول أبی الصباح: إن المیزان ربما کان فیه عین. والظاهر أن الغرض المیل الذاتی، لا المیل بالتعمد ممن بیده المیزان؛ والظاهر - بل بلا إشکال - أن المقصود بالعین فی قوله {{ع}} فی جواب أبی الصباح: أنت میزان لا عین فیه هو المیل کما هو الحال فی قول أبی الصباح: المیزان ربما کان فیه عین}}؛ (الرسائل الرجالیه، کلباسی، ج۳، ص۱۳۳).</ref>! قَالَ أَنْتَ مِيزَانٌ لَيْسَ فِيهِ عَيْنٌ}}<ref>اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۳۵۰، ح۶۵۴.</ref>.
##{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ كَتَبَ إِلَيَّ الشَّاذَانِيُّ، قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَكَمِ وَ غَيْرُهُ، عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ: جَاءَنِي سَدِيرٌ فَقَالَ لِي إِنَّ زَيْداً تَبَرَّأَ مِنْكَ، قَالَ فَأَخَذْتُ عَلَى ثِيَابِي، قَالَ وَ كَانَ أَبُو الصَّبَّاحِ رَجُلًا ضَارِياً، قَالَ، فَأَتَيْتُهُ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَا الْحُسَيْنِ بَلَغَنِي أَنَّكَ قُلْتَ الْأَئِمَّةُ أَرْبَعَةٌ ثَلَاثَةٌ مَضَوْا وَ الرَّابِعُ هُوَ الْقَائِمُ! قَالَ زَيْدٌ هَكَذَا قُلْتُ، قَالَ، فَقُلْتُ لِزَيْدٍ هَلْ تَذْكُرُ قَوْلَكَ لِي بِالْمَدِينَةِ فِي حَيَاةِ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} وَ أَنْتَ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَضَى فِي كِتَابِهِ: أَنَّ {{متن قرآن|مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا}}<ref>و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>، وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ وُلَاةُ الدَّمِ وَ أَهْلُ الْبَابِ وَ هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ الْإِمَامِ فَإِنْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ فَإِنَّ فِينَا خَلَفاً، وَ قَالَ، كَانَ يَسْمَعُ مِنِّي خُطَبَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} وَ أَنَا أَقُولُ: فَلَا تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ، فَقَالَ لِي أَ مَا تَذْكُرُ هَذَا الْقَوْلَ فَقُلْتُ بَلَى فَإِنَّ مِنْكُمْ مَنْ هُوَ كَذَلِكَ، قَالَ، ثُمَّ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَتَهَيَّأْتُ وَ هَيَّأْتُ رَاحِلَةً، وَ مَضَيْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} وَ دَخَلْتُ عَلَيْهِ، وَ قَصَصْتُ عَلَيْهِ مَا جَرَى بَيْنِي وَ بَيْنَ زَيْدٍ، فَقَالَ أَ رَأَيْتَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ابْتَلَى زَيْداً فَخَرَجَ مِنَّا سَيْفَانِ آخَرَانِ بِأَيِّ شَيْءٍ يُعْرَفُ أَيُّ السُّيُوفِ سَيْفُ الْحَقِّ، وَ اللَّهِ مَا هُوَ كَمَا قَالَ، لَئِنْ خَرَجَ لَيَقْتُلُنَّ، قَالَ فَرَجَعْتُ فَانْتَهَيْتُ إِلَى الْقَادِسِيَّةِ فَاسْتَقْبَلَنِي الْخَبَرَ بِقَتْلِهِ رَحِمَهُ اللَّهُ. عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ، قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحَكَمِ، بِإِسْنَادِهِ، هَذَا الْحَدِيثَ بِعَيْنِهِ}}<ref>اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۳۵۰ - ۳۵۱، ح۶۵۶- ۶۵۷.</ref>.
##{{متن حدیث|مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ، قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ: أَبُو الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيُّ ثِقَةُ وَ كَانَ كُوفِيّاً، وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْكِنَانِيَّ لِأَنَّ مَنْزِلَهُ فِي كِنَانَةَ فَعَرَفَ بِهِ وَ كَانَ عَبْدِيّاً}}<ref>اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۳۵۱ - ۳۵۲، ح۶۵۸.</ref>.
# [[روایت]] [[نکوهش]] وی؛ نمونه‌هایش:
##{{متن حدیث|مَا رُوِيَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ صِرْتُ يَوْماً إِلَى بَابِ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ {{ع}} فَقَرَعْتُ الْبَابَ فَخَرَجَتْ إِلَيَّ وَصِيفَةٌ نَاهِدٌ فَضَرَبْتُ بِيَدِي إِلَى رَأْسِ ثَدْيِهَا وَ قُلْتُ لَهَا قُولِي لِمَوْلَاكِ إِنِّي بِالْبَابِ فَصَاحَ مِنْ آخِرِ الدَّارِ ادْخُلْ لَا أُمَّ لَكَ فَدَخَلْتُ وَ قُلْتُ يَا مَوْلَايَ وَ اللَّهِ مَا قَصَدْتُ رِيبَةً وَ لَا أَرَدْتُ إِلَّا زِيَادَةً فِي يَقِينِي فَقَالَ صَدَقْتَ لَئِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ هَذِهِ الْجُدْرَانَ تَحْجُبُ أَبْصَارَنَا كَمَا تَحْجُبُ أَبْصَارَكُمْ إِذَنْ لَا فَرْقَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فَإِيَّاكَ أَنْ تُعَاوِدَ لِمِثْلِهَا}}<ref>الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۷۲ - ۲۷۳؛ کشف الغمه، ج۲، ص۱۴۱ - ۱۴۲.</ref>؛
##{{متن حدیث|...عَنْ أَحْمَدَ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ، قَالَ:، كُنْتُ أَنَا وَ أَبُو الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيُّ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَقَالَ: كَانَ أَصْحَابُ أَبِي وَ اللَّهِ خَيْراً مِنْكُمْ، كَانَ أَصْحَابُ أَبِي وَرَقاً لَا شَوْكَ فِيهِ وَ أَنْتُمُ الْيَوْمَ شَوْكٌ لَا وَرَقَ فِيهِ، فَقَالَ أَبُو الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيُّ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَنَحْنُ أَصْحَابُ أَبِيكَ! قَالَ: كُنْتُمْ يَوْمَئِذٍ خَيْراً مِنْكُمُ الْيَوْمَ}}<ref>اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۳۵۰، ح۶۵۵.</ref>؛
 
بزرگان رجالی با [[بررسی سند]] و [[دلالت روایت]] یادشده، تصریح کرده‌اند که با جلالت و [[وثاقت]] [[ابراهیم بن نعیم]] منافاتی ندارد:
 
[[میرزای استر آبادی]]: {{عربی|و هذا علی تقدیر الصحة غیر مضر بوثاقته کما هو ظاهر}}<ref>منهج المقال، ج۱، ص۳۷۷، ش۱۷۳.</ref>.
 
[[علامه]] [[امین]] بعد از نقل عبارت میرزای استر آبادی: {{عربی|و هذا علی تقدیر الصحة غیر مضر بوثاقته کما هو ظاهر انتهی و ذلک لأن فعله هذا لم یکن لریبة کما صرح به و حلف علیه و صدقه الامام {{ع}} و اما قول الصادق {{ع}} فی روایة الکشی المتقدمة أنتم الیوم شوک لا ورق فیه و قوله کنتم یومئذ خیرا منکم الیوم فلا یدل علی قدح لأن [[مثله]] یجری مجری الوعظ والحث علی الصلاح و [[الخیر]]}}<ref>أعیان الشیعه، ج۲، ص۲۳۳.</ref>.
 
رجالی معاصر، [[سید ابطحی]] بعد از [[نقل روایت]] نخست {{عربی|... فضربت بیدی إلی رأس ثدیها... : فضعیف سنداً بالإرسال، و دلالة إذ فیه تصدیق قوله و صدق نیته. و إنما وبخه علی شکه فی علمهم بالغیب، و علی ما استعمله فی سبیل الیقین به. و یؤکد ذلک أنه کان ذلک منه فی عصر الباقر {{ع}} و قد مدحه الصادق {{ع}} فی أصحاب أبیه بزمنه، کما تقدم فی روایة الکشی}}<ref>تهذیب المقال، ج۱، ص۳۰۵.</ref><ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[رجال تفسیری ج۱ (کتاب)|رجال تفسیری]]، ج۱ ص ۵۶۶-۵۶۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش